حسن بهشتی پور، پژوهشگر، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل در گفتوگو با ایکنا هدف دولت ترامپ از اعمال تحریم و فشار حداکثری به کشور، وظیفه مسئولان دولتی و حکومتی، نقش اسرائیل و کشورهای عربی در تشدید این تحریمها را تبیین کرد که در ادامه میآید:
نظرتان درباره فشارها و تحریمهای آمریکا علیه ایران چیست و این تحریمها با چه هدفی طراحی شده است؟
درباره این موضوع بسیار سخن گفته شده و همه ما میدانیم که دولت دونالد ترامپ و تیمش هدفشان این است که با افزایش فشار و تحریم، نارضایتی عمومی را در داخل ایران افزایش دهند و این افزایش نارضایتی عمومی در نهایت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی منجر شود.
دولت آمریکا تجربه حضور نظامی در عراق و افغانستان را دارد و همان طور که خود ترامپ اعلام کرده است میلیاردها دلار در این دو کشور هزینه شده و نتیجه نگرفته و اهدافشان محقق نشده است و اکنون در مقابله با ایران نمیخواهند این تجربه را تکرار کنند و با جای درگیرکردن خود در جنگ، تلاش میکنند نارضایتی عمومی را افزایش داده و شکاف میان دولت و ملت و همچنین ملت و حاکمیت ایجاد کنند تا در نهایت از طریق شورشهای خیابانی و جداکردن مردم از انقلاب، حکومت جمهوری اسلامی ایران را ساقط کند.
آنها علنا میگویند که ما میخواهیم جمهوری اسلامی ایران رفتارش را تغییر دهد؛ اما واقعیت این است که دنبال تغییر نظام هستند و میخواهند حکومتی طرفدار غرب را در ایران به قدرت برسانند.
برخی صاحب نظران نیز میگویند هدف از این فشارها، علاوه بر فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون، تجزیه ایران نیز هست؛ بنابراین خیلی مهم است که ما هوشیار باشیم و اجازه ندهیم که چنین نقشه شومی تحقق یابد.
سیاست جمهوری اسلامی ایران در برابر تحریمها و فشارهای آمریکا چگونه باید باشد؟
اصلیترین و ضروریتری اقدام، بازسازی اعتماد عمومی مردم نسبت به حاکمیت است؛ یعنی این که بسیار مهم است که مسئولان ما به گونهای حرف نزنند که این اعتماد خدشهدار شود؛ بلکه باید اعتماد عموم مردم به دولت و حکومت بازسازی شود و تمامی دستگاهها اعم از قوه مقننه، قوه قضاییه، مجریه و نهادهای غیر دولتی، بخشهای عمومی و خصوصی اساس را بر جلب اعتماد عمومی بگذارند و یک مسئول زمانی که سخن میگوید، باید سخنانش مبتنی بر واقعیتها و با اعتبار باشد، زیرا مردم به این سخنان استناد میکنند.
مسائل جناحی و گروهی امروز نباید شرایط را بدتر کند؛ چنین مسائلی برای ایجاد نشاط سیاسی خوب است؛ اما اکنون که در جنگ اقتصادی با آمریکا هستیم، این جناح بندیها در مواردی سبب میشود اساس انقلاب دچار چالش شود؛ حداقل کاری که در این شرایط میتوان انجام داد این است که همه مردم یکپارچه شده و وحدت حفظ شود تا آمریکا ببیند که 80 میلیون نفر پشت حکومت ایران ایستادهاند. این وحدت و همبستگی در داخل بسیار مهم است.
کاهش هزینهها در شرایط جنگ اقتصادی مهم است و بخش خصوصی و دولتی در نوع هزینه کرد باید مراعات حال مردم را بکنند و مردم بدانند که مسئولان اعم از دولتی و غیر دولتی برای پشت سر گذاشتن چنین شرایط سختی پیشگام هستند، زمانی که مردم ببینند مسئولان در عمل سعی دارند از چنین شرایطی عبور کنند و بسیاری از سمینارها، همایشها و برنامههای مناسبتی در شرایط جنگ اقتصادی کاهش یافته و یا در صورت امکان حذف شده، امیدوار شده و اعتمادشان بازخواهد گشت.
همه امکانات کشور باید برای تقویت تولید ملی بسیج شود، زمانی که تولید افزایش یابد، بیکاری و تورم کاهش مییابد و نتایج مثبت زیادی در پی دارد، مشکلات پیش روی تولیدکنندگان برداشته شود و مقررات دست و پاگیر از بین رفته یا کاهش یابد، اگر ارادهای ملی شکل بگیرد و همبستگی ملی در این راستا محقق شود، این اهداف قابل دسترسی است.
باید سلاح تحریم را از دشمن گرفت و این مسئله قابل دسترسی است، باید شمشیر تحریمها را کُند کرد، حتی اگر نمیتوانیم به طور کامل آن را از بین ببریم، حداقل تأثیراتش را کم کنیم.
نقش اسرائیل و کشورهای همسو با آمریکا به ویژه کشورهای عربی همچون عربستان را در این تحریمها چگونه میبینید؟
امروز شاهد همسویی کشورهای آمریکا، امارات و عربستان و رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران هستیم و این گروه برای دشمنی با ما، مسیر مشترکی را در پیش گرفته و در این مسیر پیش میروند، حداقل کاری که برای مقابله با این همسویی باید انجام داد، این است که مشکلات خود را با امارات و عربستان حل کنیم و به گونهای رفتار نکنیم که آنها را به سمت آمریکاییها و اسرائیل سوق دهیم.
ما میتوانیم اقداماتی را انجام دهیم که این اتحاد در مقابله با ایران برای همیشه شکل نگیرد و سیاستهایی به کار ببندیم که اگر اینها یک زمانی به هم نزدیک شدهاند، در آینده از هم دور شده و همسوییها کم رنگ شود.
با توجه به نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی که بیشتر صاحب نظران آن را ناشی از تحریمها میدانند، ادامه این تحریمها چقدر میتواند به این نارضایتیها دامن زده و منافع مردم را به خطر بیندازد؟
همانطور که گفتم اگر اقداماتی را انجام دهیم که ترامپ ببیند که تحریمها کم اثر شده است، مجبور خواهد شد در سیاستهایش تجدیدنظر کند؛ باید توجه کرد که محاسبات نشان میدهد که تحریمها بین 30 تا 35 درصد در اقتصاد کشور تأثیرگذار است و بیشترین مشکل، جو روانی ناشی از تحریمها است که آنها با سیاستهایشان ایجاد کردهاند و مردم را ناامید میکنند.
مردم هم باید در این عرصه وارد عمل شده و با یکدیگر همکاری کنند و به بازارهایی که به دلایلی با کمبود مواجه است، هجوم نبرند. بخش دیگری از مشکل به ناکارآمدی اقتصادی بر میگردد، این که بانکهای ما مشکل دارند، ربطی به تحریمها ندارد، ما باید ساختار نظام بانکداری را اصلاح کنیم، نظام مدیتریتی اعم از دولتی و غیر دولتی باید اصلاح شود، ناکارآمدی سرمایهگذاریها باید درست شود، ما در سرمایهگذاری مشکلات زیادی داریم و سود لازم را به دست نمیآوریم؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته، سود سرمایهگذاری خیلی بیشتر از ایران است. ما باید به این مسائل هم توجه کنیم و عامل همه مشکلات را تحریم ندانیم؛ قطعا تحریمها تأثیر دارد؛ اما مسئله دیگر که بیشتر تأثیرگذار است، جو روانی به وجودآمده در پی انتشار انوع و اقسام اخبار منفی و برجسته سازی این اخبار است.
ناکارآمدی در مدیریت نیروی انسانی و ناکارآمدی در تولید و بخشهای بیمه، بانکداری و سرمایهگذاری نیز از دیگر عوامل مشکلات اقتصادی جامعه امروز ما است؛ بنابراین برای بهترشدن شرایط باید به این مسائل هم توجه و مشکلات را برطرف کرد.
آیا ترامپ در نهایت میتواند به اهداف مورد نظر در تحریم علیه ایران دست یافته و سیاستهای خود را پیش ببرد یا اینکه مانند رؤسای جمهور سابق آمریکا شکست خورده و ناکام خواهد ماند؟
اگر به فکر نباشیم این نارضایتیها روز به روز افزایش یافته و تبدیل به رویدادهای دی ماه 96 خواهد شد و کسی نمیتواند این تضمین را بدهد که هر چقدر مشکلات زیادتر شود، مردم همچنان بیتفاوت خواهند ماند؛ بلکه ممکن است اگر فشار اقتصادی از یک حدی خارج شود، دچار مشکلات زیادی شویم؛ بنابراین مسئولان نباید مشکلات را تنها ناشی از تحریم بدانند، بلکه باید واقع بینانه تحریم را ببینند و دیگر ناکارآمدیها را نیز اصلاح کنند تا بتوانیم به صورت جدی با جنگ اقتصادی مقابله کنیم و نگذاریم آمریکا به اهدافش برسد.
گفتوگو: زهرا نوکانی
انتهای پیام