آيت‌الله «شيخ سليمان بهبهانی» و خاندان مكرمشان
کد خبر: 1892420
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۳:۵۵

آيت‌الله «شيخ سليمان بهبهانی» و خاندان مكرمشان

گروه انديشه و علم: آيت‌الله «شيخ سليمان بهبهانی» و خاندان مكرمشان

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه خوزستان، آيت‌الله «شيخ سليمان‌بن شيخ عبدالعلی بهبهانی»، از علما و فقهای نامدار ديار عالم‌پرور بهبهان كه در دوره قاجاريه می‌زيسته و جد خاندان «معصومیَ سليمانی» و شريعت محسوب می‌شوند.
آن عالم فرزانه از شاگردان مبرز و زبده «شيخ اعظم انصاری» و بسيار مورد ملاطفت و توجه آن شيخ قرار داشته بگونه‌ای كه وقتی از مرحوم «آخوند ملاحسين بهبهانی»، برای ازدواج با دخترش خواستگاری می‌كند مرحوم «شيخ مرتضی انصاری»، خود خطبه عقد و نكاح را قرائت و قباله نكاح به خط شريفشان تحرير و ممهمور می‌شود كه موجود می‌باشد.
ايت‌الله «شيخ سليمان»، بعد از وفات استاد فرزانه‌اش مرحوم آيت‌الله العظمی «انصاری» به قصد تجديد ديدار با اقوام و خانواده از نجف به قصد بهبهان حركت می‌كند.
در مدخل ورودی به كشور( آب‌های ساحلی) وارد بندر ديلم كه از مناطق دور افتاده اما در عين حال دارای رونق تجاری بوده مورد استقبال عمومی قرار گرفته و معتمدين و اهالی بندر ديلم از اين روحانی فاضل درخواست می‌كنند به‌عنوان مرجع مسايل شرعی و پاسخ به مراجعات دينی و ترويج شريعت در اين ديار اقامت گزيند كه مورد موافقت آيت‌الله «شيخ سليمان» قرار می‌گيرد.
با پذيرش «توطن» در بندر ديلم از اهل و عيال خود در نجف اشرف می‌خواهد كه به سمت ديلم حركت كنند.
پس از مدتی اقامت در بندر ديلم آن عالم روحانی و وارسته قصد مسقط الراس خود يعنی شهر «بهبهان» نموده و عازم آن شهر می‌شود.
در «بهبهان»، تصدی محراب و منبر در محل «گود بقال»، را پذيرا شده و ضمن اقامه نماز جماعت به ترويج احكام دين می‌پردازد.
اين روحانی فاضل ساليان متمادی ملجا مردم اين ديار بوده تا سرانجام در سال ???? هجری قمری جان به جان آفرين تسليم نموده و در زمين و ملك شخصی خودشان كه آن‌زمان در جوار «قلعه و خندق قديم» بهبهان واقع بوده مدفون شده است كه هم اينك مدرسه علميه «حجت‌ابن الحسن العسكری»، اروحنا فدا در آن محل واقع است.
آن عالم روحانی سه فرزند پسر به‌نامهای حاج «شيخ علی معصومی»، حاج «شيخ محمدحسين سليمانی» و حاج «شيخ علی شريعتی» از خود بجا گذاشت كه هر يك از آن‌ها ساليان متمادی در شهرهای «بهبهان». «بندرديلم» و «هنديجان» و مناطق همجوار آن مرجع رجوعات شرعی و دينی مردم بودند.
آيت الله حاج «شيخ محمدعلی معصومی» ولد ارشد آيت‌الله «شيخ سليمان» از معتمدين و مورد وثوق شيخ «اعظم انصاری» بوده و به درجه اجتهاد رسيده و عموم علمای نجف اشرف اجتهاد ايشان را تصديق كرده‌اند.
ايشان علاوه فعاليت در عرصه‌های دينی و مذهبی از مبارزان با استعمار و عوامل آن بشمار می‌ رود و شرح حالات و مبارزات سياسی شيخ در كتاب« فارس» و جنگ بين الملل» درج شده است.
اين روحانی نستوه در سن ?? سالگی به ديار باقی شتافت و بر اساس وصيتنامه در جوار قبر والد مرحومشان آقا شيخ سليمان در قبله بهبهان مدفون شد.
مرحوم آيت‌الله حاج «شيخ محمد‌حسين سليمانی»، ايشان فرزند آيت الله شيخ «سليمان» در بهبهان متولد شد و از جوانی مقدمات علوم را نزد والد علامه خويش و ساير علمای طراز اول بهبهان تلمذ نمود و تا حدود سطح را در اين شهرستان كه براستی مهد علم و دانش و فرهنگ و ديانت بوده بپايان رساند.
وی برای استفاده بيشتر از رشحات فقه جعفری و ادامه تحصيل رحل اقامت به نجف اشرف و كربلای معلی افكند و از محضر علمای بزرگ و مدرسان بنام مانند آيت‌الله ميرزا «محمدتقی شيرازی حايری» كسب فيض می‌نمايد تا به مقام شامخی از فقاهت دست می‌يابد.
مرحوم آيت‌الله شيخ «محمد‌حسين سليمانی» مقامه به دستور مرحوم «شيرازی» برای تبليغ و ترويج شرع مقدس به زادگاهشان بهبهان عزيمت می كنند و منشا خدمات زيادی در اين ديار می‌شوند.
به دليل همجواری بهبهان با بندر ديلم و به تقاضای اهالی ديلم رهسپار اين بندر محروم و دور افتاده و فاقد ابتدايی ترين امكانات می‌شود.
اين عالم روحانی و وارسته به‌دور از تشريفات بود و برغم محروميت‌های آن روز منطقه در بندر ديلم اقامت گزيده.
منزل ساده و محقر آن روحانی جليل القدر ملجا مردم محروم منطقه بود كه خوشبختانه به همت ورثه محترم آن فقيد سعيد و با تقبل هزينه مبدل به كتابخانه امام جعفر صادق(ع) بندر ديلم شده است و انتظار دارد متوليان امر در صيانت و حفاظت از اين مركز علمی كه يادگار مجاهدت عالمان وارسته مذهب جعفری است دقت بيشتری داشته باشند.
مرحوم «شيخ محمدحسين سليمانی» از مناعت طلع و روحيه والايی برخوردار بوده و ساده زيستی- حسن خلق و ملاطفت و مهربانی و خير خواهی ايشان زبانزد اهالی بندر ديلم و ساكنان شريف منطقه ليراوی بوده است.
ايشان دارای طبع فوق العاده و خوش قريحه و اهل شعر بوده است كه متاسفانه همان‌گونه كه شرحش رفت به علت فقدان ابتدايی ترين امكانات تاليفات ايشان به زيور چاپ و نشر آراسته نشد كه از جمله می‌توان به منظومه‌ای در فقه و حاشيه بر معالم الاصول اشاره كرد.
در ساليانی كه حكومت ستمشاهی رضاخانی فعاليت روحانيت و عزاداری خامس آل عبا حضرت سيد الشهدا را ممنوع كرده و ماموران محلی شديدا با مظاهر ديانت و شريعت برخورد می كردند آيت الله سليمانی با اشتياقی وصف ناپذير و عليرغم تنگناها و تضييقات به اقامه عزاداری سالار شهيدان پرداخته و پيشتاز مردم ولايتمدار بندر ديلم در اين خصوص بود.
از نشانه های دلسوزی اين روحانی متعهد و سختكوش اين است كه با هزينه شخصی و به دليل فقدان آب اشاميدنی مبادرت به احداث آب انباری در محلی به‌نام«مغدر» كه در محدوده ديلم واقع است- نمود كه در مواقع خشكسالی و بی بارانی مورد استفاده اهالی قرار می‌گرفت.
اين روحانی آگاه و انديشمند كه در همه ابعاد و به تمام معنا همراه و ياور مردم بود پس از چند دهه خدمت به فرهنگ و مذهب جان بجان آفرين تسليم نمود و در آرامگاه ابوحسين در شهر مقدس قم دفن شد كه همواره آرامگاه اين روحانی محل زيارت اهالی و مريدان بوده است.
فرزندان آيت الله حاج شيخ محمد حسين سليمانی



مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد حسين سليمانی دارای فرزندان برومندی بوده كه عده ای از آنها در كسوت روحانيت و شماری ديگر نيز به عنوان معتمدين اهالی در بندر ديلم و بهبهان و ساير نقاط كشور از حسن شهرت برخوردار بود و منشا خدماتی بوده اند.



فرزند ارشد آن مرحوم آيت الله حاج شيخ ميرزا عبدالوهاب شريعت بوده كه ساليان متمادی در بندر ديلم به ترويج احكام شرع مشغول بودند.



مرحوم آيت الله شريعت در نجف و قم تلمذ نموده و از افراد مورد وثوق مرحوم حايری يزدی بزرگ موسس حوزه علميه قم بشمار می روند كه مدتی مسووليت امور حسابداری حوزه مقدسه قم بعهده مرحوم آيت الله شريعت بوده است.



آن فقيد به مساله امر به معروف و نهی از منكر اهتمام ويژه ای داشته و در پرتو تدبير ايشان و همت معتمدان و اهالی غيور و متدين ديلم در دوران حكوت ستمشاهی هيچ يك از مظاهر فساد اخلاقی در اين ديار امكان و مجال عرض اندام نيافت و بعضا برخی از پيروان مذاهب ساختگی كه قصد اقامت در ديلم را داشتند با پايمردی اين روحانی و حمايت متدين- به ديگر نقاط عزيمت می كردند و اهالی يكدست از پيروان مذهب جعفری و شيعه اثنی عشری بوده است.



بسياری از مناسبتهای مذهبی كه حتی تكريم و پاسداشت آن در ديگر نواحی مجاور كمتر بچشم می خورد بشدت مورد توجه مردم بود و بی شك حضور بيت فقاهت و روحانيت در اشاعه اين فرهنگ تاثير گذار بوده است.



ايشان در نجف اشرف با اهل و عيال سكونت داشته كه در پی درخواست معتمدين بندر ديلم منجمله مرحوم حاج بشير بشيری از آيت الله حكيم بزرگَ مرحوم آقای شريعت از سوی ايشان مامور عزيمت به ديلم و تصدی تمشيت مسايل دينی و مذهبی اهالی شده است و برغم اينكه در سطوح عالی علمی و اجتهاد قرار داشتند اما عمل به تكليف دينی مد نظرشان بود.



بسياری از روحانيون- وعاظ و شخصيتهای قرانی كشور در چندين دهه ملجا خود در بندر ديلم را اين روحانی می دانستند.



برگزاری مراسم دعا و توجه به اقامه نماز جماعت در مسجد معروف به ايرانی كه هم اينك بنام نامی صاحب الامر و الزمان عجج ناميده می شود از جمله فعاليتهای ايشان بود.



اين روحانی سرانجام در فروردين ماه ???? رحلت نمود و در آرامگاه ابوحسين قم دفن شد.



مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ جعفر سليمانی اعلی الله مقامه و مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ جواد سليمانی رحمت الله عليه از ديگر فرزندان مبرز مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد حسين سليمانی بودند كه در پايگاههای ترويج تشييع علوی در شهرهای ديلم و بهبهان خدمات و مجاهدتهای زيادی نمودند( اطلاعات تكميلی در مورد اين دو روحانی جليل القدر پس از تنظيم ارايه می شود)



همچنين جناب حجت الاسلام حاج شيخ عبدالنبی سليمانی نيز از روحانيون بنام در مناطق جنوبی كشور است كه در دوران مبارزات مردم عليه رژيم پهلوی نقش موثری داشت و بر اثر مبارزات ناچار به ترك ديلم و عزيمت به اهواز شدند و ساليان درازی است كه به عنوان مدرس حوزه در اهواز اشتغال دارند.



آقايان حاج مرتضی سليمانی- حاج ابوالقاسم سليمانی- حاج محمد تقی سليمانی- حاج اسماعيل سليمانی. اسدالله سليمانی و حاج محمد طاهر سليمانی از فرزندان برومند آن روحانی بزرگوارند كه در كسوت روحانيت نبوده اما به دليل احترام و اعتماد اهالی در بندر ديلم و بهبهان مورد رجوع مردم در مسايل اجتماعی و فرهنگی می باشند.



حجت الاسلام حاج شيخ يدالله سليمانی و حجت الاسلام حاج شيخ علی سليمانی از نوه های مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد حسين سليمانی می باشند كه در كسوت روحانيت مسير خدمتی را كه سلف شريفشان به دين مبين و مردم متدين به آن اهتمام داشتند استمرار می بخشند

به نقل از وبلاگ دوستداران ديلم
نگارش در تاريخ سه شنبه پنجم خرداد 1388 توسط امين محلی | آرشيو نظرات علامه وحيد بهبهانيانما يخشی الله من عباده العلماء.
ما نتوانيم حق حمد تو گفتن با همه كروبيان عالم بالا
و درود بر صادر اول و نخستين معلوم علم الهی حضرت رسالت پناهی محمد بن عبدالله كه معلم بشريت ومكمل عقول مجتمع انسانی ومربی نفوس آدمی است و بر آل اطهاراو باد كه علمای امت وترجمان وحی الهی و راه نمايان خلق به راه خالق يكتايند.
زمشرق تابه مغرب گر امام است علی و آل او ما را تمام است
علامه بزرگ آقا محمد باقربن محمد اصفهانی معروف به وحيد بهبهانی (قدس سره) ،يكی از بزرگترين دانشمندان شيعه است كه از دويست سال پيش تا عصر ما خود وشاگردان و فرزندان و نوادگان دختری وپسری او همواره حافظ دين حنيف اسلام و مدافع آيين پاك تشيع بوده اند. ايشان يكی از بزرگترين مشعلداران علم اصول بوده كه در روزگاری تاريك به حفظ و حمايت آن پرداخت و نام آن را كه می رفت فراموش شود از نو زنده گردانيد و پايه های اصول را دوباره استوار نمود به طوری كه از آن زمان تا كنون نه تنها ركودی در درس اجتهاد وتقليد كه بهترين طرق استفاده از احكام و فرامين الهی است روی نداده بلكه روز به روز دامنه آن وسيع تر و مبانيش محكم تر شده است و اين مبحث درباره ايشان است و البته هر چه بنويسيم ادای حق او نمی شود.
سلسله نسب آقا محمد باقر بن اكمل اصفهانی معروف به وحيد بهبهانی كه سرآمد محققين و دانشمندان شيعه در سده دوازده هجری هستند، با چهارده واسطه به شيخ مفيد می رسد.ايشان نيز از جانب مادر نسبی بس بزرگ و شريف دارند.مادر ايشان نوه فقيه بزرگوار ملاصالح مازندرانی،داماد علامه مجلسی اول است.دايی ايشان نيز علامه مجلسی است.
•پدر وحيد
مطابق مدارك مذكور در نسب آقا، محمد بن اكمل بن صالح اصفهانی، از نوادگان مرحوم شيخ مفيد است . شرح حال ملا محمد اكمل بيش از آن چه در اجازات فرزندش وحيد است كه به شاگردانش داده روشن نيست. آقا محمد هم در مرآت الاحوال و همچنين عالم فاضل آقا سيد جعفر شهرستانی كه نوه دختری آقا محمد علی فرزند وحيد است در كتاب انساب وحيد بهبهانی هر كدام اشاره ای به مقام فضل و فقاهت و دانش جد خود ملا محمد اكمل كرده اند كه آن هم شايد اقتباس از اجازه وحيد باشد . علامه بحرالعلوم در اجازات خود پدر وحيد را شيخ اكمل و مولای اعظم ابجل خوانده است و سيد محمد زنوری در كتاب خود می نويسد پدر وی از علمای با فضل بوده است و آقا ذكر كرده اند كه كتاب اصول كافی را نزد پدرشان فرا گرفته اند.
•استاد كل-آقای همه
وحيد بهبهانی در السنه فقها و مجتهدين وكتب فقه واصول واجازات ،همه جا استاد كل يا استاد اكبر خوانده می شود ولی اغلب استاد اكبر می گويند. به اين علت كه وی سرآمد تمام مجتهدين و اصوليين واستاد اساتيد فقه در دويست سال گذشته تاريخ شيعه است.
•بيوگرافی آقا
ايشان در اصفهان متولد شده اند ودر آنجا پرورش پيدا كردند .با آنكه آقا اصفهانی هستند ، به قسمی وی تحت الشعاع قرار گرفته وبه كلی فراموش شده است حتی كسانی كه در تاريخ اصفهان علمای آنجا را نام برده اند آقا را ذكر نكرده اند و بر عكس همه او را از علمای بهبهان به شمار آورده اند . آنچه مسلم است اين است كه اگر چه آقا اصفهانی بوده ولی بر اثر طول مدت اقامت خود در بهبهان و نسبتی كه به آنجا پيدا كرده اند او را از علمای بهبهان به شمار می آورند.
ايشان نزد پدرشان به تحصيل اشتغال ورزيده واصول كافی را نزد ايشان فراگرفتند .بعد از فوت پدرشان وبه خاطر ناامنی اصفهان به عراق مهاجرت كردند. آقا از اصفهان به نجف اشرف رهسپار شده ودر شهرستان علم به منظور ادامه تحصيل و كسب علم وكمال رحل اقامت می افكنند.اگر اغتشاش اصفهان را كه موجب مهاجرت آ قا شده را همان فتنه افغان بدانيم ،آقا هنگام ورود به نجف هجده سال داشته اند(١١٣٥) . در نجف اشرف علم معقول را از محضر علامه زمان مرحوم آقا سيد محمد طباطبايی بروجردی(جد علامه بحرالعلوم) فرا می گيرد و علم منقول (فقه واصول)را از فقيه متبحر سيد صدرالدين رضوی قمی فرا گرفت و در اندك زمانی به مقام والايی از علم و كمال رسيد. در آن زمان با دختر مرحوم سيد محمد طباطبايی،استاد خود ازدواج كرد سپس بعد از تولد فرزندش محمد علی به بهبهان بازگشته وبه مدت سی سال در بلده بهبهان فارس زندگی كردند. اين عبارت با صراحت می رساند كه آقا بيش از آنكه به بهبهان بروند در عتبات عاليات مشرف بوده اند .
•آقا در بهبهان
در هيچ جا به مدركی بر نخورديم كه علت مسافرت آقا را به بهبهان توضيح داده باشد همچنين درست معلوم نيست كه چرا آقا از ميان شهرهای ايران مخصوصا خوزستان ،بهبهان را انتخاب كرده اند اما شايد بتوان مطلب زير را دليل مهاجرت وی دانست :
در بهبهان مسلكی به نام مسلك اخباری توسط شيخ عبدالله بن حاج صالح سماهيجی بحرينی توسعه يافته بود . با در نظر گرفتن اصرار آقا در مخالفت با مسلك اخباری می توان گفت آقا به اين قصد به بهبهان رفته است كه در آن جا بتواند با آن مسلك كه توسعه زياد و تاثير روز افزون پيدا كرده بود مبارزه كند. آقا به محض ورود به بهبهان به درس و بحث و تاليف وتصنيف واقامه نماز جماعت پرداخت. با توطن آقا در بهبهان به مرور ايام علما ومردم بهبهان به مسلك اصول گرويده و پيروی خود آقا را برگزيدند. آقا در مدت اقامت در بهبهان باپشتكار و روشن بينی مخصوص به خود خدمات ذيقيمتی به اسلام ومسلمين نمود.به اين معنی كه نخست با مسلك اخباری به مقابله برخاست و سپس به تعليم و تربيت مردم بهبهان همت گمارد به قسمی كه دانشمندان بزرگی از اهل آنجا در بهبهان و كربلا از حوزه درسش به درجه عاليه اجتهاد نايل آمدند. در روزی كه آقا از بهبهان بيرون آمدند ديگر خبری از آن همه سر وصدای اخباری و جهل ونادانی نبود.
•قنوات و بهبهان
بهبهان دارای دو محله به نام بهبهان وقنوات بوده كه اين دو محله از قديم با هم خورده حسابی داشته اند . آقا در بهبهان بوده اند يا در قنوات؟ و اين مطلب جالب كه قنواتی و بهبهانی يعنی اهالی هر دو محله آقا را از خود می دانند بدون آن كه طبق معمول اهالی يك محله به خصوص ادعا كنند كه آقا از ما بوده است .
در كتب مختلف نقل شده است كه آقا ابتدا در قنوات بوده اند . مردم محله بهبهان برای اقامه نماز و استفاده از محضر آقا به قنوات رفتند ولی چون اعيان و مردم متمكن بيش تر در محله بهبهان منزل داشته اند خواستند آقا را نيز به آن محله دعوت كنند و از نزديك از فيض محضرش استفاده كنند به خاطر اين منظور و برای اين كه بر سر اين موضوع دعوای قنوات وبهبهان در نگيرد يك از تجار محترم بهبهان، آقا به همراه عده ای از علما وساكنين قنوات را به بهبهان دعوت می كند وهمان جا از آقا ميخواهد كه در مسجد آن محله نماز جماعت به پاگزارند و برای تبرك چند روزی تدريس كنند .آقا هم می پذيرند و چند روزی در بهبهان می مانند . اين مدت به طول می انجامد تا آنجا كه آقا ساكن محله بهبهان می شود و بدون سر و صدا نقشه عملی می گردد . آقا هم كه متوجه موضوع بوده به طوری مشی می كند كه مردم قنوات وبهبهان حساس نشوند وايشان در دو محله مزبور رفت و آمد نموده تا اين دو محله يكسان از وجودش بهره گيرند.

•ترك بهبهان
ايشان به طور ناگهانی بهبهان را ترك می نمايند .در بهبهان معروف است كه علت مهاجرت آقا از اين شهر اين بوده كه خواجه عزيز كلانتر روزی موقع نماز به آقا ميگويد :آقا ببينيد بر اثر دستوری كه داده ام مردم چه قدر در نماز جماعت شما شركت كرده اند و جمعيت چه قدر زياد شده است. آقا به حدی از اين گفته منقلب می شوند كه نمازعصر نخوانده به منزل می رودند و برای هميشه بهبهان را ترك می گويند تا مبادا بر اثر اين گونه اعمال سفيهانه مريدان نادان زنگ ريا بر دل پاكش نشيند. دربيرون شهر نماز عصر را می خوانند وبدون اطلاع راهی عتبات می گردند.
•آقا دركربلا ونجف اشرف
آقا قبلا در كربلا ونجف بودند وبه خوبی آشنايی با روحيات علما ومردم آنجا داشته و در مدت توقف دربهبهان نيز تا سر حد قدرت با علمای اخباری آنجا دست و پنجه نرم كرده و همه را ملزم و محكوم نموده و بساط اخباريين آنجا را در هم پيچيده بود واينك با عزمی راسخ و تصميمی خلل ناپذير وارد كربلا شده تا آخرين ضربه خود را بر پيكر اخباريت وارد سازد و حساب آن ها را بكلی تصفيه نمايد و چهره حقيقت را از پس پرده هوا و هوس و ابرهای مظلمی كه آسمان كربلا را فرا گرفته بود آشكار سازد.
بعد از آنكه آقا بهبهان از مراجعت كرد و وارد نجف اشرف شد ، درمجلس درس مدرسين آن وقت حضور به هم رسانيد ولی استاد كاملی كه بتواند از استفاده كند نيافت ، از اين رو به كربلا رفتند . در آن موقع كربلا محل تجمع اخباريها و رئيس آنها در آن زمان شيخ يوسف (صاحب حدائق) بود. وحيد بهبهانی چند روزی در بحث وی حاضر گشت آن گاه روزی در صحن شريف ايستادند و با صدای رسا فرياد برآوردند :ای مردم ،من حجت خدا بر شما هستم.
علما وفضلا از هر طرف متوجه وی گشتند وبه دور او جمع شده و به او گفتند :چه می خواهی.
آقا گفتند : می خواهم شيخ يوسف منبرش را در اختيار من بگذارد و دستور دهد تا شاگردانش پای منبر من حاضر شوند. وقتيكه اين خبر به شيخ يوسف رسيد از انجا كه وی از مسلك اخباری عدول كرده بود واز ترس جهال آن ها نمی توانست حق را اظهار كند با طيف خاطر تقاضای وحيد را پذيرفت تا شايد او بتواند بطلان مسلك اخباری را بر آن ها ثابت كند.
وحيد سه روز به درس و بحث وگفتگو پرداخت و در نتيجه دو ثلث شاگردان شيخ يوسف را برگردانيد به مذهب اصولی.از اين موضوع صاحب حدائق بسيار مسرور شدند .وحيد بهبهانی بعد از آن نيز با علمای اخباری مناظراتی داشتند وتوانستند همان كاری را كنندكه دربهبهان موفق به انجام آن شدند.
•وفات آقا
عمر آقا از نود تجاوز نموده ودر آخر عمر ضعف بر وی مستولی گرديد. درس وبحث را تا حدی ترك گفته ودستور داد كه شاگردش بحرالعلوم به نجف اشرف منتقل شود و در آنجا به تدريس مشغول گردد.
در سال وفات آقا سه قول است : ١٢٠٥ يا ١٢٠٦ يا ١٢٠٨
آقا در كربلای معلی به جوار رحمت حق پيوست و در رواق حضرت امام حسين پايين پای ايشان مدفون شد. صندوق قبر ايشان در آن محل مقدس مشهود است.مختصراين كه آن علامه بزرگ كه تمام عمرگرانبهای خود را مصروف نگه داری علوم واخبار وآثار اهل بيت عصمت و تعليم وتربيت نوابغ وبرجستگان بيشماری نمود تا اوهام وخرافات را از مغزهايی كه آكنده از آن بود بيرون آوردو با محو آثار و بدعتهای اخباريين و تاسيس وتجديد مكتب اصول واجتهاد و استدلال,عظمتی به مذهب حقه شيعه داد،بعد از هشتاد ونه سال عمركثيرالنفع خود ديده از اين جهان فرو بست.
آقا در عصر خود مشهور به مجدد مذهب بود . شاگردانش همه جا او را مروج دين حنيف و مجدد طريقه اجتهاد و تقليد و زنده كننده اساس تشيع ميدانند. به بركات تاييدات متين وی غبارهای آرای اخباريين كه هواپرستی های جاهليت ديگری را به نظر آوردند از ميان رفت چنان كه بدعتهای جماعت ملحدين و صوفيه كه همه جا را فراگرفته بود به بركت وياری مرحوم مجلسی از دين حنيف خاموش شد و نيز هر دوی آن ها را از اين جهت آيت الله گويند .
•مقام علمی آقا
ايشان علوم عمليه را از خدمت بندگان خلد آشيان عالم ربانی ، پدر خود و از خدمت عالی جناب فضائل مآب مستغنی الالقاب سيد محمد طباطبايی بروجردی و علوم نقليه را از محضر سيد صدر الدين قمی استفاده كرد در معقولات يد طولانی داشت و لكن به سبب دلايلی در اواخر عمر به تدريس آن اشتغال نمی ورزيد. در علم رجال به حدی متبحر بود كه برتر او كسی يافت نمی شود.
•فضايل اخلاقی و شخصيت عالی
آقا به غايت خوش صحبت و گشاده رو و لطيفه گو بودند و اغلب لطايفش بر زبان ها مشهور بود .
•زهد آقا
زهد آقا به مرتبه ای بود كه لباس های آن سرور كرباس بود در مدت عمر پر بركت خويش به جمع ذخاير دنيويه همت نكرد بلكه اصلا به انواع سكه آگاه نبود و صحت با فقر را خوش می دانست .
•تاليفات آقا
شيخ ابو علی در منتهی المقال نوشته است كه آقا قريب ٦٠٠ كتاب تصنيف فرموده كه بيشتر تاليفاتش فارسی است . تاليفات آقا همه در موضوع متين ،پرفايده و بی نظير است . از روی مطالعه كتب گرانبهای اوست كه امروزه ما می توانيم پی به شخصيت علمی و تاريخ زندگانی پر بار او ببريم . آقادر بيش ترتصنيفاتش ابتكار به عمل در آورده و اغلب به اقوال وآرای علمای اخباری نظر داشته و در بسياری از مباحث اصول نظريه ای صريح ومنطقی دارد كه ديگر علما بر آن سبقت نگرفته اند .اصطلاح ادله اجتهادی و فقاهتی از زمان وی پديد آمده و وی مبتكر اين اصطلاح است ، به همين خاطر او را مدرس الاصول ميدانند و مكتب او را زنده كننده اساس اجتهاد می دانند.
از آثار ايشان :
-فوائد رجاليه
-حاشيه تهذيب
-حاشيه بر مذاهب
-حاشيه بر شرح قواعد
-حاشيه بر كافی
-حاشيه بر وجيزه
-حاشيه بر اول خفری
-حاشيه بر كتاب كافی
-رساله ای در خمس فارسی
-نقد وانتخاب از اول طهارت تا آخر ديات
-حاشيه ای درطهارت وصلاة
-رساله ای فارسی در اصول دين
-حاشيه ای بر مفاتيح فيض كاشانی
-رساله تفحه حسينی و..............
•استادان آقا
آقا علم حديث ومعقول را در محضر پدر علامه اش آموخت و سپس معقول را در خدمت استاد عالی قدر آقا سيد محمد طباطبايی بروجردی تكميل نمود و همان جا فقه و اصول را از سيد صدر الدين همدانی فرا گرفت .استادان آقا منحصر به همين سه بزرگوارند.
•شاگردان آقا
يكی از امتيازات آقا نسبت به ساير مجتهدين شيعه بلكه تمام علمای اسلام از هر فرقه ومذهب كه از جهت او را ممتاز می گرداند و موقعيت خاص وعظمت مخصوص به وی می بخشد ، شاگردان بزرگ وفقها و مجتهدين نامداری است كه از مكتب وی برخاستند.شاگردان معروف ايشان بيش از ٥٠ نفر هستند كه در رديف مجتهدين درجه اول شيعه به شمار می آيند ،ازجمله:
-علامه بحر العلوم
-ميرزا محمد مهدی شهرستانی
-آقا سيد علی طباطبايی (صاحب رياض)
-شيخ جعفركبير (كاشف الغطاء)
-ميرزای قمی
-سيد محسن اعرجی
-حاج ملا مهدی نراقی
-شيخ اسدالله كاظمی
-آقا سيد جواد عاملی (صاحب مفتاح الكرامه)
-شيخ ممحمد تقی اصفهانی (صاحب حاشيه معالم)
-آقا محمد باقر حجة الاسلام شفتی (اصفهانی)
-حاجی محمد ابراهيم كلباسی
-حاج ملا احمد نراقی
-ميرزا محمد تقی قاضی
-حاج ميرزا يوسف تبريزی
-سيد محمد حسن زنوزی
-مير محمد حسين اصفهانی
-شيخ محمد حسين خراسانی
-شمس الدين بن جمال الدين بهبهانی
-سيد احمد طالقانی نجفی
-سيد دلدار علی نصير آبادی هندی
-شيخ ابو علی حائری (صاحب منتهی المقال)
-حاج ملا محمد رضا استر آبادی
-ملا محمد كاظم هزار جريبی
-ملا عبد الصمد همدانی
-سيد احمد عطار بغدادی
-حاج ميرزا محمد حسن قزوينی
-سيد محمد قيصر خراسانی
-سيد محمد شفيع شوشتری و................ نگارش در تاريخ پنجشنبه پانزدهم اسفند 1387 توسط امين محلی | آرشيو نظرات آيت‌الله حاج مير سيد علی موسوی بهبهانيآيت‌الله حاج مير سيد علی موسوی بهبهانی ـ قدس سره ـ بی‌گمان يكی از فقهای برجسته و مجتهدين عالی‌قدر عصر اخير به شما‌ر می‌رفت. آن بزرگوار در سال ۱۳۰۲ يا ۱۳۰۳ هـ. ق در شهر بهبهان پا به عرصه هستی گذاشت. پدر وی«سيد محمد»، با كشاورزی امرار معاش می‌كرد.

آن مرحوم دروس مقدماتی را در همان بهبهان تا سن هجده سالگی نزد علمای بزرگوار شهر همچون آقا محمد حسن بهبهانی‌، آقا شيخ عبدالرسول بهبهانی و آيت الله مرحوم محمد ناظم الشريعه بهبهانی فراگرفت.

از همان زمان كه آغاز به تحصيل نمود‌، آثا‌ر نبوغ و استعداد در سيمايش آشكار بود‌، به گونه‌ای كه بارها استادانش اين موضوع را يادآور می‌شدند.

در اواخر سال ۱۳۲۲ هنگامی كه برای ادامه تحصيل از بهبهان به نجف اشرف عازم می‌شد، مجتهدی متجزی بوده، به اين معنا كه با فراگرفتن ادبيات فارسی و عربی و سطح متوسطه فقه و اصول‌، قدرت اين را داشته است كه پاره‌ای از احكام دينی و قواعد را از روی ادله تفصيلی آنها استنباط كند.

وی در سن ۲۴ سالگی يك روحانی جوان فارغ التحصيل بوده و علوم اسلامی را از معقول و منقول به خوبی فراگرفته بود. اين دانشمند نابغه جوان پس از بازگشت به بهبهان، تا چندی مشغول تدريس بوده است. غالب فضلای شهر در حوزه درسش حضور می‌يافتند و از خرمن علومی كه اندوخته بود، خوشه‌ها می‌چيدند. درآن هنگام ازدواج می‌كند و در سال ۱۳۲۹ مجدداً به نجف اشرف عزيمت كرد كه به واسطه عارضه كسالت و نامساعد بودن هوا، پس از يك سال توقف و تدريس، دوباره به بهبهان بازگشت و مدت هفت سال به درس و بحث پرداخت. اين عالم ربانی چند بار ديگر در نجف‌، رامهرمز و اهواز، اصفهان، مشهد و تهران اقامت كردند.

مبارزات

مرحوم آيت الله بهبهانی از آغاز نهضت روحانيان ايران با پيشگامی حضرت امام خمينی ـ رضوان الله عليه ـ ، در راستای قيام ايشان و ديگر مراجع عظام بودند.

بعد از واقعه پانزده خرداد و دستگيری امام در قم و بازداشت امام در تهران‌، آيت الله بهبهانی از جمله علمايی بودند كه برای دفاع و حمايت از امام خمينی ـ رحمت‌الله عليه ـ به تهران هجرت كردند و چهار ماه در تهران ماندند و خواستار آزادی امام خمينی بودند.

در آن روزگار مرحوم آيت‌الله بهبهانی اين اعلاميه را در اهواز به دفاع از ايشان صادر كردند:« ملت ايران! مردم خوزستان! مردم غيور مسلمان!

… مگر آيت الله خمينی چه عملی انجام داده‌؟ جز اين‌كه می‌خواسته است از حريم مقدس دين پشتيبانی نمايد، دست استعمار را كوتاه كند، مانع نفوذ بيگانگان در كشور شود، ملت ايران را از خطری كه به سوی آنها روی آورده آگاه سازد؟

دنيا بداند كه هدف ايشان، هدف تمام روحانيت ايران؛ بلكه روحانيت شيعه و اسلام است و خواسته ايشان، خواسته تمام روحانيون است….عجبا وكلای بی‌موكل به روحانيت اسائه ادب نموده و با كمال بی شرمی در مجلس بياناتی نموده‌اند كه…، موجب خشم و تنفر ملل مسلمان گرديده است…بديهی است ملت ايران در موقع مقتضی جواب اين ياوه سرائی‌ها را خواهد داد…»

مرحوم بهبهانی سه سال بعد هم اعلاميه‌ای را در اصفهان بر ضد رژيم اشغالگر قدس كه به شهرهای جنوبی لبنان تجاوز كرده بود و در عين حال با رژيم شاه هم رابطه سياسی داشت‌، صادر كرد.

اين عالم نستوه، سالی شش‌ماه بهار و تابستان را در اصفهان به سر می‌برد و شش‌ماه ديگر را به اهواز مراجعت می‌كرد. او كه از مراجع عالی‌قدر عصر و دارای تأليفات ارزنده و دارای مقام شامخی در علم و تقوا بود؛ در قم، تهران، اصفهان و خوزستان به عنوان مرجعی بزرگوار شناخته می‌شد، با اين وصف با انتشار اين اعلاميه، به دستور سرهنگ تقوی ـ كه امروز فراری است ـ بازجو و شكنجه‌گر معروف ساواك اصفهان‌، آن مرجع تقليد ۸۵ ساله را به ساواك احضار و به مدت شش ساعت مورد بازجويی قرار داد. سرانجام بر اثر فشارهای علما و مردم آزاده اصفهان آزاد شد.

خدمات

۱ـ دارالعلم آيت‌الله بهبهانی در اهواز،

۲ـ كتابخانه دارالعلم آيت الله بهبهانی،

۳ـ مدرسه علميه حضرت ولی عصر(عج) در رامهرمز،

۴ـ مدرسه علميه و حسينيه آيت الله بهبهانی در منطقه كيان اهواز،

۵ـ ساختمان حدود چهل مسجد در فرمانداری كل كهكيلويه و بوير احمد،

۶ـ تأسيس مدرسه علميه ياسوج در زمينی به مساحت پنج هزار متر مربع،

۷ـ ساختمان مسجد در جنب مدرسه علميه ياسوج در همان زمين،

۸ـ ساختمان خانه برای امام جماعت و مدرسه علميه ياسوج در همان زمين،

۹ـ ساختمان منازل برای اهل علم اهواز و كمك به كسانی كه در سال ۱۳۸۱ هـ ق خانه های‌شان در اثر سيل ويران شده بود،

۱۰ـ طرح تأ سيس دبستان و دبيرستان دخترانه اسلامی اهواز ،

۱۱ـ مؤسسه تبليغاتی آيت‌الله بهبهانی در سال ۱۳۵۳‌،

۱۲ـ منزل يا حسينيه آيت الله بهبهانی،

۱۳ـ مسجد الرضا در دروازه شيراز ـ اصفهان،

۱۴ـ مدرسه اماميه در خمينی شهر،

۱۵ـ مدرسه علميه رياضی(حاج شيخ ابراهيم رياضی) در نجف آباد،

۱۶ـ مدرسه علميه مشكاتيه در خمينی شهر،

۱۷ـ مسجد المهدی(عج) در هزار جريب ،

۱۸ـ مسجد شاهين شهر،

۱۹ـ مسجد و حمام در كنگاز از محلات خراسگان اصفهان،

۲۰ـ درمانگاه حجتيه در خيابان سروش اصفهان،

۲۱ـ راديولوژی مهديه در اصفهان،

۲۲ـ مسجد حجت –در قريه هاردنگ از قرای لنجان عليا‌(‌اصفهان)،

۲۳ـ كمك به ساختمان خانه‌های آسيب‌ديدگان سيل شن.

آثار

۱ـ مصباح الهدايه فی اثبات الولايه،

۲ـ القواعد الكليه،

۳ـ كشف الاستار،

۴ـ اساس النحو،

۵ـ حاشيه عروه الوثقی،

۶ـ حاشيه وسيله النجاه،

۷ـ جامعه المسائل به فارسی،

۸ـ رساله علميه ديگر به فارسی،

۹ـ بيست پرسش و پاسخ آنها،

۱۰ـ سی پرسش و پاسخ آنها،

۱۱ـ التوحيد الفئق فی معرفه الخالق،

۱۲ـ حاشيه توضيح المسائل،

۱۳ـ چهل پرسش و پاسخ،

۱۴ـ هدايه الحاج.

مدفن آيت‌الله بهبهانی

وی در شب شنبه هجدهم ذی القعده سال ۱۳۹۵ هـ. ق برابر با اول آذر ۱۳۵۴ هـ ش در بيمارستان پارس اهواز ندای حق را لبيك گفت.

تعداد تشييع‌كنند‌گان را نزديك به صد‌هزار نفر نقل كرده‌اند كه شهر اهواز تا آن موقع چنين تشييعی به خود نديده بود.

پيكر پاك اين عالم وارسته ـ طبق وصيت خودشان ـ در حجره‌ای از حجره‌های دارالعلم‌شان در اهواز كه به بيرون ساختمان هم راه داشت دفن شده است، اكنون نيز زيارتگاه مردم مؤمن، علما و طلاب است
نگارش در تاريخ پنجشنبه پانزدهم اسفند 1387 توسط امين محلی | آرشيو نظرات علی ابن قطب الدين بهبهانی ( آخوند ملاعلی )

وی صاحب تفسير بی نقطه و عالم عاملی است كه آواژه تقوی و دانش شگفتی سازش برخواص اهل علم و در زادگاهش (بهبهان) بر عام و خلص پوشيده نيست . آخوند ملاعلی از فقيهان و اديبان بزرگی است كه نامش در زمره مشتاقان فقاهت و محبان ديانت است . شبنم نژادی كه دلی چون آئينه داشت و با زمزم ايمان و كوثر قرآن غبار و زنگار از رخش سترده تا قطب الدين و فخر آيين شود. شگفت نهالی كه درختی تناور و سايه گستر شد و در بهارستان دلدادگی و فرزانگی جاودانه ماند. متاسفانه از زندگانی اين عالم بزرگوار اطلاع دقيقی در دست نيست . شيخ آقا بزگ تهرانی دركتاب (الذريعه الی تصانيف الشيعه ) آورده است كه :

« آخوند ملاعلی معاصر با وحيد بهبهانی و شاگرد او بوده است و سال وفات او 1206 هجی قمری بوده است . وی دارای دو دوره تفسير بوده است يكی نظير تفسير الصافی البته گسترده تر بوده است و مبسوط تر ازآن ، بدين ترتيب كه جلد اول آن از قرآن تا آخر سوره توبه ( در شهر كربلا اين مجلد رادر كتابخانه سيد محمد رضا ابن سيد محمد بهبهانی ديده ام ) و دو جلد ديگر آن كه تا آخر قرآن است در كتابخانه شيخ محمد سماوی در نجف اشرف است كه در جلد اخير صفحه آخر تصريح به اسم آن عالم « علی ابن قطب الدين بهبهانی » شده است . تفسير دوم همان تفسير بی نقطه مشهور می باشد كه در جهان علم و دانش معروف استو اين در سه جلد است . جلد اول از قرآن تا سوره يونس جلد دوم از سوره يونس تا سوره عنكبوت و جلد سوم از سوره عنكبوت تا سوره الناس است . اين دوره ازتفسير در كتابخانه شيخ محمد سماوی موجود است . ميرزا محمد بن عبدالوهاب آل داوود همدانی معروف به امام الحرمين متوفی سال 1303 با خط خودش دريكی از مجلدات آن كه در مالكيت او بوده درس ال 1283 نوشته است : طالع الملاء المعمول لكلام الله الملك المالك الودود مولاه و مملو كه الحامد . لا اله الا الله محمد ولد داوود هداه الله الی صراط المحمود . من می گويم كه اين آقا با تركيب اين جملات خواسته است اظهار قدرت نمايند و چند جمله از حروف بدون نقطه تركيب نمايند (بنابراين ) واقعاً مفسر (آخوند ملاعلی ) نفس خود را تا توانسته در بوجود آوردن اين شاهكار علمی و ادبی به تعجب انداخته .» حاج آقا بزرگ تهرانی درباره پيشينه چنين شاهكاری چنين می گويد : پيش از اين بزرگوار (آخوند ملاعلی ) مرحوم فيض درتفسير سواطع الالهام معروف به تفسير بی نقطه (سال 1002 ق ) به چنين كاری زده است . همچنين در مجموعه نفيس و ارزشمند دايره المعارف تشيع آمده است كه : « علی ابن قطبالدين فقيه و مفسر با وحيد بهبهانی هم روزگار بوده وی دو كتاب در تفسير نو شته است كه يكی از آنها به تقليد از تفسير صافی ملا محسن فيض كاشانی اما اندكی مفصل تر ازآن و در سه جلد است . تفسير دوم نيز كه در سه جلد است به تفسير بی نقطه شهرتدارد. اين تفسير كه مولف در نوشتن آن تكلف بسيار كرده تنها با حروف بی نقطه زبان عربی نوشته شده و احتمالاً بهبهانی آن را به تقليد از سواطع الالهام فيض ابن مبارك هندی نوشته است .»
captcha