راست: مرحوم آیتالله میرزا مسلم ملکوتی/ چپ: آیتالله علی ارومیان
آیتالله العظمی میرزا مسلم ملکوتی، از شخصیتهای برجسته و علمای مبرز حوزههای علمیه محسوب میشد و عمر پر برکت خود را در راه نشر و تعلیم معارف اهل بیت(ع) گذراند و مفتخر به سوابق طولانی مجاهدات و خدمات مؤثر به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بود.
این مرجع تقلید را میتوان یکی از پیشگامان نظریهپردازی در زمینه حکومت دینی دانست. ایشان نخستین کسی بود که بیانیه خلع شاه از حکومت را امضاء کرد. آیت الله ملکوتی بامداد چهارم اردیبهشت ماه سال 1393 دعوت حق را لبیک گفت. کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ در راستای معرفی علما و خادمان دین و به مناسبت سالگرد ارتحال مرحوم آیتالله العظمی میرزا مسلم ملکوتی، امام جمعه تبریز، عضو فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مجلس خبرگان رهبری به سراغ آیتالله علی ارومیان، نماینده مقام معظم رهبری، امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) و از شاگردان مرحوم آیتالله ملکوتی رفت تا هرچه بیشتر با شخصیت و سیره این عالم فقید آشنا شویم. مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد:
آیتالله ارومیان در ابتدای این گفتوگو به نحوه آشنایی خود با مرحوم میزا مسلم ملکوتی اشاره و تصریح کرد: اواخر سال 1331 به قم مشرف شدم و برای ادامه تحصیلات حوزوی در جستوجوی استاد موافق بودیم که از محضرشان استفاده کنیم. پس از تحقیق، دوستان آیتالله ملکوتی را معرفی کردند آن زمان به مسلم سرابی معروف بود که بعدها شناسنامه را عوض کرده و به ملکوتی تغییر دادند. چند درس مختلف را نزد ایشان آغاز کردیم و دیدیم فرمایشات ایشان قابل درک است لذا رسائل، مکاسب و کفایه را در محضر ایشان گذراندیم.
این استاد حوزوی ادامه داد: از اول نیت من این بود که به نجف بروم، آیتالله ملکوتی خیلی به محبت داشتند، این آشنایی ما از استاد و شاگردی به دوستی نزدیک تبدیل شد؛ یک روز که در حال صحبت با ایشان بودم، گفتند که مایل است برای کسب تحصیلات عالیه حوزوی به نجف مشرف شوند و من نیز نیت خود را به ایشان بازگو کردم.
عزیمت به نجف و کسب معارف دینی و علمی
شاگرد مرحوم آیتالله ملکوتی افزود: آیتالله ملکوتی گذرنامهای که آن زمان 300 تومان بود، گرفتند و به نجف مشرف شدند، من هم دیدم که استادم رفته در تلاش بودم که به نجف بروم اما به دلیل پارهای از مشکلات شخصی نتوانستم گذرنامه بگیرم؛ پیگیر شدم تا پاسپورت دانشجویی بگیرم که حدود 15 روز طول کشید از قم به تهران آمدم، رفت و آمد مشکل بود، به مدرسه برهان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) رفتم و دوستی پیدا کردم و در اتاقش ماندم و چون نیاز به ضامنی هم داشتم در تهران رفت و آمد میکردم، الحمدالله ضامنی هم پیدا کردم و بعد از مدتی موفق شدم به نجف مشرف شوم. نزد آیتالله ملکوتی رفتم و ایشان در مدرسه بادکوبهای در اتاقی پذیرای من و چند نفر از طلاب شدند. از ایشان کسب اجازه گرفتیم و به محضرشان در مدرسه بادکوبهای شرفیاب شدیم و کفایه را خواندیم.
آیتالله ارومیان با ذکر خاطرهای از کلاسهای درس مرحوم ملکوتی در نجف گفت: بعضی روزها دیرتر به کلاس میرسیدم، اما ایشان خیلی به من لطف داشتند، مباحث را شروع نمیکرد تا من برسم. وقتی طلاب علت را جویا شدند، با مطایبه گفت: افلاطون هم درس را شروع نمیکرد تا ارسطو حاضر شود. مرحوم ملکوتی میدانست من تمام مطالب را یادداشتبرداری میکنم، روی من حساب کرده بودند و حتی از همین مطالب تدریس جزوه مشروحی از درس کفایه ایشان را نوشتم ولی هنوز چاپ نشده است.
امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) اضافه کرد: آیتالله ملکوتی حافظه بسیار عجیبی داشت و تقریرات مرحوم آیتالله میرزای نایینی را حفظ بود. روش علمی و شیوه تحقیقی آیتالله ملکوتی در مرحله نخست، بررسی آراء و نظرات استادان خود و نیز نقد و بررسی مبانی و اقوال استادانِ پیشکسوت مانند میرزای نایینی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و آخوند خراسانی بود.
نماینده مقام معظم رهبری ادامه داد: زمانی که آیتالله ملکوتی خانوادهاش را به نجف آورد، ما ارتباط خانوادگی هم با ایشان داشتیم طوری بود که ایشان حقیر را فرزند خودشان میدانست و آنقدر به بنده لطف و محبت داشت که من را از فرزندان خود جدا نمیدانست. همینطور در حوزه زمانی که تدریس نمیکردند حقیر را برای تدریس به طلاب معرفی میکردند.
آیتالله ارومیان بیان کرد: باب حادی عشر و همین طور شرح تجریدالاعتقاد را به همراه تعدادی از طلاب از محضر ایشان بهره بردیم، کمی هم هیئت و نجوم از ایشان یاد گرفتیم؛ آیتالله ملکوتی در تمام زمینهها وارد و نابغه بودند و درس منظومه منطق و حکمت را نیز از محضر ایشان کسب کردم. بعد از مدتی هم درس اسفار را شروع کرد که بنده و تعدادی از طلاب به کرسی درس ایشان شرفیاب شدیم.
شاگرد مرحوم آیتالله ملکوتی گفت: وی غیر از فقاهت، حکیم و فیلسوف نیز بود، خدا به ایشان حافظه خوبی عنایت کرده بود و در تمام علوم، مبرّز و مجتهد مسلّم بود؛ علاوه بر فقهات، مدقق و محقق هم بود. بدون اغراق هرچه دارم از مرحوم آیتالله ملکوتی است.
آیتالله ملکوتی، سرباز پا به رکاب امام خمینی(ره)
آیتالله ارومیان گفت: مرحوم ملکوتی علاقه خاصی به حضرت امام خمینی(ره) داشت؛ وقتی امام به نجف مشرف شد از جمله بزرگانی که امام به منزل آنها رفت؛ منزل آیتالله ملکوتی بود. وی مورد تأیید امام خمینی بود و آیتالله ملکوتی هم ارادت خاصی به حضرت امام(ره) داشت؛ به من توصیه میکردند که درس امام راحل را ترک نکنم. علاقه و ارادت زیادی به امام خمینی(ره) داشت. بعدها شرایطی برای من پیش آمد که از نجف به تهران آمدم و آیتالله ملکوتی هم از نجف به تهران آمد و تمام فکر و ذکرش جریان مبارزات انقلابی و فرامین امام خمینی(ره) بود. حتی وقتی که امام به ایران آمد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید؛ وضع تبریز بهشدت ناملایم بود؛ زمانی که آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و آیتالله مدنی که نماینده امام خمینی(ره) در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز بودند، به شهادت رسیدند؛ امام خمینی(ره) آیتالله ملکوتی را به عنوان امام جمعه تبریز تعیین کردند.
آیتالله ارومیان ادامه داد: حتی به ایشان از جانب برخی دوستان توصیه شد که با پذیرش سمت امامت جمعه موقعیت علمی را در قم از دست خواهد داد؛ اما ایشان که علاقه وافری به امام خمینی و ارزشهای انقلاب اسلامی داشت، در پاسخ گفت من سرباز امام(ره) و گوش به فرمان ایشان هستم، هر چه نظر امام خمینی باشد من هیچ مضایقهای ندارم و به تبریز آمدند.
امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) اضافه کرد: آیتالله ملکوتی سرباز اسلام و سرباز واقعی امام زمان(عج) بود و از لحاظ ایمان، عقیده، معرفت، کمال و از همه لحاظ بزرگوار بود. آنقدر به انقلاب و امام خمینی(ره) اعتقاد داشت که خودش، مقامش و مرجعیتش را فدای انقلاب کرد و مکرر میگفت من سرباز هستم و هرچه امام بگویند عمل میکنم.
آیتالله ارومیان اظهار کرد: سالهای اخیر به دلیل مسائل کاری شرمنده ایشان شدم که نتواستم خیلی به حضورش شرفیاب شوم، موقعی که مرحوم ملکوتی بیمار شد و در بیمارستان دارآباد بستری شد من مطلع نبودم. همواره در نمازها و امکان مذهبی دعاگوی ایشان و رهین منت این عالم وارسته هستم و افتخار میکنم که از حضور ایشان مستفیض بودم.
مرحوم ملکوتی در یک کلام
آیتالله علی ارومیان در پایان خاطرنشان کرد: مرحوم ملکوتی مردی عالم، مجتهد، محقق، حکیم و فیلسوف بود ولواینکه اظهار هم نمیکرد. از شاگردان مخصوص امام خمینی در حکمت بود و از محضر علامه طباطبایی(ره) هم مستفیض شد؛ و ایمان و تقوا در کنار علم و معرفت داشت و در عین حال بسیار خاکی و متواضع به تمام معنا بود. حتی به پای طلاب بلند میشد و احترام میکرد؛ رضوان الله تعالی علیه.
علیرضا برومند
انتهای پیام