جدیدترین شماره «جستارهایی در فلسفه و کلام»/ توان‌سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن
کد خبر: 3821352
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۴

جدیدترین شماره «جستارهایی در فلسفه و کلام»/ توان‌سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن

گروه اندیشه ــ صد و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جستارهایی در فلسفه و کلام» به صاحب‌امتیازی دانشگاه فردوسي مشهد منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ صد و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جستارهایی در فلسفه و کلام» به صاحب‌امتیازی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیرمسئولی سیدمرتضی حسینی شاهرودی منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «توان‌سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن كریم»، «از نام‌گرایی تا نسبی‌گرایی»، «بررسی دیدگاه ابن سینا درباره ملاك استناد تاثرات اجسام به نفوس انسانی و مراحل تاثیرگذاری از راه دور آن‌ها»، «مبانی معرفت‌شناختی نقد هیوم بر براهین خداشناسی»، «بررسی اصول معاد جسمانی در آثار صدرالمتالهین»، «تبعیت از قانون به مثابه روشن‌نگری از دیدگاه كانت و افلاطون»، «ابن‌قبه رازی در میانه اعتزال و امامیه».

توان‌سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن

در چکیده مقاله «توان‌سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن كریم» می‌خوانیم: «دانش تفسیر قرآن كریم، همانند هر دانشی، از دانش منطق كمك و بهره می‌گیرد. با توجه به رشد روزافزون شاخه‌های متنوع دانش منطق، استفاده از هر منطقی، تاثیرات خاص خود را بر دانش تفسیر و نتایج آن خواهد گذاشت. یكی از رویكردهای جدید منطق، منطق فازی است كه بر خلاف منطق كلاسیك دو ارزشی، چند ارزشی است. استفاده از منطق فازی، نه تنها به معنی نفی منطق كلاسیك نیست، بلكه در كنار منطق كلاسیك، معنا و ارزش می‌یابد. منطق فازی می‌تواند در فهم، تبیین و نیز كاربرد مفاهیم مشكك و طیفی، در استدلال‌ها به مفسران كمك كند. بر اساس منطق كلاسیك، یك فرد یا مومن است یا مومن نیست؛ اما بر اساس منطق فازی، حالات متنوعی از نسبت یك فرد با پدیده ایمان تعریف می‌شود: فردی كه اصلا ایمان ندارد، فردی كه ایمان ضعیفی دارد، فردی كه دارای ایمان متوسط است و فردی كه دارای ایمان قوی است. در این نوشتار، افزون بر منطق فازی در یك مفهوم، از ماتریس فازی نیز سخن به میان آمده است. نگاه فازی به برخی مفاهیم كه عنصر تدریج و شدت و ضعف در فهم و تبیین آن‌ها موثر است، دست قرآن‌پژوهان را در تفسیر قرآن كریم بازتر می‌نماید و زمینه را برای توسعه و تعمیق معارف قرآن كریم هموارتر می‌سازد.»

مبانی معرفت‌شناختی نقد هیوم بر براهین خداشناسی

در طلیعه مقاله «مبانی معرفت‌شناختی نقد هیوم بر براهین خداشناسی» چنین می‌خوانیم: «آنچه هیوم در باب گزاره‌های دینی بیان كرده، بر مبنای معرفت‌شناسی اوست. وی با هدف خدشه‌دار كردن الهیات طبیعی، آراء نقادانه‌اش نسبت به این گزاره‌ها را ارائه و بر مبنای تجربه‌گرایی‌اش، مدعیات الهیات طبیعی را خارج از محدوده معرفت بشری معرفی می‌كند. بر همین اساس، این جستار شامل سه بخش اصلی است، كه به ترتیب به تاثیر آراء معرفتی هیوم بر نقدهای او به برهان هستی‌شناختی، برهان جهان‌شناختی و برهان نظم می‌پردازد. در این پژوهش، تجربه‌گرایی هیوم و همچنین نظرات او در باب براهین اثبات وجود خدا مورد نقادی قرار نمی‌گیرند؛ چراكه این مباحث هریك خود مجالی جداگانه می‌طلبند، و ضمنا، با هدف اصلی مقاله حاضر، یعنی درك تاثیر معرفت‌شناسی هیوم بر آراء او در باب براهین اثبات وجود خدا، نیز مستقیما مرتبط نیست. اما اگر كسی خواهان نقد آراء هیوم در باب آن براهین باشد، می‌تواند از ماحصل این مقاله كه نشان‌دهنده تاثیر حداكثری تجربه‌گرایی هیوم است، استفاده كند و با به چالش كشیدن آن مبانی معرفتی، این نقدها را هم متزلزل نماید.»

ابن قبه رازی در میانه اعتزال و امامیه

در چکیده مقاله «ابن قبه رازی در میانه اعتزال و امامیه» می‌خوانیم: «ابن قبه رازی از متكلمان امامیه در اوایل سده چهارم هجری است كه جزء جریان معتزلیان شیعه‌شده به شمار می‌رود. میراث علمی و آراء برجای مانده از وی همگی در بحث امامت است كه نشانه‌های زیادی از گرایش وی به اعتزال می‌توان در آن‌ها یافت. از این رو این پرسش مطرح می‌شود كه آیا ابن قبه در گرایش به كلام امامیه تمام منظومه فكری امامیه را پذیرفته یا این كه تنها در بحث امامت، شیعه شده است؟ این مقاله با بررسی مقایسه‌ای میان نظرات ابن‌قبه و معتزلیان از نظر روشی و محتوایی تلاش می‌كند، با هدف روشن شدن فضای تاریخ كلام امامیه در بحث تاثیرپذیری از معتزله، بر پایه شواهد موجود نشان دهد كه ابن قبه گویا تنها در بحث امامت، آن هم صرفا امامت خاصه و نه عامه، نظریه امامیه را پذیرفته و در دیگر انگاره‌های اعتقادی هم‌چنان بر بنیادهای معرفتی اهل اعتزال است.»

انتهای پیام

captcha