متون قرآنی شعر نیست اما ویژگی‌های یک زبان شاعرانه را داراست
کد خبر: 3796068
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۲

متون قرآنی شعر نیست اما ویژگی‌های یک زبان شاعرانه را داراست

گروه معارف- عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: نکته قابل توجه در سوره‌های قرآن، سبک متفاوت آن‌هاست و این موضوع یک ایده مهم و جرقه‌ای به غلط در حال خوردن است. اما شباهت سبکی این متن با متون پیش از خود قابل توجه خواهد بود. با اینکه خداوند متعال نفی می‌کند این متن شعر نیست، اما ویژگی‌های یک زبان شاعرانه را دارد.

متون قرآنی شعر نیست اما ویژگی‌های یک زبان شاعرانه را داراستبه گزارش ایکنا از خراسان‌رضوی، دکتر قاسم درزی روز گذشته، 15 اسفند ماه، در نشست علمی تخصصی «جریان‌شناسی مطالعات بین رشته‌ای اسلامی در غرب» که در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان‌رضوی برگزار شد، اظهار کرد: رشته بینامتنیت و ریشه شناسی تاریخی با مطالعه کتاب مقدس به عنوان یک رشته مرتبط، از رشته‌های مهم به عنوان مبنای شکل‌گیری علم بشمار می‌رود. یکی از پژوهشگران غربی در این خصوص دو نگاه مهم را ترویج می‌کند. نخست نگاه «تجدیدنظر طلب» در بستر قرآن است که بر این عقیده است که قرآن تا دوره امویان تجدید نشده و در آن زمان نیز در ضمن کلام فقهی که وجود داشت، شکل گرفته و تاثیر زیادی از کتاب‌های مقدس گرفته است.  
 
وی عنوان کرد: این پژوهشگر بر روی این موضع پافشاری زیادی ندارد و آن را بسط نمی‌دهد. در دوره‌های بعدی به خصوص در دوره‌های مدرن، این نظریه مورد تاکید قرار می‌گیرد و پرورش یافته‌تر و در شکل مدرن خود و در قالب رویکرد تجدیدنظر طلب مطرح می‌شود. نگاه دوم، نگاه بسیار مهم‌تری است چرا که در ابتدا مشکلات زیادی دارد و اقتباس قرآن از  کتاب عهدین(کتاب‌های مقدس مسیحیت و یهودیت) غیرقابل اثبات است.   
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: در این میان «کریستف لوکزنبرگ» از دیگر پژوهشگران و زبانشناسان غرب از خیرین کمک کرد و بسیاری از کتاب‌های خطی جهان اسلام را جمع آوری کرد. وی معتقد بر تاثیر‌پذیری قرآن از متون کتب مقدس را مطرح کرد و بر این عقیده بود که برای فهم متون قرآن باید از متونی آغاز کرد که برای محققان غربی واضح نیست. بر همین اساس نخست باید به سراغ تفاسیر قرآنی مانند تفسیر طبری، بعد از آن به سراغ کتاب‌های لغت مانند رساله عرب و بعد نیز سری به ریشه‌های سریانی که تفاوت زیادی با زبان عربی دارند، رفت. وی بر این باور بود شبهه‌هایی که در زبان عربی و در آیات وجود دارد، در زبان سریانی دیده نمی‌شود و در ادامه اگر این اقدام نیز جواب نداد، باید سراغی از وام‌‌واژه‌ها و یا واگیری گرفت. 

وی خاطرنشان کرد: به اعتقاد وی در آیه 56 سوره الرحمن «حوریان بهشتی باکره‌هایی هستند که «هیچ انس و جنی بکارت آن‌ها را زایل نکرده باشد» و نه اینکه «هیچ جن و انسی آن‌ها را لمس نکرده باشد» بلکه انگور میوه‌های بهشتی هستند که «هیچ انس و جنی آن‌ها را آلوده نکرده است»؛ در آنجا  میوه‌هایی آویخته که پیش از آنان «هیچ انس و جنی آلوده‌شان نکرده باشد» را مطرح می‌کند. لوکزنبرگ به هر نحوی می‌خواهد زبان سریانی را وارد متون عربی و این معنا را  غالب کند. این اعتقاد بر این مبنا است که قرآن تاثیر زیادی از زبان سریانی پذیرفته است.   
 
درزی عنوان کرد: همچنین «لولینگ» نظریه بسیار افراطی در ارتباط با تاثیرپذیری قرآن از مسیحیت دارد که نظریه‌ای زبان شناختی، ریشه شناختی و سبک‌شناختی را شامل می‌شود. وی معتقد است، لایه زیرین و و پنهان حدود یک سوم قرآن کنونی متنی اساسا مسیحی مربوط به دوره پیش از اسلام و با بهره‌گیری از زبان سریانی است. متن قرآن روایت شده چهار لایه مختلف دارد که به ترتیب زمانی، کهن‌ترین آن‌ها که متون سرودخوانی‌های دسته جمعی مسیحی پیش از اسلام، متون تفسیری جدید اسلامی، مطالب خاص و اصیل اسلامی منسوب به پیامبر(ص)، (حدود دوسوم از کل قرآن) متون تدوین کنندگان قرآن پس از پیامبر(ص) را شامل می‌شود و بنابراین مجموعی از چندین دوره است.  
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی اضافه کرد: وی بر این عقیده بود که متن قرآنی که در دست داریم، چندین بار بازخوانی و ویرایش شده تا به دست ما رسیده است و آن لایه‌ها در هم تلفیق شده‌اند تا متنی منسجم را به وجود آورده‎اند و حضور لایه‌های پیاپی در متن قرآن با مطالبی در سنت اسلامی قابل تایید است. تحقیقاتی که در این نوع نگاه به انجام رسیده است، اصلا قابل تایید نیست، این نظریه به شدت سست به نظر می‌رسد و نه از مبانی ز‌بان‌شناختی تاثیر پذیرفته و نه پژوهش خاصی بر روی لایه‌ها صورت گرفته. اما باید گفت ریشه‌هایی را برای متن درنظر می‌گیرد که ریشه‌های سریانی مهم و تاثیرگذار در متن است.   
 
وی عنوان کرد: همچنین موضوع «سَبک»، مشکلی که مستشرقان با قرآن داشته و دارند این است که در مواجه خاص نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. چرا که معتقد هستند این متن سامان یک کتاب به معنای واقعی کلمه را ندارد. فصل‌بندی قابل انتظاری را در آن نمی‌توانند ببینند و یا به عنوان مثال در تناسب سوره‌ها که واحدهای کلی معناداری هستند، نمی‌توانند در اندازه آن‌ها باهم ارتباطی برقرار کنند.  
 
درزی اظهار کرد: وقتی یک غربی با این متن در قالب کتاب مواجه می‌شود، انتظار دارد یک نظم معناداری که در همه کتب می‌بیند در این کتاب با آن مواجه شود. در این متن پرش می‌بینند. موضوعی به اتمام نرسیده، موضوعی دیگر آغاز می‌شود  و یا داستان‌ها تکرار می‌شوند و موضوعات مشابه به چشم می‌خورد. اختلافی میان سوره‌های ابتدایی و انتهایی وجود دارد و عدم برقراری ارتباط تقریبا میان همه مستشرقان هماهنگ است.  
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی با بیان اینکه برخی این مسئله را حل می‌کنند اما برای برخی نیز قابل حل نیست و باعث می‌شود نظریات مختلفی پیرامون متن قرآن شکل بگیرد، عنوان کرد: این نظریه کاملا ناشی از ابهامی است که در ابتدا و با مواجه اولیه با متن قرآن ایجاد شده و بر همین اساس ایده‌های مختلفی برای سامان دادن به این اختلاف شکل می‌گیرد و به عنوان مثال شخصی مانند لولینگ به گونه‌‌ای می‌خواهد مشکل ذهنی خود را با استفاده از لایه‌ای کردن متن قرآن حل کند.
 
وی اضافه کرد: نکته قابل توجه در سوره‌های قرآن سبک متفاوت آن‌ها و این موضوع یک ایده مهم و جرقه‌ای به غلط در حال خوردن است. اما شباهت سبکی این متن با متون پیش از خود قابل توجه است. با اینکه خداوند متعال نفی می‌کند این متن شعر نیست، اما ویژگی‌های یک زبان شاعرانه را دارد.
 
درزی ادامه داد: «یوسف حداد» نویسنده و کشیش مسیحی معاصر لبنانی است و اقتباس قرآن از عهدین و طرح نظریه‌ای بینامتنی را دنبال کرد. مهم‌ترین ادعای وی این است که قرآن صرفا دعوت به نصرانیت می‌کند و به غیر از تصدیق انجیل هیچ دعوت نو و نبوت در آن وجود ندارد. شواهد عمدتا شواهد درون متنی است و کار وی همانند افراد گذشته ریشه شناختی نیست.
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی تصریح کرد: دو نگاه در این جریان قابل رصد است که رویکرد میان رشته‌ای آن را نشان می‌دهد و این است که نگاه تاریخی و ریشه شناختی به قرآن دارد. همچنین نگاه سبک شناختی به بخش‌های مختلف قرآن کریم که برجسته بودن نگاه تبشیری در این رویکرد، متمایزکننده آن با جریان رقیب است. در این میان اما کار وی باید میان رشته‌ای می‌بود اما اصلا نبوده و برای اینکه اثبات کند این متن از متون مسیحیت برآمده، باید این موضوع اثبات می‎شد.  وی خاطرنشان کرد: رویکرد بعدی در جریان‌شناسی مطالعات بین رشته‌ای اسلامی در غرب در ارتباط با رنسانس است. افرادی چون «مارتین لوتر» در این دوره نگاه تبشیری که نسبت به نظام وجود داشت تعدیل می‌شود. وی با نگاه‌های تکثرگرایانه خود اجازه رویکرد باز و  آزاد با اسلام را صادر می‌کند و تا حدی فضای تبلیغی علیه اسلام را می‌زداید و بر این عقیده است که هر دینی می‌تواند حرف خود را بزند. 
 
درزی اضافه کرد: پس از او به تدریج رویکردهای علمی و روش‌مند به قرآن پا می‌گیرد. در این دوره نباید از اهداف استعماری برای روابط بهتر با قلمروهای تحت‌سلطه و استعمار غافل بود اما این اهداف استعماری تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه ‌یابد.
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی همچنین در ارتباط با شکل‌گیری مطالعات اسلامی و پدید آمدن دو نگاه «استعماری» و نگاه «پدیدار شناختی» اظهار کرد: شکل‌گیری مطالعات اسلامی به موضوع مطالعات منطقه‌ای بازمی‌گردد. در این نوع مطالعات، برای شناخت جوامع و اقلیم باید به ناچار متخصصین دور هم جمع می‌شدند و به تبع آن ضرورت یک نگاه میان رشته‌ای در مطالعات منطقه‌ای احساس شد. همچنان که این عقیده وجود داشت برای شناخت اسلام باید دانش‌های مختلفی در کنار هم قرار بگیرند تا امکان شناختن اسلام به وجود بیاید، چرا که با یک رشته نمی‌توان اسلام را شناخت. چیزی شبیه علوم قرآن است که تعمدی در آن وجود دارد.
 
وی گفت: در دوره مدرن دو جریان «سنتی در مقابل جریان تجدیدپذیرطلب» و جریان «تاریخی در مقابل جریان جامعه‌شناختی» شکل گرفت. جریان نخست به اصالت چارچوب تاریخی دوران پیامبر(ص) اعتقاد دارد و از منابع اسلامی این دوران در پژوهش خود بهره می‎برند. این منابع اعم از قرآن و منابع حدیثی است. برخی مانند «تئودور نولدکه» چارچوب تاریخ، قرآن و احادیث را می‌پذیرد و از آن‌ها در پژوهش خود بهره می‌برد. برخی دیگر مانند « ایگناس گلدزیهر» تنها چارچوب تاریخی سنتی و تاریخیت پیامبر(ص) را می‌پذیرد اما تشکیک بنیادی در اصالت احادیث دارد. 
 
درزی گفت: جریان تاریخی به دنبال کشف و استخراج مولفه‌ها و چارچوب‌های اسلام از دریچه منابع اسلامی متقدم و اصیل اسلامی بود. در مقابل، جریان جامعه شناختی-مردم شناختی به دنبال کشف و استخراج مولفه‌ها و چارچوب‌های اسلام از دریچه جوامع اسلامی معاصر است. انسان شناسی اسلام و مطالعات جنسیت از مهم‌ترین گونه‌های این دسته از جریان شناسی به حساب می‌آید.  وی در ادامه افزود: «دین چه نوع جامعه ای را تشکیل می‌دهد»، «چه تمدنی از آن به وجود می‌آید» و «چه زبان و ادراکی دارد»، اهم سوالاتی است که اسلام‌پژوهی در دوران مدرن به دنبال پاسخ به آن است.
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی تصریح کرد: در بحث پایه‌گذاری اسلام شناسی مدرن(رویکردی سنتی) باید گفت، افرادی چون «ایگناس گلدزیهر» و «تئودور نولدکه» پایه گذار اسلام‌شناسی نوین محسوب می‎شوند. به عنوان مثال گلدزیهر معتقد بود که بسیاری از احادیث و انتساب‌های به پیامبر(ص) برخاسته از نیازهای سیاسی، دینی بوده  است. یعنی آن‌ها جعلیاتی هستند که در فضایی جدلی پدید آمده‌اند. آن‌ها را باید با درنظر گرفتن وقایع تاریخی فرهنگی تاریخ‌گذاری کرد.

وی با بیان اینکه در بحث تاریخ‌گذاری و مطالعات قرآنی، مهم‌ترین شخصیت‌های این دوره «گوستاو ویل»، «تئودور نولدکه» «فردیریش شوالی» و «رژی بلاشر» هستند، عنوان کرد: به عنوان مثال سه معیار مورد نظر گوستاویل این بود که استناد به رخدادهای تاریخی که ازطریق منابع دیگر شناخته شده، مضامین وحی یا محتوای آیاتی بیانگر شرایط و وظایف گوناگون پیامبر (ص) و همچنین سبک و سیاق ساختار وحی، به لحاظ نحو لحن، آهنگ، شیوه نثر و یا سجع عبارات است. 

درزی اظهار کرد: «نولدکه» در خصوص ویژگی‌های سور دوران نسخت وی در مکه بر این عقیده بود که در این سوره‌ها هیجان زائدالوصف پیامبر(ص) اغلب خود را با شدت و حرارت فراوان نشان می‌دهد. این هیجان و احساس به قدری شدید بوده که او نمی‌توانسته سخنان خود را با انتخاب مطرح کند بلکه آن سخنان به صورت ناگهانی از زبان او صادر می‌شده‌اند. همچنین سوره‌های این مقطع نظیر غیب‌گویی‌های کاهنان هرکز طولانی نبوده است، بلکه از جمله های کوتاه فراهم می‌آمده است. لکن سجع‌ها به سرعت دگرگون می‌شدند. 

وی افزود: به عقیده وی، بسیاری از سوره‌ها همراه با سوگند است. شبیه روش کاهنان برخی از سوره‌ها قدری شدید و تند هستند که قابل درک نیستند. همه گونه امور عجیب و غریب در این سوره ها یافت می‌شود، ‌وصف‌هایی روشن و موکد در این سوره‌ها از روز رستاخیز وجود دارد. نعمت‌های بهشت و رنج و عذاب‌های دوزخ به گونه پرشور و هیجان انگیزی در آن‌ها مطرح شده است. 

عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی بیان کرد: کمرنگ شدن سخنان تمثیلی و تخیلی، کاملا منثور شدن سوره‌ها، شکل خطابه‌ای به خود گرفتن وحی، تکرار افکار و ایده‌های پیشین در قصص انبیا، قابل توجه بودن حجم برخی سوره‌ها،بلندتر بودن پاره‌ای از آیات نسبت به آیات دوره‌های پیشین از جمله  ویژگی‌های سور دوران اخیر وحی در مکه است.
 
درزی اضافه کرد:  آثار مرتبط با تاریخ‌گذاری نمونه بسیار خوبی برای مطالعات میان رشته‌ای با رویکرد سنتی هستند. استفاده از تاریخ گزاره‌های زبان شناختی و سبک شناختی در کنار توجه به ویژگی‌های اجتماعی و روان شناختی جلوه بسیار زیادی در نظرات این جریان دارد و تعملی نسبتا پویا میان این رویکرد علمی در تاریخ‌گذاری صورت پذیرفته است.
 
عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی در خصوص در رویکرد ادبی-زبان شناختی نیز اظهار کرد: رویکرد میان رشته‌ای بسیار مهم دیگری که در جریان سنتی قرار می‌گیرد رویکرد زبان شناختی به قرآن و متون اسلامی است. این رویکرد بسیار قوی و پویا است و در زمره مهم‌ترین رویکرد‌های میان رشته‌ای به قرآن کریم به حساب می‌آید و دارای تنوع بسیار زیادی است. معناشناسی متون دینی با رویکردهای ساختارگرایی، تاریخی- که ایزوتسو شاخصخص ترین در این گونه به حساب می آید.
 
درزی بیان کرد: در بحث جریان تجدیدنظر طلب نیز باید گفت، به عنوان مثال این رویکرد در نظر «یوزف شاخت» و «ونزبرو» به این صورت است که نگاهی متفاوت به سنت و شیوه شکل گیری این داشتند و معتقد بودند که پدیده اسناد در قرن دوم به بعد شکل گرفته است و در دوران اولیه اسلامی نظام مدون و مکتوبی درای حدیث وجود نداشته است، بر همین اساس روایات را یکپارچه مورد نقد و رد قرار می‌دهد. همچنین زمان غیرمشخص اسناد و یا حتی جمع قرآن تعیین شده و بسیار چالش برانگیز است. 

وی اضافه کرد: این رویکرد موجب شده است که تاریخ صدر اسلام امکان استفاده برای این جریان نداشته باشد، بنابراین برای مراجعه به متون از ابزارهایی چون، تاریخگذاری روایات با ترسیم روابط سندی و درختواره راویان، استفاده از نظریات هرمنوتیکی مخاطب محور و استخراج ابعاد زیبایی شناختی مبتنی بر آن و استفاده از روایت‌شناسی و ترسیم روابط درون متنی کشف ساختارهای پیچیده متن بهره می‌برده است. 
 
انتهای پیام
captcha