به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی نشر شهید کاظمی؛ کتاب «نفر پنجم» روایتی نو از ناظران متعدد با روایتهای پرکشش است. نویسنده با خلق شخصیتهای خیالی، ماجراهایی جذاب و واقعی از رویدادهای مهم و حساس تاریخ معاصر همچون کشف حجاب، کودتای ۲۸ مرداد، ۱۵ خرداد ۴۲ و... بیان میکند و خواننده را با شخصیتهای خود در کوچه پس کوچههای تاریخ همراه میکند.
این کتاب حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از حاجبابا و خان آبجی، کاظم و شهروز، روایتی داغ و پر ماجرا که خواننده را به کوچه پس کوچههای قدیمی تهران میبرند تا روزهایی از تاریخ پر شور معاصر ایران و شرایط انقلاب اسلامی را برایش به تصویر بکشد.
در بخشی از کتاب «نفر پنجم» آمده است: فاطمه حالش خوب نبود. به سختی سوار ماشینش کردم. تا یه جایی یهو ماشین خاموش شد. هرچی کردم روشن نشد. جمعیت اومدند سمت ما. به هر زحمتی بود فاطمه رو پیاده کردم و اومدیم کنار خیابون. فشار جمعیت و حال بد فاطمه باعث شد فاطمه از هوش بره. به کمک زنی آوردمش داخل یه کوچه. برگشتم وسایلم که افتاده بود رو بردارم که دیگه نفمیدم چی شد. مهدی! من الان یادم میاد فاطمه رو کجا گم کردم. همش نگرانم. نمیدونم الان کجاست. دیشب برای اولین بار خوابشو دیدم که یه شاخه گل را به من داد. با ننه خدیجه بود. دوتایی سوار ماشین حاج آقا شدند و رفتند. مهدی نگرانم. نگران ننه خدیجه! نگران فاطمه! نکنه برای ننه اتفاقی افتاده؟
انتهای پیام