به گزارش ایکنا؛ یک «نه» بزرگ و جهانی اما ناموفق به کار کودکان؛ امروز روز جهانی مبارزه با کار کودک است.
وقتی میگوییم کار کودک یا کودک کار شاید اولین تصویری که به ذهن همه ما خطور میکند کودکان سر چهارراهها باشند اما آنها فقط تعداد کمی از کودکان کار هستند. واقعیت تلخ این است که میلیونها کودک در جهان در کارگاههای زیرزمینی، مزارع، کورهپزخانهها، معادن و ... کار میکنند. (در حال حاضر براساس آخرین آمار سازمان بینالمللی کار(ILO) حدود ۱۵۲ میلیون کودک در جهان داریم که میتوان به آنها کودک کار گفت).
واقعیت وحشتناکتر هم این است که تعداد زیادی کودک به عنوان جنگجو و مبارز در جنگها و درگیریها مورد استفاده قرار میگیرند، اما فاجعهبارتر این است که حتی کودکان در مشاغل مربوط به پورنوگرافی و بهرهکشی جنسی نیز سوء استفاده میشوند.
با ابراز تأسف شدید باید گفت این آسیب بزرگ محدود به یک نقطه از جهان نیست، اگر در کشورهای آفریقایی کودکان ابزار جنگهای داخلی و قبیلهای هستند، در کشورهای پیشرفته ابزار بهرهکشی جنسی شدهاند و تقریباً در همه کشورها کودکانی هستند که نامتناسب با سن و توانایی جسمی و روحیشان به کار گرفته میشوند. ایران هم با این مشکل بزرگ مواجه است.
شاید برخی فکر کنند مسئله کودکان کار و خیابانی محدود به آسیب دیدن همین کودکان است اما این تصور اشتباه بزرگی است. کودکانی که بچگی نمیکنند، کودک باقی نمیمانند، آنها با محرومیتها، تربیت غلط، آسیبهای جسمی و روحی شدید و یک بغض و خشم در برابر جامعه بزرگ میشوند و با توجه به محیطهای خطرناکی که در آن بزرگ شدهاند در عین بیگناهی تبدیل میشوند به افرادی بزهکار و آسیبرسان به جامعه.
کودکان کار و خیابانی اکثراً از تحصیل محروم هستند، تغذیه مناسب ندارند، در محیطهای کارشان مورد آزار جسمی، جنسی و روحی قرار میگیرند، نمیتوانند برای زندگی خود در آینده برنامهریزی کنند، مهارتهای لازم برای زندگی سالم را کسب نمیکنند و همه این مسائل موجب میشود آینده چندان خوشایندی در پیش نداشته باشند.
همه این مسائل موجب شده که یک روز به عنوان روز جهانی مقابله با کار کودک در نظر گرفته شود، اما متأسفانه و علیرغم حدود 100 سال مبارزه، موفقیت چندانی در این زمینه حاصل نشده است و برای مقابله با این مسئله نیاز جدی به ارتقای آگاهی عمومی مردم و برنامهریزیهای قوی مسئولان وجود دارد.
اما دو اشتباه بزرگ مردم، مسئولان و رسانهها در مسئله کودکان کار موجب شده نه تنها تعداد کودکان کار کاهش پیدا نکند، بلکه با توجه به شرایط حاکم اقتصادی مدام بر تعداد کودکان کار افزوده شود و برنامهریزی درستی هم برای مقابله با این مسئله وجود نداشته باشد.
اولین اشتباه بزرگ در خصوص کودکان کار این است که کودکان کار را محدود به کودکان خیابانی بدانیم. کودکان خیابانی تنها بخش کوچکی از کودکان کار هستند و با توجه به حضور آنها در خیابانها مردم فقط آنها را میبینند، در حالی که هزاران کودک در کارگاهها، تولیدیها، معادن، مزارع و ... در بدترین شرایط کار میکنند و به این دلیل که کسی آنها را نمیبیند و رسانهها در خصوص آنها صحبت و مطالبهگری قوی نمیکنند و کسی هم به دنبال احقاق حقوق و نجات این کودکان نیست.
اشتباه بزرگ دیگری که در ایران رخ داده این است که عدهای با مطرح کردن این مسئله که کودکان خیابانی ایران تحت کنترل باندهای خلافکار بزرگ هستند و مدیریتشده کار میکنند، نباید به این کودکان پول داد، چون نصیب باندها میشود. مطرح کردن این مسئله موجب شده مردم حس بدی به این کودکان پیدا کنند، در حالی که وقتی با سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کودکان کار و خیابانی و مسئولان سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی صحبت میکنیم، این مسئله را تکذیب میکنند.
کودکان کار خیابانی اکثراً به صورت خانوادگی کار میکنند و درآمد خود را به خانوادههای خود میدهند. البته این بدان معنی نیست که باید به این کودکان ترحم کرد بلکه رفتار درست با این کودکان این است که رفتار انسانی با آنها داشته باشیم. اگر به وسایلی که میفروشند و خدمتی که انجام میدهند نیاز داریم، در مقابل به آنها پول پرداخت کنیم و به آنها بیاحترامی و توهین نکنیم.
اما شکست دولتها و نهادهای حکومتی در ممانعت از کار کودکان موجب شده بسیاری از سازمانهای مردم نهاد برای کمک به این کودکان اقداماتی را آغاز کنند. از جمله این اقدامات «پویش آفتابگردون» است که در این پویش تعدادی از داوطلبان با حضور در چهارراههای پرتردد تهران و کرج فرصتی برای بازی کودکان خیابانی فراهم میکنند.
رسیدگی به مشکلات بهداشتی و سلامتی کودکان، رفع مشکلات آموزشی و تربیتی آنها و تلاش برای افزایش عزت نفس و آشتی دادن کودکان با جامعه از دیگر اقدامات این پویش انسانی است.
بسیاری از ما میتوانیم به چنین پویشها و حرکتهای انسانی سازمانهای مردمنهاد بپیوندیم؛ اگر هم نمیتوانیم چنین کنیم، قدر مسلم با رفتارهای ناصحیح، زخمی بر زخمهایشان اضافه نکنیم.
انتهای پیام