باید روحانی متخصص داشته باشیم/ حوزه علمیه روحانیون را بیشتر به تبلیغ تشویق می کند تا به فعالیت های فرهنگی و هنری
کد خبر: 3783498
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۵

باید روحانی متخصص داشته باشیم/ حوزه علمیه روحانیون را بیشتر به تبلیغ تشویق می کند تا به فعالیت های فرهنگی و هنری

یک روحانی مردمی است، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده به همین جهت در راستای گرایشات دینی و مذهبی به حوزه علمیه رفته و در عین حال مدرک فنی مهندسی اش را نیز از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده است. از دوران کودکی وارد فعالیت های فرهنگی شده و به هنر در اسلام علاقه داشته است لذا سعی کرده با تحصیل در حوزه علمیه و انجام امور فرهنگی و هنری در سطح گسترده، در مسیر علایق خود گام بردارد. این روحانیِ مهندس خود را روحانی هنرمندان و ورزشکاران می داند. موحد فرد از بنیان گذاران بنیاد فردوسی و شاهنامه پژوه است که اقدامات زیادی را در این زمینه انجام داده است.

به گزارش ایکنا شفقنا نوشت: یک روحانی مردمی است، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده به همین جهت در راستای گرایشات دینی و مذهبی به حوزه علمیه رفته و در عین حال مدرک فنی مهندسی اش را نیز از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده است. از دوران کودکی وارد فعالیت های فرهنگی شده و به هنر در اسلام علاقه داشته است لذا سعی کرده با تحصیل در حوزه علمیه و انجام امور فرهنگی و هنری در سطح گسترده، در مسیر علایق خود گام بردارد. این روحانیِ مهندس خود را روحانی هنرمندان و ورزشکاران می داند. موحد فرد از بنیان گذاران بنیاد فردوسی و شاهنامه پژوه است که اقدامات زیادی را در این زمینه انجام داده است.

خبرنگار شفقنا زندگی با حجت الاسلام مهندس یاسر موحدفرد، دبیر کل بنیاد فردوسی گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید:

کجا و در چه سالی متولد شدید، در حال حاضر کجا زندگی می کنید؟

در محله نارمک شهر تهران به دنیا آمدم. تاریخ تولد واقعی من دوم اسفند ۱۳۵۹ است اما در شناسنامه و آنچه که بیشتر دیگران آگاهی دارند دوم فروردین ۱۳۶۰ ثبت شده است. اکنون نیز در تهران زندگی میکنم.

در چه خانواده ای بزرگ شدید؟

در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم، خانواده ای که خویشان نزدیکم دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و از استادان دانشگاه هستند، قطعا این اشخاص در زندگی من تاثیرگذار بودند. از طرف پدری، پدرِ پدرم اصالتا شیرازی و از پیش از انقلاب از مدیران راه آهن بود و از طرف مادری، پدرِ مادرم اصفهانی و از معماران برجسته کشور بود؛ مادربزرگ هایم نیز اصالتا از محله سنگلج تهران بودند؛ اکنون پدربزرگ ها و مادربزرگ هایم به رحمت خدا رفته اند. خانواده موحدفرد از خانواده های قدیمی شهر شیراز است و تا آنجا که من اطلاع دارم یا از مدیران فرهنگی و یا عطار بوده اند. از طرف مادری نیز بیشترشان معمار بودند. دایی های من از خاندان آقابزرگ نیز از دانشمندان برجسته رشته شیمی در ایران و جهان هستند.

آیا متاهل و دارای فرزند هستید؟

با توجه به فعالیت های گسترده ای که در حوزه فرهنگی و اجتماعی داشتم، مسائل مالی و اقتصادی بسیاری از مجموعه های ما تأمین نبوده و بودجه های مشخصی به ما تعلق نمی گرفته و همچنین بسیاری از درآمدهای من صرف فعالیت های خیرخواهانه، نیکوکارانه و فرهنگی می شده است به همین جهت احساسم این بوده که شاید هنوز نتوانم تشکیل خانواده دهم. با توجه به وضعیت اقتصادی نامناسبی هم که جامعه به آن دچار است و با توجه به اینکه واقعیت امر باید کسی هم پیدا شود که در شرایط موجود، من را همراهی کند این امکان برایم فراهم نشده که ازدواج کنم، البته خیلی علاقمند بودم که بتوانم با همکفو خودم و کسی که بتواند همراهی ام کند ازدواج کنم و دارای فرزندانی شوم چون بسیار به کودکان سرزمین ام علاقمند هستم.

اگرچه فعالیت در زمینه قصه ها و آموزه های قرآنی و ادبی مربوط به کودکان و نوجوانان همواره در اولویت من بوده و بسیار هم علاقه فراوانی به تشکیل خانواده و تربیت کودک و نوجوان دارم اما هنوز این امکان برایم فراهم نشده است که تشکیل خانواده دهم. امیدوارم به زودی این شرایط نیز برای من مهیا شود و به سفارش مؤکد دینیِ آموزه های اخلاقی ایرانی اسلامی مان بتوانم دینم را نیز کامل کنم. این موضوع همواره از آرزوهایم بوده و امیدوارم که به زودی همانطور که آرزو داشتم فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و خیرخواهانه انجام دهم و در زمینه مسائل اسلامی در حوزه علمیه و تخصصی و فنی در دانشگاه بهترین درجه ها را دریافت کنم، بتوانم که یکی از خانواده های خوب ایرانی را که بتواند نمادی برای تربیت فرزندان باشد را نیز داشته باشم؛ این آرزوی قلبی من است و امیدوارم که به زودی محقق شود.

از چه زمانی تحصیلات حوزوی را آغاز کردید و در کدام حوزه علمیه درس خواندید؟

بعد از دیپلم ریاضی فیزیک و گرفتن مدرک در سال ۱۳۷۷ اگرچه به دانشگاه نیز علاقمند بودم و در آزمون های دانشگاه پذیرفته شده بودم اما بنا به خواست و گرایش خودم برای پژوهش در امور دینی، وارد حوزه علمیه حضرت قائم چیذر شدم که در محله شمیران تهران واقع شده است.

استادان برجسته شما در حوزه چه کسانی بودند؟

در حوزه استادان صاحب نامی را درک کردم، دو تن از استادانی که به من خیلی کمک کردند، حجت الاسلام سید عباس علم الهدی و دکتر سید محمدباقر علم الهدی بودند. پس از ۸ سال تحصیل به صورت تخصصی، کارشناسی تفسیر و علوم قرآنی را نیز در مرکز آموزش عالی و حوزه علمیه تخصصی قاسم ابن الحسن زیر نظر دکتر سید محمدباقر علم الهدی، رییس این مجموعه گذراندم. تولیت حوزه علمیه چیذر، آیت الله هاشمی اولیا و دامادهای شان از استادان ما بودند که در بحث های اخلاقی، تفسیری، قرآنی و فقهی خیلی یاری ام دادند.

از چه زمانی وارد فعالیت های فرهنگی شدید و همچنین گرایش دینی شما در راستای فرهنگ چگونه شکل گرفت؟

فعالیت تحصیلی، فرهنگی و مذهبی بودن خانواده ام قطعا بر این امر تاثیرگذار بوده است. من از دوران مدرسه، فعالیت های فرهنگی ام را در مساجد آغاز کردم. مدیر کتابخانه و نوارخانه مسجد محله مان بودم و پس از آن نیز چون خیلی اهل مطالعه و کتابخوانی بودم به مسائل مذهبی گرایش پیدا کردم. خانواده ام در مناسک دینی به خصوص اقامه نماز جماعت، کلاس های قرآنی و مراسم مذهبی مساجد، حسینیه ها و تکیه ها همیشه حضور داشتند؛ بدین روی این موارد در علاقمندی من به امور دینی موثر بود. همانطور که گفتم فعالیت های فرهنگی من از مساجد آغاز شد.گرایش به موضوعات مذهبی در خانواده ما بسیار زیاد بود. پیش از دبستان تلاش خانواده این بود که ما را با مسائل دینی آشنا کنند و از کودکی ما را به نماز اول وقت و روزه پایبند کنند. آشنایی با روحانی محله که به عنوان یک دوست و مشاور در زندگی من تلقی می شد و همچنین اینکه از نسل پدری و مادری نیز خویشانی داشتیم که از روحانیون تراز اول بودند از جمله مواردی است که سبب ورود من به دنیای دین و مذهب شد. نسل ما از سوی پدربزرگِ مادربزرگ ام به شیخ بوجانی معروف اند. او شخصی است که امام زاده بوجان را خواب نما شد و بعدها متوجه شدند که این امام زاده وجود دارد و سنگ قبرش بر پایه خواب نمایی که او دیده بود بر وی آشکار شد. از طرف پدری نیز پدربزرگ من زنده یاد اسماعیل موحدفرد پسر خاله آیت الله العظمی مکارم شیرازی از مراجع دینی است. از طرف مادری نیز خاندان آقابزرگ از خویشان ام هستند‌. این موارد طبیعتا در زندگی من تاثیر گذاشته که گرایش به مذهب و حوزه علمیه پیدا کنم اما هیچ وقت به یاد ندارم برای مسئولیتی که دارم خویشاوندانم نقش کوچکی داشته باشند، بلکه فعالیت های گسترده فرهنگی، معرفِ من بوده است.

گرایش به موضوعات دینی و مذهبی، بیشتر در دوران دبیرستان در من شکل گرفت به طوری که یک دوره «تفسیر المیزان» را کامل خواندم؛ حتی دست نوشته ای با عنوان «ادعیه زاکیه» به نگارش درآوردم که شامل دعاهای قرآنی بود که برای خودم گردآوری کرده بودم و همیشه می خواندم که شامل گردآوری تفاسیر و شأن نزول دعاهای قرآنی با بهره گیری از «تفسیر المیزان» به دست آورده بودم؛ برای همین خیلی ها من را تشویق کردند که به این مسیر وارد شوم. رشته تحصیلی من در دبیرستان ریاضی فیزیک بود، درس هایم خوب بود و نمره های خیلی خوبی داشتم و شاگرد ممتاز بودم اما به خاطر علاقه ام به مطالعه کتاب های دینی و پژوهش در زمینه های علوم اسلامی و انسانی به حوزه علمیه گرایش پیدا کردم و همزمان با کنکور سراسری در فرم هایی که در روزنامه ها منتشر می شد به عنوان مبلغ دینی نیز ثبت نام کردم. خیلی دوست داشتم که یک مبلغ دینی باشم، همیشه هم تلاش می کردم که برای هم سن و سالان خودم موضوعاتی که از اسلام می دانم را بیان و تبلیغ کنم.

زمانی که در کنکور سراسری شرکت کردید در دانشگاه پذیرفته شدید؟

بله در دانشگاه قبول شدم، حتی به صورت سهمیه استخدامی، مهندسی هم قبول شدم اما به دو دلیل دانشگاه نرفتم یکی همان طور که پیش تر اشاره کردم به خاطر علاقه فراوان به تحصیل و پژوهش در علوم انسانی و اسلامی و دیگری اینکه در شهرستان قبول شده بودم و چون از دبیرستان در فعالیت های فرهنگی تهران مشغول بودم و برای اینگونه فعالیت ها شور جوانی داشتم، نمی خواستم از فعالیت های فرهنگی، هنری و مذهبی دور باشم به همین دلیل تحصیل در حوزه علمیه را برگزیدم.

درباره فعالیت های فرهنگی تان توضیح دهید.

من به موضوع هنر در اسلام خیلی علاقمند بودم. در مراکز فرهنگی فعال شدم و دبیر همایش ها، جشنواره ها و سمینارهای داخلی و بین المللی بودم؛ ویژه برنامه هایی را برای مفاخر اسلامی، انقلابی و عرفانی برگزار می کردیم. در این میان به شخصیتی مانند امام موسی صدر نیز خیلی علاقمند شدم و در ۱۹ سالگی همایش های بین المللی اش را دبیری می کردم، همچنین ویژه برنامه هایی را نیز برای پاسداشت و نکوداشت مفاخر عرفانی از جمله شیخ رجبعلی خیاط، حسنعلی نخودکی وبرگزار می کردم. پس از آن در بیش از ۶۰ فرهنگسرا و خانه فرهنگ، قصه های قرآنی را برای کودکان و نوجوانان تدریس کردم، در بسیاری از سخنرانی ها و همایش ها معمولا از شعر و ادب فارسی بهره می گرفتم، همچنین در رادیو و تلویزیون نیز در شبکه های مختلف به عنوان کارشناس فرهنگی و مذهبی حضور بسیار فعالی داشتم. خیلی تلاش کردم فعالیت هایم جوان پسند و جامعه پسند باشد به ویژه سعی کردم آموزه های اخلاقی را که در میراث مکتوب به زبان فارسی به ویژه در شعر و ادب فارسی موجود است بیابم. این گرایش ها سبب شد که من در سال ۱۳۷۹ بتوانم با کمک دوستانم انجمن پاسداشت مفاخر ایران را راه اندازی کنم.

سپس برای فعالیت های تبلیغی وارد مدارس و دانشگاه ها شدم. در ۲۲ سالگی نیز مبلغ دینی در دانشگاه ها و همچنین مدیر فرهنگی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی شدم. متوجه شدم که دانشجوها به مفاخر ادبی علاقه دارند، بدین منظور برای نخستین بار همایش دانشجویی بزرگداشت فردوسی را در سال ۱۳۸۲ برگزار کردم، در همین مسیر بنیاد فردوسی را در سال ۱۳۸۴ راه اندازی کردم اما همزمان در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان مبلغ دینی و دبیر برنامه های فرهنگی هنری در فرهنگسراها فعالیت می کردم. در سال ۱۳۸۵ به خاطر فعالیت های بنیاد فردوسی به عنوان ناظر سازمان های مردم نهاد در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مشغول خدمت شدم سپس دبیر شورای فرهنگی این سازمان شدم. بعدها تفاهم نامه های همکاری با نهادهای فرهنگی بستم که به خاطر همکاری هایم با فدراسیون پهلوانی به عنوان مشاور رئیس فدراسیون و رئیس کمیته فرهنگی این فدراسیون ملی برگزیده شدم. از سال ۱۳۹۲ به عنوان دبیر ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی کشور با همکاری ۴۴ نهاد و وزارتخانه انتخاب شدم که البته پیشنهاد این ستاد را خودم به شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی با همکاری دوستان ام ارائه کردم. اکنون نیز غیر از دبیرکلی بنیاد فردوسی که یگانه بنیاد مردم نهاد ایران است و هیچ بودجه دولتی ندارد مسئولیت هایی را پذیرفته ام، مشاور دبیرکل و رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون بین المللی کشتی با چوخه و مشاور دبیرکل و دبیر کمیته فرهنگی انجمن جهانی پزشکان صلح و سلامت نیز هستم.

چه شد که بنیاد فردوسی را بنیان گذاری کردید؟

ارتباطم با استادان حوزه شاهنامه پژوهی و فردوسی شناسی به خاطر برگزاری بزرگداشت فردوسی در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی باعث شد که دوره شاهنامه پژوهی را بگذرانم. همچنین دوره های زبان باستانی ایران را در بنیاد نیشابور در نزد دکتر فریدون جنیدی از شاهنامه پژوهان برجسته گذراندم. با همکاری سخنرانان و بنیان گذاران آن همایش، بنیاد فردوسی را بنیان گذاری کردیم. آنها من را برای مدیر مسئولی و رئیس هیأت مؤسس نامزد کردند و پس از آن به عنوان مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره بنیاد فردوسی انتخاب شدم که تا کنون این مسئولیت اجتماعی را  بر عهده دارم.

در واقع توانستیم این نهاد را با همکاری هنرمندان و ادیبان مطرح در ایران و خارج از کشور راه اندازی کنیم تا کنون نیز تلاش کردم که هدف های بنیاد فردوسی را به همت خودم و بسیاری از خیرین و همکاران فرهنگی در سراسر ایران و جهان پیش ببرم. در حال حاضر حدود ۱۰ نمایندگی استانی نیز برای بنیاد فردوسی داریم. دفاتر تهران و مشهد را پایدارتر برنامه ریزی کردیم. تلاشمان نیز این بود که ویژه برنامه های گوناگونی داشته باشیم؛ در یونسکو، هنرهای نقالی، آیین های پهلوانی و هزاره شاهنامه فردوسی را به ثبت جهانی رساندیم و در سراسر ایران و در بیش از ۵۰ کشور دنیا نیز هفته های فرهنگی را مدیریت کردیم. در ایران و جهان نیز ۱۳ دوره بزرگداشت فردوسی را ساماندهی کردیم و همه بزرگداشت های فردوسی را یاری کرده ایم و اخیرا نیز پاسداشت زبان فارسی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن افزوده شده است. هر سال ویژه برنامه های ملی پر بارتری از پیش در تهران و سراسر ایران برگزار می کنیم و در مناسبت های مختلف معمولا یک هفته تا ۱۰ روز ویژه برنامه ها را ادامه می دهیم. بودجه دولتی نیز به هیچ وجه نداریم؛ بودجه ای هم که در مجلس تصویب شده هیچ وقت به بنیاد فردوسی تعلق نگرفته است. ما تلاش کردیم که با کمک مردم و استادان دانشگاه و هنرمندان، ویژه برنامه های گوناگون را در مراکز علمی، فرهنگی، پژوهشی و هنری در داخل و خارج از کشور داشته باشیم.

گفتید که در سن ۱۹ سالگی دبیری همایش ها و جشنواره ها از جمله بین المللی را عهده دار بودید. چطور به یک جوان ۱۹ ساله برای انجام چنین کارهایی اعتماد می شد؟

به خاطر فعالیت های فراوانم در ویژه برنامه های فرهنگی و هنری از دوران دبیرستان این اعتماد شکل گرفت. من آن زمان به دعوت برادرم و دوستانی که از من بزرگتر بودند در فعالیت های ملی و دانشگاهی حضور فعال داشتم و مسئولیت هم می گرفتم، پس از ورود به حوزه علمیه از ۱۸ سالگی فعالیت های تبلیغی، فرهنگی و هنری ام بیشتر شد تا جایی که در بیشتر برنامه های مطرح تهران شناخته شدم و مسئولیت می گرفتم.

آیا می توانیم بگوییم شما یک فردوسی شناس و یا شاهنامه پژوه هستید؟

بله؛ من همیشه تلاشم این بوده که در زمینه فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی نیز پژوهش هایی انجام دهم، گردآوری دو کتاب «رازهای شاهنامه» نشر خانه پازینه، «دفتر دوم فردوسی پژوهی» نشر خانه کتاب و نگارش «پیشینه هنر موسیقی در تمدن اسلامی» نشر نگارستان اندیشه با همکاری شاهنامه پژوهان بزرگ دنیا از جمله همین فعالیت ها است. همچنین بیش از هزار نشست، همایش، جشنواره و نمایشگاه را برای بازشناسی شاهنامه فردوسی در استان های ایران و برخی کشورهای جهان از جمله آلمان، اتریش، فرانسه، بوسنی، قزاقستان و پایگاه اصلی یونسکو در پاریس به عنوان دبیر برگزار کردم و در همه استان های ایران و بیش از ۵۰ کشور جهان، گروه های فرهنگی هنری را برای برگزاری هفته های فرهنگی ایران اعزام کرده ام. در ضمن کتاب «پیشینه هنر موسیقی در تمدن  ایرانی اسلامی» ماحصل همان تلاش هایی است که در حوزه علمیه از سال ۱۳۷۸ تا کنون داشتم. در این کتاب، جوان پسندانه و همه جانبه به هنر موسیقی نگاه کردم و اکنون نایاب شده است.

در زمینه فرهنگی و هنری به غیر از بنیاد فردوسی و برگزاری همایش ها و جشنواره ها فعالیت های دیگری نیز داشته اید؟

در حین فعالیت های تحصیلی ام در حوزه علمیه فعالیت های گسترده ای را در چند سازمان انجام دادم. فعالیت های تبلیغی ام را در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ادامه دادم. در دوره ای دبیر شورای فرهنگی و شورای امر به معروف سازمان میراث فرهنگی شدم، پس از آن دبیری ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی و معاونت فرهنگی فدراسیون پهلوانی را بر عهده گرفتم، یک دوره ای دبیر فرهنگی روزنامه ایران و دبیر شبکه خبری فرهنگ و هنر بودم.  اخیرا نیز مسئولیت پایگاه خبری شاهنامه نیوز را بر عهده دارم و در حال آغاز فعالیت های اش هستم. در حوزه نشر نیز مجوز نشر بنیاد فردوسی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته ایم.

در راهی که قدم گذاشتید با مشکل یا مانعی نیز رو به رو شدید؟

قطعا مشکلات در این زمینه زیاد است به ویژه وقتی که یک روحانی یا طلبه می خواهد وارد جامعه شود و قشرهای مختلف جامعه به خصوص هنرمندان و ورزشکاران یا جامعه دانشگاهی را همراه کند، مشکلاتش خیلی بیشتر است؛ شاید عدم اطمینانی برخی وقت ها وجود داشته باشد تا آن جامعه پذیرا شود و آن طلبه یا روحانی را از خودشان بدانند؛ همچنین مسائل بودجه ای نیز همیشه وجود داشته است.

پس از ورود به حوزه علمیه آیا دلتان خواست که تحصیلات دانشگاهی را نیز دنبال کنید؟

از میانه تحصیل حوزوی به این فکر افتادم که تحصیلات دانشگاهی ام را داشته باشم و همزمان با مجموعه کارهای مدیریتی ام به صورت پودمانی یعنی با سهمیه شاغلان بعد از ساعت اداری هر روز وارد دانشگاه جامع علمی کاربردی می شدم، از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۸ شب؛ دروس فنی مهندسی را در مقطع کاردانی گذراندم، سپس برای کاردانی به کارشناسی آزمون دادم و در دانشگاه آزاد رشته مهندسی نرم افزار کامپیوتر قبول و شاگرد ممتاز شدم که با سهمیه شاگرد ممتازی و با امتیاز بدون کنکور به خاطر شاگرد دومی در کل دانشگاه در مقطع کارشناسی، وارد مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی فناوری اطلاعات گرایش شبکه های کامپیوتری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین شدم. استادان گرانقدری را نیز در حوزه فنی و مهندسی توانستم درک کنم که بسیاری از آنها در اروپا و آمریکا تدریس کرده اند؛ با علوم روز دنیا آشنا شدم. طبیعتا در دانشگاه فنی و مهندسی باید زبان تخصصی انگلیسی قوی ای داشته باشیم در همین راستا تلاش کردم، فاصله هایی که از این روی ایجاد شده بود را جبران کنم، دوباره مطالعه کنم و از نظر تحصیلی نیز خودم را به کسانی برسانم که بسیاری از آنها با من فاصله سنی ۱۰ ساله داشتند اما من خیلی راحت توانستم با دوستان جوانم ارتباط بگیر. هیچ کدام از استادانم نیز نمی دانستند که من طلبه و روحانی هستم و مانند یک دانشجو بدون هیچ مزیت ویژه ای در رشته فنی مهندسی تحصیل کردم.

خانواده چقدر در ورود شما به کار غیر حوزوی و طلبگی موثر بودند؟

قطعا خانواده خیلی کمک کننده بودند، البته بیشترین همکاری در کارهای اجتماعی را خواهرم با من داشته است. اتفاقا طلبه ها نیز به من یاری می دهند و از دوستانم در شورای مرکزی بنیاد فردوسی هستند. همچنین مادرم نیز خیلی تاثیر گذاشتند.  در کل خانواده ام در اینکه  فعالیت های فرهنگی و تحصیلات دانشگاهی و حوزوی را با هم داشته باشم، من را خیلی تشویق می کردند.

شما اغلب بدون لباس روحانیت در میان عموم حاضر می شوید. دلیل خاصی دارد؟

چون احساسم این است که لباس روحانیت، لباس مقدسی است که باید نمایانگر جنبه های ارزشی و معنوی باشد؛ این لباس، لباس پیامبر است و من تلاش می کنم که در ویژه برنامه ها و سخنرانی های مذهبی آن هم به خواست مردم، لباس روحانی بپوشم. در بسیاری از ویژه برنامه های هنری که مرتبط با موضوع های مذهبی نیست با لباس عُرف مردم در میان آنها حضور پیدا می کنم. از لباس روحانیت حتی برای پیشبرد اهداف شخصی بهره نبردم و تنها برای پیشبرد اهداف دینی و مذهبی بهره گرفته ام. به طور مثال در فعالیت اجتماعی و حتی آموزش دینی به ویژه برای آموزش به کودکان و نوجوانان در فضاهای تفریحی و ورزشی با همان لباس ورزشی حاضر شدم و در انواع ورزش ها حضور فعال داشتم اما به هنگام نماز و یا سخنرانی های مذهبی با همان مخاطبان، لباس روحانیت را بر تن کردم و تاثیرش را بسیار بیشتر دیدم. در شبکه های مجازی نیز به علت فعالیت های زیادم در حوزه های فرهنگی خیلی از دوستان که من را بیشتر با لباس غیر روحانی می بینند ولی بعدها که متوجه می شوند من روحانی هستم، گرایش شان به مذهب و دین خیلی بیشتر می شود و پرسش هایی که شاید از یک روحانی نپرسند را به راحتی از من می پرسند و بسیار راحت تر پذیرا هستند چون احساس می کنند تلاش من این است که با آنها دوست باشم و برای مشکل شان راهکارهای فقهی را ارائه کنم. من با قشرهای گوناگون همدردی و همدلی داشتم و برای آنها نشست های تخصصی برگزار کرده ام. در گرایش های مختلف، دوستان زیادی دارم، از مدیران فرهنگی گرفته تا اهالی رسانه و هنرمندان؛ بر این باورمکه همیشه به عنوان یک روحانی مردمی زندگی کردم و چندان به دنبال مسائل مالی و اقتصادی نبودم، در بسیاری از برنامه های خیرخواهانه حضور دارم حتی به عنوان مجری برای آنها اجرا می کنم و سخنرانی دارم. دوستان هنرمندم را از کودکان تا پیشکسوتان برای اجرا دعوت می کنم؛ همیشه هم در میان مردم بودم به همین جهت مشکلاتشان را به راحتی درک می کنم و تلاش می کنم از استادانم یا پژوهش های شخصی برای حل مشکل های اعتقادی مردم بهره بگیرم و مسائل روز را مطالعه کنم تا  پاسخی درخور برای مردم به ویژه جوانان، هنرمندان، ورزشکاران، کودکان و نوجوانان که بیشترین ارتباط را با آنها دارم، داشته باشم.

وقتی در مجامع فرهنگی و هنری با لباسی که شاخص نیست فعالیت کنیم ارتباط راحت تری می توان با آن جامعه هنری و ورزشی برقرار کرد و سپس مسائلی که مطرح می شود، اگر به صورت جانبدارانه و یا با سوگیری و قضاوت اولیه نباشد، خیلی تاثیر بیشتری دارد. در فضاهای فرهنگی و فعالیت هایی که به عنوان یک مدیر یا کارشناس، لباس روحانی بر تنم نبوده، مراجعه کنندگان ارتباط نزدیک تری داشتند و وقتی در هنگام اقامه نماز در همان روز و در همان مجموعه، لباس روحانی بر تن کردم، شخصی که من را پیش از این با لباس غیر روحانی دیده و فعالیت گسترده مرا به عینه دیده بود به گونه ای که خودم در محل کارم همیشه برای مراجعه کنندگانم با یک فنجان چای پذیرایی ساده ای دارم، پس از اینکه من را با لباس روحانیت می بینند، احساس ارتباط نزدیکی و راحتی بهتری پیدا می کند و فاصله ای که بین مردم و روحانیون گاهی ایجاد شده، می توان گفت من در ارتباطاتی که با دیگران برقرار کردم، کمتر شاهد بودم.

حوزه علمیه روحانیونی را که به امور غیر از طلبگی، اداری و سیاسی می پردازند چقدر مورد تشویق و حمایت قرار می دهد؟

من در اینجا از کلیدواژه ای به نام روحانی مردمی استفاده می کنم؛ البته حوزه علمیه تشویقش را بیشتر در موارد تبلیغی و حوزوی گذاشته تا اینکه بخواهد توصیه کند روحانیون در مسائل سیاسی، اداری یا فرهنگی و هنری وارد شوند. حوزه علمیه بیشتر تبلیغ را تاکید می کند و از روحانیون در جایگاه استاد معارف اسلامی یا در جایگاه عقیدتی و تبلیغی در دانشگاه و نهادها دعوت کرده است. ورود من به حوزه فرهنگ گرایش شخصی ام بوده، یعنی گرایشی نبوده که استادان یا مدیران حوزه به من توصیه کرده باشند؛ با توجه به علاقمندی ام به حوزه هنر احساس کردم که می توانم یک روحانی برای هنرمندان باشم تا آنها راحت مسائل شان را با من مطرح کنند. بسیاری از بازیگران برجسته سینما و تئاتر، اهالی موسیقی و هنرهای تجسمی یا حتی در حوزه مد و لباس، سوالاتشان را از من می پرسند؛ شفقنا نیز یک مصاحبه مفصلی درباره پوشش، مد و لباس در حوزه تمدن ایرانی اسلامی با من داشته است؛ با توجه به اینکه مطالعات و پژوهش های گسترده ای در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی دارم، تلاش می کنم که کمک های پژوهشی به خبرگزاری ها، روزنامه ها و رادیو و تلویزیون داشته باشم و در قالب گفت و گو و یادداشت مطالب روزآمد ارائه کرده ام. در بسیاری از جشنواره های هنری نیز همکاری دارم و در همه ویژه برنامه ها تلاش می کنم که با هنرمندان و پژوهشگران حوزه های مختلف ارتباط نزدیک داشته باشم و مسئولیت اجرایی در جشنواره های هنری را می پذیرم، این علاقه شخصی من است. به همین دلیل کتاب «پیشینه هنر موسیقی در تمدن ایرانی اسلامی» را نگاشته ام که دکتر سید رضا صالحی امیری، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی دستور داد تا تعداد زیادی خریداری شود و به هنرمندان موسیقی پیشکش شود و یا کتاب «دفتر دوم فردوسی پژوهی» نشر خانه کتاب را با همکاری شاهنامه پژوهان بزرگ ایران و فردوسی شناسان کشورهای آسیایی و اروپایی گردآوری و ویرایش کرده ام.

معتقدم اگر ما به طور مثال در زمینه پزشکی متخصص داریم، باید روحانیونی نیز به صورت متخصص در زمینه های هنری، ورزشی، امور جوانان، بانوان، کودکان و نوجوانان داشته باشیم؛ چون ما دین را راه درست زندگی می دانیم، پس در همه شئون به فرمایش امام خمینی (ره) باید بتوانیم راهکار داشته باشیم و این زمانی محقق می شود که ما به علوم روز تسلط داشته باشیم. اگر به طور مثال ما یک روحانی داشته باشیم که مانند من در زمینه علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات تخصص داشته باشد، قطعا می تواند کارشناسی دقیق تری در زمینه مسائل اعتقادی در حوزه شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی ارائه کند؛ به همین منظور من نیز در حوزه شبکه های اجتماعی خیلی فعال هستم و کسانی که صفحات اجتماعی ام را دنبال می کنند، معمولا شمارگان خوبی دارند و بدون تبلیغ رسانه ای حضور جوانان و هنرمندان در صفحه هایم قابل اعتنا بوده است. همیشه تلاشم این بوده که خودم روابط عمومی برنامه های فرهنگی گسترده مان باشم و ارتباط نزدیک با همه برقرار کنم؛ شماره تماسم را به راحتی در اختیار علاقمندان در شبکه های اجتماعی قرار می دهم. به ویژه به سازمان های مردم نهاد، فعالان و کنشگران فرهنگی، هنری و اجتماعی در حوزه فعالیت های خیرخواهانه و نیکوکارانه یاری رساندم. غیر از انجمن پاسداشت مفاخر ایران که ۲۰ سال پیش راه اندازی کردم و بنیاد فردوسی که ۱۴ سال به صورت گسترده با نمایندگی های استانی فعال است نیز چندین مؤسسه دیگر را از چهار سال پیش فعال کردم که یکی از آنها هیأت مذهبی فراگیر به نام «پهلوان خندق» ویژه اهالی فرهنگ، هنر، ورزش و جوانان است که به صورت گسترده فعالیت می کند و دیگری خیریه ای برای بیماران مبتلا به سرطان با نام خیریه «مهرآفرین سپاس» بوده است. همچنین انجمن هنرهای سنتی و صنایع دستی پارس، مؤسسه فرهنگی هنری چندمنظوره فردوسی توسی و کانون هنر نقالی و آیین های پهلوانی در حال راه اندازی است. همه این نهادها با کمک مردم در سراسر ایران و ایرانیان و ایران دوستان در خارج کشور بدون بودجه دولتی فعال بوده است.

توصیه شما به طلبه ها و روحانیونی که در حوزه های دیگر فعالیت می کنند چیست؟

به نظرم  به ویژه طلبه هایی که جدیدا وارد حوزه علمیه می شوند، باید با مسائل روز آشنا شوند و در زمینه های مختلف تخصص داشته باشند تا بتوانند یک روحانی روزآمد باشند. نمی شود یک فردی، روحانی مسائل ورزشکاران یا هنرمندان یا دانشگاهیان و دانش آموزان باشد یا در مجموعه ای حضور داشته باشد که متعلق به کارگران یا نظامیان است اما مسائل و مشکلات آنها را نداند. روحانیان باید در حد خودشان حداقل، مطالعاتی در حوزه فعالیتشان داشته باشند؛ اگر هم که بتوانند تحصیلات دوگانه ای داشته باشند و دانش آموخته دانشگاه نیز باشند، خیلی مقبول تر می افتد؛ یعنی اگر کسی از روحانیون در دانشگاه فنی و مهندسی باشد، باید در زمینه فنی مهندسی نیز تحصیل کرده باشد، اتفاقا اگر قانونگذاری شود که روحانیونی که فنی و مهندسی را خواندند و آگاهی دارند در آن جایگاه عقیدتی یا حتی به عنوان استاد معارف به آن دانشگاه بروند، خیلی تاثیرگذارتر است. به ویژه در عرصه هنر من همیشه این خلاء را دیده ام   ما روحانی متخصص حوزه هنر اصلا نداریم؛ خوب است که حوزه های علمیه بیشتر تلاش کنند تا ما متخصصان مختلف در رشته های متفاوت برای قشرهای گوناگون داشته باشیم.

و حرف پایانی؟

در این سال ها همیشه مشکل بودجه داشتیم.کمترین بودجه، کمترین علاقمندی و اولویت بندی در حوزه فرهنگی، هنری و پژوهشی بوده است. با هزینه های شخصی و از همان نوع ایثار و جهادی که در حوزه جنگ تحمیلی شاهدش بودیم، اکنون باید در حوزه جهاد فرهنگی شاهدش باشیم. تلاشم این بوده در خیلی از موارد بدون دریافت مزدی بتوانم عمرم را در طبق اخلاص برای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی بگذارم و از همه مدیران دولتی و بخش خصوصی و همه قشرهای گوناگون می خواهم که در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و نیکوکاری همکاری داشته باشند.

انتهای پیام

باید روحانی متخصص داشته باشیم/ حوزه علمیه روحانیون را بیشتر به تبلیغ تشویق می کند تا به فعالیت های فرهنگی و هنری

کمترین بودجه به فرهنگ، هنر و پژوهش تعلق می گیرد
 

شفقنا زندگی-شبنم قدمی: یک روحانی مردمی است، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده به همین جهت در راستای گرایشات دینی و مذهبی به حوزه علمیه رفته و در عین حال مدرک فنی مهندسی اش را نیز از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده است. از دوران کودکی وارد فعالیت های فرهنگی شده و به هنر در اسلام علاقه داشته است لذا سعی کرده با تحصیل در حوزه علمیه و انجام امور فرهنگی و هنری در سطح گسترده، در مسیر علایق خود گام بردارد. این روحانیِ مهندس خود را روحانی هنرمندان و ورزشکاران می داند. موحد فرد از بنیان گذاران بنیاد فردوسی و شاهنامه پژوه است که اقدامات زیادی را در این زمینه انجام داده است.

خبرنگار شفقنا زندگی با حجت الاسلام مهندس یاسر موحدفرد، دبیر کل بنیاد فردوسی گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید:

کجا و در چه سالی متولد شدید، در حال حاضر کجا زندگی می کنید؟

در محله نارمک شهر تهران به دنیا آمدم. تاریخ تولد واقعی من دوم اسفند ۱۳۵۹ است اما در شناسنامه و آنچه که بیشتر دیگران آگاهی دارند دوم فروردین ۱۳۶۰ ثبت شده است. اکنون نیز در تهران زندگی میکنم.

در چه خانواده ای بزرگ شدید؟

در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم، خانواده ای که خویشان نزدیکم دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و از استادان دانشگاه هستند، قطعا این اشخاص در زندگی من تاثیرگذار بودند. از طرف پدری، پدرِ پدرم اصالتا شیرازی و از پیش از انقلاب از مدیران راه آهن بود و از طرف مادری، پدرِ مادرم اصفهانی و از معماران برجسته کشور بود؛ مادربزرگ هایم نیز اصالتا از محله سنگلج تهران بودند؛ اکنون پدربزرگ ها و مادربزرگ هایم به رحمت خدا رفته اند. خانواده موحدفرد از خانواده های قدیمی شهر شیراز است و تا آنجا که من اطلاع دارم یا از مدیران فرهنگی و یا عطار بوده اند. از طرف مادری نیز بیشترشان معمار بودند. دایی های من از خاندان آقابزرگ نیز از دانشمندان برجسته رشته شیمی در ایران و جهان هستند.

آیا متاهل و دارای فرزند هستید؟

با توجه به فعالیت های گسترده ای که در حوزه فرهنگی و اجتماعی داشتم، مسائل مالی و اقتصادی بسیاری از مجموعه های ما تأمین نبوده و بودجه های مشخصی به ما تعلق نمی گرفته و همچنین بسیاری از درآمدهای من صرف فعالیت های خیرخواهانه، نیکوکارانه و فرهنگی می شده است به همین جهت احساسم این بوده که شاید هنوز نتوانم تشکیل خانواده دهم. با توجه به وضعیت اقتصادی نامناسبی هم که جامعه به آن دچار است و با توجه به اینکه واقعیت امر باید کسی هم پیدا شود که در شرایط موجود، من را همراهی کند این امکان برایم فراهم نشده که ازدواج کنم، البته خیلی علاقمند بودم که بتوانم با همکفو خودم و کسی که بتواند همراهی ام کند ازدواج کنم و دارای فرزندانی شوم چون بسیار به کودکان سرزمین ام علاقمند هستم.

اگرچه فعالیت در زمینه قصه ها و آموزه های قرآنی و ادبی مربوط به کودکان و نوجوانان همواره در اولویت من بوده و بسیار هم علاقه فراوانی به تشکیل خانواده و تربیت کودک و نوجوان دارم اما هنوز این امکان برایم فراهم نشده است که تشکیل خانواده دهم. امیدوارم به زودی این شرایط نیز برای من مهیا شود و به سفارش مؤکد دینیِ آموزه های اخلاقی ایرانی اسلامی مان بتوانم دینم را نیز کامل کنم. این موضوع همواره از آرزوهایم بوده و امیدوارم که به زودی همانطور که آرزو داشتم فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و خیرخواهانه انجام دهم و در زمینه مسائل اسلامی در حوزه علمیه و تخصصی و فنی در دانشگاه بهترین درجه ها را دریافت کنم، بتوانم که یکی از خانواده های خوب ایرانی را که بتواند نمادی برای تربیت فرزندان باشد را نیز داشته باشم؛ این آرزوی قلبی من است و امیدوارم که به زودی محقق شود.

از چه زمانی تحصیلات حوزوی را آغاز کردید و در کدام حوزه علمیه درس خواندید؟

بعد از دیپلم ریاضی فیزیک و گرفتن مدرک در سال ۱۳۷۷ اگرچه به دانشگاه نیز علاقمند بودم و در آزمون های دانشگاه پذیرفته شده بودم اما بنا به خواست و گرایش خودم برای پژوهش در امور دینی، وارد حوزه علمیه حضرت قائم چیذر شدم که در محله شمیران تهران واقع شده است.

استادان برجسته شما در حوزه چه کسانی بودند؟

در حوزه استادان صاحب نامی را درک کردم، دو تن از استادانی که به من خیلی کمک کردند، حجت الاسلام سید عباس علم الهدی و دکتر سید محمدباقر علم الهدی بودند. پس از ۸ سال تحصیل به صورت تخصصی، کارشناسی تفسیر و علوم قرآنی را نیز در مرکز آموزش عالی و حوزه علمیه تخصصی قاسم ابن الحسن زیر نظر دکتر سید محمدباقر علم الهدی، رییس این مجموعه گذراندم. تولیت حوزه علمیه چیذر، آیت الله هاشمی اولیا و دامادهای شان از استادان ما بودند که در بحث های اخلاقی، تفسیری، قرآنی و فقهی خیلی یاری ام دادند.

از چه زمانی وارد فعالیت های فرهنگی شدید و همچنین گرایش دینی شما در راستای فرهنگ چگونه شکل گرفت؟

فعالیت تحصیلی، فرهنگی و مذهبی بودن خانواده ام قطعا بر این امر تاثیرگذار بوده است. من از دوران مدرسه، فعالیت های فرهنگی ام را در مساجد آغاز کردم. مدیر کتابخانه و نوارخانه مسجد محله مان بودم و پس از آن نیز چون خیلی اهل مطالعه و کتابخوانی بودم به مسائل مذهبی گرایش پیدا کردم. خانواده ام در مناسک دینی به خصوص اقامه نماز جماعت، کلاس های قرآنی و مراسم مذهبی مساجد، حسینیه ها و تکیه ها همیشه حضور داشتند؛ بدین روی این موارد در علاقمندی من به امور دینی موثر بود. همانطور که گفتم فعالیت های فرهنگی من از مساجد آغاز شد.گرایش به موضوعات مذهبی در خانواده ما بسیار زیاد بود. پیش از دبستان تلاش خانواده این بود که ما را با مسائل دینی آشنا کنند و از کودکی ما را به نماز اول وقت و روزه پایبند کنند. آشنایی با روحانی محله که به عنوان یک دوست و مشاور در زندگی من تلقی می شد و همچنین اینکه از نسل پدری و مادری نیز خویشانی داشتیم که از روحانیون تراز اول بودند از جمله مواردی است که سبب ورود من به دنیای دین و مذهب شد. نسل ما از سوی پدربزرگِ مادربزرگ ام به شیخ بوجانی معروف اند. او شخصی است که امام زاده بوجان را خواب نما شد و بعدها متوجه شدند که این امام زاده وجود دارد و سنگ قبرش بر پایه خواب نمایی که او دیده بود بر وی آشکار شد. از طرف پدری نیز پدربزرگ من زنده یاد اسماعیل موحدفرد پسر خاله آیت الله العظمی مکارم شیرازی از مراجع دینی است. از طرف مادری نیز خاندان آقابزرگ از خویشان ام هستند‌. این موارد طبیعتا در زندگی من تاثیر گذاشته که گرایش به مذهب و حوزه علمیه پیدا کنم اما هیچ وقت به یاد ندارم برای مسئولیتی که دارم خویشاوندانم نقش کوچکی داشته باشند، بلکه فعالیت های گسترده فرهنگی، معرفِ من بوده است.

گرایش به موضوعات دینی و مذهبی، بیشتر در دوران دبیرستان در من شکل گرفت به طوری که یک دوره «تفسیر المیزان» را کامل خواندم؛ حتی دست نوشته ای با عنوان «ادعیه زاکیه» به نگارش درآوردم که شامل دعاهای قرآنی بود که برای خودم گردآوری کرده بودم و همیشه می خواندم که شامل گردآوری تفاسیر و شأن نزول دعاهای قرآنی با بهره گیری از «تفسیر المیزان» به دست آورده بودم؛ برای همین خیلی ها من را تشویق کردند که به این مسیر وارد شوم. رشته تحصیلی من در دبیرستان ریاضی فیزیک بود، درس هایم خوب بود و نمره های خیلی خوبی داشتم و شاگرد ممتاز بودم اما به خاطر علاقه ام به مطالعه کتاب های دینی و پژوهش در زمینه های علوم اسلامی و انسانی به حوزه علمیه گرایش پیدا کردم و همزمان با کنکور سراسری در فرم هایی که در روزنامه ها منتشر می شد به عنوان مبلغ دینی نیز ثبت نام کردم. خیلی دوست داشتم که یک مبلغ دینی باشم، همیشه هم تلاش می کردم که برای هم سن و سالان خودم موضوعاتی که از اسلام می دانم را بیان و تبلیغ کنم.

زمانی که در کنکور سراسری شرکت کردید در دانشگاه پذیرفته شدید؟

بله در دانشگاه قبول شدم، حتی به صورت سهمیه استخدامی، مهندسی هم قبول شدم اما به دو دلیل دانشگاه نرفتم یکی همان طور که پیش تر اشاره کردم به خاطر علاقه فراوان به تحصیل و پژوهش در علوم انسانی و اسلامی و دیگری اینکه در شهرستان قبول شده بودم و چون از دبیرستان در فعالیت های فرهنگی تهران مشغول بودم و برای اینگونه فعالیت ها شور جوانی داشتم، نمی خواستم از فعالیت های فرهنگی، هنری و مذهبی دور باشم به همین دلیل تحصیل در حوزه علمیه را برگزیدم.

درباره فعالیت های فرهنگی تان توضیح دهید.

من به موضوع هنر در اسلام خیلی علاقمند بودم. در مراکز فرهنگی فعال شدم و دبیر همایش ها، جشنواره ها و سمینارهای داخلی و بین المللی بودم؛ ویژه برنامه هایی را برای مفاخر اسلامی، انقلابی و عرفانی برگزار می کردیم. در این میان به شخصیتی مانند امام موسی صدر نیز خیلی علاقمند شدم و در ۱۹ سالگی همایش های بین المللی اش را دبیری می کردم، همچنین ویژه برنامه هایی را نیز برای پاسداشت و نکوداشت مفاخر عرفانی از جمله شیخ رجبعلی خیاط، حسنعلی نخودکی وبرگزار می کردم. پس از آن در بیش از ۶۰ فرهنگسرا و خانه فرهنگ، قصه های قرآنی را برای کودکان و نوجوانان تدریس کردم، در بسیاری از سخنرانی ها و همایش ها معمولا از شعر و ادب فارسی بهره می گرفتم، همچنین در رادیو و تلویزیون نیز در شبکه های مختلف به عنوان کارشناس فرهنگی و مذهبی حضور بسیار فعالی داشتم. خیلی تلاش کردم فعالیت هایم جوان پسند و جامعه پسند باشد به ویژه سعی کردم آموزه های اخلاقی را که در میراث مکتوب به زبان فارسی به ویژه در شعر و ادب فارسی موجود است بیابم. این گرایش ها سبب شد که من در سال ۱۳۷۹ بتوانم با کمک دوستانم انجمن پاسداشت مفاخر ایران را راه اندازی کنم.

سپس برای فعالیت های تبلیغی وارد مدارس و دانشگاه ها شدم. در ۲۲ سالگی نیز مبلغ دینی در دانشگاه ها و همچنین مدیر فرهنگی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی شدم. متوجه شدم که دانشجوها به مفاخر ادبی علاقه دارند، بدین منظور برای نخستین بار همایش دانشجویی بزرگداشت فردوسی را در سال ۱۳۸۲ برگزار کردم، در همین مسیر بنیاد فردوسی را در سال ۱۳۸۴ راه اندازی کردم اما همزمان در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان مبلغ دینی و دبیر برنامه های فرهنگی هنری در فرهنگسراها فعالیت می کردم. در سال ۱۳۸۵ به خاطر فعالیت های بنیاد فردوسی به عنوان ناظر سازمان های مردم نهاد در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مشغول خدمت شدم سپس دبیر شورای فرهنگی این سازمان شدم. بعدها تفاهم نامه های همکاری با نهادهای فرهنگی بستم که به خاطر همکاری هایم با فدراسیون پهلوانی به عنوان مشاور رئیس فدراسیون و رئیس کمیته فرهنگی این فدراسیون ملی برگزیده شدم. از سال ۱۳۹۲ به عنوان دبیر ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی کشور با همکاری ۴۴ نهاد و وزارتخانه انتخاب شدم که البته پیشنهاد این ستاد را خودم به شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی با همکاری دوستان ام ارائه کردم. اکنون نیز غیر از دبیرکلی بنیاد فردوسی که یگانه بنیاد مردم نهاد ایران است و هیچ بودجه دولتی ندارد مسئولیت هایی را پذیرفته ام، مشاور دبیرکل و رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون بین المللی کشتی با چوخه و مشاور دبیرکل و دبیر کمیته فرهنگی انجمن جهانی پزشکان صلح و سلامت نیز هستم.

چه شد که بنیاد فردوسی را بنیان گذاری کردید؟

ارتباطم با استادان حوزه شاهنامه پژوهی و فردوسی شناسی به خاطر برگزاری بزرگداشت فردوسی در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی باعث شد که دوره شاهنامه پژوهی را بگذرانم. همچنین دوره های زبان باستانی ایران را در بنیاد نیشابور در نزد دکتر فریدون جنیدی از شاهنامه پژوهان برجسته گذراندم. با همکاری سخنرانان و بنیان گذاران آن همایش، بنیاد فردوسی را بنیان گذاری کردیم. آنها من را برای مدیر مسئولی و رئیس هیأت مؤسس نامزد کردند و پس از آن به عنوان مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره بنیاد فردوسی انتخاب شدم که تا کنون این مسئولیت اجتماعی را  بر عهده دارم.

در واقع توانستیم این نهاد را با همکاری هنرمندان و ادیبان مطرح در ایران و خارج از کشور راه اندازی کنیم تا کنون نیز تلاش کردم که هدف های بنیاد فردوسی را به همت خودم و بسیاری از خیرین و همکاران فرهنگی در سراسر ایران و جهان پیش ببرم. در حال حاضر حدود ۱۰ نمایندگی استانی نیز برای بنیاد فردوسی داریم. دفاتر تهران و مشهد را پایدارتر برنامه ریزی کردیم. تلاشمان نیز این بود که ویژه برنامه های گوناگونی داشته باشیم؛ در یونسکو، هنرهای نقالی، آیین های پهلوانی و هزاره شاهنامه فردوسی را به ثبت جهانی رساندیم و در سراسر ایران و در بیش از ۵۰ کشور دنیا نیز هفته های فرهنگی را مدیریت کردیم. در ایران و جهان نیز ۱۳ دوره بزرگداشت فردوسی را ساماندهی کردیم و همه بزرگداشت های فردوسی را یاری کرده ایم و اخیرا نیز پاسداشت زبان فارسی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن افزوده شده است. هر سال ویژه برنامه های ملی پر بارتری از پیش در تهران و سراسر ایران برگزار می کنیم و در مناسبت های مختلف معمولا یک هفته تا ۱۰ روز ویژه برنامه ها را ادامه می دهیم. بودجه دولتی نیز به هیچ وجه نداریم؛ بودجه ای هم که در مجلس تصویب شده هیچ وقت به بنیاد فردوسی تعلق نگرفته است. ما تلاش کردیم که با کمک مردم و استادان دانشگاه و هنرمندان، ویژه برنامه های گوناگون را در مراکز علمی، فرهنگی، پژوهشی و هنری در داخل و خارج از کشور داشته باشیم.

گفتید که در سن ۱۹ سالگی دبیری همایش ها و جشنواره ها از جمله بین المللی را عهده دار بودید. چطور به یک جوان ۱۹ ساله برای انجام چنین کارهایی اعتماد می شد؟

به خاطر فعالیت های فراوانم در ویژه برنامه های فرهنگی و هنری از دوران دبیرستان این اعتماد شکل گرفت. من آن زمان به دعوت برادرم و دوستانی که از من بزرگتر بودند در فعالیت های ملی و دانشگاهی حضور فعال داشتم و مسئولیت هم می گرفتم، پس از ورود به حوزه علمیه از ۱۸ سالگی فعالیت های تبلیغی، فرهنگی و هنری ام بیشتر شد تا جایی که در بیشتر برنامه های مطرح تهران شناخته شدم و مسئولیت می گرفتم.

آیا می توانیم بگوییم شما یک فردوسی شناس و یا شاهنامه پژوه هستید؟

بله؛ من همیشه تلاشم این بوده که در زمینه فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی نیز پژوهش هایی انجام دهم، گردآوری دو کتاب «رازهای شاهنامه» نشر خانه پازینه، «دفتر دوم فردوسی پژوهی» نشر خانه کتاب و نگارش «پیشینه هنر موسیقی در تمدن اسلامی» نشر نگارستان اندیشه با همکاری شاهنامه پژوهان بزرگ دنیا از جمله همین فعالیت ها است. همچنین بیش از هزار نشست، همایش، جشنواره و نمایشگاه را برای بازشناسی شاهنامه فردوسی در استان های ایران و برخی کشورهای جهان از جمله آلمان، اتریش، فرانسه، بوسنی، قزاقستان و پایگاه اصلی یونسکو در پاریس به عنوان دبیر برگزار کردم و در همه استان های ایران و بیش از ۵۰ کشور جهان، گروه های فرهنگی هنری را برای برگزاری هفته های فرهنگی ایران اعزام کرده ام. در ضمن کتاب «پیشینه هنر موسیقی در تمدن  ایرانی اسلامی» ماحصل همان تلاش هایی است که در حوزه علمیه از سال ۱۳۷۸ تا کنون داشتم. در این کتاب، جوان پسندانه و همه جانبه به هنر موسیقی نگاه کردم و اکنون نایاب شده است.

در زمینه فرهنگی و هنری به غیر از بنیاد فردوسی و برگزاری همایش ها و جشنواره ها فعالیت های دیگری نیز داشته اید؟

در حین فعالیت های تحصیلی ام در حوزه علمیه فعالیت های گسترده ای را در چند سازمان انجام دادم. فعالیت های تبلیغی ام را در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ادامه دادم. در دوره ای دبیر شورای فرهنگی و شورای امر به معروف سازمان میراث فرهنگی شدم، پس از آن دبیری ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی و معاونت فرهنگی فدراسیون پهلوانی را بر عهده گرفتم، یک دوره ای دبیر فرهنگی روزنامه ایران و دبیر شبکه خبری فرهنگ و هنر بودم.  اخیرا نیز مسئولیت پایگاه خبری شاهنامه نیوز را بر عهده دارم و در حال آغاز فعالیت های اش هستم. در حوزه نشر نیز مجوز نشر بنیاد فردوسی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته ایم.

در راهی که قدم گذاشتید با مشکل یا مانعی نیز رو به رو شدید؟

قطعا مشکلات در این زمینه زیاد است به ویژه وقتی که یک روحانی یا طلبه می خواهد وارد جامعه شود و قشرهای مختلف جامعه به خصوص هنرمندان و ورزشکاران یا جامعه دانشگاهی را همراه کند، مشکلاتش خیلی بیشتر است؛ شاید عدم اطمینانی برخی وقت ها وجود داشته باشد تا آن جامعه پذیرا شود و آن طلبه یا روحانی را از خودشان بدانند؛ همچنین مسائل بودجه ای نیز همیشه وجود داشته است.

پس از ورود به حوزه علمیه آیا دلتان خواست که تحصیلات دانشگاهی را نیز دنبال کنید؟

از میانه تحصیل حوزوی به این فکر افتادم که تحصیلات دانشگاهی ام را داشته باشم و همزمان با مجموعه کارهای مدیریتی ام به صورت پودمانی یعنی با سهمیه شاغلان بعد از ساعت اداری هر روز وارد دانشگاه جامع علمی کاربردی می شدم، از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۸ شب؛ دروس فنی مهندسی را در مقطع کاردانی گذراندم، سپس برای کاردانی به کارشناسی آزمون دادم و در دانشگاه آزاد رشته مهندسی نرم افزار کامپیوتر قبول و شاگرد ممتاز شدم که با سهمیه شاگرد ممتازی و با امتیاز بدون کنکور به خاطر شاگرد دومی در کل دانشگاه در مقطع کارشناسی، وارد مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی فناوری اطلاعات گرایش شبکه های کامپیوتری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین شدم. استادان گرانقدری را نیز در حوزه فنی و مهندسی توانستم درک کنم که بسیاری از آنها در اروپا و آمریکا تدریس کرده اند؛ با علوم روز دنیا آشنا شدم. طبیعتا در دانشگاه فنی و مهندسی باید زبان تخصصی انگلیسی قوی ای داشته باشیم در همین راستا تلاش کردم، فاصله هایی که از این روی ایجاد شده بود را جبران کنم، دوباره مطالعه کنم و از نظر تحصیلی نیز خودم را به کسانی برسانم که بسیاری از آنها با من فاصله سنی ۱۰ ساله داشتند اما من خیلی راحت توانستم با دوستان جوانم ارتباط بگیر. هیچ کدام از استادانم نیز نمی دانستند که من طلبه و روحانی هستم و مانند یک دانشجو بدون هیچ مزیت ویژه ای در رشته فنی مهندسی تحصیل کردم.

خانواده چقدر در ورود شما به کار غیر حوزوی و طلبگی موثر بودند؟

قطعا خانواده خیلی کمک کننده بودند، البته بیشترین همکاری در کارهای اجتماعی را خواهرم با من داشته است. اتفاقا طلبه ها نیز به من یاری می دهند و از دوستانم در شورای مرکزی بنیاد فردوسی هستند. همچنین مادرم نیز خیلی تاثیر گذاشتند.  در کل خانواده ام در اینکه  فعالیت های فرهنگی و تحصیلات دانشگاهی و حوزوی را با هم داشته باشم، من را خیلی تشویق می کردند.

شما اغلب بدون لباس روحانیت در میان عموم حاضر می شوید. دلیل خاصی دارد؟

چون احساسم این است که لباس روحانیت، لباس مقدسی است که باید نمایانگر جنبه های ارزشی و معنوی باشد؛ این لباس، لباس پیامبر است و من تلاش می کنم که در ویژه برنامه ها و سخنرانی های مذهبی آن هم به خواست مردم، لباس روحانی بپوشم. در بسیاری از ویژه برنامه های هنری که مرتبط با موضوع های مذهبی نیست با لباس عُرف مردم در میان آنها حضور پیدا می کنم. از لباس روحانیت حتی برای پیشبرد اهداف شخصی بهره نبردم و تنها برای پیشبرد اهداف دینی و مذهبی بهره گرفته ام. به طور مثال در فعالیت اجتماعی و حتی آموزش دینی به ویژه برای آموزش به کودکان و نوجوانان در فضاهای تفریحی و ورزشی با همان لباس ورزشی حاضر شدم و در انواع ورزش ها حضور فعال داشتم اما به هنگام نماز و یا سخنرانی های مذهبی با همان مخاطبان، لباس روحانیت را بر تن کردم و تاثیرش را بسیار بیشتر دیدم. در شبکه های مجازی نیز به علت فعالیت های زیادم در حوزه های فرهنگی خیلی از دوستان که من را بیشتر با لباس غیر روحانی می بینند ولی بعدها که متوجه می شوند من روحانی هستم، گرایش شان به مذهب و دین خیلی بیشتر می شود و پرسش هایی که شاید از یک روحانی نپرسند را به راحتی از من می پرسند و بسیار راحت تر پذیرا هستند چون احساس می کنند تلاش من این است که با آنها دوست باشم و برای مشکل شان راهکارهای فقهی را ارائه کنم. من با قشرهای گوناگون همدردی و همدلی داشتم و برای آنها نشست های تخصصی برگزار کرده ام. در گرایش های مختلف، دوستان زیادی دارم، از مدیران فرهنگی گرفته تا اهالی رسانه و هنرمندان؛ بر این باورمکه همیشه به عنوان یک روحانی مردمی زندگی کردم و چندان به دنبال مسائل مالی و اقتصادی نبودم، در بسیاری از برنامه های خیرخواهانه حضور دارم حتی به عنوان مجری برای آنها اجرا می کنم و سخنرانی دارم. دوستان هنرمندم را از کودکان تا پیشکسوتان برای اجرا دعوت می کنم؛ همیشه هم در میان مردم بودم به همین جهت مشکلاتشان را به راحتی درک می کنم و تلاش می کنم از استادانم یا پژوهش های شخصی برای حل مشکل های اعتقادی مردم بهره بگیرم و مسائل روز را مطالعه کنم تا  پاسخی درخور برای مردم به ویژه جوانان، هنرمندان، ورزشکاران، کودکان و نوجوانان که بیشترین ارتباط را با آنها دارم، داشته باشم.

وقتی در مجامع فرهنگی و هنری با لباسی که شاخص نیست فعالیت کنیم ارتباط راحت تری می توان با آن جامعه هنری و ورزشی برقرار کرد و سپس مسائلی که مطرح می شود، اگر به صورت جانبدارانه و یا با سوگیری و قضاوت اولیه نباشد، خیلی تاثیر بیشتری دارد. در فضاهای فرهنگی و فعالیت هایی که به عنوان یک مدیر یا کارشناس، لباس روحانی بر تنم نبوده، مراجعه کنندگان ارتباط نزدیک تری داشتند و وقتی در هنگام اقامه نماز در همان روز و در همان مجموعه، لباس روحانی بر تن کردم، شخصی که من را پیش از این با لباس غیر روحانی دیده و فعالیت گسترده مرا به عینه دیده بود به گونه ای که خودم در محل کارم همیشه برای مراجعه کنندگانم با یک فنجان چای پذیرایی ساده ای دارم، پس از اینکه من را با لباس روحانیت می بینند، احساس ارتباط نزدیکی و راحتی بهتری پیدا می کند و فاصله ای که بین مردم و روحانیون گاهی ایجاد شده، می توان گفت من در ارتباطاتی که با دیگران برقرار کردم، کمتر شاهد بودم.

حوزه علمیه روحانیونی را که به امور غیر از طلبگی، اداری و سیاسی می پردازند چقدر مورد تشویق و حمایت قرار می دهد؟

من در اینجا از کلیدواژه ای به نام روحانی مردمی استفاده می کنم؛ البته حوزه علمیه تشویقش را بیشتر در موارد تبلیغی و حوزوی گذاشته تا اینکه بخواهد توصیه کند روحانیون در مسائل سیاسی، اداری یا فرهنگی و هنری وارد شوند. حوزه علمیه بیشتر تبلیغ را تاکید می کند و از روحانیون در جایگاه استاد معارف اسلامی یا در جایگاه عقیدتی و تبلیغی در دانشگاه و نهادها دعوت کرده است. ورود من به حوزه فرهنگ گرایش شخصی ام بوده، یعنی گرایشی نبوده که استادان یا مدیران حوزه به من توصیه کرده باشند؛ با توجه به علاقمندی ام به حوزه هنر احساس کردم که می توانم یک روحانی برای هنرمندان باشم تا آنها راحت مسائل شان را با من مطرح کنند. بسیاری از بازیگران برجسته سینما و تئاتر، اهالی موسیقی و هنرهای تجسمی یا حتی در حوزه مد و لباس، سوالاتشان را از من می پرسند؛ شفقنا نیز یک مصاحبه مفصلی درباره پوشش، مد و لباس در حوزه تمدن ایرانی اسلامی با من داشته است؛ با توجه به اینکه مطالعات و پژوهش های گسترده ای در زمینه فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی دارم، تلاش می کنم که کمک های پژوهشی به خبرگزاری ها، روزنامه ها و رادیو و تلویزیون داشته باشم و در قالب گفت و گو و یادداشت مطالب روزآمد ارائه کرده ام. در بسیاری از جشنواره های هنری نیز همکاری دارم و در همه ویژه برنامه ها تلاش می کنم که با هنرمندان و پژوهشگران حوزه های مختلف ارتباط نزدیک داشته باشم و مسئولیت اجرایی در جشنواره های هنری را می پذیرم، این علاقه شخصی من است. به همین دلیل کتاب «پیشینه هنر موسیقی در تمدن ایرانی اسلامی» را نگاشته ام که دکتر سید رضا صالحی امیری، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی دستور داد تا تعداد زیادی خریداری شود و به هنرمندان موسیقی پیشکش شود و یا کتاب «دفتر دوم فردوسی پژوهی» نشر خانه کتاب را با همکاری شاهنامه پژوهان بزرگ ایران و فردوسی شناسان کشورهای آسیایی و اروپایی گردآوری و ویرایش کرده ام.

معتقدم اگر ما به طور مثال در زمینه پزشکی متخصص داریم، باید روحانیونی نیز به صورت متخصص در زمینه های هنری، ورزشی، امور جوانان، بانوان، کودکان و نوجوانان داشته باشیم؛ چون ما دین را راه درست زندگی می دانیم، پس در همه شئون به فرمایش امام خمینی (ره) باید بتوانیم راهکار داشته باشیم و این زمانی محقق می شود که ما به علوم روز تسلط داشته باشیم. اگر به طور مثال ما یک روحانی داشته باشیم که مانند من در زمینه علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات تخصص داشته باشد، قطعا می تواند کارشناسی دقیق تری در زمینه مسائل اعتقادی در حوزه شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی ارائه کند؛ به همین منظور من نیز در حوزه شبکه های اجتماعی خیلی فعال هستم و کسانی که صفحات اجتماعی ام را دنبال می کنند، معمولا شمارگان خوبی دارند و بدون تبلیغ رسانه ای حضور جوانان و هنرمندان در صفحه هایم قابل اعتنا بوده است. همیشه تلاشم این بوده که خودم روابط عمومی برنامه های فرهنگی گسترده مان باشم و ارتباط نزدیک با همه برقرار کنم؛ شماره تماسم را به راحتی در اختیار علاقمندان در شبکه های اجتماعی قرار می دهم. به ویژه به سازمان های مردم نهاد، فعالان و کنشگران فرهنگی، هنری و اجتماعی در حوزه فعالیت های خیرخواهانه و نیکوکارانه یاری رساندم. غیر از انجمن پاسداشت مفاخر ایران که ۲۰ سال پیش راه اندازی کردم و بنیاد فردوسی که ۱۴ سال به صورت گسترده با نمایندگی های استانی فعال است نیز چندین مؤسسه دیگر را از چهار سال پیش فعال کردم که یکی از آنها هیأت مذهبی فراگیر به نام «پهلوان خندق» ویژه اهالی فرهنگ، هنر، ورزش و جوانان است که به صورت گسترده فعالیت می کند و دیگری خیریه ای برای بیماران مبتلا به سرطان با نام خیریه «مهرآفرین سپاس» بوده است. همچنین انجمن هنرهای سنتی و صنایع دستی پارس، مؤسسه فرهنگی هنری چندمنظوره فردوسی توسی و کانون هنر نقالی و آیین های پهلوانی در حال راه اندازی است. همه این نهادها با کمک مردم در سراسر ایران و ایرانیان و ایران دوستان در خارج کشور بدون بودجه دولتی فعال بوده است.

توصیه شما به طلبه ها و روحانیونی که در حوزه های دیگر فعالیت می کنند چیست؟

به نظرم  به ویژه طلبه هایی که جدیدا وارد حوزه علمیه می شوند، باید با مسائل روز آشنا شوند و در زمینه های مختلف تخصص داشته باشند تا بتوانند یک روحانی روزآمد باشند. نمی شود یک فردی، روحانی مسائل ورزشکاران یا هنرمندان یا دانشگاهیان و دانش آموزان باشد یا در مجموعه ای حضور داشته باشد که متعلق به کارگران یا نظامیان است اما مسائل و مشکلات آنها را نداند. روحانیان باید در حد خودشان حداقل، مطالعاتی در حوزه فعالیتشان داشته باشند؛ اگر هم که بتوانند تحصیلات دوگانه ای داشته باشند و دانش آموخته دانشگاه نیز باشند، خیلی مقبول تر می افتد؛ یعنی اگر کسی از روحانیون در دانشگاه فنی و مهندسی باشد، باید در زمینه فنی مهندسی نیز تحصیل کرده باشد، اتفاقا اگر قانونگذاری شود که روحانیونی که فنی و مهندسی را خواندند و آگاهی دارند در آن جایگاه عقیدتی یا حتی به عنوان استاد معارف به آن دانشگاه بروند، خیلی تاثیرگذارتر است. به ویژه در عرصه هنر من همیشه این خلاء را دیده ام   ما روحانی متخصص حوزه هنر اصلا نداریم؛ خوب است که حوزه های علمیه بیشتر تلاش کنند تا ما متخصصان مختلف در رشته های متفاوت برای قشرهای گوناگون داشته باشیم.

و حرف پایانی؟

در این سال ها همیشه مشکل بودجه داشتیم.کمترین بودجه، کمترین علاقمندی و اولویت بندی در حوزه فرهنگی، هنری و پژوهشی بوده است. با هزینه های شخصی و از همان نوع ایثار و جهادی که در حوزه جنگ تحمیلی شاهدش بودیم، اکنون باید در حوزه جهاد فرهنگی شاهدش باشیم. تلاشم این بوده در خیلی از موارد بدون دریافت مزدی بتوانم عمرم را در طبق اخلاص برای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی بگذارم و از همه مدیران دولتی و بخش خصوصی و همه قشرهای گوناگون می خواهم که در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و نیکوکاری همکاری داشته باشند.

انتهای پیام

captcha