موانع پیش روی رویکرد انتقادی و روشمند به مطالعات اسلامی
کد خبر: 3781195
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۶
پژوهشگر فلسفه دین تبیین کرد:

موانع پیش روی رویکرد انتقادی و روشمند به مطالعات اسلامی

گروه اندیشه ــ دانش‌آموخته دکتری فلسفه دین دانشگاه تهران با تبیین انتقادات هیوس درباره تأثیر پایین رویکرد انتقادی در مطالعات اسلامی به تشریح پیشنهاداتی برای انجام مطالعه انتقادی و روشمند داده‌های اسلامی پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ نشست «هنجارمندی در مطالعات اسلامی: مرور مناقشات اخیر بر سر پیش‌فرض‌های دینی» عصر روز گذشته، ۲۳ دی‌ماه، با حضور محسن فیض‌بخش در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار شد.
فیض‌بخش در این نشست اظهار کرد: موضوعی که می‌خواهم به بررسی آن بپردازم نزاعی خیلی متأخر در زمینه هنجارمندی مطالعات اسلامی و پیامد‌های آن در چند سال اخیر است. با این وجود کل مسئله هنجارمندی مطالعات اسلامی یا مناقشات بر سر پیش‌فرض‌های دینی به طور خاص مسئله‌ای متأخری نیست بلکه سال‌ها به آن پرداخته شده است، به ویژه بعد از اینکه بحث درباره مطالعات عینی دین در فضا‌های یهودی و مسیحی به وجود آمد. در نتیجه این بحث، بحث دامنه‌داری است و عناوین مختلفی هم داشته است. ممکن است شما این نزاع را تحت عنوان هنجارمندی و توصیف ببینید. همچنین ممکن است این مسئله را در نزاع محافظان ادیان و منتقدان ادیان مشاهده کنید. نتیجه سخن اینکه این نزاع نزاعی نیست که جدید باشد و در قالب‌های مختلف مطالعات ادیان خودش را نشان داده است.
وی ادامه داد: همز‌مان با جنگ جهانی دوم و اوایل قرن بیستم که هنوز آرمان مطالعه بدون پیش‌فرض و مطالعه علمی دنبال می‌شد این جریان افول کرد و مطالعات علوم انسانی به سمت تنوع در روش حرکت کرد؛ یعنی دیگر این‌گونه نبود که بگوییم در مطالعه ادیان یک روش داریم. این تنوع در روش منجر به تولید آثار و شکل‌گیری یا تغییر جهت نهاد‌هایی شد که این مدل را دنبال می‌کردند. بروز جدی این مسئله در آکادمی آمریکایی دین قابل مشاهده بود. در هر صورت این فضا در مطالعات ادیان به طور ویژه به وجود آمد. به این ترتیب شیوه‌های جدید مطالعات ادیان در کنار دیگر روش‌های مطالعه ادیان خودش را بروز داد و برای خودش جا باز کرد.
پژوهشگر فلسفه دین یادآور شد: همین حرکت بعد از مدتی باعث شد افرادی که در حوزه مطالعات ادیان فعالیت می‌کردند به هوای بازگشت به همان فضای نقادانه مطالعه ادیان، تلاش کنند راهشان را از آکادمی آمریکایی دین جدا کنند. به همین دلیل در سال ۱۹۸۵ انجمن آمریکای شمالی مطالعه ادیان به وجود آمد. هدف از تشکیل این انجمن این بود که مطالعاتی که در حوزه ادیان در آکادمی آمریکایی دین انجام می‌شود و چندان نقادانه نیست و فضای مطالعه ادیان را دچار اختلال می‌کند به مسیر اصلی خود بازگردانند. ایده مؤسسان انجمن این بود که ضعف به کار بستن تئوری و متد (روش) آن گونه که در آکادمی آمریکایی دین انجام می‌شود ما را بر این داشته است که نهادی ایجاد کنیم که مطالعات نقادانه‌تر و با ابتنای بیشتر به روش داشته باشد. این مطالب که تا الآن خدمتتان عرض کردن ناظر به مطالعات ادیان بود. در حوزه مطالعات اسلامی هم این روند قابل مشاهده است.
وی افزود: ادوارد سعید در کتاب اورینتالیسم (Orientalism) نشان داد چگونه شرق‌شناس‌ها ادیان خاورمیانه را به نحوی مطالعه می‌کردند که در خدمت قدرت باشد. او نشان داد می‌توانیم از این مدل شرق‌شناسانه برای مطالعات اسلامی فراروی استفاده کنیم. چرخش اخیری که در حوزه مطالعات ادیان با تشکیل انجمن آمریکای شمالی مطالعه ادیان ایجاد شد، در مطالعات اسلامی هم پیگیری شده است. به طور خاص روی مقاله هیوس تمرکز می‌کنم. آرون هیوس در مقاله «the story of Islam before after september ۱۱ a provocation» می‌گوید کار‌هایی که در دهه ۷۰ در زمینه مطالعات اسلامی انجام شد تلاش می‌کرد امر مقدس را فراتر از همین مطالعات سیاسی، جغرافیای و تاریخی ببیند و تأکید می‌کرد که ایمان چیزی فراتر از تولید یک محصول فرهنگی است.

تأثیر حادثه 11 سپتامبر بر روند مطالعات اسلامی

وی ادامه داد: هیوس توضیح می‌دهد این مدل مطالعه دین در سال‌های بعد توسط افراد مختلفی مورد انتقاد قرار گرفت. هیوس ادعا می‌کند این نقدها در مطالعات ادیان پیشرفت‌هایی حاصل کرد و باعث شد پژوهش‌ها جهت‌های جدیدی بگیرد اما در مطالعات اسلامی کمتر این اتفاق رخ داد بلکه وضعیت مطالعات اسلامی نسبت به این انتقادات مصون ماند. هیوس می‌گوید مصون ماندن مطالعات اسلامی از این انتقادات دو دلیل دارد: یک دلیل غیر دانشگاهی و یک دلیل آکادمیک. دلیل غیر آکادمیک این مسئله اتفاقات بعد از حادثه 11 سپتامبر است. از نگاه او رویداد 11 سپتامبر بسیار مهم است. برای اینکه وقتی 11 سپتامبر اتفاق افتاد یک نیاز بسیار زیادی در فضاهای دانشگاهی برای تبیین این مسئله به وجود آمد. از طرف دیگر این نیاز به وجود آمد که اساتیدی را داشته باشیم که در مقابل اثرات منفی که این اتفاق برای مسلمانان به وجود آورد جلوگیری کنند. یعنی باید نشان می‌دادیم اسلام واقعی آن چیزی نیست که در 11 سپتامبر اتفاق افتاده و این رخداد یک تفسیر نادرست از اسلام بوده است. این دلیل باعث شد مطالعات انتقادی‌تر نسبت به اسلام کمتر شکل بگیرد. این دلیل غیر آکادمیکی است که هیوس ذکر کرده است.
فیض‌بخش تأکید کرد: دلیل آکادمیک هیوس، تکیه بیش از حد پژوهشگران حوزه مطالعات اسلامی بر چیزی است که ادوارد سعید اظهار کرده بود. تفکر ادوارد سعید باعث شد که پژوهشگران مطالعات اسلامی به هر مطالعه نقادانه‌ای برچسب اورینتالیسم و شرق‌شناسانه بزنند و این یک مصونیتی ایجاد می‌کرد نسبت به اینکه بخواند به محتوای کار نقادانه‌ای که انجام گرفته بپردازند. هیوس برای اثبات مدعای خود به طور خاص به گروه مطالعات اسلامی آکادمی آمریکایی دین متمرکز می‌شود. او می‌گوید این گروه از دانشمندان بعد از 11 سپتامبر یک بیانیه آماده کردند. در آن بیانیه نوشته است: به عنوان دانشمندان سنت‌های دینی می‌بینیم که نمادهای دینی برای انگیزه‌های سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. باید بین کاربست مبتنی بر انگیزه سیاسی و ایده‌های فراتری که ادیان داشتند تمایز بگذاریم.
وی اضافه کرد: بنا به تحلیل هیوس، در این فرآیند ما یک ذات برای اسلام در نظر می‌گیریم که این ذات با ارزش‌های دموکراتیک سازگار است و صلح‌آمیز است و آن را به عنوان اسلام واقعی معرفی می‌کنیم. از آن سو دیگر بازنمایی‌هایی که از اسلام مشاهده می‌شود را به عنوان اسلام غیر واقعی قلمداد می‌کنیم. این نقطه اصلی است که هیوس بر آن تأکید می‌کند و مدعی است این امر باعث شده مطالعات اسلامی به یک کار کلامی و دفاعیه‌ای و جدلی تبدیل شود. یعنی ما تلاش می‌کنیم اسلام لیبرال را تبلیغ کنیم بی آنکه بخواهیم فروز و فراد اسلام را در طول تاریخ ببینیم و رویکردهای مختلف اسلامی که شکل گرفته است را بررسی کنیم. در مقابل ما می‌آییم اصرار می‌کنیم یکی از اینها درست است و مابقی اشتباه است. در واقع ما داریم از گونه‌ای از اسلام به عنوان اسلام واقعی در برابر دیگر گونه‌ها دفاع می‌کنیم.

داده‌های اسلامی از دیگر داده‌های تاریخی متمایز نیست

پژوهشگر مطالعات اسلامی تصریح کرد: در مجموع هیوس مدعی است مطالعات مسلمانان درباره قرآن و شخصیت پیامبر(ص) مطالعات تاریخی نیست بلکه تلاش شده یک شخصیت ایده‌آل ترسیم شود که با ارزش‌های لیبرال مطابق باشد. هیوس تأکید می‌کند ما همان‌گونه که دیگر فضاهای تاریخی را مطالعه می‌کنیم تاریخ اسلام را مطالعه نمی‌کنیم. در حالی که نباید اینگونه باشد. ما باید به همان نحوی که دیگر داده‌های تاریخی را مطالعه می‌کنیم تاریخ اسلام را هم به همان شیوه مطالعه کنیم. هیوس از این گزاره دفاع می‌کند که داده‌های مطالعات اسلامی با دیگر داده‌ها تفاوتی ندارند.

پیشنهادات هیوس برای مطالعه نقادانه منابع اسلامی
وی اظهار کرد: ایشان در کتاب خود بعد از بیان این انتقادات، 10 پیشنهاد ارائه می‌دهد که اگر ما بخواهیم مطالعه انتقادی درست انجام دهیم باید آنها را به کار بگیریم. من سریع این پیشنهادات را می‌خوانم و از آن عبور می‌کنم. پیشنهاد اول این است که باید با اسلام، مسلمانان و داده‌ها اسلامی همان طوری برخورد کنیم که با دیگر داده‌ها برخورد می‌کنیم.؛ یعنی نباید طوری برخورد کنیم که گویی یک ابژه خاص و متمایزی برای مطالعه هستند. پیشنهاد دوم می‌گوید الآن وقتی است که باید تمام رویدادهایی که مطالعه انتقادی دانشگاهی را پوشانده است شناسایی کنیم.
وی ادامه داد: پیشنهاد سوم می‌گوید ما نباید ادعاهایی را درباره یک سنت مطرح بکنیم به این دلیل که فکر می‌کنیم دیگران می‌خواهند آن مدعیات را از ما بشنوند. من اینگونه تعبیر می‌کنم چون می‌خواهیم از مسلمانان در برابر تبعات حادثه 11 سپتامبر محافظت کنیم نگوییم اسلام دین صلح است بلکه بر اساس داده‌ها سخن بگوییم. تز چهار می‌گوید همه کارهای بین ادیانی که اساتید مسلمان انجام می‌دهند را وارد دانشگاه نکنند و در دانشگاه، تحقیقات مبتنی بر روش و نظریه انجام دهند. تز پنجم می‌گوید ما می‌توانیم منتقد اسلام وشکل‌گیری هویت‌های اسلامی باشیم بی آنکه متهم شویم به اینکه می‌خواهیم تیشه به ریشه اسلام بزنیم. تز ششم می‌گوید اسلام و مسلمانان به عنوان داده مطالعه می‌شوند و مورد تعهد دینی و ایمانی ما نیستند. تز هفتم می‌گوید از داده‌های اسلامی باید همان چیزی را بخواهیم که از هر داده دیگری می‌خواهیم. تز هشتم می‌گوید مثل هر نهاد اجتماعی دیگر، اسلام هم یک موجود ثابت و پایدار در طول تاریخ نیست و شکل‌های مختلفی به خود گرفته است. تز نهم می‌گوید در مطالعات اسلام باید به چهارچوب‌های نظری دیگر رشته‌ها متمسک شود. تز دهم می‌گوید مطالعات اسلامی باید خود را با دیگر گفتمان‌های انتقادی مطالعات آمادمیک دین که غیر پدیدارشناسانه هستند یکپارچه کند.
وی در ادامه گفت: این ایده کلی است که هیوس به آن پرداخته است. امید صفی، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه دوک در مقاله‌ای به نحوی به سخنان هیوس پاسخ داد. هیوس در پاسخ به مقاله امید صفی، بار دیگر مطالبی منتشر کرد و به این طریق بحثی در میان این دو نفر شکل گرفت. خود این نزاع به محملی برای انتشار آثار بیشتر در این زمینه تبدیل شد.
انتهای پیام

captcha