به گزارش ایکنا از همدان، ابوالمجد مجدودبن آدم سنایى غزنوی، موصوف به حكیم از بزرگترین شعرای زبان فارسی و به قطع و یقین تأثیرگذارترین آنها است که در سال 459 در شهر غزنین پا به عرصه هستی نهاد.
در آغاز جوانی، شاعری درباری و مداح مسعود بن ابراهیم غزنوی و بهرام شاهبنمسعود بود، اما پس از سفر به خراسان و اقامت چند ساله در این شهر و نشست و برخاست با مشایخ تصوف، در منش، دیدگاه و سمتگیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد به گونهای که از دربار بریده و به دادخواهی مردم برخاست، بر شریعت مداران و زاهدان ریایی شوریده و به عرفان عاشقانه روی آورد.
سنائی در دورهی اول فعالیتهای ادبی خویش شاعری مداح بود، روش شاعران غزنوی، به ویژه عنصری و فرخی را تقلید میکرد،در دوره دوم، که دوره دگرگونی وی بود به نقد اجتماعی و طرح اندیشههای عرفان عاشقانه پرداخت، درباره دگرگونی درونی و رویكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه افسانههای گوناگونی را ساخته و روایت كردهاند.
در واقع سنایی اولین شاعر ایرانی پس از اسلام بشمار میرود که حقایق عرفانی و معانی تصوف را در قالب شعر ارائه کرده است، او درسرودن مثنوی، غزل و قصیده توانایی فوقالعادهای داشت. بد نیست بدانید كه سنایی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی كه مسعود در اسارت بود، برای او تدوین كرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و منتشر شد كه این خود حكایت از منش انسانی او دارد.
سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود، بیشتر پژوهندهگان او را پایه گذار شعر عرفانی میدانند، کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلالالدین محمد بلخی به اوج خود رسید، درونمایه عرفانی و غزلسرایی عارفانه ـ عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست، او در بیشتر قالبهای شعر پیش از خود بازنگری میکند و حال و هوایی تازهای در کالبد آنان میدمد.
سنایی معمار شعر عرفانی در ادبیات فارسی
سنایی با وارد کردن درونمایههای عرفانی، اخلاقی و اجتماعی، جان و روح تازهای به کالبد بیجان قصیده دمید، سنایی به جز درونمایههای عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد که پس از او مورد توجه شاعری مثل کمالالدین عبدالرزاق قرار گرفت.
سنایی در حوزهی قصیده عرفانی نیز نوآوریهایی داشته که خاقانی در این زمینه از او تأثیر گرفته است، غزلهای عارفانه و عاشقانه وی نیز راه گشای، غزل عرفان عاشقانه بود، بدین اعتبار میتوان گفت مولانا در غزل عارفانه، سعدی در سرودن غزل عاشقانه، حافظ در سرودن غزل عارفانه و رندانه همه بهرهمند از خوان سنایی هستند.
به عبارتی بسیاری از مفاهیم و مضامین بلند اخلاقی و عرفانی برای نخستین بار با بیانی ساده، دلنشین، روان و بر خواسته از جان حکیم سنایی وارد ادبیات کهن فارسی شد، بذرافشانیهای عرفانی سنایی در ادبیات فارسی باعث شد، بزرگانی چون «عطار، مولانا، سعدی و حافظ» در طول بیش از 3 قرن آنها را در اوج پختگی، صلابت و روانی قرار دهد.
آثار فراوانی از سنایی به جا مانده است كه میتوان به حدیقةُ الحقیقه و شریعةُ الطَّریقه، زادُالسالِكین، سیرُالعباد الی المعاد و كارنامه بلخ اشاره کرد.
مذهب سنایی
از نکات شگفت درباره سنایی مذهب اوست، او بر خلاف عموم اهل سنت، معاویه را حرمت نمینهد و در لعن و طعن معاویه و یزید کاملاً به شیوه شیعیان عمل میکند، آن هم بدون تقیه و حفظ جانب احتیاط، در مدح امیرالمؤمنین(ع) او را جانشین راستین پیامبر(ص) در غدیر خم میداند، در رثای سیدالشهدا (ع) شعری بلند میسراید، خلاصه شکی باقی نمیگذارد که شیعه است، چنان که صاحب کتاب النقض هم که با او فاصله زمانی زیادی ندارد، او را شیعه میداند، اما با تمام این اوصاف او را ستایشگر خلفای سهگانه هم مییابیم، مثلاً در آغاز حدیقه پس از مدح رسول خدا(ص)، هر چهار خلیفه را ستوده است.
نقش سنایی در وحدت میان مسلمانها
سنایی شاعری شیعه مذهب بود، اما اندیشه معنوی او حلقه وصلی برای تمامی اقوام و مذاهب افغانستان به ویژه مردم شهر غزنین بود. با گذشت سالها هنوز هم مردم غزنی از نقاط دور و نزدیک این شهر به زیارت مرقد وی میآیند و خود را در فضای معنوی و روحانی حاکم بر آرامگاه این شاعر پرآوازه غرق میکنند.
روزهای جمعه آرامگاه سنایی محل تجمع صدها زائری است که به دور از هیاهوی شهر و زندگی پرماجرای روزمره خود در این پناهگاه معنوی در جستوجوی آرامش و ارتباط با معبود خود هستند.
با وجود 3 دهه جنگ در افغانستان مرکز شهر غزنی که میزبان آرامگاه سنایی است به دور از هرگونه تعصب و با توسل و تمسک به شیوه بزرگانی چون سنایی در آرامش و همگرایی کامل به سر میبرد و به همین جهت نقطه عطفی در جغرافیای دینی و ملی افغانستان به شمار میرود.
فراز و فرود زندگی سنایی و بازسازی آرامگاه وی
سنایی چند سالی از دوران جوانی خود را در شهرهای بلخ، سرخس، هرات و نیشابور گذراند و گفته میشود در دورانی که در بلخ میزیست به کعبه رفت، در سال 518 هجری قمری به غزنین بازگشت و تا پایان عمر در این شهر ماند، قصایدی که سنایی در سفرهای خود سروده است، یادگار پر ارزش وی از آن روزها به شمار میرود.
آرامگاه سنایی همچون روزهای حیاتش با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بود و در زمان جهاد مردم افغانستان و جنگ با روسها بنای این آرامگاه صدمات زیادی دید، پس از پیروزی مجاهدین در افغانستان بار دیگر آرامگاه سنایی مورد توجه قرار گرفت و قسمتی از آن بازسازی و ترمیم شد، بعد از آن این اثر تاریخی- عرفانی دست نخورده باقی مانده است.
ین شاعر نامدار و حکیم توانا پس از گذارندن 62 بهار زندگی پر ماجرا و افتخار آفرین خود سرانجام در سال 525 یا 535 هجری قمری در گذشت و در شهر غزنین به خاک سپرده شد.
انتهای پیام