فیلم زندانیها تازهترین فیلم مسعود دهنمکی و مؤسسه اوج است که در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم در ژانر اجتماعی و اخلاقی با چاشنی طنز ساخته شده است و نگاه خاصی به سبک خود دهنمکی به موضوع ظهور دارد.
در این فیلم بازیگرانی چون هدایت هاشمی، هومن برقنورد، بهنام تشکر، برزو ارجمند، بهاره افشاری، بهنوش بختیاری، اصغر نقی زاده و امیر نوری حضور دارند.
قصه با داستان دختری با بازی بهاره افشاری آغاز میشود که برادرش در زندان است و او کاستهای نوار قرآن را برای او به زندان میبرد تا با حفظ جزءهای قرآن از دوره محکومیتش کاسته شود. در این میان هدایت هاشمی که نقش شخصیت اصلی داستان را برعهده دارد در قالب یک دانشجوی دکترای الهیات با برادر او آشنا میشود و برای تحقیقات بر روی پایاننامهاش با موضوع تأثیر معنویات بر زندانیها تصمیم میگیرد که دو زندانی با بازی بهنام تشکر و هومن برق نورد را با سند منزلش برای مدتی آزاد کند. فارغ از اینکه این دو زندانی قصد دارند او را فریب دهند و گنجی را در نزدیکی یک امامزاده سرقت کنند.
شخصیت اصلی این داستان ارادت ویژهای به امام عصر(عج) دارد و نذر کرده تا 40 هفته بدون وقفه به مسجد جمکران برود و او به دلیل اعتقاداتش مورد تمسخر این دو زندانی قرار میگیرد و به او میگویند اگر کسی که سی و نه هفته را به دیدارش رفتهای برایت ارزش قائل باشد، حتماً آرزویت اجابت خواهد شد و او به دلیل حادثهای که در هنگام کشف گنج برای زندانیها رخ میدهد، از ادامه سفر در هفته چهلم بازمیماند و به محل حادثه میرود تا زندانیها را نجات دهد و در نهایت گویی فردی او را از مرگ نجات میدهد...
در مورد سبک بازی بازیگران این فیلم باید گفت که بهنام تشکر و هومن برقنورد به عنوان زوج کلیشه آن هم از نوع کلیشههای بیمعنایی که در تلویزیون هم رایج شدهاند در این فیلم هم حضور دارند. در مجموع استعداد عجیب این دو بازیگر برای فرورفتن در کلیشهها و استعداد خاص مسعود دهنمکی در کلیشهپروری باعث شده است تا مخاطب شگفتزده فیلم را تماشا کند. به سادگی میتوان گفت که زندانیها اثری در حد و اندازه فیلم سینمایی نیست و با شوخیهای سطحی و بازیهای اغراقشده سعی در بیان مفهومی عمیق دارد.
نوع نگاه به پدیده ظهور در این فیلم آن قدر مبتذل و سطحی است که مخاطب گاهی احساس میکند بیش از فرهنگسازی با تمسخر این فرهنگ مواجه است و پایان بندی این اثر انگار یک جمعبندی سادهانگارانه است تا کارگردان بتواند بودجه فیلمش را از طریق مؤسسه فرهنگی اوج تأمین کند. شاید سادهتر بتوان گفت که مسعود دهنمکی در آخرین اثرش و شانتاژهای شخصیاش درباره آن سعی کرده سطحیترین نوع اشارات را پشت باورهای مذهبی و حمایتهای نهادهای خاص پنهان کند.
او درباره نبود فیلمش در جشنواره در شبکه اجتماعیاش نوشت: «بعضی کارها و فیلمها از جنس رقابت نیستند و در فضای رقابتی حرف اصلی آنها گم میشود. حرف از معنویت و مفاهیم اخلاقی و عرفانی و فیلمهایی از جنس رسوایی ۱ و۲ و حالا هم زندانیها از این گونهاند. وقتی فیلمی جلوتر از زمان خودش باشد، در چنین فضاهای رقابتی دیده نمیشوند، حتی اگر قابلیتهای منحصر به فردی داشته باشد. مثل سکانسهای زلزله «رسوایی۲» که حالا تیم سازنده این تروکاژها برای شرکتهای معتبر خارجی کار میکنند و در جشنواره خودمان تعمداً دیده نمیشوند.»
کارگردان «زندانیها» تصریح کرده است: «جنس حرفهای این فیلم علیرغم تکرار تروکاژهای منحصر به فرد و بازیهای خوب همکارانم، از آن جنس حرفهایی است که مخاطب عام بدون پیشداوری باید ببیند و تلاش ما این است که در اولین فرصت فیلم راهی اکران شود و در غیاب زندانیها، جوانترهای سینما فرصت حضور در بخش رقابتی جشنواره فجر را داشته باشند.»
دهنمکی در خاتمه آورده است: «این عدم حضور به معنی گلهگی از کسی نیست، فقط یک گام عملی است برای اکران فیلم برای عموم مردم.»
مسعود دهنمکی در یک برنامه تلویزیونی بیان کرده است که این فیلم را در 16 روز ساخته است. نگاهی به معیارهای سینمایی که بماند، اما در فیلمهای ایرانی هم زمانی مشخص صرف پروسه تولید میشود و صد البته اگر این فیلم درصدد تبیین مفهومی مانند انتظار باشد، قطعاً باید اقدامات کارشناسی و تحقیقات مناسب در این زمینه انجام شود. جای تعجب است که مسئولان مؤسسه اوج هم فقط هزینه را میپردازند و مطالبه مطلوبی حداقل در زمینه این اثر ندارند و با این اوصاف نمیتوان از وزارت ارشاد برای مجوز ندادن به چنین آثاری انتظار داشت.
این فیلم در 5 هفته گذشته از زمان اکرانش در 119 حدود هفتهای 650 میلیون فروش داشته است و در کل حدود 3 میلیارد و 300 میلیون فروش رفته است. شاید در این میان بهتر باشد از مسئولان سازمان هنری و رسانهای اوج پرسید که چرا از فیلمی در این سطح کیفی آن هم در این شرایط وانفسای فرهنگی حمایت کرده است؟ آیا نمیتوان هزینه این دست فیلمها را به آثار فاخر و بهتری اختصاص داد تا حداقل تأثیر را روی مخاطبان داشته باشند و یا شاید فارغ از نگاههای جناحی بتوان اثری تولید کرد که در ذهن مردم ماندگار شود. دستهبندی هنرمندان و گلچین کردن آنها سبب شده است تا مفاهیم را گم کنیم. شاید انتظار بحقی باشد که مفاهیمی همچون انتظار را دستخوش جریانات و گرایشهای سیاسی نکنند و آثاری را تولید کنند که نقبی بر دلهای مخاطبان باشد. این انتظار بخشی از دِینی بر گردن هنرمندان است و امیدوارم که خواستههای بحق مخاطبان روزی میسر شود.
به قلم مینا حیدری
انتهای پیام