محمدرضا عابدی، عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه آرامش روان حاصل متغیرهای مختلفی است و در اثر یک متغیر ایجاد نمیشود، اظهار کرد: وقتی جسم، روح و روان در تعادل قرار بگیرند، آرامش روان بهوجود میآید.
وی افزود: بعضاً ممکن است آرامش روان با راحتی روان یکی گرفته شود. منظور از راحتی روان این است که کسی کاری انجام دهد که از آن لذت ببرد و حس خوبی داشته باشد، اما آرامش روان، حس خوب یا لذت بردن نیست. از طرف دیگر، ممکن است تصور شود آرامش روان زمانی شکل میگیرد که فرد بیماری جسمی نداشته باشد، در صورتی که اینطور نیست و این احتمال وجود دارد که کسی علیرغم درد جسمی، از آرامش روان برخوردار باشد.
عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه اصفهان تصریح کرد: آرامش روان زمانی بهوجود میآید که مهار ذهن و زندگی فرد در اختیار شیوه خوب زندگی کردن باشد، تا اینکه در اختیار زندگی خوب قرار داشته باشد. وقتی ما به زندگی خوب فکر میکنیم، از آرامش روان ما کاسته میشود، ولی وقتی به خوب زندگی کردن فکر میکنیم، مکانیسم آرامش روان شروع به کار میکند و در واقع، مکانیسم آرامش روان با این نگرش به جریان میافتد.
عابدی با بیان اینکه مرکز اصلی آرامش روان، توجه به معنویت است، گفت: وقتی معنویت قدرت یافته و نظام روان را به دست میگیرد، طبیعتاً آرامش روان حاصل میشود.
کلید آرامش روان
وی خاطرنشان کرد: زندگی خوب همان داشتن یکسری از امکانات بوده و بر داراییها متمرکز است، مثل اینکه کسی صاحب خانه، ماشین و پول باشد، یعنی ملاکهای آن، بیرونی و مشخص است. در خوب زندگی کردن، فرد میگوید من اینجا و در این لحظه در حال انجام دادن کاری هستم که به نظر میرسد کار مفیدی است؛ مثلاً کسی میگوید من در حال حاضر با همسرم صحبت میکنم و این برایم بسیار ارزشمند است. در خوب زندگی کردن، تمرکز بر فعالیتهای متناسب است و وقتی این فعالیتها انجام میشود، فرد معتقد است خوب زندگی میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این سؤال که فکر نمیکنید عصر مدرنیته با زندگی ماشینی و روح تکثرگرایی حاکم بر آن، انسان را به نوعی دچار اضطراب ساخته و آرامش روان را از او گرفته است، گفت: اگر ملزومات دنیای مدرن باعث شده تا ذهن ما متوجه زندگی خوب شود تا خوب زندگی کردن، میتوان گفت دنیای مدرن آرامش روان را از انسان گرفته است، ولی از طرف دیگر، امکان دارد در همین دنیای مدرن کسانی یافت شوند که هنوز تمرکزشان بر خوب زندگی کردن است؛ مثلاً ما میخواهیم افطاری بدهیم، بعضاً به افطاری خوب فکر میکنیم و گاهی مواقع دغدغه خوب افطاری دادن را داریم. در افطاری خوب، تمرکز بر این است که چند نوع غذا وجود داشته باشد و مواد خوراکی از یک برند و جای مشخص تهیه شود، ولی خوب افطاری دادن مجموعهای از فعالیتها و رفتارها مثل تهیه غذای مناسب و گفتوگو با مهمانان را دربر میگیرد. بنابراین اگر ملزومات دنیای مدرن ما را به سمت خوب زندگی کردن هدایت کند، آرامش روان ما بیشتر میشود. ضمن اینکه در جامعه سنتی، تمرکز انسانها بیشتر بر خوب زندگی کردن بود تا زندگی خوب.
تقویت خرد؛ دستیابی به آرامش روان
وی در خصوص چگونگی بهرهمندی از مواهب دنیای مدرن در عین داشتن آرامش روان، بیان کرد: پاسخ به این سؤال ساده نیست و به فراهم شدن یکسری از ملزومات نیاز دارد. در واقع بیشتر باید به فلسفه زندگی فکر کنیم، تا امکانات آن، ما بعضا درگیر امکانات زندگی هستیم. از طرف دیگر، به جای تأکید بر هوش باید بر خرد تأکید کنیم. خرد به معنای خوب زندگی کردن و هوش، راهنمای زندگی خوب است؛ بنابراین به جای تقویت هوش باید به تقویت خرد بپردازیم.
عابدی در پاسخ به این سوال که ثروت و فقر چقدر در تحقق یا عدم تحقق آرامش روان نقش دارد، گفت: من با این جمله که «پول و ثروت خوشبختی نمیآورد، ولی فقر قطعاً باعث بدبختی میشود»، موافق نیستم، اینها جملات کلیشهای است و به بافت و شرایط بستگی دارد.
وی تصریح کرد: قطعاً دین و معنویت آرامشبخش است، چون مهمترین اتفاقی که در دین رخ میدهد، این است که به آیین خوب زندگی کردن میپردازد، نه به آیین زندگی خوب. در واقع، دین، آیین خوب زندگی کردن است و من تعریف دین را همین نکته میدانم.
انتهای پیام