به گزارش ایکنا؛ تأکید چندباره قرآن کریم و روایات معتبر مبنی بر لزوم پاکیزه سخن گفتن و پرهیز از به کار بردن الفاظ ناشایست، شاید آنقدر واضح باشد که در این نوشتار فرصت بازخوانی آن فراهم نباشد، به اختصار لازم است که یادآوری شود که ویژگیهای سخن از دیدگاه قرآن این است: قولاً سدیداً، مستدل و محکم باشد(نساء،9)، قولاً معروفا، پسندیده و به اندازه باشد(بقره، 235)، قولاً لیّنا، نرم و مهربانانه باشد(طه44)، قولاً بلیغا، شیوا و رسا و واضح باشد(نساء، 63)، قولاً کریماً، کریمانه و بزرگوارانه باشد(اسراء 23)، قولو للناس حسنا، زیبا، نیکو و مطلوب باشد(بقره، 83)، جادلهم بالّتی هی احسن، مجادلات و گفتوگوهای انتقادی، به بهترین وجه باشد (نحل 125).
همچنین بارها خواندهایم و شنیدهایم که امام علی(ع) در میانه جنگ صفین از فحاشی به سپاهیان معاویه، جلوگیری کردند یا اینکه مثلاً امام کاظم(ع) فرمودهاند خداوند بهشت را بر هر بدزبان بیحیایی حرام کرده است؛ اما متأسفانه از نظر فرهنگی در جامعه اسلامی خود، به اندازه کافی به قبح ناسزاگویی و لزوم پرهیز از این کار توجه نکردهایم، به خصوص اینکه برخی شواهد نشان میدهد بدزبانی و به کاربردن ناسزا، فضای مدارس و پادگانهای ما را تهدید میکند.
در این میان نکته تعجبآور این است که برخی صاحبان تریبونهای مذهبی که ادعا میکنند دغدغه جذب جوانان به اسلام را دارند و درباره همه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز اظهار نظر میکنند، برای نقد سیاست، اقتصاد، سینما و دیگر ساحتهای جامعه، زبان خود را به ناسزا آلوده میکنند؛ برخی از این افراد با ساختن «کلاه شرعی» و برای توجیه اشتباه خود در بکاربردن ناسزا، آیات ابتدایی سوره قلم را بهانه میکنند که در آن صفاتی درباره کافران زمان پیامبر(ص) به کار رفته است، به خصوص واژه «زنیم» که بیشتر مترجمان و مفسران شیعه و سنی از دیرباز تاکنون، آن را «زنازاده» معنا کردهاند.
الفاظی که قرآن کریم که درباره ولید ابن مغیرة یا سایر کافران زمانه نزول به کار برده، توصیفی واقعی از شرح وضعیت آنهاست و حرف رکیک و سبّ عرفی در آنها وجود ندارد، سوگندخوردن زیاد(=حلّاف)، کمخردی(=مَهین)، عیبجویی(=همّاز)، سخنچینی(=نمّام)، پرخوری و خشونت(=عُتُلّ) صفاتی است که در این آیات مطرح شده و با کمی تدبر، مشخص میشود که غرض قرآن با توجه به رویکرد تربیتیای که مدنظر دارد، چه بوده است. در این میان واژه «زنیم» به علت آنکه زنازاده معنا شده، دستمایه توجیه فحاشی برای بعضی افراد جلوه کرده است.
نکته حائز اهمیت این است که حتی اگر فرض کنیم معنای «زنیم»، زنازاده باشد، اما باز هم قرآن کریم این واژه را برای فحش و سبّ به کار نبرده، بلکه حقیقی را در مورد شخصی خاص بیان کرده است. با این حساب چگونه برخی افراد به خود اجازه میدهند که برای به کاربردن این لفظ در دعواها و منازعات و حتی تسویه حسابهای سیاسیشان، به قرآن استناد کنند و از کتاب الهی برای توجیه کار زشت خود مایه بگذارند؟
علاوه بر این میتوانیم نشان دهیم که احتمال زیاد، «زنیم» معنای دیگری داشته باشد. اگر به شأن نزول آیات ابتدایی سوره قلم در تفاسیر مراجعه شود، در مییابیم که شخص «ولید ابن مغیرة» مصداق اخص این آیات بوده و صفات مذمتآمیز این آیات به طور اختصاصی در شأن اوست، نکته مهم این است که ولید، از قریش نبود اما اصطلاحاً خود را به قریش آویزان کرده بود و یکی از دلایل مخالفتش با پیامبر اسلام این بود که محمد(ص) با ادعاهایش وجهه قریش را خراب میکند، در حالی که وجهه خودش به علت سوگندخوردن زیاد، کمخردی، عیبجویی، سخنچینی، پرخوری و خشونت و آویزانبودن(=زنیم) از همه خرابتر بود.
از این رو، آیتالله مکارم شیرازی در «تفسیر نمونه» و بعدها در ترجمه خود از قرآن، «زنیم» را به درستی، معادل «بدنام» دانسته است و مینویسد: زنيم كسى است كه اصل و نسب روشنى ندارد و او را به قومى نسبت مىدهند در حالى كه از آنها نيست و در اصل از زنمه(بر وزن قلمه) به قسمتى از گوش گوسفند مىگويند كه آويزان است. (جلد 24، ص 386)، یعنی برخلاف تصور رایج، زنیم از ریشه زنا نیست بلکه از ریشه زنمه (بر وزن قلمه) است و همان معنای آویزان بودن و بدنام بودن را میدهد.
صادق نوبری، از مترجمان مشهور معاصر در ترجمه تفسیرگونه خود از این آیه نوشته است: ...از اشخاص غضبناک و جفاكار و مردى كه خود را به ديگرى ملحق مىسازد اطاعت مكن، او سپس داخل پرانتز برای توضیح بیشتر مینویسد: اين آيات در مكه در حق وليد بن مغيره نازل شده است از قريش نبود ولى خود را به قريش منسوب مىكرد عرب به چنين شخصی، زنيم و دعى مىگويد (جلد 1، ص 500)
در ادامه، به ترجمه بعضی دیگر از مترجمان معاصر اشاره میشود که برخلاف رویه موجود حرکت کردهاند(رجوع شود به آیه 9 سوره قلم در پایگاه https://quran.inoor.ir/fa/ayah/1/1/):
علی اکبر قرشی بنایی نوشته است: «اطاعت مکن از» خشن و بعد از آن، نانجيب.
مصطفی خرمدل گفته است: «اطاعت مکن از» درشتخوى و سنگين دل و کسی که انگشتنما به بدیها است.
محمود صلواتی نوشته است: «اطاعت مکن از» گستاخى كه علاوه برآن، بدنام مىزيَد.
محمدرضا آدینهوند لرستانی نیز ترجمه است: «اطاعت مکن از» کسی که كينه توز و پرخور و بدنام است
یادداشت از مجتبی اصغری
انتهای پیام