این معیار مهم در رفتار و تعامل نبوی، فاطمی و اهل بیت(ع) بوده است، همچنین علاوهبر آن، او به پدر که اسوه و خود معیار نیکی و تجلی قرآن بوده با جماعتی که از طاعت رسول خدا(ص) سرباز زدند و بهجای تکریم خاندان نبوی به آتشافروزی پرداختند، به قهر جمیل روی آورد.
جماعتی که به رغم سفارش مکرر و مؤکد پیامبر خدا(ص) که آن قوم همه حیات و بزرگیاش را از او داشت، بر اذیت و آزار دخت گرامش کوشیدند و بهر خلاف فرمان رسول خدا(ص) حکم رانده و عمل کردند، این اصل مهم الهی معیار سلوک نبوی در مکه بوده که با آن همه آزار سنگین و بینظیری که متحمل شدند، ماندند.
چنانکه فرمودند: «ما اُوذِیَ أحدٌمِثْلَ ما اُوذِیتُ فی اللّه؛ هیچکس به اندازه من در راه خدا آزار و اذیت ندیده است». با آن همه رنج و آزار ماند تا زمانی که تصمیم به قتلش گرفتند، ناگزیر به ترک مکه شد و بعد سالها که مکه به رویش آغوش گشود، با آن دسیسهگران و اهل ستم همانگونه تعامل کردند که قرآن بیان میدارند که با جاهلان معامله کنید و فرمودند: «فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاءُ»؛ این طلقا ابوسفیان و سران مشرکین بودند که نهایت آزار و اذیت را بر پیامبر(ص) روا داشتند.
حضرت زهرا(س) نیز با کسانی که به ولیخدا امیرمؤمنان(ع) که نفس پیامبر(ص) بود، ظلم کردند و به بیت و خانهای که سکونتگاه اشرف خلق و پاکان و محل آمد و شد ملائک بود، تعدی کردند و حرمت اهل خانه را پاس نداشتند، از آنان کنارهگیری کرد، با اینحال، درخواست ملاقات خلیفه و یار و مشاورش را به توصیه امیر مؤمنان(ع) پذیرفت ولی قهرش را با روی برگرداندن از آنان به نمایش گذاشت.
همچنین کرد در نپذیرفتن عایشه و یا رد عذرخواهی برخی از یاران و نخبگان مدینه در توجیه عدم همراهی در ستاندن حق، چنانکه روایت شده: «فاعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاءالیها قوم من وجوه المهاجرین والانصار معتذرین و قالوا: یا سیدهالنساء لو کان ابوالحسن ذکر لنا هذا لامر قبل ان نبرم العهد، و نحکم. العقد، لما عدلنا عنهالى غیره. فقالت:الیکم عنى، افلا عذر بعد تعذیرکم، ولاامر بعد تقصیرکم»
زنان مهاجر و انصار آنچه را حضرت زهرا(س) برایشان گفته بود براى مردان خود بازگو کردند. پس از آن گروهى از بزرگان مهاجر و انصار در مقام عذرخواهى برآمدند و به نزد حضرت زهرا(س) رفتند و گفتند: اى سرور زنان! اگر ابوالحسن پیش از بیعت کردن با ابوبکر این نکته را به ما پیشنهاد مىکرد، هرگز ما او را رها نمىکردیم و به سراغ دیگران نمىرفتیم. حضرت زهرا فرمود: «از من دور شوید! بعد از عذرهاى دروغین شما، دیگر عذرى پذیرفته نیست و بعد از این تقصیر و گناه شما، دیگر چارهاى وجود ندارد»؛ و قهر جمیل را در فرجامین روز حیاتش به نمایش گذاشت و با هوشمندی تمام طرحی ریخت تا عروج، صفحه آخر قهرش در این گیتی باشد.
بنابراین فرمودند به نهایت غربت و در سکوت، تغسیل، تکفین و تدفینش انجام بگیرد. این قهری نیکو که نهتنها در دوران حیاتش بلکه تا بقای دهر رمزآلود و جمیل باقی است و روایتگر غم و حزن او و حکایت از اذیت و آزار آن قوم ناسپاس دارد. از طرفی این هجر جمیل در این سنجه الهی با شکیبایی همراه است که پایداری و ایستادن در میدان را بیان میکند.
حضرت بر این معیار درمقابل همه تلخیها، محنتها و سختیها عرصه را خالی نساخت و ایستاد و اولاً، نادرست بودن مسیری که اصحاب سقیفه پیش گرفتند را آشکار ساخت، ثانیاً، تخلفشان را از سیره و سنت نبوی اعیان کرد و ثالثاً، به تبیین اصول و ارزشهای الهی پرداخت و رابعاً؛ با آشکار کردن اندوه خویش در بیتالاحزان نام و یاد پیامبر(ص) را زنده نگه داشت و تلاش منافقان را ناکام گذاشت.
خامساً؛ پای ولایت و دفاع از این رکن رکین اسلامی جانفشانی کرد، سادساً؛ راه و شیوه مبارزه با کجیها و انحرافات را ترسیم کرد که در دفاع از حق حتی اگر تنها و در اقلیت هم باشیم، وظیفه و مسئولیت سلب نمیشود و درهای جهاد در انحا و اشکال مختلف گشوده است و ترک صحنه و میدان پذیرفته نیست و سابعاً؛ در همان حال که از جماعت و اجتماع نااهلان فاصله فکری گرفتن لازم است، دلسوزی و هدایت و غمگساری از ایشان نیز لازم و شایسته است. از اینرو، میتوان گفت حضرت صدیقه طاهره(س) خود تجلی کامل این سنجه قرآنی و مظهر شکیبایی و هجر جمیل است.
انتهای پیام