درخواست دردناک یک مادر شهید
کد خبر: 3822451
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۳

درخواست دردناک یک مادر شهید

جای گودی ها در پشت و پسله محله های قدیمی بود. شهر که پوست انداخت و طول و عرضش کش آمد این چال ها، تنگ دل محله های مرکزی پایتخت نشستند و دردسر های تمامی ندارشان پاپیچ همسایه های از همه جا رانده و مانده‌شان شد.

به گزارش ایکنا، فارس نوشت: چهارراه مولوی مثل همیشه معبر چرخ دستی ها و موتوری ها و راننده ها تاکسی ها و سواری هاست. وسط محشر این آمد و شدها باربر ها با بارهایی که با هر قدم روی کول شان لمبر می‌خورد به طرف بازار حضرتی راه می‌کشند. آن هایی که چم و خم  بازار کف دست شان است می دانند که راسته های حضرتی و سید آقا و عباس آباد بل و باریک ترازباقی هزار توی بازار است. همین است که اینجا کول‌برها را روی چشم های شان می‌گذارند و صاحب بار همین طور که بپا بپا می‌گوید برای شان راه باز می‌کند. خدا را شکر می‌کنیم که نرسیده به بازار زالو فروش ها کارمان با راسته حضرتی تمام می‌شود. هرچند با چند قدم پیش رفتن کنار حجره های عطاری بالاخره چشم مان به شیشه هایی که زالو های پیچ و تاب خور دارد،  می‌افتد.

به کوچه ارامنه که می پیچیم راهی تا مقصد باقی نمی‌ماند.گذری که در امتداد آن اولین گود تهران عمق گرفته و همین جا ماندگار شده است.گودی که هنوز آن را به نام های قدیمی‌اش می خوانند و می‌شناسند، زنبورک‌چی یا همان زنبورک‌خانه.

همیشه پای یک دلال در میان است

جای آباد به تن زنبورک خانه نمانده است. با این حال این گود قدیمی 250 سالی هست که همین جا نشسته و آب از آبش تکان نخورده.گود زنبورک خانه بیخ گوش بازار لباس فروش های عباس آباد، مولوی، سید آقا و گذر لوطی صالح قرار گرفته و حالا دنباله این راسته های تجاری به حساب می آید.کمتر خانه‌ای در کوچه‌های گود می‌بینی که تغییر کاربری نداده و تبدیل به انبار لباس نشده باشد.

خیلی زود حالی‌مان می شود که این انبارها هنوز حکم محل سکونت هم دارند. اتاق های تو در توی خانه‌ها قرق تل لباس های روی هم سوار شده اند و خرپشته ها و ایوان هایی که به مویی بندند با نصب سه چار ورق ایرانیت ناقابل حکم استراحت گاه کارگرهای روزمزد و نگهبان‌های این انبارها را پیدا کرده اند. جلوی درهای زنگ زده هر خانه چند تایی مانکن ردیف شده اند و لباس های درجه ۳ چینی با نایلون های بازیافتی از درهای زنگار گرفته و دیوار های سیمانی آوایزان اند.این ملک های ریز دانه چه انبار باشند و چه مسافر خانه، دلال نام آشنایی بین اهالی اینجا دارند و فقط به ضرب و زور پادرمیانی بزرگ تر های بازار می شود رد آن ها را از مستاجرهای قدیمی‌تر پیدا کرد.

دیوار به دیوار با خطر

بیشتر کوچه‌های تنگ و ترش گود زنبورک‌چی قرق موتورسیکلت‌ها هستند. میکائیل سعید دبیر دبیران شوارایاری منطقه ۱۲ از مخاطراتی که اهالی گودنشین بازار را تهدید می‌کند، می‌گوید: «یکی از شعارهای مدیران شهری در سال های گذشته این بوده که میتوانیم تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم اما به نظر می رسد که این شعار در گود زنبورک خانه دیگر کارکردی ندارد. اهالی اینجا از چند نظر در معرض خطر هستند. تهرانی های قدیم به خاطر دارند که در اطراف بازار قنوات متعددی فعال بود که سرچشمه بسیاری ازآن ها در محله سرچشمه قرار داشت. قنات حاج علیرضا با انشعابی که از محله سرچشمه می‌گرفت به سمت چهارراه مولوی و گود زنبورک‌چی جاری بود. این قنات ها و سفره های زیر زمینی هنوز در این حوالی جاری هستند و با توجه به گود بودن بافت اینجا و همچنین املاک فرسوده امکان نشست منازل خطری بالقوه به حساب می آید.»

میکائیل سعید اشاره ای به در خانه هایی که چارتاق بازمانده و تل لباس های نایلون کش شده  از حیاط های فکسنی آن ها  پیداست می‌زند: «بارها کارشناسان آتش نشانی برای سرکشی به این محدوده آمده اند.در هر بازدید حرف حساب آن ها این بود که این خانه ها سرقفلی انواع مواد اشتعال زا شده اند و یک حریق جزئی می تواند فاجعه ای بزرگ در این گذرهای طولانی و باریک به بار بیاورد.حتا راه خروجی این منازل با کیسه های بزرگ البسه بسته شده و پیش‌بینی می‌شود وقوع آتش‌سوزی با خسارت‌های جانی و مالی قابل توجهی همراه خواهد بود.»

بازدیدها راه به جایی نبردند

نرده‌های برگشته رمپ‌ها گلوی گذرها را تنگ کرده‌اند. موتوری ها به اینجا که می رسند از قیقاج رفتن دست می‌کشند، سرعت را کم می‌کنند تا به هر ضرب و زوری شده از شیب‌ها عبور کنند. امیر محمدی از معتمدان بازار می گوید چند سالی می شود که پلکان های تیز و عریض گود زنبورک‌خانه برای عبور آسان تر موتورسیکلت ها و کول‌بر ها جای شان را به رمپ هایی با شیب های ملایم تر داده اند:«در تمام این سال‌ها بازدیدهای میدانی گاه و بی‌گاه مسئولان از این محدوده عقیم مانده است.» جارچی‌هایی که جلوی درب خانه های فروشگاه شده باد زیر صدای شان انداخته‌اند صدای کم جان محمدی را به حاشیه می برند. از سر راه موتوری ها به سایه اندک یک کوچه پناه می بریم.

معتمد صنف پوشاک بازار به سیم‌کشی‌ های شلخته روی دیوارها اشاره می‌دهد و می‌گوید همین شلختگی می‌تواند منشاء یک بلای عظیم باشد :«اسم قدیم خیابان شهید موسوی، ارامنه بود. در این گذر آثار تاریخی مثل کلیسای تادئوس و گذر قدیمی لوطی صالح قرار دارند. روزانه تعداد زیادی از گردشگران خارجی پای شان به  این پهنه از بازار باز می شود و در مسیرشان با تعجب به این سیم کشی ها نگاه می‌کنند و از آن ها عکس می‌اندازند.» محمدی می‌گوید اندک تغییری که در ساختار محله بوجود آمده در راستای منافع دلال ها و متخلفان بوده است :«بیشتر پلکان گود زنبورک خانه حالا تبدیل به شیب هایی در ابتدای کوچه ها شده اند تا آمد و شد کولبر ها و موتور سیکلت ها ازسختی در بیاید. به خاطر حضور موتور سواران آمار سرقت هم در این کوچه ها بالاست و این مرکب پردردسر به ناامنی در گود زنبورک خانه دامن زده است.»

با بعضی از مالکان که هم صحبت می شویم از حرف نوسازی به خنده می‌افتند.خانه های شان را به دلال ها اجاره داده‌اند. به نظر می رسد کمتر مالکی میل دارد این خانه های نم و نا بسته را به پول نزدیک کند. رقم سرقفلی ملک شان بی دردسر چرب شده و به تنها چیزی که فکر نمی کنند وضعیت ناخوشایند همسایه هایی است که از زور ناچاری همچنان گود نشین زنبورک خانه هستند.

پناهی برای معتادان متجاهر

عطر ذغال کرک انداخته در ورودی کوچه پا درختی دروازه غاز آویزان مانده است. یاد مزاح یکی از پیرمرد های محله می افتم که گفته بود آنقدر پای پنجره خانه ما نشسته‌اند و دود گرفته‌اند که انگار ما هم به خماری افتاده‌ایم. اینجا مرز میان گود های معصومی و گود عرب هاست  و حالا به نام های صابون‌پزخانه و دروازه غار شناخته می شود. مدیران شهری لطف داشته اند در سال های گذشته این گود ها را تبدیل به فضای سبز کرده اند. اما شما که غریبه نیستید، حقانی و بهاران حالا حکم آسیب‌ترین بوستان های پایتخت را دارند و سالهاست پناهی امن برای معتادان متجاهر شده‌اند. خرده فروش های این حوالی بی نیاز از بازارگرمی هستند. بازارشان دم به دم با مشتری های تاق و جفت سکه است و در آمد خوبی دارند.

رضا غلامی از قدیمی ترین ساکنان دروازه غاز و این کوچه نه چندان خوشنام است. وقتی از او می خواهیم راوی زحمت های گود نشینی شود لب هایش با لبخندی تلخ کش می آید :«چرخ این محله از اولش هم چنبر بود.»بی هوا سمت حصار آجری بوستان می رود با اشاره به گود بودن آن می‌گوید همسایه هایش از هر چه بوستان است زده شده اند:«بعد از تخریب محله خاک سفید و دره فرحزاد اوضاع این محله از آنچه بود بدتر شد. تعداد کارتن خواب ها و معتادان و خرده فروشان مواد مخدر در اینجا  از ساکنان گود عرب ها و معصومی بیشتر هستند.»

دروازه غار و انواع و اقسام آسیب های اجتماعی آستر و رویه‌ی هم شده‌اند انگار. دیوارها جا به جا از آتش گعده‌ای که دور آن به پا بوده سیاه شده اند.کمتر غریبه ای با حال عادی در گذرهای این اطراف قدم بر می‌دارد. راه رفتن شان یا تلوتلو خور است و یا همپای خلسه و خماری شان هستند. باغراه های وسط بوستان را که بگیری و بروی رد سرنگ ها و زرورق ها و تکه خورده پایپ ها بی تجسس به چشمت می خورند.در شانه سایه دار بیشتر دیوارها جماعتی نشسته‌اند پای قمار کردن  و دو ردیف تماشاچی هم گردشان حلقه زده اند. جوانکی از کنارمان می‌گذرد.

دود سیگار بریده بریده از لای لب های کبودش بیرون می آید. با خودش بلند بلند حرف‌های نامفهومی می زند.» غلامی می‌گوید این دسته از غریبه‌ها بی آزارترین شان هستند: «تا همین چند وقت پیش این جا فقط محل گذر این افراد بود. در ساعت هایی از روز از دست‌شان خلاصی داشتیم، ولی حالا بیشتر آن ها همسایگان دردسر ساز ما شده‌اند. شاید بهتر این بود که تمام محوطه گود عرب ها و گود معصومی تبدیل به بوستان شود. نزدیکی بوستان های حقانی و هرندی و ناچیز بودن بهای اجاره خانه آفت این گود ها شده است. با هر مسئولی هم این موارد را مطرح می کنیم جواب هایی از این دست می‌شنویم که مشکلات این محدوده ریشه‌ای است و به سرعت قابل رفع نیست. فقط گاهی که کار قائله‌ای اینجا بالا میگیرد با انجام تعدادی طرح ضربتی و موقتی سرو سامانی جزئی به اینجا می‌دهند و کمی که می‌گذرد دوباره پای همان آش و همان کاسه هستیم که هستیم.»

سکونت در نیم متری آب قنات

بی هیچ تعارف و اغراقی فاصله خانه های گود باغ آذری تا آب قنات تنها نیم متر است. به مالکان این خانه ها که سقف‌های چوبی و دیوار های شکم جلو داده دارند اجازه نوسازی داده نمی‌شود. اجازه هم که صادر شود هیچ پیمانکار عاقلی برای  چنین گود برداری خطرناکی پا جلو نمی‌گذارد.

مرتضی محمدی از ساکنان  قدیمی این گود می‌گوید بیش از ۳۰۰ پلاک در ۵ کوچه اینجا جا خوش کرده اند که ساکنان شان وضعیت مشقت باری را تحمل می‌کنند:«تردد از پلکان های تیز و ناجور باغ آذری برای جوان هایی که چهار ستون بدن شان سالم است هم مشکل به نظر می رسد. بیماران و سالمندان و کودکان این ۵ کوچه بارها تجربه زمین خوردن از این پله ها را داشته اند و دعای همیشگی اهالی اینجا این شده که الهی خانه‌ای آتش نگیرد، سقفی نریزد و بیماری به خدمات اورژانس نیاز پیدا نکند. تردد خودروهای آتش نشانی و آمبولانس در این کوچه های پلکانی همیشه خدا با دردسر همراه بوده است.»

 بگو اسم این خیابان را عوض کنند

از یکی از همین کوچه های پلکانی در حال عبور هستیم.ما را دوربین به دست که می بیند نزدیک می شود. می‌گوید بیا با شما حرف دارم. دستم را می گیرد و ما را به خیابان اصلی می برد.خیابان شهید اکبر شندی. صدایش گرفته است. به تابلوی خیابان و عکس شهید اشاره می‌کند و می‌گوید مادر شهید اکبر شندی است. چشم های آب افتاده اش را به چشم هایم می‌دوزد. می‌گوید من که می‌دانم آخر سر این خانه ها روی سرمان خراب می‌شود. دیگر کاری به این خانه ها ندارم. همه عمر غصه‌خور بوده ایم. داغ جوان دیده‌ایم. این‌ها که دیگر چیزی نیست. بعد درخواستی می‌کند و می‌گوید مدیونم این را به گوش مسئولان نرسانم. از رفت و آمدهای مشکوک به اتاقک های  ایرانیتی اینجا می‌گوید. از نزاع های خونین سر یک بند انگشت مواد، از پوشش نامناسب آدم هایی که هزار پشت با اهالی سر به توی اینجا غریبه هستند و با حال غیر عادی طول این خیابان را بالا و پایین می‌روند. سر آخر با صدای لرزانی می‌گوید برو بگو وقتی رسیدگی نمی‌کنید این مرحمتی را نخواستیم. روی پله‌ای می نشیند و می‌گوید برو بگو اسم پسر من را از این خیابان بردارند. این خیابان شایسته اسم پسر آقای من نیست.

ماجرای یک پیشنهاد بی شرمانه

بیشتر خانه‌های گود باغ آذری ریخت از دنیا برگشته‌ای دارند. ساکنان این خانه‌ها با ماله‌کشی ظاهر این سکونت گاه‌های لرزان را آبرومندتر کرده‌اند اما واقعیت این است که یک رانش جزئی می‌تواند کار زلزله ای تمام عیار را در خانه های از نفس افتاده اینجا انجام دهد‌. محمدی می‌گوید کوچه‌های گود باغ آذری همسایه بازار لوکس بلور فروشان خیابان صابونیان هستند. بازاری که هر باب مغاره آن شیرین سرقفلی چند میلیاردی دارد:«چندی پیش تعدادی از پیمانکاران به محله‌مان آمدند.پیشنهادشان این بود که همه خانه های این گود را با قیمتی ناچیز خریداری و به جای آن مجتمع تجاری وسیعی علم کنند. ساکنان گود راضی به این خسران نشدند چرا که با قیمتی که به آن ها پیشنهاد شده بود تنها می توانستند مستاجر محله های دیگر پایتخت شوند.

سر و کله گودهای پایتخت از کجا پیدا شد؟

دلیل سر و شکل گرفتن هر کدام از گود ها با دیگری متفاوت است.هر کدام از آن ها پیشینیه ای با روایتی شنیدنی دارند.خانه‌های این قسمت از شهر با ریپ زدن هایی نامتوازن در طول سال‌های ابتدایی پهلوی اول ریخت و روز  محل سکونت به خود گرفتند. معروف بود اهالی این محله ها زیر بار حرف نرو هستند و زیر سایه حرف سردار سپه که گفته بود هر کس این گود ها را پر کند زمین ها مال خودش می شود دست به کار شده بودند و در همان گودها خانه ای برای خودشان دست و پا کردند. نصرالله حدادی درباره ایجاد این چال‌ها می‌گوید: «در زمان شاه تهماسب ۴ دروازه برای تهران ساخته شد که در اطراف آن خندق هایی بوجود آمد .برای این که تهران دارای حصار مشخصی شود اقدام به  خاک‌برداری از چند نقطه که آن زمان در حاشیه و بیرون از قسمت مرکزی شهر قرار داشت کردند. چاله میدان، چاله حصار، گود زنبورک‌خانه، گود دروازه محمدیه و گود فیل‌خانه به این شکل ایجاد شدند.»

نحوه نام‌گذاری این گودها در طول زمان منطبق بر کارکردی بود که داشتند. حدادی درباره گود زنبورک‌خانه می‌گوید: «زنبورک نوعی اسلحه گرم بود که مانند توپ های جنگی عمل می کرد. لوله ای مانند تفنگ داشت که ته آن گشاد می شد و با سه پایه روی زمین قرار می گرفت. برای حمل این اسلحه آن زمان از شتر و قاطر استفاده می‌کردند. زنبورکچی هم به نظامیانی گفته می‌شد که از این اسلحه استفاده می‌کردند. مهمات و شترها و قاطرهای این زنبورک‌ها را در گودی نگهداری می‌کردند که بعد ها به نام گود زنبورک خانه معروف شد. هر کدام از این گودها سرنوشت خودشان را پیدا کردند. چاله حصار از همان ابتدا محل تخلیه زباله‌های مردم شهر شد. چاله‌میدان هم وضعیتی مشابه چاله‌حصار داشت و کولی‌ها و مهاجرهای بی‌خانمان در اطراف آن زندگی می‌کردند که از آداب شهری و شهرنشینی به دور بودند. چاله‌میدان محدود به جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل، میدان مال فروش ها و بالاخره میدان امین السلطان می‌شد. در زمان شهرداری کریم آقا بوذر جمهری دروازه های تهران برای توسعه شهر تخریب شدند. این گودها با تخریب دورازه‌ها در مرزهای شهر قرار گرفته و رفته رفته وضعیت بهتری پیدا کردند.برخی از این گود ها هنوز سر و شکل محله دارند اما از تعداد دیگری از آن ها اثری باقی نمانده است.

گود عرب‌ها از چال‌هایی بود که بعد از انقلاب با هدف یکسان‌سازی سطح محله ها از میان رفت. محمد علی آزادی از قدیمی ترین ساکنان  محله صابون‌پزخانه در این باره می‌گوید‌:«از وقتی به خاطر دارم همسایه عرب هایی بودیم که می گفتند از خوزستان مهاجرت کردند و به این جا آمده اند. بزرگ این عرب‌ها همه زمین‌های گود را خریده بود و به همین دلیل این چال به گود عرب‌ها معروف شد.کوچه یخچال و کوچه حمام همافران از معبرهای معروف این محله بودند. سال ها پیش برای این که این گود با دروازه غار و صابون‌پزخانه هم سطح شود آن را ازبین بردند. الان بوستان بهاران در محل این گود قرار گرفته است و اطراف آن هنوز اهالی عرب زبانی زندگی می‌کنند که نوادگان همان عرب‌های مهاجر محله ما هستند.

سرنوشت گودهای تهران بنا بر موقعیتی که در آن قرار داشتند رقم می خورد. بعضی از این گودها با خاکریزی مجدد هم سطح محله‌های همسایه‌شان شدند و تعدادی دیگر از آن ها حالا از مراکز مهم تفریحی و ورزشی و حمل و نقل شهری پایتخت به حساب می‌آیند.عمیق بودن ساختار این محله‌ها باعث می‌شد تا شهرداران وقت با یک برنامه‌ریزی، پروژه ای که نیاز به حفر داشت را برای اجرا به این اماکن شهری بیاورند.ترمینال جنوب نمونه بازر این تصمیم‌گیری ها بود. این ترمینال در دهه 40 در محل گود آذری احداث شد. در کنار آن دریاچه‌ای بزرگ احداث کردند که اکنون در دل بوستان بعثت قرار دارد و همچنان محل تفریح اهالی محله های جنوبی است.

گود حسین نفتی هم که در منطقه 16 قرار داشت اکنون تبدیل به یکی از ورزشگاه های این منطقه شده است.چاله مگسی که در کنار مکان فعلی ایستگاه متروی شهرری قرار داشت اکنون بخشی از محله دیلمان محسوب می‌شود. در گذشته از اهالی این گود با نوعی تحقیر یاد می‌شد اما اکنون مکان چاله مگسی متصل به بزرگراه شده و خانه‌ها و املاک آن از خوش نشین ترین نقاط منطقه 20 شهرداری است.یافت آباد، چشمه علی، صالح آباد، نازی آباد و باقر آباد هم از گودهای دیگری بودند که در طول دهه 30 و 40 تبدیل به محله های مسکونی با شمایلی آبرومند شدند.

به آینده گود ها امیدواریم

بسیاری از کارشناسان و مدیران شهری بعد از بازدید از شکل و شمایل گود های پایتخت به نتیجه واحدی می رسند. می‌گویند ریشه این همه نا به سامانی از بافت فرسوده آب می خورد. زهرا نژاد بهرام هم از این دست مدیران است و می‌گوید در سال های گذشته تلاش مضاعفی در راستای بهبود وضعیت این پهنه های دردسر ساز در پایتخت انجام شده است: «به همراه دیگر اعضای شورای شهر بر اساس اولویت‌های موجود از این گودها بازدید هایی انجام داده‌ایم. به خوبی از مشکلات ساکنان آنها با خبریم و تلاش ما در این راستا بوده که بتوانیم با سیاست‌گذاری های مناسب باعث بهبود وضعیت این مناطق پایتخت شویم.»

عضو کمیسیون معماری و شهر سازی شورای شهر می‌گوید خانه‌های بسیاری از گودنشین ها فاقد سند است و همین به ادامه‌دار شدن مشکلات آنها دامن می‌زند :«از سوی شهرداری مناطق تسهیلاتی برای نوسازی بافت های فرسوده در نظر گرفته شده است. مالکانی که خانه‌های شان در این پهنه‌ها قرار گرفته از پرداخت هزینه پروانه ساخت معاف هستند، اما دریافت این تسهیلات با ارائه سند امکان پذیر است و اطلاع داریم که بسیاری از خانه‌هایی که در گود‌های پایتخت قرار دارند فاقد سند هستند.»

نژاد بهرام با اشاره به این نکته که با فعالیت ستاد بازآفرینی نسبت به آینده گود ها امیدوار است،‌ می‌گوید:«با اعلام برنامه‌های خود در چند محور بافت فرسوده موفق شدیم میزان بودجه سازمان نوسازی را چند برابر کنیم. این اتفاق در سال‌های گذشته بی سابقه بوده است. بر اساس مسیر برنامه توسعه اولویت بندی‌هایی برای احیا و نوسازی در بافت فرسوده انجام شده است. مبنای اولویت بندی، فراوانی بافت فرسوده در یک منطقه نیست بلکه آمادگی داشتن آن پهنه برای احیا شدن نیز اهمیت دارد. گود نشین ها با مشکلاتی روبه به هستند که در ستاد بازآفرینی ابتدا در تلاش برای رفع آن ها هستیم و سپس این محدوده ها را نیز در اولویت های نوسازی بافت فرسوده قرار خواهند گرفت.»

انتهای پیام

captcha