عرفی‌شدن دین با دینداری منافات ندارد
کد خبر: 3790366
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۴
کاملان در گفت‌وگو با ایکنا:

عرفی‌شدن دین با دینداری منافات ندارد

گروه معارف ــ عضو هیئت‌ علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه عرفی‌شدن دین با دینداری منافات ندارد، گفت: دین، فلسفه نیست تا با یک‌سری اصطلاحات خاص به تبیین مسائل بپردازد، بلکه مخاطب دین، مردم هستند که برای هدایت آنها نازل شده، بنابراین غایت و هدف دین همین بوده و زبان آن، زبان عرف است و پیامبران نیز از جنس انسان‌اند.

زبان دین، زبان عرف استعرفی‌شدن دین یکی از موضوعاتی است که اخیراً در حوزه دین‌پژوهی مطرح شده و درباره آن مقالات و کتاب‏‌های متعددی نگاشته شده است. برخی عرفی‌‌شدن را همچون سکولاریسم به معنای تقدس ناباوری و قداست‌زدایی از دین معنا می‌کنند. برخی نیز با استناد به اینکه فقها نیز در فقه اسلامی، به عرف و سیره عقلا مراجعه می‌کنند و این یکی از ابزارهای داوری و قضاوت در محاکم است و احیاناً در استنباط حکم شرعی نیز به فقیه مدد می‏‌رساند، معتقدند که عرفی‌شدن برآیند اجتهاد و پاسخگویی به نیاز یک مسلمان به تحولات و نیازهای بشر و شناخت مناسبات اجتماعی در تحولات انسانی و به نوعی نگاه جدید به آن احکام تاریخی و فرهنگی است که قرآن هوشمندانه وارد آن نشده است.
خبرنگار ایکنا در همین زمینه گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد کاملان، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید با این توضیح که دیدگاه‌ها و موضوعات مورد اشاره در این گفت‌وگو فقط نقطه‌نظرات مصاحبه شونده گرامی است و ایکنا درصدد تأیید و یا رد هیچ کدام از این مطالب نیست.

ایکنا: منظور از عرفی‌‌شدن دین چیست و چه تفسیرهایی از آن ارائه شده است؟ آیا دین امکان و قابلیت عرفی‌‌شدن دارد؟
کاملان: سؤال دیگری مقدم بر این سؤال مطرح می‌شود و آن این است که آیا دین برای انسان آمده یا انسان برای دین خلق شده است؟ طبق آنچه در آیات قرآن می‌بینیم، پاسخ این است که دین برای هدایت انسان نازل شده، تعابیری نظیر «هدی للناس» و «هدی للمتقین» به همین نکته اشاره دارد. آیه دیگر به تفصیل این مسئله را مطرح می‌کند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». هدف خداوند از ارسال انبیا و کتب آسمانی این است که مردم بر اساس عدل با یکدیگر زندگی کنند، یعنی مناسبات انسان‌ها با یکدیگر بر اساس عدل و قسط باشد. واضح است که دین، انبیا، کتاب و میزان با هدف هدایت انسان نازل شده، در این صورت منظور از عرفی‌شدن دین این است که خداوند معارف وحیانی و متافیزیکی را در قالب عبارت‌های قابل فهم برای مردم نازل کرده و به منظور اینکه این مطالب برای مردم قابل فهم باشد، با آوردن مثال و تشریح معقولات به محسوسات، این معارف بلند را در دسترس انسان قرار داده است. علاوه بر این، اصرار مشرکان بر این بود که چرا انبیا از جنس ملائکه نیستند و مَلَک بر ما نازل نمی‌شود؟ ولی اصرار خداوند بر این است که انبیا باید از جنس بشر باشند تا بتوانند با شما صحبت کنند، از درد و رنج شما اطلاع داشته باشند و به سؤالات شما پاسخ دهند. خداوند در آیه‌ای از قرآن می‌فرماید که اگر انبیا را مَلَک قرار دهیم، وقتی می‌خواهیم آنها را مبعوث کنیم، باید انبیا را در لباس بشر بفرستیم تا بتوانند با مردم در ارتباط باشند. دلیل دیگر بر عرفی بودن دین این است که موضوع احکام و دستورات خداوند به عهده عرف و فهم عرف بوده و اگر چه حکم را خداوند بیان می‌کند، ولی موضوع آن را به عهده عرف گذاشته است؛ بنابراین اگر عرف را از حوزه دین خارج کنیم، چیزی برای دین باقی نمی‌ماند. دین، فلسفه نیست تا با یک‌سری اصطلاحات خاص به تبیین مسائل بپردازد، بلکه مخاطب دین، مردم هستند که برای هدایت آنها نازل شده، بنابراین غایت و هدف دین همین بوده و زبان آن، زبان عرف است و پیامبران نیز از جنس انسان‌اند.

ایکنا: آیا عرفی‌شدن دین به این معنا می‌تواند به قداست‌زدایی از دین و حذف آن از زندگی انسان منجر شود؟
کاملان: جواب منفی است. عرفی‌شدن به معنایی که گفتیم، با قداست داشتن دین در تعارض نیست. قداست دین به این معنا است که این معارف از ناحیه خداوند برای هدایت انسان نازل شده؛ به عبارت دیگر دین محصول تجربه بشر و ذهن انسان نیست تا بگوییم اگر عرفی شود، از قداستش کاسته می‌شود، بلکه مجموعه معارفی است که از ناحیه خداوند توسط انبیا برای هدایت انسان نازل شده و انسان با کمک عقل و پیامبران الهی به مطلوب خود یعنی هدایت دست پیدا می‌کند. اگر این معنا را از عرفی‌شدن دین در نظر داشته باشیم، آن وقت اصلاً با قداست داشتن دین منافاتی نخواهد داشت، بلکه حقایقی از عالم بالا برای انسان بوده و در دسترس فهم او قرار گرفته است.
دیدگاهی که می‌گوید عرفی‌شدن دین با دینداری منافات دارد و محصول نگرش انسان‌هایی است که به مسائل متافیزیکی و معنوی قائل نیستند، درست نیست. عرفی‌شدن دین به این معنا است که دین در دسترس مردم قرار دارد، توده‌های مردم مخاطب دین هستند و دین برای آنها فرستاده شده است.

ایکنا: در پاسخ به کسانی که فقط قائل به کارکرد اخروی دین هستند، چه می‌توان گفت؟
کاملان: بهترین دلیل برای اینکه دین مجموعه حیات انسان اعم از دنیوی و اخروی را شامل می‌شود، دقت در آیات و سوره‌های قرآن کریم است. اگر بخواهیم تفسیر فلسفی ارائه دهیم، باید گفت زندگی انسان در آخرت، ظهور و تجلی زندگی انسان در این دنیا است، این تعبیر را قرآن کریم در این آیه به خوبی بیان کرده: «وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا؛ هر کس در این دنیا حقایق را درک نکند، در آخرت نیز کور و گمراه خواهد بود و راهی به سعادت نخواهد داشت». یعنی رابطه‌ای مستقیم میان زندگی دنیا و آخرت وجود دارد. آخرت، تجلی و معلول اعمال ما در همین دنیا است، همان‌طور که مولانا می‌گوید: «این جهان کوه است و ما همچون صدا». این صدای ماست که در آخرت به خودمان برمی‌گردد. اگر به کتاب‌های فقهی نگاه کنید، می‌بینید که عمده مباحث آنها به زندگی دنیوی مربوط می‌شود. غزالی در «احیاء العلوم‌الدین» می‌گوید علم فقه علم دنیوی است، به این معنا که فقیه می‌خواهد زندگی دنیوی مردم را سامان دهد، البته چون دین و آخرت از دنیا جدا نیست و دو روی یک سکه هستند، انسان می‌تواند در این دنیا بدون توجه به حقیقت و معنویت زندگی کند و برعکس و زندگی ایمانی و مؤمنانه داشته باشد. وجه مؤمنانه زندگی تأمین کننده سعادت اخروی انسان است، بنابراین دین هم حوزه دنیوی و هم حوزه اخروی زندگی را تأمین می‌کند و این دو منافاتی با یکدیگر ندارند، بلکه دو روی یک سکه هستند، مثلاً وضو و غسل به دلیل قصد قربت وجه معنوی دارد، ولی موجب نظافت و تمیزی انسان نیز می‌شود. تعبیر پیامبر اکرم(ص) این است که:«النظافه من الایمان و الایمان فی الجنه». انسان نظیف، انسان بهشتی است. تفکیک دنیا و آخرت از یکدیگر غلط بوده و قرآن این دو را همراه با هم می‌بیند که یکی علت برای دیگری است.

ایکنا: نقش روشنفکران دینی را در عرفی‌شدن دین چگونه ارزیابی می‌کنید؟
کاملان: اگر عرفی‌شدن را امری مطابق با واقع در نظر بگیریم، طبعاً روشنفکران دینی هستند که تلاش می‌کنند دین را به گونه‌ای تفسیر و تبیین کنند که هم برای زندگی دنیوی و هم برای زندگی اخروی مفید باشد، چون به هر دو بعد توجه دارند؛ لذا در راستای عرفی‌کردن دین و توجه دادن مردم به این مسئله که دین در همین دنیا می‌تواند فوایدی به همراه داشته باشد، گام برمی‌دارند، برخلاف دیدگاه‌های صوفی منشانه که عمده توجه را مخصوص آخرت و عالم بعد از مرگ می‌دانند و در مورد دنیا مثل این است که دین حرفی برای گفتن نداشته باشد.
انتهای پیام

captcha