مصائب فیلمسازی در ایران
کد خبر: 3789265
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۴

مصائب فیلمسازی در ایران

فیلمسازی در ایران مشکلات خاص خودش را دارد؛ مشکلاتی که تنها یک فیلمساز می تواند ابعاد آن را تشریح و تبیین کند.

به گزارش ایکنا، ایرنا نوشت: مسعود بخشی (متولد1352) یکی از کارگردانان جوان و دغدغه مند ایرانی است که فعالیت خود را از سال 1378 و با فیلم مستند «شناسایی یک زن» آغاز کرد. نقطه عطف کارگردانی وی اما یک دهه ی بعد و با فیلم «تهران انار ندارد» آغاز شد. تهران انار ندارد مستند موزیکالی بود که با لحنی انتقادی، تحلیلی و طنزآلود به روایت حال و گذشته شهر تهران می‌پرداخت. فیلمی که به رغم اکران در سال 1388 و فروشی بالغ بر 16 میلیون تومان اما به دلیل عدم پروانه ساخت جزو کارنامه کارگردان در جشنواره سی و هفتم محسوب نمی شد.
اولین فیلم بلند داستانی بخشی با نام «یک خانواده محترم» (تولید1391) بود که البته به دلیل حواشی فراوان اجازه پخش در ایران و همینطور پروانه ساخت را دریافت نکرد.
بخشی در جشنواره امسال با فیلم داستانی «یلدا» و در بخش نگاه نو در حالی فرصت حضور یافته است که به دلیل عدم پروانه ساخت دو فیلم قبلی، در رده کارگردانان فیلم اولی جای گرفته است.
آنچه در ادامه می آید مصاحبه ی وی با پژوهشگر ایرنا با محوریت جشنواره فیلم فجر است.
بخشی در ابتدای صحبت ضمن اشاره به ارتقای جشنواره در سیر تکاملی اش از آغاز تا به امروز بیان داشت:جشنواره نسبت به سال های قبل پیشرفت زیادی کرده است. پیشرفت هایی که البته همچنان در سایه ی آنان ضعف هایی وجود دارد که نیاز به بازنگری دارند.
وی افزود: به هرحال جشنواره قواعد و ساختاری دارد که باید بازنگری شود. مثلا در مورد خودم بر اساس قاعده ساخت فیلم من را در بخش فیلم اولی ها گذاشته اند، در حالی که من فیلم «تهران انار ندارد» را سال 88 اکران سینمایی کردم. و بعد از آن هم درست است که این فیلم نمایش داده نشده است اما دو فیلم بلند داشتم. منتهی به احترام این قاعده ی جشنواره (که می گوید فیلمی که پروانه ساخت داشته باشد، فیلم حساب می شود) که فکر می کنم درست نیست؛ دو فیلم قبلی من چون پروانه ساخت سینمایی از ارشاد نداشته اند، فیلم اول و دوم من حساب نمی شوند. این قوانین باید بازنگری شوند و البته این نکته را نباید فراموش کرد که ساختار جشنواره فجر هم نسبت به جشنواره های مهم دنیا یک مقدار فرسوده است.

**سینمای ایران یکی از 5 سینمای برتر جهان است
بخشی در پاسخ به این سوال که اساسا برخی از منتقدان عقیده دارند که به دلیل نارسایی ها و مشکلاتی که وجود دارند بهتر است که پروانه ساخت را بردارند گفت: فکر می کنم با توجه به این که فیلمسازان ایرانی در این جامعه بزرگ شده اند، زندگی می کنند، خط قرمزها را خیلی خوب می شناسند و می دانند که رعایت نکردن به ضرر خودشان و فیلمشان است، هرچقدر آزادی بیشتری به فیلمسازان ایرانی داده شود، این همه استعدادی که در سینما هست خیلی راحت تر می توانند کار کنند. من چون زیاد سفر می روم این را می گویم که وقتی از داخل به سینمای ایران نگاه می کنیم شاید متوجه نشویم ولی در مقایسه با سینمای دنیا، جایگاه خیلی خیلی بالایی دارد.
وی افزود: اگر 5 کشور در دنیا، سینمای مطرحی داشته باشند، یکی از آنها سینمای ایران است. فکر می کنم خود جامعه سینمایی و به خصوص مدیریت آن از این مساله غافل هستند و در بحث قواعد فراموش می کنند که هرچقدر این قواعد دست و پاگیرتر باشد، بیشتر جلوی این استعدادها گرفته می شود. اما هرچقدر آزاد باشند فیلم های بیشتر و خلاقانه تری امکان خلق دارند و رشد این سینما متوقف نمی شود. فکر می کنم قواعد تا حدی خوب است که جلوی رشد و خلاقیت استعدادها را نگیرد.

**مصائب تولیدات مشترک
یکی از نکات قابل توجه در فیلم اخیر بخشی همکاری مشترک وی با پنج تهیه کننده و سرمایه گذار خارجی است. مساله که می تواند محدودیت ها و مشکلات خاص خودش را برای کارگردان ایجاد کند. وی در رابطه با این مساله این گونه توضیح داد: در مورد تولید مشترک هم می خواستم بگویم که من برای این فیلم 7 سال زمان گذاشته ام. بعد از 7 سال بیکار بودن آن را ساخته ام فقط به دلیل این که سرمایه گذار در ایران پیدا نکردم و مجبور شدم بروم کشور به کشور دنبال سرمایه گذار بگردم برای اینکه پول های خیلی خیلی کوچک پیدا کنم.
«به علاوه این که به دلیل شرایط سیاسی و تحریم، کشورها حاضر به همکاری با ایران نیستند. مساله ی دیگر در مورد تولید مشترک این است که وقتی شما در داخل فیلم می سازید با 100 فیلمساز رقابت می کنید؛ اما در خارج از ایران با حدود 4 تا 5 هزار فیلم رقابت می کنید و این خیلی سخت است و باید در آینده سینمای این کشور به این مساله تولید مشترک هم توجه شود.
وی در توضیح شرایط فیلمش افزود: سرمایه گذار و تهیه کننده فیلم «یلدا» مشترک هستند و یک توهم و تصویر غلطی هم که از عدم آگاهی برخی از دوستان در این باره در جلسه مطبوعاتی ایجاد شد این است که فکر می کردند چون 5 کشور در فیلم سرمایه گذاری کرده اند، بودجه خیلی عظیمی به این فیلم داده شده است؛ در حالی که این 5 کشور اولا 5 قرارداد مجزای تولید مشترک هستند که هر تهیه کننده ای که آمده دستمزد خودش را از بودجه ای که آورده، برداشته است.
ضمن اینکه هر کشوری با قرارداد تولید مشترک، اجبارهای خودش را می آورد. این تهیه کننده در بودجه ای که می آورد (هر رقمی که باشد و هرچقدر هم محدود) بخشی از آن یا باید به تکنیسین هایشان برسد یا در همان کشور هزینه شود.
در حالی که این فیلم در ایران، به زبان فارسی و با بازیگران فارسی زبان و گروه ایرانی ساخته شده است. فقط دو نفر اروپایی در این فیلم کار کرده اند. تهیه کنندگان می گفتند وقتی فیلم در فضای بسته است بیا و آن را در شرق اروپا فیلمبردای کن، هم استودیویی بهتر و هم اکیپی بیشتر داری و هم اجبارهای تولید مشترک ما را پایین می آوری. ضمن اینکه فیلمبردار و صدابرداری و تکنیسین ها و همه عوامل را می توانیم اروپایی بچینیم.
من گفتم اگر این فیلم خارج از ایران باشد نه باورش می کنند و نه من خواهم ساخت. و این باعث شد در این فیلم 20 نفر ایرانی باشند از بودجه دستمزد بگیرند در حالی که تعداد اروپاییان در پست ها فقط دو نفر بودند.

**تهیه کنندگان منفعل
بخشی در پاسخ به این سوال که وقتی موضوع و سوژه ی فیلم موضوعی نبوده که به لحاظ خطوط قرمز و محتوا نتوان برای آن سرمایه گذار دولتی پیدا کرد، در نتیجه اصلا چرا به سراغ سرمایه گذار خارجی رفته است گفت: خیلی سوال خوبی است و من دوست دارم جوابش را سرمایه گذاران و تهیه کنندگانی که هستند بدهند؛ این که چرا من نتوانستم و کسی حاضر نشد که این فیلم را کمک کند یا به من اجازه بدهند؛ آن هم در شرایطی که این فیلم نه بودجه ی خارج از نورمی داشت و نه از خط قرمز ها عدول کرده بود.
وی افزود: حدس خودم این است که به دلیل مشکلات گذشته، نگرانی داشتند که این فیلم هم دچار حاشیه شود. که خوشبختانه فیلم مشکلی ندارد و امیدوارم با نمایش آن، راه برای فیلم های بعدی من هموار شود تا بتوانم باز هم با تهیه کننده ایرانی فیلم بسازم.
بخشی در پاسخ به این سوال که در این مسیر از چه تعداد سرمایه گذار داخلی درخواست کرده و جواب منفی شنیده است گفت: من حداقل با 10 تهیه کننده صحبت کردم که هیچ کدام قبول نکردند.

**تهیه کنندگان شانه خالی می کنند
وی در پاسخ به این سوال که چرا دچار بحران سوژه و عاری از محتوا شدن آنها شده ایم و آیا این مساله است که روند سینما را تضعیف کرده، خاطر نشان کرد: نه من موضوعات را دخیل نمی دانم و با احترام به همه ی تهیه کنندگان و تولیدکنندگانی که در ایران فعال هستند، فکر می کنم سیستم تهیه و تولید ما مانند بعضی دیگر از شاخه های سینمای ایران، آن رشد مثبتی که فیلمسازان ایرانی داشته اند را نداشته است.
« این مثال زیاد زده شده و دقیقا همین است که سینمای ایران یک سر خیلی بزرگ با بدنی نحیف و لاغر دارد و پاهای ضعیف و اسخوان های شکننده. چیزی که در این سال ها و در جستجوهایم متوجه شده ام و خیلی آزار دهنده است، این است که تهیه کننده فکر می کند که فیلمساز خودش باید برود و سرمایه گذار را پیدا کند و بیاورد و بعد تهیه کننده وارد پروژه شود؛ در حالی که این بسیار دیدگاه غلطی است و این وظیفه ی تهیه کننده است که سرمایه فیلم را دنبال کند. تهیه کننده اگر اعتقاد به استعداد یک کارگردان و سوژه دارد، باید دنبال سرمایه باشد.
این برایم عجیب بود که همه تهیه کنندگان سوال می کردند که پول را داری؟
در اروپا خیلی سخت یک پروژه را انتخاب می کنند ولی وقتی انتخاب می کنند تا انتهای پروژه هستند. شما نگاه کنید یک صندوق حمایتی سینمای جهان در مرکز ملی سینمای فرانسه است که از تمام دنیا به آنجا پروژه می رود. فکر می کنم در سال سه یا چهار دوره برگزار می شود و فراخوان می دهد و سناریو ها می آیند و هر دفعه به چهار یا پنج فیلم کمک می شود.
یعنی در سال به 20 فیلم از بین 2000 یا 3000 پروژه کمک می شود. و در آن 3000 پروژه از بزرگترین فیلمسازان دنیا هستند تا جوانترین و گمنام ترین فیلمسازانی مانند من از ایران؛ و بردن در آن قابل مقایسه با این سینمایی که فارابی دارد و این همه نهادی که سرمایه گذاری دارد، نیست. در نتیجه واقعا این تهیه کنندگان هستند که باید فیلمسازان جوان را حمایت کنند و باعث رشدشان شوند؛ وقتی می بینند یک فیلم پروژه ای است که نیاز به کمک دارد صرفا به فروش آن فکر نکنند، چون چیزی طبیعی است.
15 سال پیش درباره سینما می نوشتم و کار مستند می کردم سینما به این شکل نبود و یک حمایت دولتی از آن وجود داشت حتی برای تهیه کنندگانی که آنها هم واقعا دنبال استعدادها و حمایتشان می رفتند. الان آن بخشی از سینما که بازار و فروش برایش مهم است و کسب سرمایه از جاهای خصوصی که آن هم حرف و حدیث راجع به آن زیاد است دارد غالب می شود و این خطرناک است.

**بازاری شدن بلای سینمای معاصر
این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا به این سمت رفتیم تشریح کرد: به نظرم مجموع جامعه در این امر دخیل است و به بازاری شدن رسیده اند اما غلبه سرمایه به فکر یا خلاقیت، به خصوص در بخش فرهنگ خطرناک است. در بخش اقتصاد هر رقابتی بشود به هرحال دنیا اسیر آن است و نمی گویم بد است یا خوب ولی یک مدلی است که به تمام دنیا تسری یافته است ولی بخش فرهنگ همیشه به دولتی که حمایتش کند و از آن محافظت کند، احتیاج دارد. فکر می کنم سیاست فرهنگی مهمترین عاملی است که باید محافظ فرهنگمان باشد.
من این را قبول ندارم که سوژه ها خالی از محتوا شده اند چون این همه خلاقیت وجود دارد. شما همین 37 فیلم جشنواره امسال را ببینید، فیلم ضعیف تر داریم و قوی تر هم داریم؛ ولی تنوع آن نشان می دهد که سینمای زنده ای داریم و باز می گردم به همان صحبتم که گفتم با کشورهای دیگر اگر مقایسه کنیم، فرانسه را مثال می زنم که در اروپا یکی از قوی ترین ها هست و سالی حدود 230 فیلم می سازد اما 10 فیلم آن ارزش دیدن ندارد؛ یعنی واقعا اگر آن 230 فیلم را در یک سال فرانسه نبینیم چیزی را از دست ندادیم. چون اسیر رخوت و رفاه روزمره شده اند که خمودشان کرده است؛ در حالی که در ایران همین مسائلی که وجود دارد، سینما را زنده نگه داشته و این وظیفه دولت است که از آن حمایت کند. سینما در بخش فرهنگ ایران بعد از انقلاب قله است و کدام رشته ای در این حد موفقیت داشته است ؟
«من کاملا مثبت نگاه می کنم چون چاره ای جز مثبت نگری نداریم؛ انقدر مشکلات زیاد هست که باید مثبت نگاه کرد. بزرگترین سرمایه ما منابع انسانی ما هستند چون جزو سه کشور جوان دنیا هستیم. اگر الان فکری برایش نشود و این سرمایه ها هدایت و حمایت نشوند 10 یا 15 سال دیگر این جریان به بیراهه می رود و یک سینمای بنجل خواهیم داشت».

انتهای پیام

captcha