ابوالحسن داوودی، سینماگر نامآشنای سینمای ایران، که با فیلمهایش در هنر هفتم این سرزمین جریانسازی داشته و بارها داور و فیلمساز جشنواره فیلم فجر بوده است. در همین راستا خبرنگار ایکنا در آستانه سیوهفتمین جشنواره فجر سینما با این فیلمساز گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.جشنواره فیلم فجر ادوار گوناگونی را سپری کرده است. این پشتوانه نشاندهنده اتفاق مهمی در سینماست. آیا سالهای سال برگزاری این رویداد سینمایی توانسته برای سینما تبعات مثبتی را به همراه داشته باشد؟این رویداد که بههرحال از آن میتوان به منزله جشنوارهای دولتی نام برد در سالها و دهههای مختلف تأثیر خاص خود را به روی سینمای ایران گذاشته است. این تأثیرگذاری هر دوره شکل خاص خود را داشته است، چون در مقطعی این اتفاق جریانسازی مثبت در سینمای آن دوره داشته و در زمانی دیگر شاهد تأثیرگذاری منفی جشنواره بودهایم. با این توضیح، معتقدم جشنواره فیلم در طول عمر سی و چند ساله خود از یک فکر و راهبرد مشخص بهره نگرفته است. در حقیقت جشنواره فیلم فجر بنا به ضرورتهای سیاسی و اجرایی هر دوره برای مدیریت فرهنگی، همانند آن ضربالمثل به مثابه شتر، گاو، پلنگی به شمار میآید که هر مدیری با سلیقه و دیدگاه شخصی خود در دورههای مختلف آن را اداره کرده است. این معضل، که آفتی برای جشنواره فجر است، باعث شده تا این جشنواره در سالهای مختلف با اختلافات راهبردی و حاشیههای فراوانی روبهرو باشد.شما در چندین دوره از جشنواره فجر داور بودید. چرا همیشه پیرامون قضاوتهایی که درباره این رویداد هست حاشیه و اعتراض نیز وجود دارد؟داوری جشنواره فجر در طول این سالها بارها به من پیشنهاد شده است که در برخی مواقع آن را پذیرفته و در زمان دیگری آن را رد کردهام. در دوره فعلی نیز دبیر جشنواره تلفنی از من دعوت بهعمل آورد که ضمن عذرخواهی، از حضور در داوری جشنواره سیوهفتم خودداری کردم. دلیل اولم برای رد کردن این پیشنهاد این بود که اولاً در آن مقطع در سفر بودم. دوم اینکه معتقدم هیئت داوران باید ترکیبی داشته باشند تا بتواند با هم چالش کنند.بسیاری از مشکلاتی که در حوزه داوری جشنواره وجود دارد همین ناهمگونی (ترکیب نامناسب داوران) باعث شده تا برگزیدگان به گونهای انتخاب شوند که همیشه درباره آن حرف و حدیثی باشد. این گفته به معنای این نیست که اختلاف سلیقه در هیئت داوران وجود نداشته باشد، بلکه مهم این است که این اختلاف سلیقه در نهایت به اتفاق نظر بینجامد، برای مثال در یک دوره که به اتفاق علی نصیریان داور جشنواره بودم، در ۱۴ روزه هر داور باید ۶۷۵ اثر را داوری میکرد! در چنین کثرت عظیمی آیا داوری منصفانه است؟ طبعاً در این موارد گستردگی زمینههای داوری اگر اتفاق نظر و تأثیرگذاری داوران بر آرای هم شکل نگیرد، طبعاً نوعی تقسیم جوایز بین داوران شکل میگیرد که رسم پسندیدهای نیست.واقعیت این است که در برخی از دورهها، داورها برگزیدگان را بین خود تقسیم میکردند! یعنی یک نفر جایزه بهترین بازیگر را میداد و داور دیگر جایزه بهترین کارگردان را تعیین میکرد. این اتفاق به هیچ وجه خوب نیست، زیرا ترکیب داوران باید به گونهای باشد که در نهایت آنها به تصمیم واحدی برسند.داوری به شکل «آکادمی»، به همان طریقی که در اسکار رخ میدهد، آیا روش کارشناسانهای نیست؟برگزاری درست داوری به شکل آکادمی مطلوبترین روش برای داوری جشنواره است، اما آن گونه که تجربه در اجرا نشان داده معمولاً روشهایی که در اجرای برنامهها پیش میگیریم چندان مطلوب نیست، ولی به هر حال برگزاری آکادمی روشی مطلوبتر از آنچه امروز انجام میشود است. در شکل آکادمی این موقعیت فراهم میآید که به شکل تخصصی و در زمانی طولانیتر آثار داوری شود و مهمتر اینکه هر تخصصی را هم متخصصان آن رشته و هم کل سینماگران و داوران ارزیابی و سنجش میکنند، در حالی که در این نوع چینش داوران در هیچ دورهای امکان اینکه فکر کنیم همه تخصصها در یک داوری تخصصی و عادلانه سنجیده میشوند وجود ندارد، اما شکل آکادمی این امکان را فراهم میآورد تا داوری شکلی دقیقتر داشته باشد.بخش بینالملل جشنواره همیشه به شکلی غریبانه اجرا میشد. برای همین چندین سال است این قسمت در قالب رویدادی مجزا در زمانی متفاوت برگزار میشود. آیا این اقدام به جریانسازی بخش بینالملل در داخل و خارج انجامیده است؟برگزارکنندگان بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر اکثراً از دوستانم هستند، اما آنچه بیشتربه نظر میرسد شیوه کار محفلی این رویداد سینمایی است. این مسئله را در نوع انتخاب آثار میتوان مشاهده کرد. برای مثال حضور فیلمها فقط با نظر مسئول جشنواره ممکن است. این روش پسندیده نیست. همچنین در این رویداد آنچه عیان است تسلط یک فکر و اندیشه در اجرا و داوری است؛ اتفاقی که به معنای وحدت نگاه نیست، بلکه بیشتر به گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک مربوط است که به نظرم در سینما چنین ملاحظاتی صحیح نیست. البته این را بگویم که قبل از جداسازی، من یکی از موافقان این امر بودم، اما هماکنون معتقدم این جداسازی چیز خاصی را به سینمای ایران نداده است، چراکه نتوانسته هویت سینمای ایران را فارغ از ملاحظات محفلی در خارج از کشور گسترش دهد.«هزارپا»، فیلم قبلی شما، توانست عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد، اما این فیلم فرم حضور در جشنواره سیوششم فجر را پر نکرد! این اقدام برای مقابله با حواشی احتمالی اکران انجام شد؟اینکه جشنواره فیلم فجر قرار است ویترین سینمای ایران باشد امر روشنی است که همه بر روی آن اتفاق نظر داریم، اما در این میان به دلیل قابل شناسایی نبودن تعریف و سلیقه ثابت جشنواره فجر امکان نمایش هر فیلمی در آن مهیا نیست. منظور اینکه فیلمی ممکن است به رونق جشنواره کمک کند و جشنواره نیز به روی بهتر دیده شدن فیلم تأثیر مثبت داشته باشد و فیلم دیگر نه. برای مثال فیلم «رخ دیوانه» توانست در جشنواره با استقبال خوبی مواجه شود. در این میان هم فیلم از جشنواره بهره گرفت و هم جشنواره تنورش داغتر شد، اما فیلمی نظیر «هزارپا» کاری نبود که به درد جشنواره بخورد و احتمالاً حواشیاش هم به فیلم لطمه میزد و هم به جشنواره؛ مثل بعضی فیلمهای دیگر که در دورههای مختلف جشنواره حضور داشتند و هم به خودشان لطمه زدند وهم به جشنواره.نکته دیگری که حتماً باید به آن اشاره کنم به یک اشتباه رایج در سینمای ایران است، آن هم اینکه وقتی فیلمی با استقبال مردم مواجه شود، آن کار مذموم شمرده میشود، درصورتیکه اولین تعریف سینما سرگرمی است و این شرط نیز هیچ مغایرتی با پیام ندارد، اما متأسفانه این تعریف غلط حداقل در بخش عمدهای از مدیریت فرهنگی جاری است و با توجه به این توضیحات، ممکن بود فیلمی مثل «هزارپا» برای جشنواره حاشیههایی درست کند یا اینکه جشنواره چنین مسئلهای را برای فیلم به وجود آورد؛ من قبلاً چنین تجربهای را داشتم. فیلم «زادبوم» در زمانی که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد چند سیمرغ را به دست آورد، اما به واسطه حاشیههای به وجود آمده، هشت سال اکران فیلم به تعویق افتاد و فیلم کاملاً نابود شد. در فیلمسازی هیچ گاه سعی نکردهام در کوران موفقیت خودم باقی بمانم. برای همین هرگاه در فیلمی به موفقیتی دست یافتم، سعی کردم در فیلمی بعدی مسیر متفاوتی را طی کنم. بهترین مثال هم فیلم «نان، عشق، موتور هزار» است. این فیلم در زمان خود پرفروشترین فیلم سال شد و پیشنهادهای مختلفی هم برای ادامه آن داشتم، حتی به فکرم رسید که بعد از هزارپا دنبالهاش را بسازم، اما بعداً منصرف شدم، چراکه این شکل کار (دنبالهسازی) مطلوب نیست. معتقدم عمرم به آن اندازه نیست که صرف سینمای تجاری شود. به همین جهت به دنبالهسازی اعتقادی ندارم.جشنواره فیلم فجر عنوانی دارد که یادآور انقلاب است. برای همین عدهای باور دارند این رویداد چندان منادی ارزشهای انقلاب نیست. نظرتان در این باره چیست؟جواب این سؤال را ۲۰ سال است که در قالب مصاحبههای متعدد میدهم. نام فجر سایه سنگین و بزرگی است که روی جشنواره افتاده است، حتی معتقدم بسیاری از اشکالات جشنواره نشئت گرفته از همین نام است. دهه فجر یک دهه تاریخی و ایدئولوژیک است که در آن ارزشهایی وجود دارد که کثرتی به آن اعتقاد داشتند و گروهی هم قانوناً ملزم به رعایت اصول آن هستند، اما سینما مفهومی عام و درعین حال تخصصی است. برای همین سینما وقتی در سایه جریان ایدئولوژیکی قرار میگیرد، هم تأثیر مخربی روی آن اندیشه ایدئولوژیک میگذارد و هم جشنواره را محدود میکند.شاید اگر جشنواره فجر در زمانی دیگر برگزار شود، نحوه اجرای آن بهتر باشد و اثرات منفی احتمالی آن هم برای ملزومات این دهه کمتر خواهد بود. بالطبع آییننامهای که برای آن نوشته شده بهتر از آن چیزی میشود که هماکنون شاهدش هستیم، اما وقتی جشنواره فجر در دهه فجر برگزار میشود، تأثیر منفی آن را هم شاهدیم، هرچند این گفته به هیچ وجه منافاتی با ارزشهای والای انقلاب ندارد، اما اگر روزی این رویداد سینمایی بتواند از تفکر ایدئولوژیک فاصله بگیرد، شاید بیشتر شاهد اتفاقی فرهنگی و صرفاً تخصصی در این رویداد سینمایی باشیم. با این توصیف من جشنواره فعلی را فقط ویترین دولتی توصیف میکنم.ابوالحسن داوودی (زاده ۱۳۳۴ در نیشابور) کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده است. زادبوم، رخ دیوانه، تقاطع، مرد بارانی و هزارپا فیلمهای قابل توجه او هستند. داوودی فعالیت هنری را با نگارش نقد و مقالات سینمایی آغاز کرد. وی فعالیت سینمایی را سال ۱۳۶۵ با نگارش فیلمنامه فیلم پائیزان به کارگردانی رسول صدرعاملی و با همکاری فرید مصطفوی تجربه کرد. از دیگر فعالیتهای داوودی میتوان به تأسیس دفتر تولید فیلم آرتافیلم، نگارش مقالههای سینمایی و ریاست اسبق هیئتمدیره خانه سینما اشاره کرد.
***یادآور میشود گفتوگو با ابوالحسن داوودی در تاریخ جمعه 5 بهمنماه و قبل از نشست خبری سی و هفتمین جشنواره فجر انجام شده است و سوال خبرنگار ایکنا با استناد به گفتوگوی منتشر نشده از ابراهیم داروغه زاده، دبیر جشنواره در قالب سوال پرسیده شده است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام