به نظر میرسد سوره مریم آیینه کلام خداوندی در ماجرای حسینی است و سلوک حسینی در سیمای آیاتی این سوره مبارکه تجلی دارد. در واقع نگاه به این سوره از منظر تربیتی برای معرفی سیره امام حسین(ع) و شگردهای رفتاری مدنظر خداوند، روشی بسیار اثرگذار است. به بیانی دیگر، سوره مریم نقشه راهی برای کاروانی شدن و ورود به حریم اهل بیت(ع) بهعنوان آیات عظمای الهی است، بهگونهای که هر کس بخواهد به کاروان حسین(ع) بپیوندد، میتواند با این منظر به سوره مریم بنگرد. در این سوره شگرد رفتاری خوبان برای آیندگان و نیز آسیبشناسی رفتار اشقیا معرفی شده است تا معایب رفتاری معلوم شود.
مضامین این سوره مبارکه در این زمانه در صفات اربعینیون نیز جلوهگر است و موجی عظیم و خدایی به سمت امام(ع) که بهترین صحنههای وُّد در آن به منصه ظهور رسیده است. بنابراین اجتماع عظیم اربعین نیز میتواند آیینهای باشد که در ادامه همان تعلیم و تربیتهای جاری شده در کاروان حسینی ظهور یافته است. از اینرو نگرش از منظر آیاتی یعنی قرار گرفتن در فضای آیات الرحمانی رحمة الله الواسعه ابا عبدالله الحسین(ع) و حضور در صحنهپردازی که خداوند آن را بهوجود آورده است میتواند مقدمهای برای ورود به صحنهای بسیار عظیمتر، در مقیاسی عالمگیر به نام ظهور منجی عالم بشریت باشد.
در ابتدای سوره مبارکه مریم حروف مقطعه «کهیعص» قرار دارد. براساس برخی روایات، این حروف به واقعه عاشورا اشاره دارد و از طرفی پنجگانه بودن این حروف نیز وجود مطهر امام حسین(ع) بهعنوان خامس آل عبا را یادآور میشود.
در کتاب کمالالدین شیخ صدوق آمده است که سعد بن عبد اللَّه قمّی گفت:... قُلْتُ: فَأَخْبِرْنِی یا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ عَنْ تَأْوِیلِ «کهیعص». قَالَ ابوعبدالله(ع): هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیبِ، أَطْلَعَ اللَّهُ علَیهَا عبْدَهُ زَکرِیا(ع)، ثُمَّ قَصَّهَا عَلَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ ذَلِک أَنَّ زَکرِیا(ع) سأَلَ رَبهُ أَن یعلِّمَهُ أَسمَاءَ الْخَمْسَةِ، فَأَهْبَطَ علَیهِ جبْرَئِیلَ(ع) فَعَلَّمَهُ إِیاهَا، فَکانَ زَکرِیا(ع) إِذَا ذَکرَ مُحَمَّداً وَ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ سُرِّی عَنْهُ هَمُّهُ، وَ انْجَلَی کرْبُهُ، فَإِذَا ذَکرَ اسْمَ الْحسین(ع) خنَقَتْهُ الْعبْرَةُ، وَ وَقعَتْ عَلَیهِ الْهُمُومُ، فَقَالَ ذَاتَ یوْمٍ: «إِلَهِی، ما بالِی إِذَا ذَکرْت أَرْبعاً منْهُمْ تسَلَّیتُ بِأَسْمَائِهِمْ مِنْ هُمُومِی، وَ إِذَا ذَکرْتُ الْحُسَینَ تَدْمَعُ عَینِی، وَ تَثُورُ زَفْرَتِی؟»فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ عَنْ قِصَّتِهِ، فَقَالَ: کهیعص فَالْکافُ: اسْمُ کرْبَلَاءَ، وَ الْهَاءُ: هَلَاک الْعِتْرَةِ، وَ الْیاءُ: یزِیدُ (لَعَنَهُ اللَّهُ)؛ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَینِ(ع)، وَ الْعَینُ: عطَشُهُ، وَ الصَّادُ: صَبْرُهُ. فَلَمَّا سَمِعَ بِذَلِک زَکرِیا(ع) لَمْ یفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ، وَ مَنَعَ فِیهِنَّ النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَیهِ، وَ أَقْبَلَ عَلَی الْبُکاءِ وَ النَّحِیبِ، وَ کانَتْ نُدْبَتُهُ : «إِلَهِی أَ تُفَجِّعُ خَیرَ جَمِیعِ خَلْقِک بِوَلَدِهِ، إِلَهِی أَ تنْزِلُ بلْوَی هَذِهِ الرَّزِیةِ بِفِنَائِهِ، إِلَهِی أَ تُلْبِسُ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ ثِیابَ هَذِهِ الْمُصِیبَةِ، إِلَهِی أَ تُحِلُّ کرْبَةَ هَذِهِ الْفَجِیعَةِ بِسَاحَتِهِمَا. ثُمَّ کانَ یقُولُ: «إِلَهِی ارْزُقْنِی وَلَداً تُقِرُّ بِهِ عَینِی عَلَی الْکبَرِ، وَ اجْعَلْهُ وَارِثاً رَضِیاً، یوَازِی محَلُّهُ منِّی مَحَلَّ الْحُسَینِ، فَإِذَا رَزَقْتَنِیهِ فَافْتِنِّی بِحُبِّهِ، ثُمَّ أَفْجِعْنِی بِهِ، کمَا تُفَجِّعُ مُحَمَّداً حَبِیبَک بِوَلَدِهِ» فَرَزَقَهُ اللَّهُ (تَعَالَی) یحْیی(ع)، وَ فَجَّعَهُ بِهِ، وَ کانَ حَمَلَ یحیی ستَّةَ أَشْهُرٍ، وَ حَمَلَ الْحسین(ع) کذَلِک، وَ لَهُ قصَّةٌ طوِیلَةٌ؛ خدمت امام صادق(ع) رسیدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا! تأویل آیه «کهیعص» چیست؟ فرمود: این حروف از اخبار غیبی است که خداوند زکریا را از آن آگاه کرده و سپس داستان آن را به محمد(ص) باز گفته است. داستان آن از این قرار است که زکریا از پروردگارش درخواست کرد اسماء خمسه طیبه را به او بیاموزد و خدای تعالی جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را بدو تعلیم داد. زکریا چون محمد و علی و فاطمه و حسن را یاد میکرد، اندوهش برطرف میشد و گرفتاریاش زایل میگشت و چون حسین را یاد میکرد، بغض و غصه گلویش را میگرفت و میگریست و مبهوت میشد. روزی گفت: بار الها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم تسلیت مییابم و اندوهم برطرف میشود، اما چون حسین را یاد میکنم اشکم جاری و نالهام بلند میشود؟ خدای تعالی او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: «کهیعص» و «کاف» اسم کربلاست و «هاء» رمز هلاک عترت است و «یاء» نام یزید ظالم بر حسین(ع) است و «عین» اشاره به عطش و «صاد» نشان صبر او است....
مفسران نیز درباره چیستی این حروف، دیدگاههایی دارند. علامه طباطبایی(ره) معتقد است که با تدبر در سورههایی که حروف مقطعه همسان دارد، روشن میشود که این سورهها، در مضامین و سیاقها نیز با یکدیگر مشابه و متناسب است.
منبع: hawzah.net
انتهای پیام