نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام متناقض است/ دلایل رد اصالت جنگ در اسلام
کد خبر: 3820835
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۷
در نشست فراتحلیل نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام مطرح شد:

نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام متناقض است/ دلایل رد اصالت جنگ در اسلام

گروه سیاسی ــ عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در نشست علمی فراتحلیل نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام، ضمن تشریح دلایل رد نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام بر این موضوع که تمام جنگ‌های صدر اسلام دفاع از مسلمانان بوده است، گفت:‌ در قرآن و احادیث حتی یک مورد یافت نمی‌شود که مسلمانان را تشویق به جنگ و حمله کرده باشند.

تشریح دلایل رد اصالت جنگ در اسلام / آیات جنگ و جهاد تنها دفاع را واجب می‌داند / قرآن و احادیث حتی یک مورد تشویق به جنگ ندارند

به گزارش ایکنا؛ نشست علمی فراتحلیل نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام، صبح امروز 29 خردادماه به همت کمیته دین‌پژوهشی صلح انجمن علمی مطالعات صلح در سالن کنفرانس خبرگزاری ایکنا و با حضور برخی اعضای این انجمن و با سخنرانی علی‌اکبر علیخانی، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد.
علیخانی در آغاز سخنان خود در این نشست با اشاره به اینکه این بحث را در چهار بخش ارائه خواهد کرد، گفت: بخش اول تحلیل مبانی و دلایل طرفداران جنگ در اسلام، بخش دوم تحلیل مبانی و دلایل طرفداران جنگ در اسلام و نشان دادن ابعاد مختلف آن، بخش سوم رد دلایل طرفداران اصالت جنگ یا نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام و در بخش چهارم به ریشه‌یابی و علل ورود دیدگاه‌های خشونت‌آمیز و جنگ‌طلبانه به اسلام و جامعه مسلمانان خواهم پرداخت.
وی با اشاره به اینکه نظریه‌های جنگ‌طلبانه به دو دسته تقسیم می‌شود، گفت:‌ دسته نخست دیدگاه‌هایی هستند که به اصالت جنگ در اسلام معتقد هستند و جنگ را مقدمه و اصل و اولی می‌دانند. دسته دوم دیدگاه‌هایی هستند که به اصالت صلح معتقد هستند، اما تفسیری از دین اسلام ارائه می‌دهند که تفسیری خشونت‌آمیز و رویکرد جنگ‌طلبانه دارد. اینها گرچه می‌گویند اصالت در اسلام صلح است، اما برای خشونت و جنگ هم جایگاه مهمی قائل هستند و در بسیاری از موارد نکاتی را وارد می‌کنند که عملاً همان تفسیر خشونت‌آمیز از اسلام ارائه شده است. این دسته از نظریات در مقابل نظریات صلح در اسلام قرار می‌گیرد.

اتفاق نظری درباره اولویت جنگ و صلح در اسلام وجود ندارد
علیخانی با بیان اینکه هنوز هیچ اتفاق نظری در مورد اینکه در اسلام اصل جنگ است یا صلح وجود ندارد، افزود:‌ مانند بسیاری از اصولی که در فقه به آن رسیده‌ایم و بر آن اتفاق نظر نسبی دارند، به هیچ وجه در خصوص جنگ و صلح وجود ندارد. دو گروه معتقد به اصالت نظریه‌های جنگ در اسلام هستند که یکی از آنها مستشرقان و نویسندگان غربی هستند که می‌توان به مؤلف کتاب تاریخ ملل اسلامی، «جی ایزاک»، «مونتسکیو» و «برنارد لوئیز» اشاره کرد. گروه دوم متفکران مسلمان هستند که از قرن دوم هجری به بعد بسیار معتقد بودند در ارتباط مسلمانان و غیر مسلمانان، اصل بر جنگ است و حالت بین اینها حالت جنگی است. عمده دلیل اینها این است که در برخورد با غیرمسلمان‌ها باید آنها را به اسلام دعوت کرد، اگر نپذیرفتند و اقلیت دینی بودند، جزیه پرداخت کنند و اگر اقلیت نبودند، باید کشته شوند. به عنوان مثال، «ابن عربی» در احکام قرآن چهار مرحله را به تدریج در امر الهی شرح می‌دهد که از دعوت شروع می‌شود و در مرحله چهارم به جنگ می‌رسد و اعتقاد دارد هر مرحله، مرحله ماقبل خود را نسخ می‌کند.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران اظهار کرد: در فقهای شیعی هم «شیخ طوسی»، «علامه مجلسی»، «محقق حلی»، «شهید اول»،‌ «شهید ثانی»، «طباطبایی» و ... معقتد هستند در مواجهه با غیرمسلمانان حالتی که وجود دارد، حالت جنگ است و اگر اینها اسلام را نپذیرند و جزیه ندهند، باید با آنها جنگید. همچنین چند مرحله را ذکر می‌کنند که مرحله اول تشویق و ترغیب است و مرحله بعد هم شمشیر است. بسیاری از آنها معتقد هستند جنگ در اسلام بر سه پایه استوار است. در مرحله اول اصل در ارتباط با ادیان دیگر جنگ است و تا دلیل مسلمی نباشد که صلح را بیاورد، باید جنگ را ادامه داد. بحث دیگر واجب بودن جهاد بر امت اسلامی است که آن را مطرح می‌کنند و بحث سوم این است که دارالحرب کل مناطقی را شامل می‌شود که احکام اسلام در آنجا جاری نیست و باید با آنها جنگید، حتی اگر این مناطق علیه مسلمانان قصد تجاوز نداشته باشند.

5 دسته ادله موافقین و مخالفین
وی در ادامه به تحلیل ادله‌ای که این اندیشمندان مطرح می‌کنند، پرداخت و با تأکید بر اینکه این ادله در پنج دسته قرار می‌گیرد، تصریح کرد:‌ دسته اول آیات قرآن کریم در مورد جنگ و جهاد و آیاتی است که رویگردانان از جنگ و جهاد را نکوهش می‌کنند. دسته دوم آیاتی است که دوستی با کفار و غیرمسلمانان را نکوهش می‌کنند و به مسلمانان توصیه می‌کنند از بین آنها دوست انتخاب نکنند. دسته سوم روایات و احادیثی است که در مورد جهاد از پیامبر اسلام(ص) و در شیعه از ائمه(ع) نقل شده است. دسته چهارم ادله‌ای است که به وجوب پرداخت جزیه می‌پردازد. اگرچه در آیه‌ای از قرآن استناد می‌کنند جزیه باید به صورت سالیانه پرداخت شود و چون ما به ازای جزیه جهاد است، بنابراین جهاد نیز سالیانه است و جهاد هم واجب است. دسته پنجم این ادله‌ها هم جنگ‌های پیامبر(ص) است. همچنین اصل تنازع بقاء دلیل دیگری است که بسیاری معتقد هستند باید بین بشر جنگ باشد و انسان‌‌ها برای بقا و پویایی نیاز دارند همواره در جنگ باشند و افراد ضعیف از بین بروند تا قوی‌ترها بمانند تا به نوعی انتخاب اصلح صورت بگیرد. این ریشه در اصل تنازع بقا داروین دارد که برخی مسلمانان به آن پرداخته‌اند.
علیخانی در ادامه با اشاره به پرداختن 35 تا 40 آیه در قرآن کریم به موضوع جنگ و جهاد، به بیان برخی از این آیات پرداخت و گفت: به این صورت نیست که تمام این آیات مورد استناد طرفداران نظریات جنگ باشد، بلکه فقط اندکی از این آیات مورد استناد است، چرا که بسیاری از این آیات مخاطب خاص دارد و به زبان خاص محدود می‌شود.
وی در ادامه صحبت‌های خود آیات قرآن در مورد جنگ و جهاد را به سه دسته تقسیم کرد و افزود:‌ دسته اول آیاتی است که مطلق هستند، این آیات به طور مطلق و به طور کلی بدون اینکه قیدی داشته باشند، دستور جنگ با کفار می‌دهند، دسته دوم آیات مقید و آیاتی هستند که قید دارند. در این دسته، قید و شرطی برای جنگیدن با کفار بیان شده است. دسته سوم هم آیات مبین هستند. این آیات بعدی از ابعاد جهاد را تبیین می‌کنند. به عنوان مثال، می‌‌گوید اگر کسی خالصانه در راه خدا جنگ کند و کشته شود، به بهشت می‌رود، این دستور جنگ نیست، بلکه یک بعد را بیان می‌کند.

آیه مطلقی درباره اصالت جنگ نداریم
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در تکمیل این بخش از صحبت‌های خود به تفکیک تعداد آیات با موضوع جنگ و جهاد در این سه بخش پرداخت و با تأکید بر اینکه حدود 23 یا 24 آیه از آیات مربوط به جهاد آیات مقید، حدود 10 آیه آیات مطلق و حدود هفت آیه هم آیات مبین هستند، گفت: بر اساس اصلی که در علوم قرآن و تفسیر وجود دارد، قید تمام آیات مقید بر آیات مطلق حمل می‌شود. به عنوان مثال، اگر در قرآن در پنج جا گفته شود نماز بخوانید و یک جا بگوید وضو بگیرید و نماز بخوانید، آن وضو بگیرید قید و آن آیه مقید خواهد بود. بنابراین این قید بر تمام آیات مطلق هم حمل می‌شود. بر همین اساس و بر طبق این قاعده در علوم قرآنی که مورد تأیید دانشمندان و مفسران است، تمام آیات مطلق قرآن تابع آیات مقید هستند. بر اساس این اصل قرآنی، در قرآن هیچ آیه مطلقی که بگوید بجنگید وجود ندارد، بلکه اندک آیات مطلق هم تابع آیات مقید هستند. با توجه به اینکه آیات مقید برای جهاد قید ایجاد کرده‌اند، پس هر جایی که قرار است جنگی رخ دهد، قید به دنبال دارد. به همین دلیل، فقهایی که به اصالت جنگ اعتقاد دارند، از بین 40 آیه تنها به دو یا سه آیه می‌توانند استناد کنند، چرا که سایر آیات قید دارند و این قابل استناد نیست.
وی با اشاره به اینکه گاهی در بیان همین چند آیه هم به شأن نزول یا قبل و بعد از آیات توجه نمی‌شود، به بیان نمونه‌هایی پرداخت و بیان کرد:‌ به عنوان مثال آیات 190 تا 194 سوره مبارکه بقره به این موضوع می‌پردازد. در آیه 190 می‌فرماید: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ: بجنگید در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند». «یقاتلوا» از باب مقاتله بوده و یک امر دو طرفه است. در ادامه آیه کلمه «وَلَا تَعْتَدُوا» می‌آید که یک قید است، یعنی با آنهایی که می‌جنگید حق زیاده‌روی ندارید و فقط در حد بازدارندگی بجنگید. اگر تعدی کنید ظالم هستید و خدا ظالمان را دوست ندارد. بلافاصله آیه «وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ» می‌آید.

آیه مربوط به جزیه؛ اصلی‌ترین ادله موافقان

وی افزود: در آیه قبل شرایط جنگی مطرح شده بود، اما در آیه بعد می‌گوید هرجا آنها را پیدا کردید بکشید و آنها را اخراج کنید از همان‌جایی که شما را اخراج کرده‌اند. این مشخصاً به مکه اشاره دارد که کفار مسلمانان را اخراج کردند. در ادامه آیه به موضوع فتنه اشاره می‌کند که بدتر از قتل است. در آیه بعد می‌فرماید: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ»، کلمه فتنه در قرآن به معنی قتل، آزار، شکنجه و تعقیب و گریز است. شأن نزول این آیه این است که وقتی پیامبر(ص) و یاران ایشان به مدینه مهاجرت کردند، کفار مکه و مشرکان که در قوت بودند، هرجایی مسلمانان را پیدا می‌کردند، مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند،‌ مسلمانان چندین ماه این شرایط سخت را تحمل کردند، آیه 193 سوره بقره می‌فرماید با اینها بجنگید تا این فتنه پایان پذیرد و دست از آزار و شکنجه و مصادره اموال و ... بکشند. بخش جالب این آیه بخش دوم آن است که می‌فرماید اگر مشرکان فتنه را تمام کردند شما هم جنگ را تمام کنید. فقهایی که طرفدار اصالت جنگ هستند، فتنه را به معنای شرکت دریافت کرده‌اند.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با تأکید بر مسلم بودن این موضوع که قرآن تحت هیچ شرایطی اجازه جنگ به مسلمانان نمی‌دهد،‌ اذعان کرد: آیاتی که بیشتر مورد استناد طرفداران اصالت جنگ است، آیه مربوط به جزیه است که می‌فرماید با دشمنان بجنگید تا ایمان بیاورند یا جزیه بدهند و یا آنها را بکشید. در مقابل فقهای طرفدار دیدگاه اصالت جنگ، فقهای بزرگ دیگری هم داریم که اسلام را دین صلح می‌دانند.
وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود در این نشست به بررسی جنگ و جهاد در احادیث پرداخت و با تأکید بر اینکه احادیث اندکی در این زمینه وجود دارد، به ذکر نمونه‌هایی پرداخت و گفت: به نقل از امام صادق(ع) به نقل از رسول اکرم(ص) آورده‌اند که می‌فرماید:‌ «تمام خیر در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم را چیزی جز شمشیر برپا نمی‌دارد و شمشیرها ضمان بهشت و دوزخ هستند». باز هم از رسول خدا(ص) نقل است «در زمان بعثت با شمشیر برانگیخته شدم تا خدای تعالی به یگانگی پرستیده شود و شریکی برای او نباشد. روزی من زیر سایه شمیشیر قرار داده شده است و ...». حدیث دیگری که اهل سنت و شیعه به آن اشاره می‌کنند از حضرت رسول است که می‌فرمایند: «من مأمور شدم تا با مردم کارزار کنم تا بگویند لااله الاالله». احادیث دیگری هم وجود دارد که به وضعیت جنگ، استراتژی یا اخلاق جنگ می‌پردازد که استنباط جنگ از آنها نمی‌شود.

پذیرش دین با شمشیر شدنی نیست
علیخانی در ادامه به تحلیل این احادیث پرداخت و اظهار کرد: مخالفان نظریات جنگ این احادیث را در زمره احادیث ضعیف ارزیابی می‌کنند، چرا که هم ناقل، هم سند و هم دلالت ضعیف است. لذا احادیثی نیست که بتوان بر آنها اتکا کرد. دلیل دیگر این است که گاهی یک واقعیت گفته می‌شود، اما بیان آن واقعیت به معنای تجویز آن واقعیت نیست. اینکه رسول خدا فرمود «تمام خیر در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم را چیزی جز شمشیر برپا نمی‌دارد و شمشیرها ضمان بهشت و دوزخ هستند» یک واقعیت است. در احادیث دیگر نیز باید به قرائن تاریخی توجه شود. گاهی سیره پیامبر(ص) خلاف آن چیزی بوده است که در مورد جنگ گفته شده است. پیامبر هیچ‌گاه کسی را با شمشیر مجبور به اسلام نکرد و اساساً پذیرش دین یک امر قلبی است و با شمشیر شدنی نیست. با این وجود، این یک واقعیت است که شمشیر به میان آمد تا پیامبر و یاران ایشان از خود دفاع کنند.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با اشاره به اینکه طرفداران اصالت جنگ به دو آیه بیشتر استناد می‌کنند، گفت: یکی از این آیات آیه‌ای است که به پیامبر(ص) می‌فرماید پس از اینکه ماه حرام تمام شد با کفار وارد جنگ شود، اما این جنگ دلیل دارد و دلیل آن هم پیمان‌شکنی کفار است. بنابراین پیمان‌شکنی دلیل جنگ بوده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به جنگ‌های پیامبر اکرم(ص) که به عنوان یکی دیگر از دلایل طرفداران دیدگاه اصالت جنگ در اسلام مطرح شده است، اشاره و اظهار کرد: موضوعی که وجود دارد، این است که غلو بسیار زیادی در مورد جنگ‌های پیامبر(ص) صورت گرفته و آن را بیش از 70 جنگ دانسته‌اند. من تمام این جنگ‌ها را در کتابی تحلیل کرده‌ام. بر اساس این تحلیل در تعریف امروزی شاید کمتر از پنج مورد از این جنگ‌ها را بتوان جنگ نامید. به عنوان مثال غزوه «ابواء» در سال یازدهم رخ داد. در آن سال به پیامبر گفتند کاروان قریش عازم سوریه است، چون کفار کاروان‌های مسلمانان را آزار می‌دادند، پیامبر تصمیم گرفت تا کاروان قریش را تهدید کند، لذا پیامبر با لشگریان به منطقه ابوا رسیدند و وقتی وارد آن منطقه شدند، کاروان قریش از آنجا عبور کرده بود و بدون اینکه جنگی دربگیرد، پیامبر و یارانش بازگشتند، این رویداد در تاریخ به عنوان یک غزوه ثبت شده است. بنابراین بسیاری از 70 جنگی که به آن اشاره شد به همین صورت بوده و بدون اینکه هیچ درگیری رخ بدهد به پایان رسیده است. تقریباً تمام این جنگ‌ها به جز یک یا دو مورد در مدینه اتفاق افتاده است و این نشان می‌دهد دشمنان 400 کیلومتر از مکه به سمت مدینه می‌آمدند تا آنها جنگ را راه بیندازند. بر اساس تحلیلی که از جنگ‌های پیامبر داشته‌ام و آن را در کتاب آورده‌ام، حتی یک مورد را سراغ ندارید که پیامبر حمله کرده باشد، تمام این جنگ‌ها دفاعی بوده است. ضمن اینکه حتی یک مورد وجود ندارد که پیامبر(ص) با شمشیر یک نفر را به اسلام دعوت کرده باشند.

تناقض نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود به رد نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام پرداخت و اظهار کرد:‌ 15 دلیل قرآنی وجود دارد که هر کدام از این دلایل ده‌ها آیه در ذیل خود در رد نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام دارد. این بخش دارای زیرمجموعه‌هایی است که یکی از آنها تناقض نظریه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام با آیات قرآن است. در این بخش، تناقض با آیات جدال احسن، تناقض با آیات اختیار و انتخاب انسان، تناقض با آیاتی که اجباری بودن دین را نفی می‌کند، تناقض با آیاتی که وظیفه پیامبر(ص) را فقط ابلاغ می‌دانند، تناقض با آیاتی که سیطره و تسلط پیامبر(ص) را نفی می‌کنند، تناقض با آیاتی که انسان را مسئول و پاسخگوی رفتار خود می‌داند، تناقض با آیاتی که سایر ادیان را به عنوان یک واقعیت به رسمیت شناخته و به آن احترام می‌گذارند، تناقض با آیات گفت‌وگو،‌ تناقض با آیات مبتنی بر عهد و پیمان، تناقض با آیات مربوط به کرامت انسانی، تناقض با آیاتی که توهین را منع و احترام را توصیه می‌کنند، تناقض با آیاتی که توصیه به نیکی با تمام انسان‌ها از جمله غیرمسلمان‌ها دارد، تناقض با آیاتی که توصیه کننده به توافق هستند و .... از جمله این تناقضات است.
علیخانی در پایان سخنان خود بخش دیگری از دلایل رد دیدگاه‌های جنگ‌طلبانه را مربوط به تناقض دیدگاه‌های جنگ‌طلبانه در اسلام با سنت نبوی دانست و گفت:‌ تناقض با نامه‌های پیامبر(ص) به دیگران، تناقض با عهدنامه‌های پیامبر(ص)، ‌تناقض در نیکی به مشرکان و غیرمشرکان توسط پیامبر(ع)، تناقض با حق و حقوق اقلیت‌ها از جمله این موارد است. بخش سوم دلایل رد دیدگاه جنگ‌طلبانه نیز تناقض با هدف خلقت جهان و تناقض با فطرت انسان است.

انتهای پیام 

captcha