به گزارش ایکنا؛ یادداشت غلامعلی طاهری، هنرمند پیشکسوت نقاشی، که در کارنامه حرفهای او دبیری جشنواره هنرهای تجسمی فجر، مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران، معاونت هنری بنیاد شهید و... به چشم میخورد به شرح زیر است:
به نام خدا
شاید با کمی صبر بتوان به نتیجه نزدیک به مطلوب دست یافت، چنانچه گفتهاند: حلوا را نیز از غوره میتوان با شکیبایی به دست آورد ...
من نیز بر این عقیده سالهای متمادی شاهد آزمون و خطای بیشمار خود و دوستانی بودم که پذیرفتن مدیریت در حوزه فرهنگ و هنر را مسئولیتپذیری، تعهد و وظیفه اجتماعی تلقی میکردند و در این کشاکش تجربههای نافرجام و گاه تکیه بر نقدهایی که بر مدیران پیشین میرفت به عنوان راهکار نارفته برای دستیابی به برهان مناسب و راهگشای بنبستهای فرهنگی نیز بیحاصل ماند، لیکن شاید برای گروهی حاصلی و دستاوردی مقطعی به همراه داشت.
پذیرفتنی نیست که تصور شود مدیریت فردی و اراده سالاری بدون خرد جمعی بتواند مؤثر واقع شود، حتماً باید شخص باتجربه، مدبر، کارآمد، هوشمند، جنمدار و مسلط بر حوزه تخصصی فعالیتی خود، با همراهی جامعه هدف، تدابیر و برنامههای مورد نیاز را به اجرا گذارد و نتیجه نسبی کسب کند .
براین باورم، در حوزه فرهنگ و هنر، هنرمند خوب لزوماً مدیر خوبی نمیتواند باشد که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها، همچنین است مدیر خوبی که دانش لازم در حوزه فعالیت خود نداشته باشد، چرا که از دوردستی بر آتش طبعاً راه را غبارآلود جلوه مینماید و گناه ناکرده را بر گردن هنرمند ناکام جفادیده خواهند نوشت.
ناهمواری در مسیر خطیر همواره منبعث از افکار و قضاوت ذهنی و زیادهخواهی افرادی است که دشواری و سختی کار که البته لازمه هر نوع مدیری است که قصد انجامکار بابرنامه را داشته باشد، این گونه جلوه دهند که (من بودم و امیرکبیر!).
اگرچه یکی از پرچالشترین فعالیتها در مسیرهای حوزههای مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و...همانا حوزه هنر و فرهنگ است، لیکن اگر خود را ناجی و معجزهگر ندانیم و در این مسیر، دخالت انحرافی و بیربط تحمیل نکنیم، هنر و فرهنگ مسیر ناهموار را هموار نموده و میپیماید، چنانکه هزاران و صدها سال پیموده و در بده بستانی ظریف میان هنر و هنرآفرین و در بستر تاریخ سیاسی کشورها چون آبی روان راه خود را یافته طراوت و زندگی و آگاهی بخشیده و نهایتاً تعالی و تکاملی شگرف و تحسینبرانگیز را حاصل نموده و همچنان به طور فراگیر زندگی انسان را معنی میبخشد.
مسیر هنر روشن و تابنده هست و روند پیشرونده خود را با قوت میپیماید، این غیرهنرمند است که با ایجاد جریانی کاذب ، صراط هنر را غبارآلود کرده یا چنین جلوه میدهد...
هنر جوهر اخلاقمداری است در متن و بطن دیرینه فرهنگ و تمدن ایرانزمین و ایرانی صفت و آنکس که ندارد بیهنری را پاس میدارد و بس و چنین است در بلاد غرب که صداقتپیشگی از امتیازات هنرمندان و آنچه که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. گوهر ناب، ناب است گرچه تنگنظران آنرا آلوده بدارندش و نااهلان بیهوده و چنانکه دانیم البته مغرضان که همواره ثواب را ناثواب مینمایانند، فریاد کنند ایها الناس ثابت کنید که این گوهر ناب است!
در هر حال و قال برای هنر نسخه ننویسیم و حکم روا نداریم که ثمری جز بیاعتباری نزد هنرمند ببار نخواهد آورد که هنرمند داند و کند و هنربند داند و خورد، پس گوش دل باز کنیم که هنر ابزار نیست بل خود هدف و ذات بشریست، تمدنساز است و انسانساز، ستونهایشان و مقام و منزلت آدمی و تفاخر و اشرفیت مخلوق بر پی هنر استوار است نه سیاست و اقتصاد و...
غلامعلی طاهری
انتهای پیام