به گزارش ایکنا؛ چهل و دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه اخلاق» به صاحبامتیازی دانشگاه معارف اسلامی و مدیرمسئولی حجتالاسلام ابراهیم کلانتری با هدف تولید و توسعه دانش در گستره اخلاق؛ ارایه و نقد مطالعات نظاممند استادان معارف اسلامی دانشگاههای کشور و توسعه روششناسی اخلاق، متناسب با نیازهای پژوهشی جهان معاصر منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «راهبردهای اخلاقی روانشناختی اساسی در بهینهسازی امنیت شغلی بانوان»، «بررسی نقش عرف عقلا در وضع گزارههای اخلاقی (با تاکید بر دیدگاه محقق اصفهانی)»، «فرایند «اکتشاف» نظریه اخلاقی اسلام در موضوع «سکوت سازمانی»»، «بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج»، «روش قصهگویی در تربیت اخلاقی از نگاه شهید مطهری»، «بررسی انتقادی دیدگاه اکوفمینیسم رادیکال درباره جواز سقط جنین از منظر اخلاقی»، «مرزشناسی اخلاق فردی و اجتماعی و تحلیل ارزشگذاری آن با معیارهای اسلامی»، «نسبتسنجی سبک زندگی اسلامی با دانش اخلاق و مفاهیم ارزشی»، «وجوه تمایز اخلاق اسلامی (با تکیه بر آموزههای شیعی)»، «بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ و تثبیت مبانی متافیزیکی».
«اکتشاف» نظریه اخلاقی اسلام
در چکیده مقاله «فرایند «اکتشاف» نظریه اخلاقی اسلام در موضوع «سکوت سازمانی»» میخوانیم: «سکوت سازمانی از مباحث نوظهور در حوزه اخلاق و مدیریت رفتار سازمانی است. بیشتر نوشتههای موجود، نادرستی اخلاقی آن را مفروغعنه گرفته، درصدد تحلیل علل و عوامل آن برآمدهاند. نوشتار حاضر ضمن نادرست دانستن آن پیشفرض و با الهام از «روش فرایندی اکتشاف نظریه اسلامی»، به دنبال اکتشاف حکم اخلاقی آن از نگاه اسلام است. دستاوردهای تحقیق نشان میدهد سکوت سازمانی به خودی خود نه خوب است و نه بد؛ بلکه «حسن فعلی» آن منوط به این است که ۱. در خدمت اعتلای جامعه اسلامی و عزت مسلمین باشد؛ ۲. از روی دوراندیشی پارسایانه صورت گیرد؛ ۳. با اصل مشورتدهی و مشورتگیری منافات نداشته باشد؛ ۴. با مسئولیتپذیری تعارض نداشته باشد؛ ۵ همچنین هنجارهای کلانی مثل «عدالت»، «ظلمستیزی»، «اعانه بر بر» و «پرهیز از اعانه بر اثم» را نقض نکند؛ و درصورتی از «حسن فاعلی» و درنتیجه «حسن اخلاقی» برخوردار خواهد شد که به هدف قرب الهی و انجام وظیفه دینی صورت گرفته باشد.»
تاثیر اخلاق بر مزاج
در آغاز مقاله «بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج» که در این شماره منتشر شده چنین میخوانیم: «اخلاق، همان طور که از عواملی تاثیر میپذیرد در مقابل، بر برخی امور نیز موثر است. ازجمله مواردی که اخلاق بر آن تاثیرگذار است، عامل جسمانی مزاج است. نحوه تاثیرگذاری اخلاق بر مزاج به صورت تاثیرات مثبت و گاهی نیز به صورت تاثیرات منفی است. در این مقاله سعی شده چگونگی این تاثیرگذاری از دیدگاه آیات، روایات، دیدگاه فیلسوفان، علمای اخلاق و دانش پزشکی بررسی و تحلیل شود. افزون براین، تاثیر برخی صفات اخلاقی بر انواع مزاج نیز بررسی خواهد شد. با توجه به اینکه تاکنون پژوهش تخصصی در این زمینه صورت نگرفته است، افراد غالبا علت و چگونگی درمان بسیاری از بیماریهای جسمانی و اختلالات مزاجی را که ناشی از رذایل و مشکلات اخلاقی است نمیدانند. این مسئله ضرورت پرداختن به این مسئله را روشن میکند. روش مطالعه در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی براساس رویکرد کتابخانهای بوده است که اطلاعات به دست آمده دستهبندی و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. این پژوهش نشان خواهد داد که تعالی اخلاقی باعث ایجاد تاثیرات مثبت، یعنی ایجاد اعتدال در مزاج و در مقابل رذایل و مشکلات اخلاقی نیز باعث ایجاد تاثیرات منفی، یعنی ایجاد اختلالات مزاجی در انسان میشود.»
جواز سقط جنین از منظر اخلاقی
در طلیعه مقاله «بررسی انتقادی دیدگاه اکوفمینیسم رادیکال درباره جواز سقط جنین از منظر اخلاقی» آمده است: «به اعتقاد اکوفمینیستها میان مسائل زنان و مشکلات طبیعت نوعی ارتباط و تناسب وثیق وجود دارد. برخی از آنها نظیر فرنسواز دوبون، رزماری رویتر و مری دیلی معتقدند یکی از عوامل ستم بر زنان و تخریب طبیعت، فرهنگ مردسالاری و تسلط مردان بر تمامی امور است. به ادعای آنان، الهیات مردسالارانه کتب مقدس، فرهنگ مردسالاری را تقویت و نهادینه کرده، اختیار امور زنان ازجمله حفظ یا سقط جنین را به مردان سپرده است تا زنان را زیر سلطه و نظارت خود نگه دارندکه موجب ظلم جنسیتی به زنان شده است. به علاوه عدم جواز سقط جنین برای زنان به دلیل افزایش جمعیت که از سوی ادیان مقدس تبلیغ و ترویج میشود، موجب تخریب بیشتر منابع طبیعی شده، به محیط زیست آسیب میرساند. آنان دفاع از جواز سقط جنین را به منظور مبارزه با سلطه مردان بر زنان و طبیعت ضروری دانستهاند. هدف مقاله حاضر بررسی و نقد ادله این طیف از اکو فمینیستهای رادیکال درباره جواز سقط جنین به روش تحلیلی و علی است. در نقد ادعای آنان به نادرستی ادعای سقط جنین به دلیل احترام به طبیعت یا روحیه طبیعت دوستی همه زنان پرداخته میشود، همچنین ادعای جواز سقط جنین به دلیل حق تصمیمگیری زن و آزادی مطلق و حداکثری برای زنان نقد میگردد؛ به علاوه ضمن بیان ارزش ذاتی حیات انسان در الهیات قرآن کریم به ارزشمندی حیات جنین نیز پرداخته میشود.»
جوه تمایز اخلاق اسلامی
در چکیده مقاله «وجوه تمایز اخلاق اسلامی (با تکیه بر آموزههای شیعی)» چنین آمده است: «ژرفاندیشی در آموزههای دینی، حکایتگر ظرفیتها و ظرافتهایی معنایی و مبنایی در حوزه اخلاق است. این فرضیه، در مقابل ایدهای مطرح است که اخلاق دینی یا اسلامی را گزارههایی بیمعنا قلمداد کرده و بر اخلاق انسانی پای فشرده و تفاوت چندانی را میان اخلاق دینی با دنیوی (سکولار) قائل نیست. نوشتار فراروی با مسئله قرار دادن وجوه تمایز اخلاق اسلامی، به تمایزات معنایی، مبنایی و کارکردی پرداخته و با توجه به خاستگاه شیعی منابع، به نوعی، نموداری از وجوه تمایز اخلاق شیعی به تصویر کشیده است. روش تحقیق، از نوع اسنادی کتابخانهای و با رویکرد تحلیل محتوا است.»
مرزشناسی اخلاق فردی و اجتماعی
در چکیده مقاله «مرزشناسی اخلاق فردی و اجتماعی و تحلیل ارزشگذاری آن با معیارهای اسلامی» آمده است: «پژوهشگران اخلاقی، اخلاق را به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم میکنند. آیا چنین تقسیمی صحیح است و اگر آری با چه معیاری؟ از طرفی کدام بر دیگری مقدم است؟ اخلاق فردی به چه دلیل و اخلاق اجتماعی با کدام معیار؟ چند دیدگاه را میتوان در این زمینه پی گرفت؛ ازجمله اینکه اخلاق فردی متعلقش خود فرد است و به دیگری سرایت نمیکند یا اخلاق فردی غایت و مطلوب و منافعش به فرد میرسد نه دیگران، نکته دیگر بحث ارزشگذاری است که اخلاق فردی را به اخلاق خودگروانه تفسیر کردهاند و اخلاق اجتماعی را به دیگرگرایی. همچنین آموزههای دینی و تاکیدی که بر برخی صفات اخلاقی دیگرگرایانه مثل اهتمام به امور دیگران، خیرخواهی و مهربانی و رحمت و شفقت به دیگران، ارزش این نوع از اخلاقیات را در مقابل اخلاق فردگرایانه مطرح نموده است، این مقاله درصدد ارزیابی معیارهای مذکور است و نشان خواهد داد براساس روح توحیدی اسلام و ارزش کمال نهایی و سعادت انسان، اخلاق اجتماعی در خدمت یک نوع «فردگرایی تعالی محور» است که در آن انسان برای عبودیت که همان غایت خلقت انسان است و همه اعمال و توجهات اجتماعیاش توجیه خواهد شد. در این مقاله براساس آموزههای اخلاق اسلامی به ویژه آیات قرآن، پنج دلیل اصالی بودن اخلاق فردی، توجه به متعلق اوامر الهی، غایت اخلاق، موضوع اخلاق و دایره مسئولیت اخلاقی انسان برای این دیدگاه ارائه خواهد شد.»
نسبتسنجی سبک زندگی اسلامی با دانش اخلاق
در طلیعه مقاله «نسبتسنجی سبک زندگی اسلامی با دانش اخلاق و مفاهیم ارزشی» آمده است: «مفهوم سبک زندگی ازجمله مفاهیم جدیدی است که در حوزه جامعهشناسی، روانشناسی و مطالعات فرهنگی به کار رفته است. سبک زندگی ناظر به رفتار انسانها است. امروزه دو رویکرد کلی در ارتباط با سبک زندگی وجود دارد؛ رویکرد جامعهشناسانه که بیشتر تحت تاثیر ماکس وبر است و نیز رویکرد روانشناسانه که متاثر از آدلر میباشد. تاکید بر عنصر رفتار در مفهوم سبک زندگی، عنصر مشترک هر دو رویکرد میباشد. سبک زندگی یا نحوه زیستن به مجموعهای از الگوهای رفتاری نسبتا پایدار اطلاق میگردد که از بینشها و ارزشهای آدمیان متاثر بوده در رفتار به صورت عینی متجلی میشود. سبک زندگی اسلامی را میتوان به مثابه دانشی مستقل در نظر گرفت که با دانش اخلاق و نیز مفاهیم ارزشی نسبتها و پیوندهایی دارد. این نسبتها را میتوان به دو صورت تمایزها و اشتراکها در نظر گرفت. مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای اسنادی، درصدد است تمایزات و نیز خدمات متقابل این دو دانش را استنباط کرده و ارائه دهد.»
رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ
در چیکده مقاله «بررسی رابطه دین و اخلاق از منظر غزالی و هانس کونگ و تثبیت مبانی متافیزیکی» میخوانیم: «براساس نظریه امر الهی که غزالی بدان معتقد است، هر آنچه را که خداوند جایز میداند یا نهی میکند، به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که خداوند بدان امر مینماید؛ واجب است؛ بنابراین ملاک درستی و نادرستی هر عمل را باید برحسب موازین شریعت سنجید. در مقابل، برخی متفکران غربی از استقلال و خودبسندگی اخلاق دفاع میکنند و ابتنای اخلاق به دین را نمیپذیرند. هانس کونگ به عنوان یکی از الهیدانهای معاصر، با الهام از فلسفه اخلاق کانت، به همراه رویکردی نقادانه به آن، درصدد است که محورهای اخلاقی مشترک میان ادیان را بیابد و از این طریق امکان مفاهمه و همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان را فراهم آورد. ازجمله نتایج این بحث میتوان به عدم امکان اخلاق جهانی در نظریه غزالی اشاره کرد، زیرا او اخلاق را به دین تاریخی تحویل میبرد و مجالی برای اصول عام اخلاق در نظر نمیگیرد. هانس کونگ نیز، چون اخلاق را مستقل از دین میداند و برای اصول اخلاقی، منشا آسمانی قائل نیست، فاقد یک بنیان متافیزیکی موثق، برای ایجاد رابطه نفسالامری میان اخلاق و دین است. ایدئالیسم اخلاقی «جوسایا» اندیشه مناسبی است تا اخلاق جهانی را برحسب رابطه متافیزیکی بین دین و اخلاق، در این دو اندیشمند، توجیه نماییم.»