حفظ امانت و اقامه عدل؛ ضامن بقای نظام و جامعه دینی و غیردینی
کد خبر: 3823158
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۴
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

حفظ امانت و اقامه عدل؛ ضامن بقای نظام و جامعه دینی و غیردینی

گروه سیاسی ــ رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با مسئولان قوه قضائیه با استناد به آیه 58 سوره نسا، تحقق عدالت را محور و هدف اصلی فعالیت‌های این قوه برشمردند و بر مبنای تأکید این آیه، می‌توان ادای امانت و رفتار عادلانه را زیربنای هر جامعه‌ای، خواه دینی و خواه غیر دینی، دانست که می‌خواهد حیاتی سالم و انسانی داشته باشد.

به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان دیدار روز 5 تیرماه، رئیس و مسئولان دستگاه قضائی، اهمیت کار این قوه را در تحقق عدالت دانسته و فرمودند: در قرآن کریم [آمده]: «وَ اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُموا بِالعَدل»؛ عدالت، اساس کار حیات طیّبه‌ انسانی است. شما برای تعجیل فرج امام زمان (ارواحنا فداه) هم که دعا می‌کنید، می‌گویید ایشان بیایند که عدالت را برقرار کنند؛ این است دیگر. یَملَاُ اللهُ‌ بِه الاَرضَ‌ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛ با اینکه آن بزرگوار دین را هم، تقوا را هم، اخلاق را هم به جامعه تزریق خواهد کرد امّا شما نمی‌گویید: «یملا الله به الارض دیناً»؛ [بلکه] می‌گویید: «عدلاً»؛ این نشان‌دهنده‌ این است که عدل، نیاز اصلی حیات طیّبه انسانی است. شما هم دادگستری هستید، عدلیّه هستید، مأموریّت اصلی شما اقامه‌ عدل است. اهمّیّت قوّه‌ قضائیّه از اینجا است». رهبر معظم انقلاب در واقع برای تبیین عدالت؛ به مثابه بنیان و محور فعالیت قوه قضائیه، به بخشی از آیه 58 سوره نسا اشاره می‌کنند.

سوره نسا چهارمین سوره و از سوره‌های «مدنی» قرآن که در جزء چهارم تا ششم قرار دارد و شامل 176 آیه است. این سوره را نسا نامیده‌اند چون بیشتر احکام فقهیِ مربوط به زنان در این سوره آمده است. سوره نسا بیشتر درباره احکام زناشویی و ارث سخن می‌گوید و در میان آنها به احکام نماز، جهاد و شهادت می‌پردازد. همچنین در این سوره مطالبی به صورت خلاصه درباره اهل کتاب و سرگذشت پیشینیان آمده و خداوند درباره منافقان هشدار داده است.

اما متن کامل آیه 58 سوره نسا به این شرح است: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا»

ترجمه آیه: «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست.»

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است: «اين آيه شريفه دو فقره است يكى دستور به اداى امانات به صاحبانش و ديگر حكم به عدالت كردن، فقره دوم ارتباطش با آيات قبل روشن است، چون آيات قبل پيرامون حكم كردن يهود بنفع مشركين و عليه مؤمنين دور مى زد، در فقره دوم هم درباره همين معنا به عموم مردم خطاب نموده، مى‌فرمايد: وقتى در بين كسانى كه اختلاف دارند حكم مى كنيد به عدالت حكم كنيد.

اما وجه ارتباط فقره اول به آيات قبل، اين است كه در آغاز معرفى يهود فرمود: هيچ مى‌بينى كسانى كه بهره‌اى از كتاب داده شده‌اند چگونه به جبت و طاغوت ايمان مى‌آورند، و معلوم است كه آنچه در كتاب‌هاى آسمانى آمده بيانگر آيات خدا و معارف الهيه است و اين خود امانتى است كه خداى تعالى به اهل هر كتابى سپرده و از آنان ميثاق گرفته كه به گوش مردمش برسانند و از اهلش كتمان نكنند.

اين قرائنى كه ذكر شد مؤيد اين احتمال است كه منظور از امانات تنها امانت‌هاى مالى نيست، بلكه شامل امانت‌هاى معنوى از قبيل علوم و معارف حقه كه بايد به اهلش برسد نيز مى‌شود.

سوره نسا بیشتر درباره احکام زناشویی و ارث سخن می‌گوید و در میان آنها به احکام نماز، جهاد و شهادت می‌پردازد. همچنین در این سوره مطالبی به صورت خلاصه درباره اهل کتاب و سرگذشت پیشینیان آمده و خداوند درباره منافقان هشدار داده است.

سخن كوتاه اينكه وقتى يهود به امانت‌هاى الهيه كه به دستشان سپرده شده بود خيانت كردند و با علم به اينكه دين خدا توحيد است و دين توحيد همين است كه پيامبر اسلام بدان دعوت مى‌كند و پيامبر اسلام همان است كه تورات و انجيل نشانه‌هاى او را داده، با اين حال، نشانه‌هاى رسالت رسول خدا(ص) را كه در كتاب آنان ذكر شده بود كتمان كردند آن‌هم در وقتى كه واجب بود به مردم اعلام كنند و تازه به همين مقدار خيانت اكتفا ننموده، در داورى بين مؤمنين و مشركين حكم به جور و ستم كردند، دين بت‌پرستى را بهتر از دين توحيد قلمداد نمودند، و نتيجه خيانت‌شان اين شد كه مشمول لعنت الهى شدند و اين لعنت الهى كارشان را به عذاب سعير كشانيد و چون كارشان كشيد به آنجا كه كشيد، خداى سبحان سياق كلام را از تكلم به غيبت تغيير داد.

تا اينجا لحن گفتار اين طور بود كه مى‌فرمود: (ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت و ملك عظيم داديم )، و در آخر لحن كلام را تغيير داد، و خداى تعالى خود را غايب فرض كرده فرمود: (خدا شما را امر مى‌كند به اين كه امانت‌ها را به اهلش برسانيد، و در بين مردم به عدالت حكم كنيد). اگر ما معناى اداى امانت و عدالت در داورى را توسعه داديم به مقتضاى سياق آيه بود كه خود شما خواننده توجه كرديد، پس ديگر جاى اين ايراد نيست كه كسى بگويد: لفظ امانت و حكم، ظاهر در امانت‌هاى مالى، و حكم در اختلافات مادى است، زيرا وقتى در مرحله تشريع گفته شود: امانت را به صاحبش برسانيد، و بين دو نفر كه اختلاف دارند به عدالت حكم كنيد، اين معنا به ذهن شنونده تبادر مى‌كند كه منظور از امانت، امانت مالى، و منظور از داورى هم داورى در اختلافات مالى است، براى اينكه تشريع وقتى مطلق شد مقيد به موضوعات احكام فرعى فقهى نمى‌شود، بلكه وقتى مثلاً قرآن كريم به طور مطلق مى‌فرمايد: رد امانت واجب است، و يا به طور مطلق مى‌فرمايد حكم به عدل واجب است، از اين دو مطلق هر موضوعى كه مربوط به فقه باشد حكم مناسب خود را مى‌گيرد، و هر موضوعى كه مربوط به اصول معارف باشد آن نيز حكم خود را مى‌گيرد، و همچنين هر فن ديگرى از معارف دينى حكم مناسب خود را مى‌گيرد.»

آیت‌الله مکارم شیرازی درباره این آیه در تفسیر نمونه در ابتدا به تشریح شأن نزول آن می‌پردازد و بیان می‌دارد: «در تفسير مجمع البيان و بعضى ديگر از تفاسير اسلامى نقل شده كه اين آيه زمانى نازل گرديد كه پيامبر(ص) با پيروزى كامل وارد شهر مكه گرديد، عثمان بن طلحه را كه كليددار خانه كعبه بود احضار كرد و كليد را از او گرفت، تا درون خانه كعبه را از وجود بت‌ها پاك سازد، عباس عموى پيامبر(ص) پس از انجام اين مقصود تقاضا كرد كه پيامبر(ص) با تحويل كليد خانه خدا به او، مقام كليددارى بيت الله كه در ميان عرب يك مقام برجسته و شامخ بود، به او سپرده شود (گويا عباس ميل داشت از نفوذ اجتماعى و سياسى برادرزاده خود به نفع شخص خويش استفاده كند) ولى پيامبر(ص) بر خلاف اين تقاضا پس از تطهير خانه كعبه از لوث بت‌ها در خانه را بست و كليد را به عثمان بن طلحه تحويل داد، در حالى كه آيه مورد بحث را تلاوت مي‌نمود؛ ان الله يامركم ان تؤ دوا الامانات الى اهلها...».

در ادامه در تفسير این آیه آمده است: «این آيه گرچه همانند بسيارى از آيات در مورد خاصى نازل شده ولى بديهى است يك حكم عمومى و همگانى از آن استفاده مي‌شود» و صريحاً مي‌گويد: خداوند به شما فرمان مي‌دهد كه امانتها را به صاحبان آنها بدهيد. (ان الله ياءمركم ان تؤ دوا الامانات الى اهلها).

روشن است امانت معنى وسيعى دارد و هر گونه سرمايه مادى و معنوى را شامل مي‌شود و هر مسلمانى طبق صريح اين آيه وظيفه دارد كه در هيچ امانتى نسبت به هيچ كس (بدون استثناء) خيانت نكند، خواه صاحب امانت ، مسلمان باشد يا غير مسلمان، و اين در واقع يكى از مواد اعلاميه حقوق بشر در اسلام است كه تمام انسان‌ها در برابر آن يكسانند، قابل توجه اينكه در شأن نزول فوق ، امانت تنها يك امانت مادى نبود و طرف آن هم يك‌نفر مشرك بود.

در قسمت دوم آيه، اشاره به دستور مهم ديگرى شده و آن مسئله عدالت در حكومت است. آيه می‌گويد خداوند نيز به شما فرمان داده كه به هنگامى كه ميان مردم قضاوت و حكومت مي‌كنيد، از روى عدالت حكم كنيد (و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ). سپس براى تأكيد اين دو فرمان مهم مي‌گويد: خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما مي‌دهد (ان الله نعما يعظكم به).

باز تأكيد مى‌كند و مي‌گويد: در هر حال خدا مراقب اعمال شما است؛ هم سخنان شما را مى شنود و هم كارهاى شما را مي‌بيند (ان الله كان سميعا بصيرا) اين قانون نيز، يك قانون كلى و عمومى است و هر نوع داورى و حكومت را چه در امور بزرگ و چه در امور كوچك بوده باشد شامل مي‌شود، تا آنجا كه در احاديث اسلامى مي‌خوانيم: روزى دو كودك خردسال، هر كدام خطى نوشته بود و براى داورى در ميان آنها و انتخاب بهترين خط به حضور امام حسن (ع) رسيدند، على (ع) كه ناظر اين صحنه بود فورا به فرزندش گفت: (يا بنى انظر كيف تحكم فان هذا حكم و الله سالك عنه يوم القيامة !) فرزندم! درست دقت كن، چگونه داورى مى‌كنى، زيرا اين خود يك نوع قضاوت است و خداوند در روز قيامت درباره آن از تو سؤال مى‌كند!

اين دو قانون مهم اسلامى (حفظ امانت و عدالت در حكومت) زيربناى يك جامعه سالم انسانى است و هيچ جامعه‌اى خواه مادى يا الهى بدون اجراى اين دو اصل، سامان نمى‌يابد.

اصل اول مي‌گويد: اموال، ثروت‌ها، پست‌ها، مسئوليت‌ها، سرمايه‌هاى انسانى، فرهنگ‌ها و ميراث‌هاى تاريخى همه امانت‌هاى الهى است كه به دست افراد مختلف در اجتماع سپرده مي‌شود و همه موظف‌اند كه در حفظ اين امانات و تسليم كردن آن به صاحبان اصلى آن بكوشند، و به هيچ وجه در اين امانت‌ها خيانت نشود.

از طرفى هميشه در اجتماعات، برخوردها و تضادها و اصطكاك منافع وجود دارد كه بايد با حكومت عادلانه حل و فصل شود تا هر گونه تبعيض و امتياز نابجا و ظلم و ستم از جامعه برچيده شود.

همان طور كه در بالا گفته شد، امانت منحصر به اموالى كه مردم به يكديگر مي‌سپارند نيست، بلكه دانشمندان نيز در جامعه امانتدارانى هستند كه موظف‌اند حقايق را كتمان نكنند، حتى فرزندان انسان امانت‌هاى الهى هستند كه اگر در تعليم و تربيت آنان كوتاهى شود، خيانت در امانت شده و از آن بالاتر وجود و هستى خود انسان و تمام نيروهایى كه خدا به او داده است امانت پروردگارند كه انسان موظف است در حفظ آنها بكوشد، در حفظ سلامت جسم و سلامت روح و نيروى سرشار جوانى و فكر و انديشه كوتاهى نكند و لذا نمي‌تواند دست به انتحار و يا ضرر به خويشتن بزند، حتى از بعضى از احاديث اسلامى استفاده می‌شود كه علوم و اسرار و ودايع امامت كه هر امامى بايد به امام بعد بسپارد در آيه فوق داخل است.

اين دو قانون مهم اسلامى (حفظ امانت و عدالت در حكومت) زيربناى يك جامعه سالم انسانى است و هيچ جامعه‌اى خواه مادى يا الهى بدون اجراى اين دو اصل سامان نمى‌يابد.

قابل توجه اينكه در آيه فوق مسئله اداى امانت بر عدالت، مقدم داشته شده است؛ اين موضوع شايد به خاطر آن است كه مسئله عدالت در داورى، هميشه در برابر خيانت لازم مي‌شود، زيرا اصل و اساس اين است كه همه مردم امين باشند، ولى اگر فرد يا افرادى از اين اصل منحرف شدند نوبت به عدالت مي‌رسد كه آنها را به وظيفه خود آشنا سازد.

به همین جهت است که عدالت و رفع تبعیض به ویژه در نظام و جامعه اسلامی به مثابه یک امر بنیانی و اساسی است که تداوم حیات آن نظام سیاسی و جامعه را تضمین می‌کند؛ در واقع فقدان عدالت به از هم‌پاشیدگی اجتماعی می‌انجامد و حیات نظام سیاسی، اسلامی و غیر اسلامی، را به خطر می‌اندازد.

اما اهمیّت عدالت در اسلام از آنجا سرچشمه می‏‌گیرد که بنابر آموزه‏های اسلامی، خداوند، عادل است و همه افعال الهی عین عدالت است و ستم و افراط و تفریط بدان‏ راه ندارد. این درجه اهمیت عدالت تا حدی است که قرآن کریم، برای بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی دو هدف یاد می‏‌کند: برقرار ساختن عدالت میان انسان‏ها و تأمین سعادت دنیوی و اخروی آنان و دیگری هدایت انسان‌ها به سوی بندگی خدا.

حجت‌الاسلام و المسلمین قرائتی در تفسیر نور به نکات ذیل در خصوص این آیه اشاره می‌کند:

1ـ امانتدارى و رفتار عادلانه و دور از تبعيض، از نشانه‌هاى مهم ايمان است، چنانكه خيانت به امانت، علامت نفاق است. در حديث است: به ركوع و سجود طولانى افراد نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و امانتدارى آنان بنگريد.
2ـ در روايات متعدّد، منظور از امانت، رهبرى جامعه معرّفى شده كه اهلش اهل‌بيت عليهم السلام مى‌باشند. اين مصداق بارز عمل به اين آيه است.
3ـ كليد خوشبختى جامعه، بر سر كار بودن افراد لايق ورفتار عادلانه است و منشأ نابسامانى‌هاى اجتماعى، رياست نااهلان وقضاوت‌هاى ظالمانه است. حضرت امير عليه السلام فرموده است: «من تقدّم على قوم و هو يرى فيهم من هو افضل، فقد خان اللّه و رسوله والمؤمنين» هر كس خود را در جامعه بر ديگران مقدّم بدارد و پيشوا شود در حالى كه بداند افراد لايق‌تر از او هستند، قطعاً او به خدا و پيامبر و مؤمنان خيانت كرده است.
4ـ سپردن امور به كاردانان و قضاوت عادلانه، از مصاديق عمل صالح و از نشانه‌هاى ايمان است.
5ـ هر امانتى صاحبى دارد وهركس لياقت واستعداد كار ومقامى را دارد.
6ـ در اداى امانت و دادگرى، ايمان شرط نيست. نسبت به همه‌ مردم بايد امين و دادگر بود.
7ـ قاضى و حاكم بايد عادل باشد.
8ـ تشكيل حكومت لازم است. لازمه‌ سپردن مسئوليّت‌ها به اهلش و قضاوت عادلانه برقرارى نظام و حكومت الهى است.
9ـ موعظه خوب، آن است كه علاوه بر پندهاى اخلاقى، به مسائل اجتماعى و قضايى هم توجّه كند.
10ـ اگر مردم هم خيانت در امانت يا ستم در قضاوت را نفهمند، خدا بينا و شنواست.

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۰۹ - ۱۲:۱۳
0
0
راه حل ایستادگی ، مقاومت و درخواست مردم در گام دوم انقلاب و کشور :
می بایستی تمامی آقازاده ها،اقوام و خانوداه های منافق خیانتکار فاسد،اختلاسگر و رانت خوار ظالم در حق ملت ، مردم ،انقلاب و نظام در طول این ۳ دهه بعد از جنگ تحمیلی از سوی صدام جنایتکار, در صورت حضور در مسند قدرت ،پایین آورده شده، عادلانه ، علنی و بدون هیچ گونه تبعیض ،بی عدالتی، ملاحظه و مصلحت اندیشی کلیشه ای محاکمه شوند. تا اعتماد مردم ترمیم گردیده ، پشتوانه و حمایت مردمی نظام احیا شده و ارزش ها و باورهای دینی-سیاسی-اجتماعی نظام را ارزش ها و باورهای خود بدانند.
captcha