به گزارش
ایکنا از خراسان رضوی، مصطفی ملکیان شامگاه گذشته، 26 فروردین ماه، در دوره دوم درس گفتارهای اخلاق کاربردی تحت عنوان «اخلاق گفت وگو» که در مجتمع ساپکو مشهد برگزار شد، اظهار کرد: از فواید گفتوگو میتوان به این نکته اشاره کرد که مردم از یکدیگر چیزهای زیادی یاد می گیرند. همچنین باید گفت بر خلاف آنچه که تصور میشود، مردم از ایدههای مهمی برخوردار هستند. در صورتی که عنوان میشود تنها صاحبنظران دارای ایده هستند. «پائولو فریره» از نظریهپردازان تعلیم و تربیت برزیلی، در همه آثارش به این نکته تاکید میکند که فهم عرفی و عقل سلیم مردم بسیار راهگشاتر از سخنان آکادمیکتکنیسنهاست. از نظر او ما قدرت تفکر تک تک انسانها را نادید گرفتهایم و به همین دلیل، زمانی که به یک مشکل اجتماعی برمیخوریم به کارشناسان، جامعه شناسان، متخصصان تعلیم و تربیت مراجعه میکنیم. او معتقد بود ما بسیاری از موارد را باید از مردم بیاموزیم و تصور میکنیم که مردم دانش آکادمیک و فهم ندارند. در صورتی که وی معتقد بود اندیشههای مردم مستندات خوبی است.
بیتوجهی به فهم عرفی خطر بزرگی برای هر جامعه است
وی ادامه داد: حتی در مسائل سیاسی، اقتصادی و... شعوری در مردم وجود دارد که حتی بهتر از کارشناسان مربوط میتوانند آن را تمییز دهند اما این موضوع به منظور نفی مساله کارشناسی نیست. در اینجا میخواهیم عدم توجه به مردم را نفی کنیم چرا که مردم ایدههای جدی دارند. درایت و اندیشه شهودی در مردم وجود دارد که کارشناسان باید به آن سرک بکشند. بیتوجهی به فهم عرفی خطر بزرگی برای هر جامعه است.
این پژوهشگر حوزه اخلاق عنوان کرد: فایده دیگری که در گفتوگو با آن مواجه میشویم این است که گفتوگو در مردم همدلی و همدردی ایجاد میکند. گاهی اوقات چون با هم گفتوگو نمیکنیم، همدلی و همدردی نسبت به یکدیگر نداریم. موضوع همدلی به این معناست که به عنوان مثال ما متوجه میشویم چرا آدمی با این شدت در حال گریه و یا اینکه ناامید و مضطرب است. منشا این درک کردن در این است که با استفاده از قدرت تخیل خود، براساس آنچه که آدمی برای ما شرح داده است، میتوانیم خود را جای طرف دیگر بگذاریم.
ملکیان با بیان اینکه در این صورت میتوانیم در پوست یکدیگر برویم و بتوانیم جهان را از پنجره دیگری ببینیم و حس کنیم و بسیاری از تصمیمات دیگران را درک کنیم، بیان کرد: گفتوگو در واقع مکانیزمی است که قدرت تخیل ما را فعال میکند و آدمی تقریبا میتواند با استفاده از آن، خود را جای هرکسی بگذارد. «هانا آرنت» از جمله متفکرانی است که بر قدرت تخیل برای بهبود زندگی اجتماعی تاکید میکند که خود از صاحبنظران مقوله گفتوگو نیز است. «سیمن وی» از دیگر فیلسوفان جهان از نخستین کسانی بود که نشان داد قدرت تخیل تا چه اندازه زندگی را اخلاقیتر در معنای خوبتر و همچنین خوشتر در معنای آسودهتر میکند. همه بحث او این بود که هرچه میتوانیم باید تخیل را در خود افزایش دهیم چرا که با قدرت تخیل است که میفهمیم آدمیان چرا چنین کاری را انجام دادهاند و... . بر همین اساس باید گفت فواید گفتوگو تا حدی است که جزو ضروریات یک زندگی اجتماعی محسوب میشود.
مشکلنماها و شبه مشکلها
وی در ادامه در خصوص آداب گفتوگو عنوان کرد: آداب گفتوگو آن چیزی است که یک گفتوگو را موفقیتآمیز میکند. اولین نکته در این خصوص این است که گفتوگو باید به یک «مشکل» بپردازد و سه نکته در اینباره مهم جلوه میکند. نخست اینکه «مسئله نظری» موضوع گفتوگو نیست بلکه «مشکلات عملی» حائز اهمیت است. به اینکه «جهان چه هست و چه نیست» توجهی ندارد بلکه بحث این است که «چه باید کرد». نکته دوم اینکه آن مشکل عملی، «شبه مشکل» و «مشکلنما» نیز نباشد. در واقع تشخیص مشکل از مشکلنماها مهم است. اینکه چه چیزی واقعا مشکل و چه چیزی مشکلنماست. به عنوان مثال آیا بیحجابی زنان مشکل است یا آزاد نبودن زنان در پوشش؟ در مثالی دیگر میتوان پرسید آیا کاهش احسان، شفقت، عشق، وفای به عهد، ادای امانت در جامعه و...، یک مشکل اصلی و یا مشکلنماست؟
این پژوهشگر حوزه اخلاق ادامه داد: اگر بخواهیم در یک جامعه جهانی و یا یک جامعه کوچکتر یک مشکل مشترک را بررسی کنیم، باید ببینم چه چیزی برای همگی مشکل و چه موردی از منظر همگان معضل نیست. از بزرگترین اقداماتی که یک روشنفکر باید برای جامعه خود انجام دهد، این است که با نیروی استدلالگر مشکلات را از مشکلنماها تفکیک کند چرا که اگر مشکلات بر سر جای خود بماند و به مشکل نماها پرداخته شود، اگر موفق هم شویم، مورد مهمی در جامعه حل نشده است.
ملکیان گفت: نکته سوم این است که بتوانیم مشکلات جامعه را ردهبندی کنیم. برخی مشکلات نسبت به مشکلات دیگر، مادر هستند. مشکلات جامعه مانند دندانههای یک شانه نیست که همه در عرض هم قرار گرفته باشد بلکه از یک نظام طولی برخوردار است که یک مشکل ریشه دیگر مشکلات است و از هر مشکل، مشکلات دیگر پدید میآید. بنابراین باید گفت اگر جامعهای بخواهد گفتوگوهای مثمر ثمر داشته باشد، باید به سلسله مراتب مشکلات توجه کند. همچنین سلسه مراتب نیازها، مانند مشکلات اجتماعی نیز دارای اهمیت است. گفتوگوی موفق گفتوگویی است که به مشکلات واقعی جامعه بپردازد.
موفقیت در گفتوگو، مکالمه در باب مشکل مشترک است
وی تصریح کرد: موفقیت در گفتوگو، مکالمه در باب مشکل مشترک است. هرکدام از ما به تعداد عضویتهایی که در گروههای مختلف داریم، با مشکلات مشترک رو به رو میشویم. به عنوان اینکه در جامعه جهانی عضویت داریم، در خاورمیانه زندگی میکنیم، به عنوان اینکه در ایران ساکن هستیم و به همین ترتیب، دارای مشکلات مشترک هستیم. برای رفع مشکل مشترک، در ابتدای امر نباید مشکل مشترک ما با دنیا رفع شود چرا که امکان تحقق آن اندک است. امکان رفع مشکلات در گروههای کوچک تر به مصلحت نزدیکتر است. نباید منتظر بمانیم مشکلات جهانی رفع تا مشکلات خردترمان مرتفع شود و این همان چیزی است که عنوان میشود گفتوگو از خانه آغاز میشود.
این پژوهشگر حوزه اخلاق خاطرنشان کرد: در ادامه باید گفت برای موفقیت در گفتوگو باید فضای امن آن فراهم شود، در فضاهای ناامن گفتوگو امکان ندارد. به سه شرط فضای گفتوگو باید امن باشد، نخست آنکه انسان بداند به چشم برابر به همه گفتوگو کنندگان نگاه میشود و همه افراد برابر تلقی میشوند. هرگونه تبعیض در گفتوگو، آن را به یکی دیگر از انواع دیگر مکالمه تبدیل میکند. شرط دوم این است که هیچ کسی بابت آنچه میگوید نه پاداش بگیرد و نه کیفر ببیند اما اگر این اتفاق بیافتد دیگر گفتوگویی شکل نگرفته است. اگر سود و زیان شخصی که در قالب پاداش و کیفر جلوه میکند وارد بازار شد، دیگر مشکل مشترک وجود ندارد و این مشکل مشترک به موضوع شخصی تبدیل میشود. اگر در مشکل مشترک همگان موفق شدند، به طور یکسان سود میبرند و اگر موفقیتی وجود نداشت، همه به طور یکسان از سود مربوطه محروم میشوند. شرط سوم در باب سلامت این است که شخص بداند اگر هم در محاسبات نهایی نتیجه بر خلاف آنچه که عنوان کرده، شکل گرفت؛ به اقوال او توجه شده، اما به خلاف آن گفته، رسیدهاند.
فهم مطلب متوقف به خاموشی درون است
ملکیان اظهار کرد: نکته سوم در باب موفقیت گفتوگو این است که گفتوگوکنندگان بتوانند سخن یکدیگر را بفهمند و برای این امر چارهای جز این ندارند که سکوت کنند؛ ما این سکوت تنها سکوت فیزیکی نیست. هنر شنیدن بسیار مهم است و به عقیده قدما در گفتوگو باید حضور قلب داشته باشیم. این مورد یعنی اینکه با سخن گفتن طرف مقابل درونِ شنونده نیز کاملا ساکت باشد. در گفتوگو باید سکوت دوم را رعایت کنیم. سکوت اول آداب و رسوم و عرف آداب است. گفتوگوی موفق گفتوگویی است که همه ما تمرینهایی داشته باشیم برای اینکه درون ما در حین گفتوگو ساکت باشد. فهم مطلب متوقف به خاموشی درون است.
وی با بیان اینکه شرط یک گفتوگوی موفقیت آمیز در این است که همه ما به این امر قائل باشیم که جواب و راه حل نهایی یک مشکل یافته نشده، عنوان کرد: به این معنا که هر کدام از ما باید خود را دارای سوال مشترک بدانیم. اگر اشخاص معتقد باشند جواب یک سوال و یا یک مشکل را میدانند، با کسی به گفتوگو نمیپردازند و در واقع باب گفتوگو بسته می شود. گفتوگو زمانی صورت میگیرد که همه بدانیم دارای موضوع مشترک هستیم و راه حل این مشکل مشترک پیدا نشده است اما هر فرد میتواند در حل این مشکل سهمی داشته باشد.
همه افراد شرکتکننده در یک گفتوگو باید تحقیقگر باشند
این پژوهشگر حوزه اخلاق با بیان اینکه فرض گفتوگو باید بر این باشد که میخواهیم به راه حلی از تلفیق سهم هرکس برسیم، بنابراین همه کسانی که در یک گفتوگو شرکت میکنند باید تحقیقگر باشند، یعنی کسانی که جواب سوالی را نمیدانند، تصریح کزد: باید گفت سهمی که هر فرد در گفتوگو میگذارد یا از علم او نشات میگیرد، یعنی چیزی که از طریق کتاب خواندن و اساتید فرا گرفته است و یا گاهی ناشی از قدرت تفکر و کاهی اوقات نیز نشات گرفته از عمق فهم است. در این میان، کسانی که تعلق ایدئولوژیک دارند، نمیتوانند اهل گفتوگو باشند، تعلق ایدئولوژیک در این معناست که شخصی معتقد باشد که مشرب، مرام، دین، کیش و... جواب یک مسئله را به طور قاطع بیان کرده است.
ملکیان اظهار کرد: گفتوگو زمانی موفق است که اجزا باهم ترکیب و نه مخلوط شوند. در گفتوگو نیازمند به یک سنتز و مرکب هستیم، یعنی به چیزی برسیم که نقاط ضعف هیچ یک از اقوال را نداشته باشد و نقاط قوت همه اقوال را در خود داشته باشد. کنار هم نهادن خطا حقیقتی را ایجاد نمیکند چرا که خطاها اگر بکدیگر را اصلاح کنند، خاصیت یکیدگر را کاهش و افزایش میدهند تا یک مورد جدید خلق شود، آن وقت است که گفتوگو موفق خواهد بود.
وی ادامه داد: در یک گفتوگو سخن یک شخص باید به سخن فرد دیگر کمک کند، اما در عین حال برای سخن آن فرد نیز باید حد گذارد. بنابراین همه ما باید انتظار داشته باشیم رای ما، هم کمک به آرای دیگران کند و در عین حال تحدیدهای دیگران را هم در رای خود بپذیریم، در این صورت به پاسخی میرسیم ولو بر اثر جمع همه آرا به دست آمده، اما نقاط ضعف هیچ کدام از آرا را ندارد و نقاط قوت همه آرا را نیز داراست.
این پژوهشگر حوزه اخلاق با بیان اینکه ایدهها، اندیشهها و عقاید باید بر روی هم فعل و انفعال داشته باشند.، تصریح کرد: همان طور که اندیشه ما بر روی اندیشه دیگران فعلی دارد، باید از اندیشه دیگران نیز انفعالی را بپذیریم. در این صورت گفتوگو موفق است. اما اگر بخواهیم گفتوگوها را در کنار هم بنشانیم تعدادی خطا هستند که مجموع این خطاها ثوابی را شامل نمیشود و تکثیر خطا به معنای رسیدن به ثواب نیست. اما وقتی این خطاها هرکدامشان برای دیگری حد گذارند، آن وقت است که هرکدام عیبهای خود را با توسل به دیگران از دست داده و البته هنر خود را نیز به دیگران ارائه میدهند.
ملکیان خاطرنشان کرد: نکته دیگر در باب گفتوگوی موفق این است که در گفتوگو نباید از چیزی دفاع شود. گفتوگو باید در مقام آزمایش باشد. در گفتوگو اگر قولی بیان میشود برای این است که ببینیم اگر کسانی آن را نمیتوانند بپذیرند چه عیبی در آن میبینند. گفتوگو موفق گفتوگویی است که اقوال در آن برای قرار گرفتن در حیطه آزمایش طراحی شده باشند. گفتو2گو به نوعی نمایشگاه نیست که بخواهیم از این طریق چیزی به فروش برسد.
گفتوگوی عقلانی از نیروهای باوراننده برخوردار است
وی افزود: بنابراین در یک گفتوگو وقتی به صورت جدی شرکت میکنیم که همیشه آماده عقب نشینی با نیروی استدلال گر را داشته باشیم. نیروی استدلالگر طرف مقابل میتواند ما را عقب بکشاند. در گفتوگو نیروی باوراننده باید حاکم باشد. نیروهای انگیزاننده شامل نیروهای تشویق و وادارننده شامل نیروی تهدید در گفتوگو جایی ندارند. از این باب گفتوگو معمولا باید عقلانی باشد. گفتوگویی که در آن تهدید و تطمیع اشخاص را به عقب بکشاند، گفتوگو نیست. عقلانیت گفتوگو در این است که نیروهای باوراننده بتوانند افراد را از میدان به در کنند و از طریق همین نیروها نیز به روی صحنه بروند.
این پژوهشگر حوزه اخلاق خاطرنشان کرد: وقتی بخواهیم مشکلی را در جامعه رفع کنیم، با دیگران به گفتوگو مینشنیم، دیگران تنها میتوانند باورها و معرفتهای خود را به دیگران نشان دهند، اما در مقابل احساسات، عواطف و خواستهها نشان دادنی نیستند، در صورتی که گفتوگو برای این است که مشکلات اجتماعی ما رفع شود. مثلا اگر یکی از مشکلات مشترک اجتماعی ما افسردگی باشد، مشارکت ناپذیر است. به این معنا که اگر بنا بود تنها با عقاید خود بتوانیم مسائل را حل کنیم، آنها را تبادل کنیم، اما وقتی از ناحیه عقاید خود وارد عواطف و احساسات شویم دیگر قابل عرضه عمومی نیست. در اینجاست که گفته میشود، در گفتوگو موفق یک شرط مهم دیگر نیز لحاظ میشود و این است که افراد بتوانند به حکایت یکدیگر در خصوص حسب حال خود اعتماد کنند و در این صورت این اعتماد عقلانی نیست و اضطرار است، در صورتی که گفته شد یک گفتوگو باید عقلانی باشد، به این معنا که برهانی به سوی این اعتماد وجود ندارد.
انتهای پیام