خروجی دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد علمی کشور هم در توسعه و پیشرفت کشور و هم در زمینه تمدن اسلامی بسیار حائز اهمیت است؛ در این میان سرمایهگذاری متقارن و مطلوبی در نظام علمی و رشتههای دانشگاهی با توجه به افق آینده کشور نداشتهایم و افتخار میکنیم که در حوزههای علوم پایه و مهندسی بیش از برخی کشورها دانشکده و دانشجوی مهندسی داریم؛ مسئلهای که برای حوزه علوم انسانی فاجعهبار است. در همین راستا با قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، گفتوگو کردیم؛
پورحسن در گفتوگو با ایکنا؛ در پاسخ به این پرسش که خروجی دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد علمی کشور به ویژه در بخش علوم انسانی چه بوده است؟ بیان کرد: به نظر میآید قبل از اینکه در مورد وضعیت دانشگاهها در ایران به ویژه دستاوردهای ایران در علوم انسانی در این 50 سال داوری کنیم، لازم است همه بدانیم که فرایند پیشرفت علمی و نظام آکادمیک اتفاقی حاصل نمیشود، بلکه مرهون یک فرایند مبتنی بر آگاهی و دانش است.
وی افزود: یعنی این طور نیست که در دیگر کشورها به ویژه در کشورهای توسعهیافته اگر واجد یک سپهر دانش هستند یا یک نظام آکادمیک مطلوب دارند، لزوماً از این حیث نیست که در مدت چند سال و آن هم به صورت اتفاقی حاصل شده باشد، اساساً این طور نیست و اگر ما در مورد نظام آکادمیک سخن میگوییم، باید بدانیم که پیشرفت این نظام مرهون یک فرایند طولانیمدت و استثناناپذیر است و در همه کشورها پیشرفت وضعیت دانش و شکلگیری نظام دانایی مبتنی بر یک فرایند طولانی بوده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: با توجه به این مسئله، تلقی من این است که دو فهم از وضعیت کلی دانش و دانشگاه در ایران میتوانیم داشته باشیم؛ یک فهم در نسبت ما و امر زمانی است. یعنی نسبت با گذشته ما و سایر کشورهای منطقه مانند ترکیه، قزاقستان، عربستان و مصر و یک مسئله نیز در نسبت با خود دانش است. در نسبت اول درست است که برخی از دانشگاههای ترکیه در چند سال اخیر با بهرهگیری از اساتید کشورهای دیگر از جمله غرب آمریکا، یک تزریق نادرست دانش صورت گرفت که نسبتی با فرایند سپهر آکادمیک ندارد و همانند این اتفاق در عربستان صورت گرفت و دانشگاه عبدالعزیز جده در دو سال متوالی رنکینگ اول را به دست آورد، اما جامعه عربستان تولید دانش نمیکند، پس این یک فرایند طبیعی و یک روند متعارف نیست.
ایران به جهت دانش از دیگر کشورهای همسایه عقبتر نیست
وی در ادامه افزود: یا اینکه ترکیه حتی در همین هفتههای اخیر با کمک قزاقستان مشاهیر ترکیه را فارابی و ابنسینا خواند، اما این عمل به نظام دانایی کشور اضافه نمیکند. اینکه ادعا کنیم فارابی و ابن سینا و سهروردی مال ماست و یا کشورهای عربی از عبارت فیلسوفالعرب استفاده کنند، این مسئله هیچ کمکی به نظام دانایی نمیکند. پس این طور نیست که من اگر دارم در مورد وضعیت کلی دانش در ایران حرف میزنم، اعتقاد داشته باشم که ایران عقبتر از سایر کشورهای همسایه باشد.
پورحسن تصریح کرد: بررسی بنده در این زمینه از باب این است که ایران از حیث قواعد و بنیانهای دانش نتوانست آنچنان که انتظار میرفت و یا ضرورت ایجاب میکرد به مرزهای دانش از حیث تولید نزدیک شود. به عبارت سادهتر هیچ کدام از کشورهای نزدیک خودمان را قابل مقایسه با ایران نمیدانم. ایران از حیث میراث و سنت و استعداد، بیبدیل است. یعنی وقتی میگوییم کشورهای دیگر دانشگاههای زیادی دارند، نباید فکر کنیم که واحد توانایی و استعداد و امکانهای تولید تفکر هستند. پس بنده نظام دانشگاه را مبتنی بر امکان تولید دانش یا تفکر و امکان مشارکت در حوزه بینالمللی میدانم و این ظرفیتی است که در ایران بود و نتوانستیم به درستی این ظرفیت را محقق و امکانهای آن را ظاهر کنیم.
وی در ادامه با اشاره به رتبهبندی اخیر دانشگاهها افزود: در مورد رنکینگ دانشگاهها که یک ماه قبل منتشر شد، متأسفانه از کشور ما دانشگاهی که کمتر از رتبه ۵۰۰ باشد نداشتیم، اما رتبه زیر ۱۰۰۰ داشتیم. متأسفانه هیچ کدام از دانشگاههای علوم انسانی ما در این رنکینگ خوب قرار ندارند و در رشتههای پایه و مهندسی یا پزشکی رتبههای خوب کسب شده است. این وضع مصیبتبار جامعه است. یعنی در افق بیست ساله آینده ایران باید چشم را باز کنیم و ببینیم که دیگر فیلسوف، جامعهشناس، روانشناس، شاعر و استاد ادبیاتی نداریم و دچار مشکل جدی و بنیادین خواهیم شد. از این جهت که اینها میراث ما هستند و دچار کاستی آشکار خواهیم شد.
با این روند علوم انسانی در ایران به فروپاشی میرسد
پورحسن بیان کرد: باز هم تأکید میکنم که اساس بنیانهای مهم تمدن اسلامی را ایران سامان داده و هنوز این میراث دارد کار میکند و اگر آنچنان سرمایهگذاری نادرست و بیتوجهی را نسبت به سایر رشتهها و حوزه علوم پایه و مهندسی داشته باشیم و افتخار کنیم که بیش از کشورهای مهمی مانند چین دانشکده و دانشجوی مهندسی داریم، این مسئله برای حوزه علوم انسانی فاجعهبار است. در حوزه علوم انسانی چون التفاتی نداشتهایم و دبیرستانهای ما مملو از استعدادهای اندک در حوزه علوم انسانی شدهاند، آینده ما در علوم انسانی در بیست سال آینده پرپرسش است و ممکن است که دچار فروپاشی در علوم انسانی بشویم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه افزود: بنابراین در باب علوم انسانی متأسفانه نتوانستهایم توجه اساتید را داشته باشیم و به نظر میآید که باید چرخشی را در نظام آموزش و پروش و دانشگاهها در باب علوم انسانی ایجاد کنیم. دستاوردهایمان در باب علوم انسانی قابل دفاع است، اما نه به میزان مرزهای دانش.
پورحسن تصریح کرد: نکته دیگر بحث این است که متأسفانه هنوز نتوانستهایم توجه کنیم که تولید دانش و تفکر به دانشگاههای مستقل نیاز دارد. میتوانم ادعا کنم که دانشگاه مستقل نداریم و رؤسای دانشگاهها و نحوه ورود اساتید و نوع نگاه ما به دانشگاهها مبتنی بر قدرت است. البته قدرت به معنای عام را میگویم که ارتباطی به دولت و حکومت ندارد. ما به تدریج باید وارد دانشگاههای مستقل شویم و تمام دانشگاههای مهم دنیا از سال ۲۰۳۰ به بعد باید واجد دانشگاههای مستقل باشند. مستقل از دولت به این معنا که بخشنامه نمیگیرد و متولی و عهدهدار تولید دانش است و به سبب نسبتی که با دانش و نه نسبتی که با قدرت دارد اهمیت مییابد؛ بنابراین این یکی از مسائل بنیادین است که باید روی دانشگاههای مستقل از قدرت فکر کنیم.
افق آینده را در باب دانشگاهها ندیدهایم و این بیالتفاتی به ترسیم افق آینده میتواند مهم باشد، از باب اینکه اگر همین طور پیش برویم، آینده نامطلوبی در باب دانشگاهها در پیش خواهیم داشت، مگر اینکه دگرگونی بنیادینی را شکل دهیم و آن دگرگونی این است که در دانش و تفکر سهیم شویم و بتوانیم به ساحت سپهر علمی و آکادمیک نزدیک بشویم
وی افزود: نکته دیگر این است که متأسفانه اساتید و متفکران ما التفات کمی به سپهر آکادمیک دارند. باز هم تأکید میکنم که ما روز ابنسینا، زکریا و ابوریحان را داریم، اما چندان بهایی داده نمیشود. میزان مشارکت و سهم جامعه آکادمیک ایران در سپهر آکادمیک اندک است و جامعه آکادمیک و مراکز علمی ما واکنشی در مقابل کشورهایی مانند ترکیه ندارند که آنها سنت و میراث علمی ما را مصادره میکنند. سال گذشته فقط بنیاد حکمت اسلامی صدرا بود که به مسئله ابنسینا در ترکیه واکنش نشان داد. الان هم آنها فارابی را مطرح کردهاند و در کتاب «خوانشی نو از فلسفه فارابی» دفاع کرده بودم از اینکه این میراث متعلق به میراث ایرانی از سنخ تفکر است و نه قوم و نژاد؛ بنابراین زمانی که ترکیه مسئله قومی و نژادی یک متفکر را مطرح میکند، باید به آن واکنش نشان دهیم و سنخ این واکنش نیز از این جهت است که باید به تولید دانش بپردازیم و با فارابی و ابنسینا نسبتی پیدا کنیم.
دغدغههای مارکتینگ اساتید بیش از دغدغههای علمی است
پورحسن تصریح کرد: افق آینده را در باب دانشگاهها ندیدهایم و این بیالتفاتی به ترسیم افق آینده میتواند مهم باشد، از باب اینکه اگر همین طور پیش برویم، آینده نامطلوبی در باب دانشگاهها در پیش خواهیم داشت، مگر اینکه دگرگونی بنیادینی را شکل دهیم و آن دگرگونی این است که در دانش و تفکر سهیم شویم و بتوانیم به ساحت سپهر علمی و آکادمیک نزدیک بشویم و این چیزی است که فاقد آن هستیم. دغدغه بنیادین علمی استادان، دانشگاهها و دانشجویان ما کمتر از دغدغدههای مارکتینگ و شغل و ثروت است و معتقدم که باید نظام دانش را جدای از نظام سرمایه و قدرت و فائق بر آن ببینیم. نظام دانش است که باید برای نظام قدرت ما تصمیم بگیرد، اما الآن نظام دانش ما ذیل ساحتهای دیگر قرار گرفته است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه بیان کرد: مسئله مهم غفلت از اهمیت بنیادین علوم انسانی در جامعه ماست. به این معنا که در خانوادهها و نظام آموزش و پرورش ما بهای بیدلیلی به رشتههای مهندسی و غیرعلوم انسانی داده شد و خانوادهها مفتون مهندس و دکتر گفتن فرزندان خود قرار گرفتند که این مسئله خالی از آگاهی بود نه اینکه با توجه باشد و مقصر این فرایند نظام آموزش و پروش ماست که بیدلیل به غیر علوم انسانی بها داد، اما این طور نیست که یک مهندس ما بهتر از یک جامعهشناس یا استاد فلسفه باشد، بلکه در تمام دنیا علوم انسانی تولیدکننده است و علوم غیرانسانی مصرفکننده علوم انسانی هستند.
وی تصریح کرد: علت به وجود آمدن این وضعیت در کشور این بود که نتوانستیم بنیانهای مهم علوم انسانی را درک کنیم و استادان و نظامهای علمی ما مقصر هستند. شما وقتی به لحاظ امکانات و به ویژه شان و جایگاه نگاه میکنید، میبینید که دانشجوی علوم انسانی و استاد علوم انسانی ما کمتر مورد توجه قرار میگیرد، تا یک استاد در رشته نحیف غیر علوم انسانی؛ بنابراین تأکید میکنم که نمیتوانیم در عرض ۱۰ یا ۲۰ سال آینده این مشکل را حل کنیم، مگر اینکه از همین امروز کار را شروع کنیم و اهمیت و قدر علوم انسانی را به عنوان علوم تولیدکننده ببینیم. تفکر غلط خانوادهها و نظام آموزش عالی را باید تغییر دهیم و این مسئله با دلسوزی و مشارکت اساتید علوم انسانی و تلاشی که شما دارید در ایکنا انجام دهید که فوقالعاده بنیادین است محقق میشود و اصلاً به مثابه این نیست که خبری را بیان کنید، خیر بلکه دغدغه وجودی نسبت به علوم انسانی را مطرح میکنید و دیگران باید در آن سهیم شوند که بخش مهمی از آینده جامعه ما علوم انسانی برمیگردد و اگر نتوانیم دانشی تولید کنیم، مصرفکننده علوم دیگر خواهیم بود.
انتهای پیام