به گزارش ایکنا از اصفهان، داریوش سلطانی، مدرس روانشناسی و درمانگر در سمینار «کاربرد خودشناسی و عشق در ازدواج» که امروز یکشنبه پنجم اسفندماه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: نگاه فرا جنسیتی در مباحث روانشناسی به این معنا است که ارتباط زن و مرد با یکدیگر بدون توجه به جنسیتشان، تعریف شده و مشخص بوده و نگاه زنانه یا مردانه در آن غالب نباشد. لازمه رسیدن به چنین نگاهی، طی کردن مسیر رشد از طریق خودشناسی و دگرشناسی است. در نگاه فرا جنسیتی تأکید میشود که افراد فقط به یک نفر میتوانند نگاه جنسی داشته باشند و آن فرد کسی است که به وی تعهد دارند، ولی متأسفانه چنین نگاهی در جامعه ما حاکم نیست و اینکه ما ابتدا به جنسیت طرف مقابل توجه کرده و سپس وارد رابطه با او شویم، مطمئنا مشکل پیدا خواهیم کرد. بنابراین اگر نگاهمان را نسبت به خود اصلاح کنیم، در ارتباط ما با دیگران نیز این اتفاق رخ میدهد و آنها نیز نگاه جنسیتی نسبت به ما نخواهند داشت.
وی با بیان اینکه نگاه به مسائل جنسی به مثابه نیاز انسان دیدگاهی اشتباه است، افزود: نیاز آن چیزی است که اگر وجود نداشته باشد، انسان میمیرد، مثل آب، هوا و غذا. اگر در ذهن افراد مسائل جنسی به عنوان نیاز نهادینه شود، برای رفع آن دست به کارهایی میزنند که برای تأمین آب و هوا و غذا انجام میدهند. نیاز یعنی آنچه ما نسبت به آن اختیاری نداریم و به همین دلیل جامعه ما اکنون در زمینه مسائل جنسی بیمار است.
لازمه ازدواج موفق، داشتن انتظارات صحیح از ازدواج است
این مدرس روانشناسی بیان کرد: در بحث ازدواج، تعریف این مقوله و انتظار و خواسته افراد از ازدواج حائز اهمیت است. افراد معمولا راجع به هدف ازدواج به مواردی چون دستیابی به آرامش، فرار از تنهایی، تکامل، پیشرفت، استقلال، داشتن تکیهگاه، درک شدن و تأمین نیازهای جنسی اشاره میکنند، در صورتی که ازدواج کردن با چنین نگاهی نتایج اشتباه به بار میآورد. اگر افراد تعریفی از آرامش نداشته و انتظار داشته باشند که کسی از راه برسد و آرامش را به آنها هدیه کند، تا پایان عمر هم که منتظر بمانند، چنین کسی را پیدا نخواهند کرد.
سلطانی اضافه کرد: کسانی که از ازدواج کردن انتظار دریافت آرامش دارند، بعد از گذشت مدتی از ازدواج متوجه میشوند که به هدف خود نرسیدهاند و تصور میکنند در انتخابشان اشتباه کردهاند، بنابراین درصدد تغییر و عوض کردن انتخاب خود برمیآیند، ولی حتی اگر تا پایان زندگی خود این کار را انجام دهند، نتیجه یکسانی دریافت خواهند کرد. اگر در یک رابطه باقی بمانند، همیشه از طرف مقابل خود طلبکار هستند و اگر در رابطه باقی نمانند، دنبال کسی میگردند که به آنها آرامش دهد. آرامش امری درونی و فردی است و اصلا قرار نیست کسی از بیرون به ما آرامش دهد. اگر ما نتوانیم به خودمان آرامش دهیم، کس دیگری نیز نمیتواند به ما آرامش دهد. از طرف دیگر، اگر افراد تنهاییهای خود را به بهشت تبدیل نکرده و انتظار داشته باشند کس دیگری آنها را از تنهایی نجات دهد، به نتیجه نمیرسند.
ازدواج، فضای جدیدی برای خودشناسی است
وی با اشاره به این سخن پیامبر(ص) که «هر کس ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است»، گفت: افراد تا وقتی تنها هستند، به سطحی از خودشناسی میرسند، ولی اگر بخواهند در مسیر رشد حرکت کنند، ازدواج همان موقعیتی است که آنها را به چالش میکشد و میتواند آنها را یک پله بالاتر بیاورد. افراد باید خود را در یک رابطه اجتماعی محک بزنند و نزدیکترین رابطه اجتماعی که میتواند بر آنها تأثیر بگذارد، ازدواج است. هر چقدر افراد نسبت به خود شناخت پیدا کرده و وارد رابطهای مثل ازدواج شوند، دنیای جدیدی در برابر آنها گشوده شده و موارد جدیدی راجع به اخلاق و شخصیت خود کشف میکنند، در نتیجه به سطح دیگری از خودشناسی میرسند و ازدواج مسیری است که فضای جدیدی را برای رشد ایجاد میکند. اگر افراد چنین فضایی در اختیار نداشته باشند، رشد لازم را نخواهند داشت. ازدواج این فضا را در اختیار آنها قرار میدهد تا بتوانند در این مسیر حرکت کنند. اگر من آرامش داشته باشم و کسی را پیدا کنم که در همین مسیر حرکت میکند، آرامش دو طرف در کنار هم قرار گرفته و ما را به نتیجه مطلوب میرساند. لازم است هر دو طرف به آرامش رسیده باشند تا بتوانند بهشتی برای یکدیگر بسازند. تا وقتی خواستهها از ازدواج اشتباه باشد، نتایج نیز اشتباه خواهد بود.
این مدرس روانشناسی و درمانگر بیان کرد: اگر افراد عمری دم بخت باشند، بهتر است از اینکه بدبخت باشند. نتایج ازدواج بد فاجعهبار است و آسیبهای آن به لحاظ روحی روانی یک عمر باقی میماند. ازدواج خوب، بهشت و ازدواج بد، جهنم را چند برابر میکند.
وی اظهار کرد: بعضا تعریف افراد از عشق غلط است. عشقهای در خلأ یا عشقهای نمیدانم و نمیتوانم یعنی اینکه افراد انتظار داشته باشند کسی از راه رسیده و آنها را کامل کند. وقتی چنین تعریفی از عشق وجود داشته باشد، فرد عاشق به نتایج اشتباه میرسد. اگر تعریف ما از عشق درست باشد، باید حالمان خوب شود، نه اینکه حال بدی داشته باشیم، حال بد نتیجه تعریف اشتباه است. در مسیر پیدا کردن بهشت و رسیدن به رشد، حداقلهایی باید وجود داشته باشد، مثل آرامش فردی، هدفمند بودن، وسیع شدن، شناخت از خود و محیط و دیگران، بینشهای درست و داشتن جزءها و کلهای صحیح، یعنی تکلیف افراد با خودشان مشخص باشد. اگر من این حداقلها را داشته باشم، در کنار فردی دیگر آرامشم چند برابر میشود، ولی اگر انتظار داشته باشم این حداقلها را کس دیگری به من بدهد، حتما با مشکل مواجه میشوم.
رنجهای زندگی فرصتی برای رشد است
سلطانی با تأکید بر اینکه نمیتوان دنبال زندگیای بود که هیچ رنجی در آن وجود نداشته باشد، ولی میتوان زندگیای را در پیش گرفت که در رنجهای آن رشد کرد، افزود: اگر رنجهای زندگی را قطره جوهر پخش شده در لیوان آب در نظر بگیریم، کل زندگی ما را در بر گرفته و آن را خراب میکند، ولی اگر رنجها و مشکلات زندگی را دانهای نخود در نظر بگیریم که در ته لیوانی آب نشسته و سر فرصت میتوان آن را از زندگی بیرون کشید، هم راحتتر میتوانیم به سلامت روحی و روانی برسیم و هم اینکه کل زندگی ما را خراب نخواهد کرد. اگر رنجهای زندگی را با دید مشکل نگاه کنیم، به این معنا است که فقط یک راهحل دارد، ولی اگر آنها را مسئله در نظر بگیریم، یعنی راهحلهای مختلفی وجود دارد و به بنبست نمیرسیم.
وی اضافه کرد: ازدواج همان ادامه زندگی مجردی به صورت مشترک است. من نمیتوانم در زندگی مجردی خوشیهایی داشته باشم و وقتی وارد زندگی مشترک شدم، آنها را کنار بگذارم، چنین کاری صد درصد مشکلساز خواهد بود. از طرف دیگر، اگر افراد در زندگی مجردی خود کارهای اشتباهی انجام داده و تصور کنند که هنگام ازدواج میتوانند آنها را کنار بگذارند، این نیز غلط است و امکانپذیر نخواهد بود.
این مدرس و درمانگر بیان کرد: اینکه بگوییم نباید احساسی رفتار کرد و باید کار عقلانی انجام داد، اشتباه است، احساس میتواند از فیلتر عقل عبور کرده و خروجی خوبی تحویل دهد. ما تصور میکنیم رفتار احساسی یعنی رفتاری که به ضرر ما بوده و اشتباه است، ولی این تعریف احساس نیست. اگر احساس را از فیلتر عقل عبور داده و آیتمهای مثبت را انتخاب کنیم، مشکلی به وجود نخواهد آمد. جمع میان عقل و احساس در ازدواج مهم است، یعنی احساسی که از فیلتر عقل عبور کرده باشد. اگر ما به طرف مقابل هیچ احساسی نداشته باشیم و با او ازدواج کنیم، با مشکل مواجه میشویم، عکس آن نیز صادق است.
انتهای پیام
لذت بردم