به گزارش خبرنگار ایکنا؛ پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن، امروز دهم مهرماه با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث پردیس فارابی دانشگاه تهران در این همایش بیان کرد: معجزه نصی بر صدق نبی است و قابل تاویل نیست. بنابراین از معجزه نباید انتظار معجزه داشت، چون انسان مختار است و دانستن غیر از خواستن است. مشکل انسان، ندانستن نیست، بلکه نخواستن است؛ چه اینکه فرمود «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ؛ و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند؛ پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود». بنابراین این افراد علم داشتند که حقیقت چیست، اما آن را انکار میکردند. معجزه اتمام حجت است و به نظر من، در تعریف معجزه باید قید اتمام حجت را بیاوریم و آن وقت، هر کسی در سطح خودش معجزه برایش اتمام حجت میکند. همچنین معجزه اقناع عرفی است و نه اقناع عقل فلسفی.
وی در ادامه افزود: افراد در برابر معجزه چند گروه هستند؛ یک گروه فرزانهگاناند که این افراد نیازی به معجزه ندارند و به این نتیجه رسیدهاند که این آفرینش تحت مدیریت خداوند است که نظام آفرینش را اداره میکند. بنابراین انسانها نیز رها نشدهاند و این خدایی که به این صورت مهندسی کرده، به طور قطعی کسی را بفرستد که مردم را راهنمایی کند تا به منزل مقصود برسیم. بنابراین چنین انسانی که اینطور فکر میکند به دنبال انبیاء(ع) میدود و در انتظار معجزه هم نیست. نمونه آن نیز کسی مانند امام علی(ع) است که هرگز از رسول خدا(ص) معجزه نمیخواهد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وحی برای انسان معارفی را میآورد که هرگز عقل جمعی و فردی انسان به آن نمیرسد، چنانکه فرمود «وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ». مهمتر اینکه وحی اهرم انذار و تبشیر را ایجاد میکند که نخواستن را به خواستن تبدیل میکند. با این مباحث و مجموعه کارکردهای وحی، هیچ انسان عاقل فرزانهای نمیگوید که از وحی بینیازم؛ به ویژه آنکه آورندگان وحی، یعنی انبیاء(ع) نیز فقط تالی وحی نیستند، بلکه معلم وحی هستند و نه فقط معلم، بلکه مربی هستند که مربی از معلم بالاتر است و باید آنها را اسوه و الگو محسوب کرد.
نجارزادگان در ادامه افزود: قرآن در پیوست قول هر پیامبری این را دارد که «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ»، یعنی انبیاء(ع) مردم را به تبعیت از خود دعوت میکردند. به این معنا که میگفتند ما مربی و الگو هستیم و بشر بدون مربی و الگو و معلم هرگز به سلامت به مقصد ابدی نمیرسد. همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که اثبات ابدیت انسان و اثبات ضرورت وحی کار عقل است و نه کار وحی.
وی تصریح کرد: بنابراین این گروه، فرزانگان هستند، اما عموم مردم که به این سطح نرسیدهاند نیز اگر عنادی نداشه باشند، در برابر انبیاء(ع) تسلیم هستند و در نهایت برخی از اینها هستند که معجزه میخواهند، یعنی سندی به آنها ارائه شود که که نشانه صدق ادعای نبی باشد که اگر نباشد، حجت برای آنها تمام نیست. بنابراین باید به این نکته هم توجه داشت که تا انبیاء(ع) نباشند حجت تمام نیست، چنانکه فرمود «کُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ». البته کسانی که اهل دوزخ هستند، به خزنه جهنم پاسخ میدهند که رسولانی بودند، اما ما آنها را تکذیب کردیم.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: در نتیجه آنها که فرزانه هستند، معجزه را قبول دارند و آنها که جزء این دسته نیستند نیز زمانی که انبیاء(ع) آنها را دعوت میکنند، تسلیم میشوند، اما آنهایی که به دنبال معجزه هستند، تردید دارند که آیا این فرد نبی هست یا خیر و آیا میتوان او را الگو قرار داد یا خیر. بنابراین لازم است که جای معجزه دقیقاً روشن شود که چه کسانی با چه شرایط علمی و فکری در جستوجوی معجزه هستند و کارایی معجزه چیست. در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که معجزه به عنوان سند صدق نبوت به گونهای است که قابل شبیهسازی، ابطال و انکار نیست.
وی بیان کرد: معجزه سند صدق انبیاء(ع) است و این سندی که آنها دارند را نه میشود شبیهسازی کرد، نه میشود تعلیم داد و نه میشود ابطال کرد. لذا در معجزه هماوردی نداریم، لذا وقتی ساحران در مقابل حضرت موسی(ع) به میدان آمدند، فهمیدند که واقعا عصای موسی(ع) مار میشود و زمان حضرت صالح نیز فهمیدند که ناقه صالح واقعاً شتر است و اگر بماند، تولید مثل میکند و شیر میدهد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود به بحث تحدی در قرآن پرداخت و گفت: در قرآن سه دسته آیات تحدی داریم؛ آیاتی که به کل قرآن، سپس به 10 سوره و سپس به یک سوره تحدی کرده است و بین اندیشمندان قرآنی نزاعی صورت گرفته که چرا ترکیب منطقی اینها در قرآن حفظ نشده و قرآن اول به کل قرآن، سپس به 10 سوره و یک سوره اشاره نکرده و این ترکیب از کل قرآن به یک سوره و سپس به 10 سوره رسیده است.
وی بیان کرد: در این مورد، پاسخهای گوناگونی داده شده است، اما به نظر بنده، پاسخ این است که قرآن به ذهن مخاطب نگاه میکرده و آیات ناظر به پرسش نهایی در ذهن مخاطب نازل شده است. یعنی خداوند ذهن مخاطب را خوانده و بر اساس آن آیه نازل کرده است. بنابراین بهترین پاسخ برای این ترکیب آیات تحدی این است که این آیات ناظر به ذهن مخاطب نازل شده است. مثلاً یک نفر در ذهنش این بوده که میخواهم یک سوره بیاورم که در اینجا قرآن میگوید یک سوره بیاورید و در ادامه یک نفر میگوید که میتوانم 10 سوره بیاورم که قرآن میگوید اگر میتوانید 10 سوره مانند قرآن بیاورید.
نجارزادگان در ادامه با تأکید بر منطق داشتن تحدی قرآن، تصریح کرد: تحدی قرآن منطق دارد و کسی که میخواهد وارد تحدی با قرآن شود، باید منطق مبارزه را بداند و باید منطق هماوردی را بداند، مانند کسی که روی تشک کشتی حاضر میشود و مدعی است که بینظیر است. البته زمانی میتواند این ادعا را بکند که از نظر فنی تمامعیار باشد. اما در مقابل، اگر کسی بخواهد با این کشتیگیر مبارزه کند، باید قواعد را بداند. بنابراین کسی نمیتواند از راه برسد و بگوید میخواهم مبارزه کنم و یک سوره مانند قرآن بیاورم. همچنین اگر هم کسی بخواهد مبارزه کند، باید بداند که نمیتواند برای آوردن مانند قرآن از قرآن سرقت کند. اگر چنین چیزی رخ دهد همان اول چنین مبارزهای محکوم به شکست است.
انتهای پیام