به گزارش خبرنگار ایکنا؛ سومین نشست طلایهداران صلح و وحدت اسلامی با محوریت بررسی اندیشههای آیتالله محمدمهدی آصفی، امروز، سوم اردیبهشت با حضور جمعی از علاقهمندان و اندیشمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ایمان نوعی وجدان عرفانی
محمدحسن تبرائیان، مشاور عالی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در این نشست بیان کرد: نکته اول اینکه با توجه به مفهوم آیه «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» که به ایمان و علم اشاره شده، باید دانست که ایمان مقولهای غیر از علم است، زیرا علم به هر معنا محصول تجربه و استدلال است و این هر دو از سنخ تصور و تفکر هستند، ولی ایمان نوعی باور و وجدان عرفانی و خودآگاهی در برابر فطرت الهی است.
وی در ادامه افزود: علم کالای وارداتی و بازتاب بیرون است، اما ایمان بارقه ملکوتی و پاسخ به ندای وجدان است. علم مجموعهای از تجربه، تحقیق و برداشت و دانستن است، اما ایمان نوعی احساس و وابستگی و احساس تکریم نسبت به موجود برتر است. زمانی که سخن از تکریم و تجلیل بزرگان هر عرصه به میان میآید، بنده و دیگران آن را سنتی حسنه، امری نیکو و پسندیده میدانیم و حق هم جز این نیست، اما نیکوتر آن نیست که در این عصر ارتباطات که رسانهها، چون عقاب به همه چیز اشراف دارند، برای حفظ و بقا و تقویت این سنتهای حسنه بنیان نظام اطلاعرسانی جامع، بههنگام و دقیق پیریزی شود تا با شناسایی و تجلیل به موقع از بزرگان دین و دانش و اندیشه کشورمان، هم در دلهای جوانان و مشتاقان علم بذر امید کاشته شود و هم فرزانگان، خود در حیاتشان حاضر و ناظر این تکریم باشند تا به قول معروف «نوشدارو پس از مرگ سهراب» تلقی نشود.
شیخالعرفان و الاخلاق
تبرائیان تصریح کرد: نکته دیگر اینکه در هر قرنی، جهان اسلام شاهد ظهور شخصیتهای کمنظیری است که نقش مهمی در دفاع از حریم اسلام و ترویج تشیع و اشاعه فرهنگ و معارف اهل بیت(ع) و نشر اندیشه وحدت و ترغیب داشتهاند و نام علامه آصفی در عداد این شخصیتهای بزرگوار، همچون ستارهای تابناک در آسمان علم و فضیلت میدرخشد. بحق، فقدان این عالم میتواند مصداق حدیث شریف «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شیء» باشد و نیز از مصادیق این بیت است که «از شمار دو چشم یک تن کم، وز شمار خرد هزاران بیش».
وی در ادامه بیان کرد: از آنجا که زندگینامه، دیدگاههای فقهی، اصولی، فلسفی، تفسیری، سیاسی و آثار و مقالات مهم این دانشمند پیشتر در آیینهای نکوداشت با بیانات مراجع عظام و نویسندگان توصیف شده است، برای دوری از تکرار با توجه به تعبیر شیخالعرفان و الاخلاق که بر سنگ مزار ایشان در وادیالاسلام نقش بسته است، به بُعد عرفانی آن فقید سعید میپردازم که کمتر مورد عنایت بوده است.
تبری شما از کتب عرفانی ساختگی
مشاور عالی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ادامه تصریح کرد: پیشینه امر این طور است که در گذشته، هر از چند گاهی در قم به محضر ایشان مشرف میشدم. روزی به بنده گفتند که مقالهای از شما در مباحث عرفانی در باب مقامات عرفانی دیدم که مستند به آثار مهم عارفان بزرگ و سرشناس اسلام است و متضمن تحلیلهای مبتنی بر آیات و روایت است و سپس افزودند، اما آنچه مرا خوشحال کرد نقد و تبری شما از کتب عرفانی ساختگی و کاذب و عارفنمایان است که معالأسف امروزه بازارشان در ایران داغ است. لذا فرمودند شما لقب بامسمایی دارید.
وی در ادامه افزود: سپس بحثی در مورد مقامات عرفانی مانند توبه، ورع، توکل، رضا و فناء فیالله داشتند و از محضرشان به مثابه طلب شاگرد از استاد، مصرانه درخواست کردم در این مباحث افاضه کنند. گفتند که بحث طولانی است، ولی اول شما بگویید که عشق و محبت چیست؟ عرض کردم: تعبیر حکیم الهی ملاصدرا بازگو میکنم که بر مبنای این تعریف، عشق در تمام موجودات بر حسب استعداد ذاتی و مرتبه وجودیشان، سریان دارد؛ لذا گفتهاند «اگر جویی ز اسفل تا به عالی، نبینی ذرهای زین میخالی». ولی غالب عارفان معتقدند که حرکت انسان و گرایش افلاکیان و قوام و نظام عالم وجود، از اراده حق و محبت است و بر این باورند که عشقی ماناست و قداست دارد که توأم با آگاهی و اختیار به محبوب مقدس تعلق گیرد. البته این عشق و محبت خیلی دیر و به کندی حاصل میشود، اما وقتی حاصل شد ماناست، ولی عشق و محبت غیراختیاری زوالپذیر است.
تعبیر عشق مقدس و نامقدس
تبرائیان بیان کرد: بر این اساس عشق و محبت میتواند مقدس و نامقدس، ممدوح و مذموم و اختیاری و غیراختیاری باشد و لذا گفتهاند در مقامی عیب و در جایی هنر، در مقامی سنگ و در جایی گهر. سپس استاد پس از تأملی کوتاه نکات عرفانی متین و وزینی را بیان کردند. ایشان گفتند که اولاً مطالب خوبی را گفتید و تعبیر عشق مقدس و نامقدس را قبول دارم و گفتند که عشق مقدس عشقی است که به خدا تعلق دارد و از آن به عشق الهی نیز تعبیر میشود و عشق نامقدس آن است که به غیر او تعلق گیرد. در سوره مبارکه بقره است که فرمود: «وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ»؛ یعنی کسانی که ایمان آوردند، محبت بیشتری دارند، یعنی عاشق خدا هستند یا در سوره مبارکه مائده فرمود: «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».
مشاور دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با اشاره به دیگر سخنان آیتالله آصفی بیان کرد: ایشان گفتند که پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) نیز از خداوند میخواستند که آتش عشق را در دل آنها شعلهور کند؛ چنانکه در ادعیه داریم که «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّک وَ حُبَّ ما تُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ العَمَلَ َ الَّذِی ْ یُبَلِّغُنِی اِلی حُبِّکَ». عشق دنیوی سبب شقاوت و عشق الهی سرچشمه سعادت است و قرآن در آیات متعدد حب دنیا را مذموم دانسته است از جمله اینکه فرمود: «سْتَحَبُّوا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ» و «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» و دهها آیهای که در مذمت حب دنیا و دل بستن به تعلقات آن وجود دارد.
مراتب عشق
وی تصریح کرد: در مقابل، عشق الهی سرمایه طاعت و عبادت است و در واقع «حُبُّ الدنیا راس کُلِّ خَطیئَة». در پاسخ به سؤالم که مراتب عشق چیست؟ مراتب عشق مقدس را در سه مرتبه گفتند؛ یکی عشق به ذات معشوق، دوم عشق به متعلقات معشوق و سوم عشق به اولیای معشوق. ایشان در مورد عشق به ذات معشوق فرمودند که اگر فیض حق نبود، انسان پا به عرصه وجود نمیگذاشت و این عشق مقدس فقط به ذات حق تعالی متعلق است و کسی که دعوی عشق حقیقی دارد، باید هر شیء واحد، جمال و کمال را جلوهای از آن وجود مطلق بداند که باید تمام وجود را سرشار از عشق به توحید کرد. در باب متعلقات معشوق، فرمودند کسی که جام معرفت نوشیده باشد، یا همان عاشق صادق برایش زشت و زیبا و مرض و صحت، یکسان است و همه را پرتوی از انوار وجود و نشانی از جانب معشوق مطلق میداند چنانکه خداوند فرمود: «ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ».
تبرائیان بیان کرد: این فقیه وارسته در باب عشق به اولیای معشوق گفت که هر معشوقی دلباختگانی دارد که شماری از آنها به او نزدیکتر هستند و از آنجا که انبیاء و اوصیا، از نزدیکترین مقربان هستند، پس باید آنان را دوست داشت، زیرا خود محبوب، محبت احبای خود را بر تمام محبان الهی نازل فرمود و قرآن نیز میگوید «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ». این فقیه پس از توضیح مراتب عشق، به ذکر اوصاف عاشقان پرداختند و فرمودند، محب صادق و عاشق را اوصافی است که نبود هر یک، بیانگر فقدان عشق به معشوق است که انوار تابناکش در تمام ذرات متجلی است و بعد اشاره کردند که این اوصاف چگونه هستند. ایشان پس از قرائت فقراتی از دعای کمیل که میگوید «اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ» عرضه میکردند که این تعابیر همان سخنهای رقیقی است که در مناجات مولانا آمده بود: «یاد ده ما را سخنهای رقیق، که تو را رحم آوردای خوشرفیق».
مجاهدی نستوه و فقیهی نواندیش
وی در ادامه تصریح کرد: گفتنیها در مورد ایشان که آثار گرانسنگش در عرصههای دینی، فکری و فلسفی مطرح است بسیار است. این زاهد متقی و عارف سادهزیست، زندگیاش مانند پدر بزرگوارش که یکی از عرفای بزرگ بود از نهایت سادگی برخوردار بود. همچنین باید اشاره کنم که ایشان نقش مؤثری در هدایت نهضت مردم عراق و دیگر حرکتها داشتند و حمایت مطلق ایشان از انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه نیز انکارناپذیر است و بالاخره ایشان در نهایت فروتنی، خیرخواهی و مردمدوستی بودند و زندگی خود را فدای زندگی مستمندان و فقیران کردند و حقاً این بیت خواجه شیراز در مورد ایشان مصداق دارد که «از مردمک دیده بباید آموخت، دیدن همه کس را ندیدن خود».
تبرائیان در انتهای سخنان خود گفت: عرایضم را با تعابیری که رهبر انقلاب در پیام مورخ ۱۴ خرداد ۹۴ به مناسبت ارتحال این عالم ربانی و شخصیت بنام اسلام عنوان فرمودند پایان میدهم، ایشان وی را عالمی محقق و مجاهدی نستوه و فقیهی نواندیش و متکلمی ماهر و نویسندهای پرکار و مبارزی با افکاری سنجیده و تحلیلی عمیق از مسائل منطقه و شخصیتی جامعالاطراف توصیف کردند و با اشاره به زهد و پرهیز وی از تمتعات مادی و زیست فقیرانه و خدمات علمی ایشان، برای آن مرحوم از درگاه احدیت علو درجات و رحمت و مغفرت مسئلت فرمودند. در انتها باید بگویم که «مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد».
انتهای پیام