بیستوپنجم ماه رجب، روزی است که هفتمین ولی خدا یعنی امام کاظم(ع) که به باب الحوائج مشهور است توسط دستگاه مفسد عباسی به شهادت رسید. این امام همام که 35 سال امامتشان به طول انجامید همواره از جانب دستگاه خلافت تحت فشار بود و حتی سالیانی را در زندانهای جور سپری کرد. اما با این همه ابتکاراتی را از ایشان شاهدیم که در نوع کمنظیر است.
برای نمونه در آن دوران خفقان که علویان به شهادت میرسیدند و امام کاظم(ع) نیز تحت فشار شدید بودند، ایشان برای انتقال معارف نبوی، اقدام به تشکیل سازمان و نهاد پربرکت وکالت کردند. به منظور آشنایی بیشتر با سیره امام کاظم(ع)، خبرگزاری ایکنا؛ در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رمضان محمدی، عضو هیئت علمی گروه تاريخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به تحلیل تلاشها و خدمات امام کاظم(ع) پرداخت.
محمدی در ابتدا با اشاره شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امامت امام کاظم(ع) بیان کرد: امام کاظم(ع) با چهار تن از خلفای مقتدر عباسی، یعنی منصور، مهدی، هادی و هارون مواجه بود که 10 سال از عمر مبارک امام کاظم(ع)، همزمان با خلافت منصور شد. منصور عباسی، بعد از شهادت امام صادق(ع) به دلیل قیامهایی که از ناحیه علویان صورت میگرفت، بر آنها سخت میگرفت و یکی از دوران سختی که علویان سپری کردند، همین دوره منصور است. لذا در این 10 سال که مقارن با امامت امام کاظم(ع) شد، بسیاری از علویان در زندانهای منصور شهید شدند و یا اینکه در خفا زندگی میکردند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: داستانی را نقل میکنند با این مضمون که، خانهای که کلیدش دست همسر مهدی عباسی، بوده در آنجا صدهزار نفر از علویان برجسته، شاخص و سرشناس کشته شدند و در خزانه منصور نگهداری میشدند که اگر در این داستان مبالغه هم باشد، اما در هر حال چنین اتفاقی ولو با تعداد کمتر، به وقوع پیوسته و نشان از شقاوت خلفای عباسی دارد. بعد از منصور نیز، خلافت مهدی عباسی است که عباسیان، دوره اقتدار و اوج تمدن خود را سپری میکنند.
محمدی در ادامه افزود: از سال 170 تا 193 اوج اقتدار خلافت عباسی بوده است و امام کاظم(ع) نیز در این دوران، شیوه مبارزاتی متفاوتی داشتهاند. یعنی در عصر منصور و مهدی از ورود به عرصههای سیاسی به صورت آشکار، پرهیز میکردند و رویارویی مستقیمی بین امام کاظم(ع) و منصور و مهدی نمیبینیم. امام کاظم(ع)، تقریبا دور از چشم آنها فعالیت میکرد و لذا موارد نادری از ارتباط بین امام(ع) و منصور را در این دوره میبینیم. از جمله موردی است که منصور عباسی در زمان عید نوروز که آنها رسومات ایرانیان را اجرا میکردند و چون توسط ایرانیها سر کار آمده بودند برایشان مهم بود، مجلسی ترتیب داد تا مردم برای تهنیت نزد او حاضر شوند. منصور، از امام کاظم(ع) نیز دعوت کرد که ایشان نیز در آن مجلس حضور داشته باشند و به قول امروزیها سان ببینند. امام(ع) نیز به ناچار این کار را قبول کردند. در نقلهای تاریخی داریم که، هدایای زیادی آوردند که این هدایا را به امام کاظم دادند. سپس شاعری نزد امام کاظم(ع) آمد و اشعاری در مدح اهل بیت(ع) گفت که حضرت این هدایا را به او بخشید.
این پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام در ادامه بیان کرد: سپس در زمان هادی عباسی، جریان کربلای ثانی را داریم که حدود 70 نفر از برجستهترین رجال علوی به دام افتادند و به شهادت رسیدند که امام کاظم(ع) به صراحت از آنها دفاع کردند و فرمودند اینها قوام و روزهدار بودند و شب را نیز به تهجد میپرداختند. در دوره هارون نیز میبینیم که دوران سختی بود و امام(ع) چهار سال در زندان حبس شدند.
وی تصریح کرد: تمام منابع این را تایید میکنند که چهار سال ایشان زندانی شد و چون در این دوران، فعالیتهای صادقین(ع) به بار نشسته بود، لذا شیعه قوت و توسعهای یافت و امام کاظم(ع) نیز تقیه نمیکرد بلکه آشکارا شمشیر را از رو بستند. نکته قابل توجه این است که ائمه(ع) هیچ موقع در مسائل دینی مسامحه نمیکردند و مطالب را آشکار میگفتند، اما در این دوره امام(ع) بسیار آشکار برخورد کردند.
محمدی بیان کرد: هارون به امام(ع) گفت که قصد دارم فدک را بازگردانم اما امام(ع) در پاسخ فرمود، آن را نمیخواهم چون تو آن را برنمیگردانی، سپس هارون اصرار میکند و بعد به امام(ع) میگوید، حدودش را معین کن، حضرت(ع) میفرماید یک حد آن بغداد است، یک حد آن عراق و ... ، است. هارون در این لحظه به امام(ع) میگوید که تو به دنبال خلافت هستی؟ امام(ع) فرمود بله. یعنی سیره امام(ع) به لحاظ سیاسی در این دروه متفاوت از دوره منصور است که هنوز شیعه استوار نشده و به بهانه اینکه اینها قیام کردند سرکوب میشوند.
عضو هیئت علمی گروه تاريخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: بنابراین، امام کاظم(ع) فعالیتهای سیاسی خود را دارد و اندیشههای سیاسی امام(ع) نیز بسیار مهم است که وظایف و تکالیف حاکم اسلامی در این اندیشهها آمده است. لزوم توجه حاکم به رعیت و خضوع در مقابل رعیت نیز در این آموزهها وجود دارد و اگر بخواهم به یک روایت اشاره کنم این است که امام کاظم(ع) فرمودند بر حاکم واجب است که مانند رعیت باشد، از رعیت خود غافل نباشد، غرور به ولی نعمتهای خود نفروشد و در ادامه نیز امام(ع) به جاه طلبیهای حاکم اشاره میکند و میگوید اینها برای دین و رعیت بسیار مضر است و فرمود عین این است که شما گوسفندانی را با یک گله گرگ رها کنید که ضررهای زیادی دارد.
وی در ادامه افزود: امام کاظم(ع) فرمود اگر حاکم جاهطلب باشد و وظیفه خود را انجام ندهد این بدتر و ضررش بیشتر است و وظیفه علما در برابر جامعه را نیز امام(ع) بازگو میکند. همچنین توصیه به دوری از سلطان جائر و ظالم را داریم. برای نمونه یک شخص، شتران خود را به ظالمی کرایه داد و به امام(ع) گفت که برای حج این شتران را در اختیار او قرار داده است و نمیخواسته که به ظالم کمک کند، اما امام(ع) فرمودند همین مقدار که امید داری این فرد برود و زنده برگردد و کرایه شما را بدهد، یعنی به ظالم کمک میکنید.
این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: بنابراین وظایف خود شیعیان را در همکاری با عباسیان بیان کرده که به صورت قواعد کلیه در کتب فقهی ما آمده و میتوان اینها را مستمسک قرار داد و شیعیان بتوانند در هر کجا که هستند، روابط خود را با حاکم و والی به صورت درست تنظیم کنند. اینها مباحثی است که در منابع فقهی ما روی آن تاکید شده است.
محمدی در پاسخ به این سؤال ایکنا که با وجود شرایط خفقان، امام کاظم(ع) چگونه توانست معارف نبوی و ائمه(ع) پیش از خود را به دیگران منتقل کند؟ بیان کرد: در اینجا باید به مسئله نهاد وکالت اشاره کنم. البته که در میان امام صادق(ع) وکلایی را داشتهایم که ارتباطهایی داشتهاند اما، شکلگیری سازمان وکالت به اینصورت که به یک سازمان و نظام تبدیل شد، در زمان امام کاظم(ع) بوده است. در زمان امام صادق(ع) وکلایی داریم، اما هنوز به صورت سازمان نبوده است.
وی تصریح کرد: در زمان امام کاظم(ع)، یکی از اتفاقات بسیار مهمی که افتاد، همین نهاد وکالت بود که از یک مجموعه متشکل از پیروان نزدیک و وفادار امام(ع) تشکیل شد و ماموریتهای مختلفی نیز در مورد شیعیان داشتند. شیعیان در محدودیت بودند و به واسطه همین سازمان وکالت در دورترین نقاط ممالک اسلامی با آنها ارتباط برقرار میشد و نیازهای شرعی و دینی آنها و گاهی نیازهای مادی آنها را نیز مترفع میساختند که البته در مورد سازمان وکالت بحثهای زیادی نیز مطرح است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: سازمان وکالت آثار و برکات فراوانی داشت و میبینیم که تا آخر دوره رسالت ائمه(ع) و در زمان امام عسکری(ع) نیز این سازمان بسیار بسیار پیچیده عمل کرده است. چون خلافت عباسی یک نظام بسیار پیچیدهای است. آنها سالهای متمادی با امویان جنگیده بودند و عباسیان در مبارزه، یک سازمان مخوف اطلاعاتی داشتند و در پاسخ به این دستگاهی که عباسیان داشتند، امام کاظم(ع) این سازمان را بالاخره به صورت سازمانیافته و نظاممند، با اهداف مشترک که دارای یک شالوده منظم و پیچیدهای است و سلسله مراتب سازمان وکالت رعایت میشود را تنظیم کرد.
محمدی در ادامه افزود: این نهاد نیز به صورت سیار مستقر بود و ارتباط خود را با رهبری و محل استقرار وکلا میدانست. نظمی که اینها ایجاد میکردند و بالاخره آن حیطه فعالیتهای خود به دستور امام کاظم(ع) بود و واقعا سازمان پیچیدهای است که آخرین نمونه این سازمان را در زمان امام عسکری(ع) داریم که وکلای رسمی امام عسکری(ع) بودند و سپس نواب اربعه امام زمان(عج) از همین سازمان نشات گرفتند و امورات شیعه را سازمان دادند.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: همچنین، فقهایی که بعد از امام زمان(عج) مامور به رهبری شیعه شدند نیز ادامه دهنده همان نهاد وکالت هستند و باید گفت نظام فقهی که اکنون داریم ادامه همان نهاد وکالت است. اما کار این فقها عمومیتر بود و خود آنها مامور شدند که به مصلحت خویش کار را پیش ببرند.
محمدی در ادامه به نحوه برخورد امام کاظم(ع) با فرقههای انحرافی پرداخت و بیان کرد: ما در مورد پیامبر اکرم(ص) در قرآن داریم که خداوند برای ایشان دو ویژگی بسیار فوقالعاده میشمارد. یکی اینکه خداوند میگوید پیامبر(ص) عبد است و یکی هم اخلاق والای ایشان را تمجید میکند و میگوید «وَ اِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظیم». ائمه(ع) نیز طبعا خارج از این دو بعد نبودند. از جمله ویژگیهای خاص ائمه(ع) این دو مورد است که عبودیت و اخلاق والا داشتند. البته برخورد ائمه با هر گروه متناسب با همانها بود. اما در هر صورت هرگز ائمه(ع) در مقابل کسانی مانند ابوجارود و یا غلات که به آنها توهین میکردند، اهانتی نمیکردند و سپس شبهه و یا سؤال آنها را پاسخ میدادند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: البته بحث فرقههای انحرافی جدا است. از زمان امام علی(ع) داریم که حضرت، برخورد تندی با فرقههای انحرافی داشتند. فرقههایی که مانند عرفانهای نوظهور امروز بودند که مشکلاتی را به وجود آوردهاند. بعد امام باقر(ع) را داریم که با این فرق انحرافی بسیار تند برخورد کرده است. مخصوصا غلات را که برای ائمه(ع) شئونی بیش از شانی که داشتند قائل میشدند. بنابراین ائمه(ع) ما به هیچ گروه انحرافی روی خوش نشان ندادهاند.
ویژگیهای اخلاقی امام کاظم(ع) و ذکر مواردی از آنها، محور آخر این گفتوگو بود. محمدی در این زمینه بیان کرد: امام کاظم(ع) به لحاظ هیبت و ابهت، بسیار فوقالعاده بود و یکی از شعرای ایرانی عربتبار شعری دارد که میگوید «وقتی چشم بیعیب به شما میافتد بدون شک آن شخصیت و جلالت شما را در مییابد و دلش تسخیر میشود و آهنگ شما را میکند و شما را راهنما میکند». یعنی تا چشمش به امام کاظم(ع) افتاده، از هیبت امام(ع) میگوید و ایشان را به عنوان الگو معرفی میکند.
وی تصریح کرد: امام کاظم(ع) آراستگی ظاهر خوبی داشتند، لذا باید آراستگی ما نیز خوب باشد. حضرت(ع) فرمود این آراستی ظاهری مردان، موجب پاکدامنی مردان میشود و بعد خود امام(ع) در جنبههای عبادی بسیار قوی بودند. ما در زیارت نامههای امام کاظم(ع) داریم که ایشان، شب تا سحر مشغول استغفار و سجدههای طولانی بودند و گریههای زیادی داشتند و خیلی از این موارد توصیف شده است. همچنین گفتهاند که امام(ع) به تهجد و و داشتن کرامات مشهور بودند. همچنین در مورد باب الحوائج بودن ایشان نیز آمده است که چون حاجات مردم عراق را برآورده میکرد، به باب الحوائج مشهور بود. امام(ع) با همه شانی که داشت در مزرعه کار میکرد و عرق میریخت. حضرت(ع9 فرمود کسی که بهتر از من بود یعنی پیامبر(ع) و علی(ع) نیز کار میکردند. بغدادی، در تاریخ خودش میگوید که امام(ع) قطب پر جاذبهای بوده است. تعبیر او در مورد قبر مطهر امام کاظم(ع) نیز تریاق المجرب بوده است. علمای اهل سنت و به ویژه صوفیه نیز ارادت ویژهای به امام کاظم(ع) دارند. ان شاألله که ما نیز از شعار خارج شویم و جامعه به این سمتوسو برود که امام کاظم(ع) را به عنوان الگوی عملی خود قرار دهیم و به ایشان اقتدا کنیم.
انتهای پیام