شهید چمران را به دوره‌ای خاص محدود نکنیم
کد خبر: 3821115
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۹

شهید چمران را به دوره‌ای خاص محدود نکنیم

گروه اجتماعی ــ یکی از یاران شهید چمران با اشاره به اینکه اگر بخواهیم چمران را فقط در محدوده انقلاب و دوران جنگ در نظر بگیریم، حتما بخشی از شخصیت او را نادیده گرفته ایم، گفت: اگر به ابعاد مختلف زندگی او نگاهی کنیم و به گذشته پربار و مبارزاتش در دوران نهضت ملی نیز توجه کنیم، قطعاً آن‌گاه دیگر با شهید چمران، به عنوان یک شخصیت محدود در یک دوره خاص تاریخی مواجه نیستیم.

شهید چمران

شهید دکتر مصطفی چمران، یکی از شخصیت‌های متنوع و چندبعدی تاریخ معاصر ایران است که هنوز ابعاد مختلف زندگی و اندیشه و منش او، برای نسل جوان امروزی آن‌گونه که باید و شاید تبیین نشده است. مصطفی چمران از ابتدای نوجوانی علاقمند به قرآن و فعالیت‌های قرآن و مذهبی می‌شود و در همین دوران به پای درس‌های آیت‌الله طالقانی می‌نشیند. 

او در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان می‌برد. در دوران دانشجویی به عضویت جبهه ملی درمی‎آید و با برخی تشکل‌های زیرمجموعه آن همکاری می‌کند. سپس برای ادامه تحصیل رهسپار آمریکا شده و در آنجا در رشته فیزیک پلاسما تا مقطع دکتری ادامه تحصیل می‌دهد.

مصطفی چمران همزمان با تحصیل، به کارها و فعالیت‌های مبارزاتی خود نیز ادامه می‌دهد و در آنجا با برخی دوستان خود، انجمن‌های اسلامی دانشجویی را پایه‌گذاری می‌کنند. وی سپس به مصر می‌رود و در آنجا آموزش‌های چریکی را فرامی‌گیرد و سپس به لبنان می‌رود و در کنار امام موسی صدر، مسئولیت گروه‌های چریکی جنبش‌های مردمی شیعه در لبنان را به عهده می‌گیرد.

با پیروی انقلاب اسلامی، چمران نیز به کشور باز می‌گردد. او در دولت موقت، به عنوان جانشین نخست وزیری و به عنوان وزیر دفاع مشغول به‌کار می‌شود. چمران در اولین دوره مجلس نیز به عنوان نماینده مردم تهران، به مجلس راه پیدا می‌کند و سپس با آغاز جنگ تحمیلی، به جبهه‌های جنگ در کردستان و خوزستان رهسپار می‌شود و سرانجام در 31 خرداد سال 60 براثر شلیک خمپاره در منطقه دهلاویه به شهادت می‌رسد. چمران انسانی با ذوق و سرشار از استعداد بوده و مهم‌تر از این، او دارای روحیه‌‎ای عارفانه بود؛ شعرها، نیایش‌ها، نوشته‌های ادبی و نقاشی پر رمز و راز او،  همه گواه روحیه عارف مسلک او هستند.

خبرگزاری ایکنا در اصفهان، در سالروز شهادت شهید مصطفی چمران با عباس کمالی‌نژاد، یکی از دوستان و یاران نزدیک وی که در سال 58 به عنوان مشاور سیاسی و فرهنگی سفارت ایران در لبنان فعالیت داشته است، گفت‌وگویی داشته که متن آن را ادامه می‌خوانید:

 شهید چمران را فقط به بعد از انقلاب و دوران جبهه محدود نکنیم
چمران، شخصیتی چند بعدی و چند ساحتی بود
چمران نمونه یک انسان عارف، آگاه و عاشق بود
چمران، شاگرد مکتب طالقانی بود
چمران به هستی، نگاه عارفانه‌ای داشت
چمران رویکردی عارفانه، عاشقانه و وحدت‌گرایانه داشت
وحدت، محور اندیشه چمران بود
چمران شیفته شخصیت امام موسی صدر بود
انسانیت زیر بنای شخصیت چمران بود
آرمان‌های شهید چمران و دکتر شریعتی یکی بودند
چمران با همه انسان‌های دنیا، احساس وجه اشتراک داشت
چمران درک عمیقی از سنت نبوی و تشیع علوی داشت
چمران در تاریخ و جغرافیای ایران محصور نشده بود
چمران مهندس دل و روح و نفس آدمی بود  

چمران فقط یک رزمنده نبود

آزادی، برابری و عرفان در چمران متجلی بود 

ایکنا: ابتدا بفرمایید از چه زمانی و چگونه با شهید مصطفی چمران آشنا شدید؟ 
ما آوازه شهید چمران را از سال‌های قبل پیروزی انقلاب شنیده بودیم، زیرا ایشان مبارزی بود که سالیان سال در این راه فعالیت داشت و اسم ایشان برای جوانان انقلابی آن هم در کنار اسم امام خمینی(ره)، دکتر شریعتی، آیت‌الله طالقانی، بازرگان، امام موسی صدر و شهید مطهری مطرح بود. اولین بار که ایشان را دیدم یک رویداد خاصی اتفاق افتاد، که این رویداد برای من، قابل تأمل و درس‌آموز بود. شهید چمران سال 58، به همراه همسر لبنانی خود، در یکی از اتاق‌های کوچک ساختمان نخست‌وزیری زندگی می‌کردند. مرحوم بازرگان هم در یکی دیگر از اتاق‌های آنجا زندگی می‌کرد. یادم هست روزی به خدمت شهید چمران رسیدم و سپس دیدم عکس دکتر مصدق نیز به دیوار است، خب ما برای دکتر مصدق احترام زیادی قائل بودیم، به‌ هر حال ایشان از رهبران نهضت ملی در ملی شدن صنعت نفت بودند. من به شهید چمران گفتم، آیا اصرار خاصی دارید که عکس دکتر مصدق بر روی دیوار باشد؟ ایشان گفتند، نه، چطور مگر؟ گفتم اواخر دوران رژیم شاه که شما در ایران نبودید، آخرین دولتی که شاه بر سرکار آورد، دولت بختیار بود و می‌دانید که بختیار از اعضای جبهه مهلی بود. او در دوران نخست وزیری خود که 37 روز بیشتر طول نکشید، هر بار که به تلویزیون می‌آمد، عکس مصدق را هم در کنار خود قرار می‌داد. من به شهید چمران گفتم اکثر مردم عوام ما چون عکس مصدق را در کنار بختیار دیده‌اند، الان هم اگر شما را در کنار عکس مصدق ببینند، شاید در چنین شرایطی که تازه انقلاب شده، تصویر و قضاوت مناسبی نسبت به شما نداشته باشند، به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم اگر اصرار خاصی ندارید، این عکس در اتاق شما نباشد، ناگهان دیدم شهید چمران بدون اینکه بخواهد به من حرفی بزند، سؤالی بپرسد و یا واکنشی نشان دهد، بلند شد و عکس مرحوم مصدق را از روی دیوار برداشت و زیر تخت گذاشت. من بعد از این قضیه، خیلی متأثر شدم و با خودم فکر می‌کردم که این چه شخصیت بزرگی است که چطور در قبال یک جوان 19 یا 20 ساله، بدون اینکه بخواهد موضع‌گیری بکند و واکنشی داشته باشد، چنین رفتار متواضعانه‌ای از خود نشان می‌دهد. 

اواخر سال 59 بنده که در وزارت خارجه فعالیت داشتم، به عنوان مشاور فرهنگی و سیاسی کاردار سفارت ایران در لبنان و به همراه آقای امیر کمالی، به عنوان کاردار سفارت ایران در لبنان و یکی دیگر ار دوستان دپیلمات به نام سیدمحسن موسوی، از طرف شهید چمران برای انجام ماموریتی به لبنان رفتیم که البته در آنجا، دوست‌مان، یعنی سید محسن موسوی ربوده شد. 

ایکنا: از نظر شما چه خصوصیات برجسته اخلاقی و اجتماعی در وجود شهید چمران، متجلی بود؟
قبل از هر چیز باید گفت که اگر بخواهیم شهید چمران را فقط در محدوده انقلاب و دوران جبهه در نظر بگیریم و به این نگاه بسنده کنیم، می‌توان گفت شهید چمران نادیده گرفته می‌شود. اما اگر نگاه و دوربین خود را به ابعاد مختلف زندگی ایشان بیندازیم و علاوه بر این، به گذشته پربار ایشان در دوران نوجوانی، جوانی، دانشجویی، مبارزات ایشان در دوران نهضت ملی و سفری که به آمریکا و سپس به مصر و لبنان داشتند،  نیز توجه کنیم، قطعاً آن‌گاه دیگر با شهید چمران، به عنوان یک شخصیت محدود در یک دوره خاص تاریخی مواجه نخواهیم شد، بلکه با شخصیتی در یک گستره وسیع و با ابعاد و ساحت‌های مختلف مواجه می‌شویم. شهید چمران انسانی تک‌ساحتی و تک بعدی نبود، بلکه او شخصیتی چند بعدی و چند ساحتی داشت. او نمونه یک انسان عارف، آگاه و عاشق بود. یعنی  زندگی او از دوران نوجوانی به بعد، توام با آزادی، آگاهی و عشق و عرفان بوده است. 

ایکنا: همان‌طور که گفتید، چمران یک انسانی عاشق با روحیات عرفانی بود، به نظر شما چمران چه نگاه، درک و معرفتی از هستی داشت و در این زمینه از چه آموزه‌ها و چه کسانی تأثیر پذیرفته بود؟
شهید چمران از نوجوانی شاگرد درس‌ قرآن و نهج‌البلاغه مرحوم آیت‌الله طالقانی بود. طبیعی است که هر آنچه باعث رشد شخصت فکری و معنوی چمران شده، ناشی از همین درس‌ها و آموزه‌های معرفتی قرآن و نهج‌البلاغه بوده که آن‌ها را از بهترین و خالص‌ترین اساتید یعنی آیت‌الله طالقانی فراگرفته بود.

 نگاه معرفت‌شناسانه چمران به هستی، ناشی از نوع جهان‌بینی خاص او بود. چمران به هستی، نگاه عارفانه‌ای داشت و هستی را تؤام با وحدت می‌دید. چمران با اینکه به عنوان یک رزمنده، یک چریک و یکی از رهبران جنبش‌های چریکی دنیا مطرح بود، اما نگاهش مبتنی بر تضادها نبود، بلکه ایشان رویکردی عارفانه، عاشقانه، و وحدت‌گرایانه داشت. او به وحدت انسان‌ها و وحدت هستی توجه داشت. چمران همه هستی را تجلی یک وجود واحد، یعنی خدا می‌دانست. چمران مبارزی عارف بود. مبارزی که تضاد، محور اندیشه‌اش نبود، بلکه وحدت، محور اندیشه او بود. به دلیل همین نگاه عارفانه و حدت‌گرایانه‌ای که داشت، در تمام دوران زندگی و عرصه‌های مختلف، همیشه نگاهش مبتنی بر بخشش، گذشت، عشق و وحدت بود. 

وی پس از اینکه با امام موسی صدر آشنا شد، به نوعی عاشق و شیفته او می‌شود. نامه‌های چمران به امام موسی صدر، حکایت از همین عشق دارد، زیرا او را تجلی همین حس وحدت‌گونه می‌دید. چمران به خوبی از نزدیک می‌دید امام موسی صدر به عنوان یک عالم شیعی، چنان الهی و انسانی رفتار می‌‎کند که تمام علما و پیروان مذاهب دینی را با خود همراه کرده است. من خودم از حسن خالد، مفتی بزرگ اهل سنت لبنان سوال کردم که نگاه شما به امام موسی صدر چه بود؟ ایشان با صراحت در جواب من گفتند که موسی صدر آنگونه بود که من به دین او بودم. چمران نیز جذب چنین شخصیتی می‌شود. البته او خودش نیز چنین شخصیتی متعالی داشت، زیرا محور وجودی‌اش، اتحاد، وحدت و دوست داشتن بود و همه مظاهر هستی را تجلی خدا می‌دانست. 

یکی از فعالان مبارز لبنانی برای من صحبت می‌کرد و می‌گفت ما چمران را اول نمی‌شناختیم، اما می‌دیدیم یک نفر صبح‌ها حیاط مدرسه را جارو می‌کند، بعد می‌فهمیدیم که این معلم مدرسه هم هست، کمی بعد متوجه شدیم که او مدیر مدرسه و حتی فراتر از این‌ها، یار و مشاور امام موسی صدر است. چنین نگاه و احوالات مسیحاگونه که در وجود چنین شخصیتی بود، قطعا ناشی از همان نگاه معرفت‌شناسانه ایشان به هستی بود که به همه موجودات هستی از جمله انسان عشق و محبت می‌ورزید. 

یادم هست سال 59 و پیش از آغاز جنگ، که برخی تحرکات گروهک‌ها‌ در کردستان شروع شده بود. به دفتر نخست‌وزیری رفتم و دیدم شهید چمران، حدود 20 یا 30 نفر از فعالان گروه‌‌های چپ مارکسیستی را جمع کرده و برای آن‌ها صحبت می‌کند. چمران در آن جلسه مطالبی را می‌گفت که از نظر من می‌توانست مورد سوءاستفاده مارکسیست‌ها علیه چمران و دیگر شخصیت‌های انقلاب شود. چون آن زمان مارکسیت‌ها در روزنامه و نشریات خود به طور مکرر، به شخصیت‌های انقلاب تهمت‌ می‌زدند. به همین دلیل سعی کردم به شهید چمران بفهمانم که جلسه را خاتمه دهند، در وسط جلسه یادداشتی به ایشان دادم که بعد به آبدارخانه دفتر نخست وزیری آمدند. در آنجا به ایشان گفتم، این‌ها از حرف‌های شما سوء‎استفاده می‌کنند، شما هم که این‌ها را می‌شناسید و می‌دانید به شما و دیگر شخصیت‌های انقلاب تهمت می‌زنند و به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیستند، الان هم در کردستان دست به اسلحه برد‌ه‌اند و با ما در حال جنگ هستند. شهید چمران گفت: بله همین‌طور است، درست است که این‌هادر عمل دشمن ما هستند و با ما می‌جنگند ولی از لحاظ آفرینش آنها هم‌نوع و برادران ما هستند و وظیفه من این است که آن‌ها را از واقعیت‌های موجود کشور آگاه کنم تا شاید تغییر رویه بدهند. 

همان‌طور که گفتم چمران شخصیتی چند بعدی و چندساحتی داشت، وی در طول زندگی پر ثمر خود، در چهار بعد و یا چهار لایه انسانیت، ایرانیت، دیانت و جهانی بودن حضور داشت. انسانیت زیر بنای شخصیت چمران بود. شهید چمران، یک انسان به تمام معنا بود که همیشه در مسیر کمال گام بر می‌داشت و هیچ توقفی هم نداشت.

ایشان از نوجوانی با دکتر شریعتی آشنا و عاشق و شیفته او بود. آرمان‌های شهید چمران و دکتر شریعتی یکی بودند. آزادی، برابری، و عرفان در چمران نیز متجلی بود. دیانت آن‌ها با آزادی و آگاهی پیوند داشت. چمران با همه انسان‌های دنیا، احساس وجه اشتراک داشت، برای چمران مهم نبود که شما زن و یا مردم هستید، جنسیت برای او مهم نبود، اینکه شما چه نوع سطح سواد و دیانتی دارید و از چه قوم و نژادی هستید، برای او مهم نبود، بلکه برای او انسان بودن مهم بود، و برهمین مبنا با دیگران ارتباط برقرار می‌کرد. وجه دیگر چمران، ملیت و ایرانی بودن او بود، به‌طوری که او از همان دوران نوجوانی، در نهضت ملی فعالیت داشت. دیگر بعد شخصیت چمران، نگاه و رویکرد اسلامی و دینی او بود؛ چمران از ابتدای نوجوانی، وارد فعالیت‌های قرآنی شده بود و در تمام دوران زندگی خود و در هر نقطه از جهان که حضور  پیدا می‌کرد، درک عمیقی از سنت نبوی و تشیع علوی داشت. چهارمین بعد شخصیت چمران، جهانی بودن او بود. چمران با همه مکاتب فکری و اندیشه‌های آن‌ها آشنا بود، با همه راحت بود، او به پنج و یا شش زبان زنده دنیا مسلط بود. کسی که به چند زبان دنیا مسلط باشد، معلوم است که شخصیت جهانی دارد. چمران کسی نبود که در جغرافیا و تاریخ کشور خود محصور شده باشد. چمران در تمام دوران زندگی خود از تاریخ و جغرافیای خود فراتر رفته بود و نگاهش به دین، تشیع، اسلام، انسان و جهان نیز یک نوع نگاه فراتر از هر نوع محدودیت بود.  

ایکنا: آشنایی شهید چمران با امام موسی صدر، چه دستاوری برای جنبش‌های مردمی و پیشبرد مبارزات گروه‌‎های مختلف در لبنان به همراه داشت؟   
امام موسی صدر به توصیه مرحوم سید شرف‌الدین، از علمای بزرگ شیعیان لبنان، به این کشور می‌رود، سید شرف‌الدین، قبل از مرگ خود به مردم لبنان وصیت می‌کند بعد از من به سراغ امام موسی صدر  که از خاندان بزرگ مرجعیت و با چندصد سال سابقه اجتهاد و فقاهت هستند، بروید که او رهبر شما باشد. امام موسی صدر وقتی به لبنان می‌رود و با آن نگاه وسیعی که داشت، به تدریج، رهبر آن جامعه می‌شود. قبل از موسی صدر، کمال جنبلاط، رهبر جامعه لبنان بود. اما امام موسی صدر با فعالیت‌هایی که انجام داد، اکثر گروه‌ها اعم از مسیحی، شیعه و سنی لبنان، به موسی صدر، لقب «امام» دادند. امام به معنای رهبر است که این مفهوم می‌تواند در زمینه دینی و در زمینه اجتماعی معنا پیدا کند. لبنان یک جامعه متنوع و پیچیده است، زیرا آن زمان، 17 فرقه و صدها گروه و حزب با زبان‌ها و نژادهای مختلف در آنجا زندگی می‌کردند و فعالیت داشتند، که این نوع پیچیدگی و تنوع، امروز هم پابرجاست، امام موسی صدر در چنین شرایطی، رهبر آن جامعه شد. 

ایکنا: امام موسی صدر چگونه با شهید چمران آشنا می‌شوند؟  
شهید چمران به همراه مرحوم یزدی و ... اواخر دهه 30، از کشور خارج می‌شوند و به آمریکا می‌روند، مرحوم صادق طباطبایی، خواهرزاده امام موسی صدر با آنها در ارتباط بوده و به همین دلیل می‌توان چنین نتیجه گرفت که شاید امام موسی صدر و شهید چمران از همان دوران همدیگر را می‌شناختند. اما در برخی منابع نوشته شده که وقتی امام موسی صدر به ایران می‌آیند و از مرحوم بازرگان برای تأسیس و راه‌اندازی مدرسه صنعتی در لبنان کمک می‌خواهند، بازرگان هم شهید چمران را به امام موسی صدر معرفی می‌کنند. 

شهید چمران، پایه‌گذار جنبش چریکی به صورت منسجم بین شیعیان لبنان بود. البته قبل از ورود شهید چمران به لبنان، فعالیت‌هایی در این زمینه توسط امام موسی صدر انجام شده بود. امام موسی صدر، وقتی که در صور بودند، جمعیتی بالغ بر 150 یا 180 هزار نفر از شیعیان لبنان دور ایشان جمع می‌شوند که اکثریت آن‌ها به صورت سنتی، مسلح نیز بوده‌اند. اما این تجمع، به صورت سازمان‌دهی شده و منسجم نبوده، ولی با ورود شهید چمران به لبنان، و به خاطر آموزش‌ و تجربه‌های چریکی که وی در مصر به همراه جمال عبدالناصر دیده بود، این تجربیات خود را به لبنان می‌آورد و از آن برای آموزش جوانان لبنانی استفاده می‌‎کند. وی در ابتدا با الفتح که اصلی‌ترین گروه نظامی فلسطینی‌ها در لبنان بود، همکاری می‌کنند، اما بعد انفجاری در یکی اردوگاه‌های نظامی آن منطقه رخ می‌دهد که باعث لو رفتن فعالیت‌های نظامی شیعیان لبنان می‌شود و بعد به همین دلیل مجبور می‌شوند که فعالیت خود را علنی کنند، زیرا چمران قبل از آن، خیلی سعی می‌کرد تحرکات این گروه‌ها مخفی باشد. 

شهید چمران در ایالات کالیفرنیای آمریکا انجمن‌های اسلامی را تشکیل داده بودند، ایشان همین کار را برای دانشجویان و جوانان جنوب لبنان و بیروت انجام دادند، یعنی ایشان از هر روستا، چند معلم جوان را دعوت به همکاری کردند و جمعی متشکل از حدود 150 معلم جوان را سازمان‌دهی کردند. امام موسی صدر، مرحوم آیت‌الله فضل‌الله، مرحوم آیت‌الله شمس الدین و حتی خود شهید چمران برای این معلمان جوان، کلاس‌های عقیدتی برگزار می‌کردند. این کار  باعث فعال شدن جنبش محرومین و در ادامه زمینه ایجاد تشکل نظامی، سیاسی و فرهنگی «امل» شد. «امل» متشکل از سه حرف (ا، م، ل) مخفف «افواج المقاومة اللبنانیة»، یعنی گروه‌های مقاومت لبنان است، که امل، در لغت به معنی آرزو و آرمان است. جنبش امل، زمینه‌ساز تشکل اولین جنبش اسلامی- شیعی در خاورمیانه می‌شود که همان زمان با آرمان‌ها و نهضت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز هماهنگ بوده است. 

ایکنا: فکر می‌کنید چه وجوهی از اندیشه و منش شهید چمران نادیده گرفته شده و متقابلاً چه وجوهی از اندیشه و منش او می‌تواند برای نسل جوان امروز، الگو و درس‌آموز باشد؟ 
آنچه از شهید چمران به ویژه پس از شهادت ایشان مطرح شده، تنها دربرگیرنده یک بعد از شخصیت چمران است. درست است که چمران از یکی رزمندگان تأثیرگذار در جبه‌های کردستان و جنوب بود، اما چمران فقط یک رزمنده نبود، بلکه او شخصیتی چند بعدی و چند ساحتی داشت و به تمام معنا یک انسان چند ساحتی بود. اینکه چمران را در ایام خاص و فقط در محدوده جبهه در نظر بگیریم، این به نوعی باعث محدود کردن شخصیت چمران می‌شود.

چمران همه ابعاد زندگی را تجربه کرده بود، او در زمینه‌های مختلف هنر، نقاشی، نویسندگی، ادبیات و شعر، صاحب سبک بود و تبحر داشت. یکی از دوستان من صحبت می‌کرد ما در جبهه و در یکی از عملیات‌ها، در وسط یکی از درگیری‌های سخت بودیم که از چهار گوشه بر سرما آتش توپ و خمپاره می‌ریختند، ناگهان دیدم چمران در همان لحظه به زمین نشسته و در آن شرایط سخت، به گلی که وسط زمین و لابه لای خاک‌ها بالا آمده، خیره شده است. 

شهید چمران سال 59 و در کانون توحید تهران، در چهار جلسه درس‌های انسان‌‌شناسی، فلسفه و عرفان را بیان کردند، که بعد به صورت یک کتاب 150 صفحه‌ای با عنوان «انسان و خدا» منتشر شد. به نظرم این کتاب، یکی از بهترین آثار چمران هست که متاسفانه به خوبی معرفی و تبیین نشده است. این کتاب دربرگیرنده گفتارهایی در زمینه روح، مراتب نفس، وحی، علم، گفتارهای قرآنی اصالت ذهن، تفکر و تعقل، جبر و اختیار، مالکیت در اسلام، اصول سه گانه حکومت اسلامی است.  چمران همان‌طور که مهندس و نخبه‌ای علمی بود، همان‌طور مهندس دل و روح و نفس آدمی بود که درس‌‌های انسان‌شناسی وی گواه این موضوع است. 

انتهای پیام

captcha