به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن با اشاره به مواردی از عمل نکردن امت اسلامی به دستورات قرآن فرمودند: «الان بیش از چهار سال است که یمن دارد بمباران میشود؛ آن بمبارانکننده کیست؟ کافر است؟ نه، یک مسلمانی است؛ بِظاهر او هم مسلمان است امّا به مسلمان رحم نمیکند. معنای «اَلَّذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضین» این است که به یک قسمت از قرآن [عمل میکنند]».
آیه قرائت شده در این بخش از سخنان رهبر معظم انقلاب آیه 91 سوره «حجر» است که در ترجمه آن آمده است که «همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این آیه را به همراه آیه قبل؛ «كما اَنزلنا على المقتسمين» بیان کرده و آورده است که «مجمع البيان گفته است: كلمه (عضين) جمع (عضه) است و اصل عضه (عضوه) بوده (واو) آنرا انداخته اند و به همين جهت جمع آن با نون آمده، همچنان كه در (عزه) گفته شده است عزون، چون اصل عزه نيز عزوه بوده، و (تعضيه) به معناى تفريق است، و از (اعضاء) گرفته شده كه هر يك از ديگرى جداست، پس اگر بگویيم (عضيت الشى ء) معنايش اين است كه من فلان چيز را متفرق و عضو عضو كردم، رؤ بة (كه يكى از شعراء است در يك بيت خود) گفته است: (و ليس دين الله بالمعضى ): دين خدا تفرقه پذير نيست)، اين بود محل حاجت ما از گفتار صاحب مجمع.
مقصود از (مقتسمين) و وجه تسميه آنان به اين نام (كما انزلنا على المقتسمين) - سياق كلام بى اشاره به اين معنا نيست كه اين جمله متعلق است به جمله مقدر كه جمله (و قل انى انا النذير المبين) بدان اشاره دارد، پس معناى جمله مورد بحث اين مىشود كه من ترسانندهاى هستم كه شما را از آن عذابى كه قبلا بر مقتسمين نازل شده بود مىترسانم و مقصود از مقتسمين همانهايند كه خداى تعالى در جمله (الذين جعلوا القرآن عضين) توصيفشان كرده، و به طورى كه در روايات آمده طائفهاى از قريش بودند كه قرآن را پاره پاره كرده عدهاى گفتند سحر است، عدهاى ديگر گفتند افسانههاى گذشتگان است، جمعى گفتند ساختگى است، و نيز راه ورودى به مكه را قسمت قسمت كردند، در موسم حج هر چند نفرى سر راهى را گرفتند تا نگذارند مردم نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بروند، و به زودى روايات مذكور در بحث روايتى خواهد آمد ان شاء الله تعالى.
بعضى هم گفتهاند: جمله (كما انزلنا على المقتسمين) متعلق به قبل است آنجا كه مى فرمود: (و لقد آتيناك سبعا من المثانى) و معنايش اين است كه ما قرآن را بر تو نازل كرديم آن طور كه بر مقتسمين نازل كرديم، و بنا بر اين معنا، مقصود از مقتسمين، يهود و نصارى هستند كه قرآن را قسمت قسمت نموده گفتند به بعض آن ايمان داريم ولى به بعضى ديگرش ايمان نداريم.
ليكن اين حرف وقتى درست است كه سوره مورد بحث در مدينه نازل شده باشد و حال آنكه در مكه نازل شده و در آن روز رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گرفتار مخالفتهاى يهود و نصارى نشده بود، و لذا مىبينيم آيهاى كه اين معنا را از يهود و نصارى نقل مىكند كه گفتند: (آمنوا بالذى انزل على الذين آمنوا وجه النهار و اكفروا آخره) - و نظائر آن، همه بعد از هجرت و در مدينه نازل شده است، و دليل بر گفتار ما كه سوره مورد بحث در مكه نازل شده خود سياق آيات آن است.
بعضى ديگر گفتهاند: وجه تسميه (مقتسمين) به اين اسم اين است كه انبياى خداى را و همچنين كتابهاى آنان را جزء جزء كردند، به بعضى ايمان آوردند، و به بعضى ديگر كفر ورزيدند. ليكن اين حرف هم صحيح نيست، زيرا در معرفى مقتسمين فرموده: آنهايى كه قرآن را پاره پاره مى كنند، نه آنهایى كه انبياء و كتب انبياء را پاره پاره مىكنند.
پس ظاهر اين است كه دو آيه مورد بحث قومى را يادآورى مى كنند كه در اوائل بعثت بر عليه بعثت و براى خاموشى نور قرآن قيام كرده بودند، و آن را پاره پاره كردند، تا به اين وسيله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ايشان نازل كرده و هلاكشان نموده است، آنگاه در باره مال كار ايشان فرموده: (فو ربك لنسئلنهم اجمعين عما كانوا يعملون).»
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه درباره این آیه بیان میدارد که «آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زيانشان بود كنار گذاشتند، در حقيقت به جاى اينكه كتاب الهى و دستوراتش رهبر و راهنماى آنها باشد به صورت آلت دست در آوردند و آنرا وسيله اى براى رسيدن به مقاصد شومشان ساختند، اگر يك كلمه به نفعشان بود به آن چسبيدند و اگر هزاران كلمه به زيانشان بود كنار گذاشتند.
برنامههاى الهى بدون شك عموما حافظ منافع همه انسانهاست ولى در ظاهر و نظر ابتدایى معمولا بعضى مطابق ميل ما است و بعضى بر خلاف ميل ما است و اينجاست كه مؤمنان راستين از مدعيان دروغين شناخته مىشوند، گروه اول همه را دربست مىپذيرند حتى آنجا كه ظاهرا به سود آنها نيست و مىگويند: كل من عند ربنا (همه از ناحيه خدا است)، و هيچگونه تجزيه و تقسيم و تبعيض در ميان احكام الهى قائل نيستند.
اما آنها كه دلهاى بيمارى دارند و حتى مىخواهند دين و حكم خدا را به خدمت منافع خويش گيرند، تنها آن قسمتى را مىپذيرند كه به سود آنهاست و بقيه را پشت سر مىافكنند، آنها آيات قرآن و حتى گاهى يك آيه را تجزيه مى كنند، بخشى را كه در مسير تمايل خود مىبينند قبول كرده و بخش ديگر را كنار مى گذارند.
اين افتخار نيست كه همچون بعضى از اقوام گذشته نغمه (نؤمن ببعض و نكفر ببعض) ساز كنيم چرا كه همه دنياپرستان همين كار را مى كنند، آنچه معيار شناخت پيروان حق از طرفداران باطل است، همان تسليم در مقابل آن بخش از فرمانها است كه با تمايلات و هوسها و منافع ظاهرى ما هماهنگ نيست ، اينجاست كه سره از ناسره، مؤمن از منافق، شناخته مىشوند.
علاوه بر آنچه در بالا گفتيم تفسيرهاى ديگرى نيز براى (مقتسمين) ذكر كردهاند، حتى قرطبى در تفسيرش هفت تفسير براى اين كلمه ذكر كرده كه بسيارى از آنها نامناسب به نظر مىرسد ولى بعضى را كه بىمناسبت نيست ذيلاً مىآوريم.
از جمله اينكه جمعى از سران مشركان در ايام حج بر سر جادهها و كوچههاى مكه مىايستادند و هر كدام از آنها به واردين سخنى درباره پيامبر و قرآن مىگفتند كه آنها را بدبين سازند، بعضى مى گفتند او مجنون است و آنچه مىگويد ناموزون، بعضى مىگفتند او ساحر است و قرآنش نيز بخشى از سحر او است، بعضى او را شاعر مىخواندند و آهنگ روحبخش اين آيات آسمانى را به دروغ، شعر مىشمردند، بعضى پيامبر را كاهن معرفى مىكردند، و اخبار غيبى قرآن را، يكنوع كهانت و از اين رو آنها را (مقتسمين) ناميدند چرا كه جاده و گذرگاههاى مكه را ميان خود با برنامه حساب شدهاى تقسيم كرده بودند و مانعى ندارد كه هم اين تفسير و هم تفسيرى كه گفتيم هر دو، در مفهوم آيه جمع باشد.»
قطعا وقوع چنین رویکرد و اتفاقی نسبت به قرآن در جوامع اسلامی به مرور به دوری از اصل قرآن خواهد انجامید زیرا وقتی هر دوره حاکمان مستبد و به تبع آن مفتیان وابسته به آنها در جوامع اسلامی به سلیقه خود قرآن را تفسیر کنند این به تهی شدن جامعه از مفاهیم واقعی قرآن انجامیده و زمینهساز انزوای قرآن در جامعه خواهد شد.
اتفاقی که اکنون نیز در جهان اسلام رخ داده و مسلمانان و دولتهای اسلامی به جای اینکه همه انرژی خود را مصروف مبارزه با دشمنان اسلام و تقویت وحدت با یکدیگر نمایند اسیر دست قدرتهای استکباری شده و مطابق میل آنها در راستای تضعیف امت اسلامی عمل میکنند.
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی نیز در تفسیر نور در خصوص آیات 90 و 91 سوره حجر نکاتی را بیان میکند که عبارتاند از:
ـ از تاريخ عبرت بگيريم.
ـ سنّت الهى در كيفر گناهان، ثابت و پايدار است.
ـ کیفر كسانىكه كتب آسمانى را تجزيه مىكنند قهر الهى است.
ـ تحريف و تجزيه كتب آسمانى به دست نااهلان، تازگى ندارد. مؤمن كسى است كه تمام قرآن را بپذيرد و بگويد «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»؛ يعنى همه آنچه نازل شده از جانب پروردگار است، نه آنكه نسبت به بعضى بىاعتنا باشد يا انكار كند.)
انتهای پیام