به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم تجلیل از حماسهآفرینان عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر و بانوان و ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عصر امروز، جمعه، سوم خردادماه، به همت معاونت امور زنان و خانواده، معاونت قرآن و عترت و خانه فرهنگ و ایثار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حجتالاسلام والمسلمین ارباب سلیمانی، مشاور دینی و فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن خیر مقدم به حضار اظهار کرد: امیدوارم در اولین شب لیلةالقدر، خداوند متعال همه طاعات ما را مورد قبول قرار داده باشد و بتوانیم از این لیالی به نحو احسن استفاده کنیم.
وی ادامه داد: خوشحالم که در خدمت این عزیزان هستم که در راستای تعالی انقلاب اسلامی خدمت کردهاند. یکی از دستاوردهای برجسته انقلاب اسلامی عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر است که جا دارد هر لحظه به یاد آن عزیزان باشیم و همچنین به یاد کسانی باشیم که در راه خداوند به شهادت رسیدند و ان شاءالله ما هم در امتداد راه این عزیزان حرکت کنیم.
حجتالاسلام ارباب سلیمانی افزود: با توجه به اینکه در شب قدر قرار داریم و همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر است به آیهای اشاره میکنم که حضرت امام خمینی(ره) در نامهای که به رزمندگان نوشتند به آن اشاره کردند. خداوند متعال در آیه ۱۷ و ۱۸ سوره مبارکه انفال فرموده است: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ذَلِکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکَافِرِینَ؛ و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و، چون ریگ به سوى آنان افکندى تو نیفکندى بلکه خدا افکند. آرى خدا چنین کرد تا کافران را مغلوب کند و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشى نیکو بیازماید قطعا خدا شنواى داناست ماجرا این بود و بدانید که خدا نیرنگ کافران را سست مىگرداند.»
وی ادامه داد: خداوند متعال در قرآن کریم از پیروزی در جنگ بدر با عنوان بلای حسن نام برده است. این بلا در جایی دست که آزمایش در جنگ به پیروزی منجر میشود. خداوند به سرنوشت کفار و مشرکان در جنگ بدر اشاره میکند و این آیات را حضرت امام خمینی(ره) با دید قرآنی و عرفانی خود نوشتند و در واقع میخواستند تذکر بدهند که شما فتح بزرگی انجام دادید، اما مغرور نشوید.
ارباب سلیمانی در پایان سخنان خود تأکید کرد: صدام حسین بعد از چند ماه از اشغال خرمشهر گفته بود که اگر شما ایرانیان بتوانید خرمشهر را آزاد کنید، من کلید بصره را به شما میدهم؛ لذا باید دانست این پیروزی بزرگی بود و حضرت امام(ره) به خوبی این نامه را نوشتند و به رزمندگان تذکر دادند که دچار غرور نشوند.
سرتیپ دوم احمد اسدی، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و از فرماندهان عملیات آزادسازی خرمشهر و همچنین دارنده مدال فتح از رهبر معظم انقلاب، در ادامه این نشست ضمن عرض سلام و درود به شهدای انقلاب اسلامی و رزمندگان دلاوری که این حماسهها را آفریدند، اظهار کرد: پروین اعتصامی داستان زیبایی دارد که بیان میکند یک نفر تا صبح شمعی را روش و با نخ و سوزن پارچهای را بافت. روز بعد سوزن و نخ هر کدام از نقش برجسته خود در آماده شدن آن کار صحبت میکردند، اما شمع گفت که برای اینکه شما راه را گم نکنید، آب شدم.
وی ادامه داد: دورانی را که با امنیت و آرامش سپری میکنیم همگی ناشی از تلاشها و خونهایی است که در آن ایام ریخته شده و عده زیادی در راستای امنیت امروزی ما اسارت کشیدند. مادری که جگرگوشه خود را راهی جبهه کرد، نتیجه کارش این شد که امروز اقتدار داریم.
احمد اسدی با طرح این پرسش که چرا حضرت امام خمینی(ره) دفاع هشت ساله را با عنوان دفاع مقدس مطرح کردند؟ گفت: افرادی که آن دوران هشت سال جنگ تحمیلی را تجربه کرده باشند میدانند که هیچ کس بدون نگاه با ذات اقدس الهی پایش را در میدان جنگ نمیگذاشت. هیچ کس توقعات مادی نداشت و به همین دلیل امام اسم آن را دفاع مقدس گذاشتند.
سرتیپ اسدی یادآور شد: مدعی هستیم که صدام حسین در همان روزهای اول جنگ و در واقع در شش روز اول جنگ شکست خورد. در دکترین نظامی گفته میشود که هر کس اهدافی را ترسیم کرد و نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند کشور شکست خورده است. تمام دنیا از شرق و غرب پشت صدام بودند و حمایت لجستیکی میکردند تا شهرهای مختلف ایران را اشغال کند، اما فرزندان این کشور اجازه ندادند که یک وجب از خاک کشور از دست برود.
این فرمانده دفاع مقدس ادامه داد: همه عملیاتها با توجه به شرایط زمان و مکان عزیز و مهم هستند، اما کسانی که از مسائل جنگی مطلع هستند میدانند که این جابجاییها کار سادهای نبود. در دوران جنگ تحمیلی اقدامات مهم و بزرگی انجام شد و کسانی که با ادبیات جنگ آشنا هستند معنا و مفهوم عملیات بیت المقدس را با خوبی میدانند. بیش از ۹۰ درصد رزمندگان کسانی بودند که از چند ماه قبل فتحالمبین و طریقالقدس را انجام داده بودند.
وی گفت: زمانی که صدام حسین آن حرف را زده بود که اگر ایرانیها خرمشهر را آزاد کند من کلید بصره را به آنها خواهم داد، من فرمانده گردان بودم و حدود هشتصد نیروی رزمنده در اختیار داشتم و تعدادی از عزیزان بسیج را هم نزد ما مأمور کرده بودند. هر کسی نقشههای نظامی صدام و چیدمان اطراف خرمشهر را میدید تصورش را نمیکرد که خرمشهر آزاد شود. یکی از سرلشکرهای صدام نامهای برای وی نوشته بود که اگر ایرانیها بخواهند وارد خرمشهر شوند باید از روی جنازه من و همه نیروهای عراقی در منطقه رد شوند تا بتوانند خرمشهر را بگیرند.
سرتیپ اسدی بیان کرد: باید از ابعاد مختلفی به عملیات بیتالمقدس نگاه کرد. وقتی به عنوان فرمانده گردان به عکسهای هوایی منطقه نگاه میکردم زانویم به لرزه میافتاد که خدایا چگونه باید این نیروها را از این همه موانع عبور دهم؟ عراقیهایی که در جنوب اروند رود بودند تصورشان این بود که اگر ایران میخواهد خرمشهر را بگیرد باید از هلیبرن استفاده کند چراکه معتقد بودند محال است نیروهای ایرانی بتوانند از کارون عبور کنند.
این فرمانده عملیات آزادسازی خرمشهر تصریح کرد: جا دارد که یادی کنیم از شهید صیاد شیرازی که ادغامی بین سپاه و ارتش در این عملیات انجام داد و بخشی از عملیات مدیون ایشان بود. در شب اول عملیات باید بعد در عبور سی کیلومتر از رود کارون خود را به نیروهای دشمن میرساندیم و در این راستا باید چند پل شناور بر روی رود کارون نصب میکردیم و تمام این پلها در بیست و چهار ساعت قبل از عملیات آماده شد.
وی ادامه داد: وظیفه این بود که به گونهای حرکت کنیم که با یگانهای دشمن برخورد نکنیم و خود را به پشت دشمن برسانیم. از سوی دیگر یکی از مکافاتهای عدم وجود تپه ماهور همانند مناطق شمال غربی کشور بود و لذا بنده به این جسارت و دلدادگی و عاشقی رزمندگان غبطه میخورم.
وی در ادامه با ذکر خاطرهای از شب اول عملیات بیتالمقدس پرداخت و گفت: شب اول عملیات با دارخوین رفتیم و گردانی از نیروهای بسیجی را هم تحویل ما داده بودند. شب بعد از اذان مغرب آماده شدیم که زود حرکت کنیم، اما شب اول تدارکات و پشتیبانی همانند تانک و توپ نداشتیم. آنجا حاج آقایی را دیدم که به او گفتم باید حدود سی کیلومتر را پیاده برویم آیا شما هم میخواهید با ما بیایید؟ او گفت که من هم عهد بستم که همراه این نیروها بیایم و بجنگم. بنده به شوخی گفتم که با ما هستی یا میخواهی با نیروهای عراقی همکاری کنی؟ وی گفت چرا منظور شما چیست؟ گفتم که با این عمامه که نیروهای عراقی به راحتی ما را در تاریکی شب شناسایی میکنند. او هم عمامه را درآورد. خدایش رحمت کند که روز بعد هم شهید شد.