به گزارش ایكنا از فارس، به نقل از ایسنا محمدرضا خالصی، نویسنده و هنرمند و استاد دانشگاه به مناسبت بزرگداشت صدرالمتالهین شیرازی، طی سخنانی که بخشی از آن در این گزارش آمده است، به بررسی تأثیرعرفان در اندیشة ملاصدرای شیرازی پرداخت و تاکید کرد که اندیشه ملاصدرا بسیار عریض و عمیق است و پرداختن به آن در قالب یک سخنرانی، ادا کننده تمام آن نیست.
وی تأكید کرد: ملاصدرا با مطالعه و تسلط بر منابع و مآخذِ مهمِ عرفانی و پذیرش و پردازشِ بسیاری از نظرات و آراء عرفا وحُكمای الهی توانست تلفیقی منطقی و معقول و مبتكرانه در یك نظامِ جامعِ فكری ارائه دهد . او با تَبَحُّر و تسلطی كه بر مباحثِ عقلِ نظری و حكمتِ نظری یافته ، واردِ مباحثِ عرفانی شده و آن ها را به هم مرتبط ساخته و از طرفی آنچه به مدد كشف و شهود برایش حاصل شده را مُبَرهَن و مُستَدل كرده است.
خالصی با یادآوری اینکه ملاصدرا در چند جای اسفار تصریح میكند كه حقایقِ عرفانی را بُرهانی كرده است و به همین دلیل در جهان اسلام گفتهاند ملاصدرا منحصرا جامع برُهان و كشف و شهود است، گفت: از آثارِ ملاصدرا پیداست، بیشترِ كتابهای عرفانی كه به دو زبانِ تازی و پارسی نوشته شده را مطالعه كرده و از آراء صوفیانِ نامدار پیشین اطلاعِ كاملی داشته است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ملاصدرا در كتابها و رسالههای خود، به آرای صوفیان و عارفان بسیار استناد جُسته و از سخنان و نظرات و اندیشههای آنان فراوان بهره بُرده است، گفت: اگر آنچه او از قولِ شیخِ اكبر محیالدینبن عربی و شیخ شهید شهابالدین سُهروردی، نقل و بیان کرده است از آثارش استخراج شود، بی شك هریك كتابی پُر بَرگ و باری خواهد شد. علاوه بر این دو بزرگ، او از بسیاری اعاظم صوفیه نام میبَرَد و به سخنان و اندیشههای ایشان استناد میجوید.
خالصی با تصریح اینکه ملاصدرا در اسفار از بزرگان عرفان نظیرخواجه عبدالله انصاری، ابوسعید خراز، حلاج، ابن عطا، جنید، ابوعبد الرحمن سُلمی و ..... و بیش از همه از ابن عربی نام برده و به تجلیل و تحلیل و تجزیه اندیشههای آنان پرداخته است، گفت: صدرا در مفاتیحالغیب آن جا كه قولِ مُنكرانِ علمِ لَدُنی كه موردِ اعتمادِ عارفان و سالكان است را بیان میكند، به مُعارضان اعتراض كرده و میگوید این علم را بر سایرِ علوم ترجیح میدهد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این نکته که صدر المتألهین شیرازی در آثارِ خود هرجا فرصتی یافته و مناسبتی دیده از عرفان و معرفت شهودی و ترجیح آن بر دیگر علوم سخن به میان آورده است، گفت: مثلاً در مشاعر آن جا كه درباره یكی از اساسیترین و غامضترین مسائلِ حِكمی و عرفانی یعنی شُمول و سَرَیان حقیقتِ وجود سخن میگوید، معرفت و شناختِ آن را مخصوصِ عارفانِ راسخ میداند.
وی با یادآوری اینکه صدرا در همان كتاب در مشعر هفتم، آنجا كه از وجودِ مُنبَسِط و از شُمول و انبساطِ آن بر هیاكل اعیان و ماهیات بحث میكند سخنِ عارفان را میپذیرد، اضافه کرد: بالاتر و جالب تر از همه این سخن اوست كه میگوید «لا یعبد الله تعالی احد من خلائق هذا العالم الا العارف بالله بالحقیقه؛ در نظامِ هستی خدای متعال را كسی جز عارفِ راستین نمیشناسد» و در ادامه میگوید كه «و اما المحبه الخالصه لله تعالی من غیر شرك فلا یتصور لغیر العارف».
خالصی ادامه داد: شاید همین مسائل است كه كسانی چون سید حسین نصر، هانری كربَن و جیمز وینستون موریس را بر آن داشته تا ملاصدرا را اساساً متفكری باطنی با تمایلاتِ شدیدِ عرفانی بدانند و حكمت متعالیة او را به Transcendent Theosophy برگردانند كه از فَحوای آن بوی عرفان به مشام میرسد.
وی با یادآوری اینکه نام كتابِ مشهورِ ملا صدرا اسفار اربعه نیز به شكلی یادآور اسفارِ چهار گانة سلوكِ صوفیان و عارفان است، گفت: سفر من الخلق الی الحق ، سفرفی الحق بالحق، سفر من الحق الی الخلق و سفر بالحق فی الخلق، كه نقشه سلوك آنان را شكل میدهد و در اندیشه ملاصدرا به سمتِ تقدم وجود بر ماهیت و تشكیكِ وجود، اتحادِ عاقل و معقول، حركتِ جوهری و عالَمِ خیال پیش رفته است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: نكته دیگر این كه ملاصدرا در جای جای آثارش، به انكشافِ معنوی خود در حلِ بسیاری از غوامضِ فلسفی اشاره میكند؛ بدین معنا كه بسیاری از مسائلِ عقلی و حِكَمی از طریقِ گشایشِ غیبی و الهاماتِ ربانی بر وی معلوم گشته نه از طریقِ مُجادلاتِ كلامی و یا سیاق فلسفی متعارف و از مكاشفاتِ عرفانی به علوم الحقیقه و حقایق البیان تعبیر میكند.
خالصی با اشاره به برخی از مسائلی كه از طریقِ كشف و شهود برای ملاصدرا محقق شده، با استناد به کتاب اسفار اربعه، این مسائل را شامل اتحاد عاقل و معقول، وحدتِ شخصی وجود، اصالتِ وجود، توحید حق تعالی، نفی تناسخ و .... دانست و اضافه کرد: ملاصدرا در بخشی از مقدمة اسفار مینویسد «زمانِ مَدیدی در انزوا و گوشه گیری به سر میبردم و به سوی مُسبب الاسباب تضرع فراوانی داشتم تا این كه جانم مُشتعل گشت و انوار ملكوت بر قلبم سرازیر شد و بر اسراری آگاهی یافتم كه تا كنون اطلاعی از آنها نداشتم و رموزی بر من مُنكَشِف شد كه با برهان مَكشوف نشده بود ، بلكه آنچه از اسرار الهی و حقایقِ ربانی را كه قبلاً با بُرهان آموخته بودم، با حقایقِ افزونتری بالمشاهده و عیان دیدم. آنگاه عقل، راحتی و سكون یافت».
معاون فرهنگی جهاددانشگاهی استان فارس گفت: ملاصدرا در کتاب اسفار اربعه و در مورد انتقالِ از اصالتِ ماهیت به اصالتِ وجود نیز میگوید كه او قبلاً سخت از اصالتِ ماهیت و اعتباریتِ وجود دفاع می كرده تا این كه با هدایتِ الهی، اصالتِ وجود بر او كشف میشود.
این پژوهشگر و نویسنده همچنین ادامه داد: ملاصدرا در بابِ اتحادِ عاقل و معقول مینویسد «این مسئله از غامضترین مسائلِ حِكمی است كه كسی از حُكمای اسلام آن را حل نكرده تا این كه او رو سوی پروردگار میآورد و خداوند، حقیقتِ این باب را به او افاضه میكند». یا در مسائل القدسیه پس از طرح اصول فكری خود میگوید كه وی به این مسائل قدسی از راه فلسفه متعارف یا مجادلاتِ كلامی نرسیده بلكه اینها از واردات كشفی نوری است كه بر قلبش تابیده است.
خالصی با بیان اینکه «م كاشفه» یك اصطلاح معرفت شناختی عرفانی و نوعی ایضاحِ درونی است، گفت: مسئله دیگری كه در همین موضوع باید به آن اشاره كرد بهرهبرداریهای بسیارِ ملاصدرا از اندیشهها و افكار محیالدین ابن عربی است كه نماینده بارز و سرشناس عرفان اسلامی به شمار میرود و او را به راستی استادِ مُسلَّم و راستین نهضتِ تصوفِ دینی در جهانِ اسلام میدانند.
این استاد دانشگاه گفت: ملاصدرا از ابن عربی با خضوع و خشوعِ تام، نام میبَرَد و در آثارش وی را به صفاتی توصیف كرده كه دقت در هریك از آنها، جایگاهِ ابن عربی را در نظامِ فكری ملاصدرا نشان میدهد. توصیفاتی نظیر شیخِ عارفِ صمدانی ربّانی، شیخِ ما، شیخِ عارفِ متأله، شیخ كاملِ قدوه المكاشفین شیخِ عارف، شیخِ سبحانی، شیخِ اكبر و شیخِ محقق.
خالصی بیان كرد: غالب ِ آثارِ ملاصدرا به خصوص اسفار ناظر به مُبَرهَن ساختنِ حقایقی است كه ابنِ عربی از طریقِ كشف و شهود بدان دست یافته است از این رو برخی از محققان كتابِ اسفار را به منزله شرحی بر فصوص الحكم و فتوحاتِ مكیة ابن عربی میدانند.
این پژوهشگر و محقق تاکید کرد: حق آن است كه افكارِ عرفا به خصوص ابن عربی در ملاصدرا به گونهای تأثیر عمیق نهاده كه وی در حل بسیاری از معارفِ الهیه از آنها استمداد جُسته است؛ به عنوان نمونه در اواخرِ سفر نفسِ اسفار، ملاصدرا، ابن عربی را مردِ میدانِ مسائلِ مربوط به عوالم و نشآتِ بعد از موت میداند؛ مسائلی كه حل آنها، جز از طریقِ شهود و استفاده از مِشكاتِ اهلِ عرفان میسر نیست و عقل نظری هرچند قوی باشد از ادراك آن مسائل عاجز است.
خالصی با بیان اینکه ملاصدرا، محیالدین را یك مرشد و معلم كامل و انسانِ الهی تمام عیار میداند؛ برخی از تأثیراتِ ابن عربی بر ملاصدرا را شامل مباحث مربوط به مبدأ و معاد، مباحث مربوط به علیت و معلولیت، مسئله اصالت وجود، مسئله وحدتِ وجود، مسئله تشكیكِ وجود، حركتِ جوهری، اثباتِ علم تفصیلی باری با استناد به قاعده بسیط الحقیقه، مطالبِ مربوط به نفس، مباحثِ اتحادِ عاقل و معقول و وجود ذهنی، حدوثِ و قِدَمِ عالم، مَعادِ جسمانی و روحانی، عنوان کرد و گفت: پرداختن به این موضوع گسترده در این مختصر نمیگنجد، دیگران به آن پرداختهاند و فرصتی نیز اگر فراهم شود در نشستی دیگر بدان من نیز خواهم پرداخت ...
یادآور میشود، مشروح سخنرانی معاون فرهنگی جهاددانشگاهی فارس را پیرامون این موضوع از اینجا مطالعه كنید.
انتهای پیام