شکرخدا گودرزی، بازیگر و کارگردان تئاتر، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره جایگاه ادبیات فاخر در آثار نمایشی اظهار کرد: هر اثری که در عرصه هنرهای نمایشی تولید میشود با خانواده گره میخورد و فرقی نمیکند که روایت قصه سیاسی یا حتی فلسفی باشد، زیرا محور هنر نمایش انسانها هستند. هر انسانی جزئی از یک خانواده است، حتی اگر فرد خانواده واقعی نداشته باشد نیز به گونهای با خانواده مرتبط است.این ویژگی فقط به سینما، تلویزیون یا تئاتر خلاصه نمیشود و بهطورکلی آثار نمایشی را در برمیگیرد. در ضمن آثار نمایشی آیینهای از جامعه انسانی است که در آن زندگی میکنیم و اگر تصور کنیم سبک و روش زندگی آنها چیزی است که ما آن را پذیرفتهایم، قطعاً اشتباه بزرگی را مرتکب شدهایم.
تأثیرپذیری زبانی
وی درباره نقش و جایگاه زبان و ادبیات در آثار نمایشی اظهار کرد: زبان و گویش یک جامعه امری ثابت نیست و در حال تغییر است، زیرا یک گویش در برههای از زمان استفاده میشود و در زمان دیگر ممکن است آن سبک منسوخ شود و اگر قرار است نقدی شود، حتماً باید دورانی را که قصه در آن روایت شده است بهخوبی بشناسیم. متأسفانه در زمان حال به دلیل گسترش سیطره وسایل ارتباط جمعی انسجام و کیفیت زبان دستخوش تغییر شده است و اگر نگاهی به دایره واژگان افراد بیندازیم، بسیاری از کلمات عربی، روسی، فرانسه و یا انگلیسی هستند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: تأثیرگذاری زبانی در گذشته به نحوی دیگر رخ میداد. برای مثال در دوره صفویه یا غزنویان تأثیرپذیری از ادبیات ترکزبانها بیشتر از سایرین بود، یعنی گستره اقوام میزان اثرگذاری را تعیین میکرد.امروزه شکل این اتفاق تغییر کرده است و اقشار و افرادی که رسانه دارند میتوانند عقاید خود را به جهانیان القا کنند و شبکههای اجتماعی نیز در این زمینه نقش تعیینکنندهای دارند. به همین جهت نوعی ادبیات فارسی ـ انگلیسی در میان جوانان رواج پیدا کرده است.
فرهنگ دستوری نیست
شکرخدا گودرزی با بیان اینکه با دستور نمیتوان مطلبی را به دیگران القا کرد، گفت: در تصمیمگیریهای مسئولان فرهنگی و هنری اشتباه بزرگی وجود دارد، زیرا آنها تصور میکنند که با دستور و اجبار میتوان فرهنگ و ادبیات را ترویج کرد. اگر این روشها بازخوردهای لازم را میداد، قطعاً باید شاهد اتفاقات بهتری در حوزه فرهنگ عمومی بودیم. تحقق مطالبات فرهنگی نیازمند بهکارگیری ابزار فرهنگی است. نکتهای که سالهاست درباره آن تأکید میشود. در ضمن پراکندگی زبانی فقط معطوف به دورههای تاریخی نیست و ادبیات عامه مردم با ادبیات اقشار فرهنگی متفاوت است.
وی درباره نقش و جایگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ترویج ادبیات فارسی گفت: پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی عملکرد این مجموعه است، زیرا عموماً اسامیای که آنها برای جایگزینی انتخاب میکنند، مورد قبول مردم نیست و این اتفاق در رسانه ملی شکل جدیتر به خود میگیرد، چون مجریانی که در تلویزیون فعالیت میکنند در برخی موارد از ادبیات معیار دورند و در بسیاری از سازمانهای فرهنگی و هنری نگاه منسجمی به ادبیات وجود ندارد و نباید انتظار داشت برنامههای نمایشی به تنهایی نقش اصلاحگری را برعهده بگیرند.
گودرزی یادآور شد: ریشه و پایه هر اثری نویسنده آن است و باید دید فیلمنامهنویس در چه محیطی پرورش یافته است، زیرا ناخودآگاه ادبیاتی که در آن پرورش یافته در اثرش مشاهده میشود. مرحله بعد به نظارتهایی مربوط میشود که ناظران پخش در رسانه ملی باید اعمال کنند تا این نظارت شکلی اثرگذار داشته باشد، در غیر این صورت نباید انتظار اتفاقات اعجابانگیزی را در این زمینه داشت. بررسی این زنجیره بیانگر آن است که تمامی اقشار شکلگیری ادبیات دخیلاند و با توصیه و دستور نمیتوان آن را تغییر داد.
لزوم بهکارگیری مشاوران ادبی در سیما
این بازیگر در پاسخ به این سؤال که با توجه به ضعفهای موجود چه باید کرد، گفت: دستیابی به این مطلوب سخت است اما دور از ذهن نیست، برای مثال در حوزه برنامههای تلویزیونی میتوان با بهرهگیری از مشاوران زبان و ادب پارسی به این مهم دست یافت. البته این روشها در کوتاهمدت به ثمر نمیرسد، اما به هر حال باید این مسیر از جایی آغاز شود.
وی در پایان گفت: اهمیت و جایگاه ادبیات فارسی در تمامی بخشهای جامعه تا حدی است که رهبر انقلاب هم درباره آن انتقاد داشتهاند، چون متأسفانه مسیری که در این حوزه پیش گرفتهایم چندان مطلوب نیست. باید از ظرفیتهایمان در رسانه ملی به درستی استفاده کنیم تا شاید بتوان با بخشی از این تخریب فرهنگی مقابله کرد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام