خداوند در آیه 27 سوره حج میفرماید: «وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَ عَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِّیَشْهَدُواْ مَنَـفِعَ لَهُمْ»؛ «و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از راه دوری به سوی تو بیایند تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات بخش و سازنده ) باشند.»
از امام صادق (ع) سؤال شد که مراد از «لِّیَشْهَدُواْ مَنَـفِعَ لَهُمْ» منافع دنیاست و یا منافع آخرت؟ حضرت فرمود: «تمام آنها مراد است.»
سفر حج سابقه تاریخی دارد و حتی قبل از ظهور اسلام، بهعنوان یک مسئله عبادی مطرح بوده است، اما آنگونه که در اسلام لازم شمرده شده و با شرایط خاص تبیین شده است، آثار و برکات بیشماری دارد که میتوانند در تحول و سازندگی انسان نقش بهسزایی داشته باشند.
اگر از حج به نحوه صحیح بهرهبرداری شود، هر سال میتواند میلیونها انسان را به سوی خدا متحول کرده، سازندگی عمیقی در آنان ایجاد کرد. نه تنها در خود زائران میتواند چنان تحولی را ایجاد کند، بلکه در منتظران زائر بعد از برگشت او نیز میتواند اثرگذار باشد. مصاحبه زیر نگاهی به برخی از آثار و برکات معنوی حج از زبان یکی از حجاح سرزمین وحی است.
عبدالکریم مغانی حسینی، از حجاج پیشکسوت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 54 به سفر معنوی حج مشرف شده است، در گفتوگو با
ایکنا از خراسان رضوی در خصوص این سفر معنوی اظهار میکند: در حال حاضر 93 سال دارم اما اولین سفر به خانه خدا را در سن جوانی تجربه کردم. در 49 سالگی با همسرم که آن زمان 39 سال داشت و اکنون 29 سال است که از دنیا رفته، همراه با فرزند کوچکمان که آن زمان پنج سالش بود راهی سفر حج شدیم که البته آن زمان مرسوم بود جمعی از فامیل و آشنا با هم تصمیم گرفته و جمعی به این سفر میرفتند و من نیز با تعدادی از خویشان و آشنایان همسفر شده و به این سفر مشرف شدیم.
وی ادامه میدهد: آن دوران عمده سفرها زمینی بود به جز عدهای از افراد که توان مالی بالا داشتند و یا از جایگاه خاصی در مملکت برخوردار بودند، وگرنه افراد معمولی با اتوبوس سفر میکردند و سفر ما از طریق زمینی و با اتوبوس بود و در بین راه از کشورهایی چون ترکیه، سوریه، اردن و... عبور کردیم که البته توقف ما در هریک از این کشورها خاطرات بسیاری برجای گذاشت که در این بحث مجال تشریح همه آن خاطرات تلخ و شیرین نیست. خلاصه کلام اینکه بعد از همه شیرینیها و سختیهای سفر به مکه رسیدیم.
مغانی حسینی میگوید: سفر ما 9 ماه به طول انجامید و طی این مدت چندین بار عمره به جای آوردیم. همسر و دخترم تقریباً با خانواده صاحب هتلی که اتاقی برای این مدت اجاره کرده بودیم صمیمی شده بودند و حتی همسرم برای خرید و یا انجام اعمال عبادی، دخترم را برای نگهداری نزد همسر هتلدار میگذاشت و او نیز چون فرزندی نداشت به دخترم علاقه خاصی نشان میداد و تقریباً در این مدت با معاشرتی که با وی داشتند به زبان عربی مسلط شده بود که وقتی به ایران بازگشتیم، تا یک مدتی با تکلمش مشکل داشتیم. البته یکی از خاطرات شیرین آن زمان این بود چون شرطهها با توسل به ائمه(ع) مخالف هستند و بوسیدن ضریح پیامبر(ص) را شرک میدانند و دخترم در آن سن دوست داشت اطراف ضریح برود برای اینکه مورد حمله شرطهها قرار نگیرد به یکی از آنان مبلغی پول میدادم تا بگذارد به ضریح نزدیک شود. در این مدت آن شرطه به حضور ما عادت کرده بود و من نیز به پول دادن به او عادت کرده بودم.
از آن سفر حج، یک نوار کاست با صدای همسرم باقی مانده است
وی عنوان میکند: در آن زمان، وسایل ارتباطی مانند امروز وسعت نداشت و تنها اعیان و اشراف تلفن داشتند؛ لذا خانوادههای حجاج برای برقراری ارتباط با خانواده خود در ایران بسیار مشکل داشتند و از آنجا که مدت سفر طولانی بود، باید به نحوی احوالات خود را به خانواده و اقوام اطلاع میدادند. از طریق نامه و پر کردن نوار کاست و سپردن آن به حجاج شهری که در آن سکونت داشتند، حال و احوال خود را به خویشان و دوستان اطلاع میدادند که در حال حاضر از آن سفر یک کاست با صدای همسر و فرزندم و خاطرات بسیاری باقی مانده است.
این حاجی پیشکسوت ابراز میکند: اعمال و مناسک حج از همان زمانی که واجب شده تاکنون تغییری نکرده و نخواهد کرد و من هم مانند سایر حاجیان اعمال را بجای آوردم که امیدوارم مورد قبول درگاه احدیت قرار گرفته باشد، اما توفیق شد تا در سال 86 بار دیگر به حج عمره مشرف شوم، اینبار تنها بودم و با وجود اینکه بافت شهرهای مکه و مدینه بسیار تغییر کرده بود اما خاطراتم دوباره مرور شد و بافت گذشته جای جای اطراف کعبه و حرم پیامبر(ص) را در ذهنم به یاد آوردم. آن زمان کوچه بنیهاشم هنوز تخریب نشده بود و بافت تاریخی شهر از بین نرفته بود.
مغانی حسینی ادامه می دهد: به سال 54 برمیگردم، آن زمان که موسم حج تمتع پایان یافت و همه گروه برای بازگشت اقدام کردیم. دلتنگی عجیبی بر ما چیره شده بود. همه با قیافههای ماتمزده از ترک مدینهالنبی و بیت عتیق اما از طرفی شعف بازگشت برای دیدار چشم بهراهان، حس و حال عجیبی داشت. بعد از 9 ماه با همه اهالی آن محله و شهر و دیار انس گرفته بودیم و وقتی برای طلب حلالیت و خداحافظی رفتیم آنان نیز از این وداع دلگیر بودند. بازگشت ما نیز چند روزی به طول انجامید و همه چیز در ایران برای استقبال از ما بهعنوان حاجی از سوی اقوام و فرزندان آماده شده بود.
رسم و رسومات استقبال از حجاج
وی اضافه میکند: آن زمان رسم و رسومات زیادی برای استقبال از حجاج بود. از بستن طاق نصرت در مسجد محل تا چراغانی خانه حاجی از جمله رسومات مهم در آن زمان بود. چاووشیخوانی نیز برای اطلاع یافتن اهالی محل از حضور حاجی برگزار میشد و همه افراد برای دیدهبوسی و تبرک جستن به زائران بیتالله الحرام صف میکشیدند.
این حاجی ادامه میدهد: قربانی کردن گوسفند در جلوی پای حاجی نیز مرسوم بود. یادم است که 24 گوسفند از طرف اقوام خودم و همسرم در بدو ورود ما قربانی شد و از گوشت آن همه افراد در محله و اقوام و دوستان اطعام شدند.
مغانی حسینی عنوان میکند: رسم بر این بود که حاجی و حاجیه خانم تا سه روز در منزل باشند تا همه افراد محل، دوستان و آشنایان به دیدار آنان بیایند. البته بساط پذیرایی طی این سه روز حاضر بود و از طرفی چون آن زمان کمتر افرادی توانایی رفتن به سفر حج را داشتند و از طرفی تلویزیون به این اندازه در خانهها پیدا نمیشد؛ لذا پرسشها در خصوص این سفر از حاجی و حاجیه خانمها بسیار بود. حاجیها در یک اتاق و حاجیه خانمها در اتاقی دیگر پذیرای میهمانان بودند و آقایان از حاجیها و بانوان از حاجیه خانمها تجربیات سفر را میپرسیدند و دلشان با توصیف و پاسخهای آنان به سرزمین وحی پر میکشید و در آخر حاجی با دعایی از ته دل میگفت خدا نصیبتان کند.
وی اضافه میکند: یک رسم بسیار مبارک که در احادیث نیز به آن توصیه فراوان شده و آن، آوردن سوغاتی برای چشم بهراهان است و ما نیز در این خصوص برای اقوام و دوستان و بهویژه فرزندانم سوغاتیهای زیادی را تهیه کرده بودیم. رسم بر این بود که حاجی پس از چند روز از بازگشت به بازدید اقوام برود و ما نیز این رسم را به جای آورده و یک به یک به دیدار اقوام میرفتیم که در این بین سوغاتیهای تدارک دیده شده را برایشان میبردیم. البته که از این سوغات بیشترین حض را کودکان و نوجوانان میبردند و لذا به همین دلیل بیشتر تمرکز ما در تهیه سوغات برای این رده سنی بود.
گفتوگو از زهرا اسماعیلی، خبرنگار ایکنا
انتهای پیام