«مرحوم سیدمهدی طباطبایی با حفظ اصالتهای آخوندی و روحانیت، فردی آزاده و غیروابسته به جریانهای سیاسی بود و همین باعث میشد با صراحت مواضع و نظرات خود را اعلام کند». این توصیفی است که علی مطهری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی، از شخصیت سیاسی و دینی حاج آقا سیدمهدی طباطبایی دارد. او که خود برخاسته از خانوادهای روحانی است، تأکید میکند: «ایشان یک روحانی نزدیک به ایدهآل بود. متأسفانه امروز در جامعه افرادی مثل ایشان کم هستند که جاذبه فکری و معنوی لازم را داشته باشند.»
مطهری از حریت و استقلال نظر و رأی مرحوم طباطبایی هم یاد میکند و میگوید: «ایشان انسانی آزاده بود که خود را در هیچ قید و بند سیاسی و اجتماعی قرار نمیداد.»
مشروح گفتوگوی ایکنا با علی مطهری را در ادامه بخوانید؛
آقای مطهری، توصیفتان از شخصیت سیاسی و دینی مرحوم طباطبایی را بفرمایید؟ چقدر پیوند اخلاق با سیاست در رفتار و مواضع ایشان نمود یافته بود؟
میتوان از ایشان به عنوان یک معلم اخلاق یاد کرد، معلم اخلاقی که خودش بیش از همه متخلق به اخلاق اسلامی بود. ایشان انسانی آزاده بود که خود را در هیچ قید و بند سیاسی و اجتماعی قرار نمیداد. در واقع حریت و استقلال رأی خود را حفظ کرده بود و همه جا نظرات خود را بیان میکرد.
حتی در آن دورهای که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی خیلی تحت فشار بود و تبلیغات زیادی علیه ایشان انجام میشد و کمتر کسی جرئت میکرد از ایشان دفاع کند، مرحوم طباطبایی مواضع خودش را مطرح و از ایشان دفاع میکرد. در واقع ایشان حریت خودشان را نشان میداد.
نوع برخورد ایشان با مردم عادی هم بسیار محبتآمیز بود، حتی من شنیدم که مردم به منزل ایشان رفت و آمدهای زیادی داشتند و منزلشان مأمن و پناهگاهی برای مردم منطقه و محله بود. معتقدم مرحوم طباطبایی اصالتهای روحانیت را حفظ کرده بود و به معنی واقع کلمه یک روحانی بود که اصالتهای آخوندی را درون خود نگه داشته بود. ایشان هم حرفهای روشنفکرانه و منطبق بر آزادی بیان ارائه میکرد و هم روضه امام حسین(ع) را میخواند.
البته من دو سه باری بیشتر با ایشان ملاقات نداشتم اما یک بار به یاد دارم که ایشان از مواضع من در مسائل مختلف تمجید کرد. به هر حال ایشان یک روحانی نزدیک به ایدهآل بود. متأسفانه امروز در جامعه افرادی مثل ایشان کم هستند که جاذبه فکری و معنوی لازم را داشته باشند.
گاه مشاهده میشود تصویری که از یک نیروی انقلابی ارائه میشود فردی پرخاشگر، پرسروصدا، بیمنطق، بیتدبیر، کمصبر و بیتوجه به قانون است. متأسفانه این تصویرسازی هم از سوی رسانههای مخالف نظام و هم گاه از سوی برخی رسانههای داخلی در افکار عمومی شکل داده شده است، درحالیکه برخی نیروهای انقلابی چون مرحوم حجتالاسلام طباطبایی چهرهای اعتدالی، اخلاقمدار و منطقی بودند. چقدر جامعه نیازمند ارائه چنین تصویری از نیروهای انقلابی است؟
این اتفاق شبیه آن چیزی است که پیش از انقلاب نیز در جامعه ما وجود داشت. برای نمونه عدهای در آن دوره تلاش میکردند که گروههایی مانند فرقان و مجاهدین خلق را، که خیلی دم از مبارزه میزدند، انقلابی معرفی کنند و از سوی دیگر افرادی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی را غیرانقلابی و مرتجع بشناسانند. مثلاً بیان میکردند چون خانه شهید بهشتی و شهید مطهری در شمال شهر است، انقلابی نیستند. در واقع اینها خیلی بر محرومیت، رفتار اجتماعی، نوع لباس پوشیدن و امثال آن به عنوان ویژگی اصلی انقلابی بودن تأکید میکردند. حتی افرادی در بین روحانیون بودند که به دلیل ارتباط با مجاهدین خلق طرفدار این نوع تفکر شده بودند.
برای نمونه شیخی به نام آشوری بود که عبای پارهای به تن میکرد و عمامه کثیفی بر سر میگذاشت و این نوع حرکات آن موقع به اصطلاح خیلی مد بود و میگفتند چنین افرادی طرفدار محرومان هستند و این رفتارها را از کمونیستها فراگرفته بودند و اقشاری نیز از رفتار آنان خوششان میآمد. اما افرادی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی را که خیلی مرتب و آراسته بودند انقلابی محسوب نمیکردند. به نظر من امروز هم این افکار در حال رواج یافتن است و فردی انقلابی شناخته میشود که به همه حمله کند، داد بزند و بیمنطق باشد. متأسفانه افرادی که براساس حکمت، عقلانیت و تفکر حرف بزنند و رفتار کنند انقلابی شناخته نمیشوند، در حالی که ملاک ما انقلاب و انقلابی بودن نیست، بلکه اسلامی بودن و مسلمان بودن است وگرنه انقلابی که بیمحابا با کل دنیا مبارزه کند و بجنگد معنا ندارد.
ما باید با تدبیر عمل کنیم. اصلا ًهدف انقلاب این نبود که دور خودمان دیوار بکشیم و همه دنیا بجنگیم. اساساً روش پیامبر اسلام(ص) هم چنین نبوده است. پیامبر(ص) همه را دعوت به اسلام کرد و برای سران دنیا نامه نوشت چون میخواست با کل دنیا ارتباط داشته باشد.
در ابتدای انقلاب اسلامی هم چنین وضعیتی حاکم نبود و اعتقاد این بود که باید با همه دنیا حتی آمریکا رابطه داشته باشیم. رابطه با آمریکا نیز به خاطر اشغال لانه جاسوسی، آن هم از سوی آمریکا، قطع شد. ما فقط با اسرائیل نمیتوانیم رابطه داشته باشیم، زیرا اسرائیل را اصلاً کشور نمیدانیم و رژیمی غیرمشروع، جعلی و اشغالگر است.
اصلاً آنها متعلق به این سرزمین نیستند. چهره و زبان آنها اصلاً برای این سرزمین نیست و به زور سرزمینی را اشغال کردهاند و ساکنان اصلی را بیرون کردهاند، اما غیر از اسرائیل باید با همه دنیا رابطه داشته باشیم. میخواهیم پیام اسلام را به گوش دنیا برسانیم؛ حال مگر میشود بدون رابطه اسلام را گسترش دهیم. به عقیده من این به اصطلاح انقلابیهایی که خیلی با شور و هیجان سخن میگویند، برای انقلاب مضرند. اینها صرفاً قوه هیجان و احساسات جوانان را تحریک میکنند و این میتواند منجر به شکلگیری گروههایی مانند فرقان شود.
آن کسی که شهید مطهری را ترور کرد چرا به راحتی دست به چنین کاری زد؟ برای اینکه فضایی برای او فراهم شده بود که وقتی گفتند چه کسی آماده است که مطهری را ترور کند داوطلب شد. در صحبتی که با قاتل شهید مطهری داشتیم پرسیدیم چه شد که چنین کاری کرد. او پاسخ داد برای ما فراوان تبلیغ کرده بودند که دست روحانیت در دست سرمایهدارهاست و مغز متفکر آنها هم آقای مطهری است و میخواهیم ایشان را ترور کنیم. او میگفت من هم شناخت درستی از ایشان نداشتم و زمانی که ترور را انجام دادم و به زندان افتادم و کتابهای ایشان را خواندم تازه فهمیدم ایشان چه کسی بود و چه میگفت. الان هم حرفهایی که برخی از این به اصطلاح انقلابیها میزنند و در فضای مجازی منتشر میشود واقعاً میتواند عدهای از جوانان را تحریک کند تا تصمیم بگیرند که شخصیتی را ترور کنند. این تفکرات خیلی خطرناک است و باید مراقب شرایط کنونی بود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام