داریوش بابائیان، تهیهکننده سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه فیلمهای ملودرام میتواند مروج سبک زندگی ایرانی – اسلامی در جامعه باشد، اظهار کرد: ژانر ملودرام از جمله گونههایی است که میتواند خانوادهها را به سینما بکشاند، اما آنچه امروز به عنوان ملودرام در سینما شاهد هستیم، آثار طنزی است که جز لودگی چیز دیگری برای گفتن ندارد. این قبیل آثار نه تنها بازخورد خوبی در جامعه ندارد، بلکه برخی بیاخلاقیها را نیز اشاعه میدهد.
وی افزود: لازم است تأکید کنم که این قبیل تولیدات حتی فیلم طنز هم محسوب نمیشوند، چراکه کمدی یکی از اتفاقات خوب سینماست که برای خود معیارهایی دارد و در برخی مواقع میتواند خاصیت اصلاحگری نیز داشته باشد. بهترین مثال در این رابطه فیلمهای چارلی چاپلین است که در زمان خود بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماع را تصویر میکرد. فیلمهای این هنرمند نهتنها باعث سرگرمی میشد، بلکه قادر بود معضلات را هم از بین ببرد. در ایران هم در دهه شصت چنین فیلمهایی را داشتیم، اما دیگر چنین اتفاقی کمتر در سینما رخ میدهد.
خنداندن به هر قیمتی
این تهیهکننده ادامه داد: آنچه هماکنون در فیلمهای طنز رواج پیدا کرده، خنداندن به هر قیمتی است؛ پس اگر قرار باشد هر حرف و عمل ناپسندی هم گفته شود عاری از ایراد است! این اتفاق بسیار بد و مذموم است که دوری خانوادهها را از سینماها به همراه داشته است. مطلب دیگر اینکه سینما باید باعث بالا رفتن سطح فکر مردم شود، اما امروز فیلمهایی که روی پرده میرود چنین خواستی را دنبال نمیکند. در این میان معدود کارهای خوبی هم وجود دارد، اما بحث ما به اکثریت فیلمها مربوط میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا فیلمهایی که کیفیت پایین دارند در گیشه فروش موفقی پیدا میکنند؟ گفت: این گونه نیست، چون ممکن است یک فیلم کمکیفیت به طور اتفاقی فروشی موفق داشته باشد، اما مطمئن باشید آن کار در ادامه اکران خود با افت تماشاگر روبرو خواهد شد. هرچند اگر فیلم بیکیفیتی هم وجود داشته باشد که پرفروش باشد آن اثر در هنر این سرزمین ماندگار نخواهد بود.
فیلمهای سخیف، سلیقه تماشاگر را تنزل میدهد
بابائیان در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: رواج فیلمهای بیکیفیت همان گونه که گفتم علاوه بر بدآموزی، سلیقه مردم را هم کاهش میدهد، چون وقتی مخاطب در طول زمان، بیننده یک شکل از فیلم باشد مطمئناً سطح سلیقهاش کاهش پیدا خواهد کرد. البته در این زمینه فقط سینما ایفاگر نقش نیست، بلکه تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هم قادرند تأثیرگذار باشند، به ویژه شبکه نمایش خانگی که سودآوری آن بیشتر است.
تهیهکننده فیلم «بازنده» با بیان اینکه هیچ بهانهای برای تولید فیلمهای بیکیفیت قابل پذیرش نیست، گفت: برخی مواقع میشنویم که جذب مخاطب مردم را از شبکههای ماهوارهای دور میکند، پس این عمل به هر قیمتی پسندیده است. در جواب باید بگویم که قرار نیست که ما به جای ترویج فرهنگ ارزشی و سبک زندگی – اسلامی مروج بداخلاقیها باشیم؛ زیرا اگر چنین کاری کنیم کسانی که فرهنگ این سرزمین را هدف قرار دادهاند به خواسته خود میرسند.
بابائیان در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: نهادهای دولتی برای رشد وضعیت فرهنگی کشور قادرند قدمهای بسیاری محکمی بردارد، چون بخش خصوصی قادر نیست از عهده مخارج برخی فیلمها برآید؛ برای مثال فیلم «شبی که ماه کامل» را مثال میزنم. این فیلم به لحاظ فرم و ساختار و همچنین موضوعی که مدنظر قرار داده، اتفاقی خوب در سینماست که هم مورد پسند تماشاگر است و هم تأثیرگذاری آن کاملاً ملموس است. این قبیل آثار جدا از داشتههای فنی، حرف خود را نیز بدون شعار میگویند؛ برای همین مدل جدیدی از آثار ارزشی را پیش روی مخاطبان قرار میدهند.
وی اظهار کرد: توصیهای دیگر به بخش دولتی دارم، آنهم حمایت آنها از بخش خصوصی است. منظور اینکه برای سینماگرانی که میخواهند اثری ارزشمند با سرمایه شخصی تولید کنند، امکاناتی را فراهم آورند تا اگر کار آنها به هر دلیلی در گیشه موفق نبود آن تهیهکننده باز هم بتواند دست به تولید همان کارها بزند. البته مطمئن هستم همسویی دولت و بخش خصوصی در بلندمدت میتواند سینمای ایران را به سمت کیفیت سوق بدهد، زیرا در فرایندی طولانی مدت تماشاگر با آثار باکیفیت ارتباط برقرار خواهد کرد و در ادامه از آثار سخیف روگردان خواهد شد.
ترویج سبک زندگی به ملودرام خلاصه نمیشود
تهیه کننده فیلم «شور عشق» متذکر شد: اگر در سینما به دنبال تروج سبک زندگی ایرانی – اسلامی هستیم تنها نباید آن را در ملودرامهای خانوادگی جستجو کنیم، بلکه در تمامی ژانرها هم انتظار میرود چنین خواستی را تأمین کند؛ به ویژه در حوزه فیلم کودک انتظار میرود که اتفاقات بسیاری خوبی رقم بخورد، چون مخاطب اگر از کودکی بیننده کارهای ارزشمند باشد، مطمئناً در بزرگسالی هم به دنبال آن خواسته خواهد رفت. برای این گفته بسیاری از تولیدات دهه ۶۰ و ۷۰ سینمای کودک مثالهای خوبی هستند که دیگر کمتر به آنها فرصت خودنمایی داده میشود.
وی در انتهای این گفتوگو گفت: یکی از بدترین شیوههای تبلیغ سبک زندگی ایرانی اسلامی آن است که بخواهیم با نادیده گرفتن، جامعه الگوی مدنظر خود را به بیننده منتقل کنیم، چون تماشاگر باید بپذیرد که آیا فیلم یا سریالی که میبیند، نمود بیرونی دارد یا خیر.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام