به گزارش خبرنگار خبرگزاری قرآنی(ايكنا) شعبه مركزی، «علی ميری» دانشجوی كارشناسی ارشد از دانشگاه آزاد اسلامی اراك به بررسی «راههای مقابله با دشمن» از منظر قرآن و نهجالبلاغه پرداخته است.
نگارنده اظهار میدارد: شناخت دشمن هم به لحاظ فردی و هم از لحاظ اجتماعی و سياسی و حكومتی از ضروريات اوليه هر انسان است و از طريق آن میتوان بقای خود و جامعه را تضمين كرد و در اين ميان استفاده از منابع روحانی همچون قرآن و نهجالبلاغه و احاديث ائمه اطهار(ع) واجب و ضروری است.
وی ادامه میدهد: از مهمترين عوامل ايجاد دشمنی در قرآن نهجالبلاغه میتوان به خودخواهی و شيطان، نادانی و عدم بصيرت در دين، به فراموشی سپردن ياد مرگ و قيامت، مخالفت با ولايت و عدم اتحاد مسلمانان اشاره كرد و از مهمترين راههای مقابله با دشمنی، رعايت تقوای الهی و اطاعت از ولايت و رهبری است.
وی میافزايد: بخش عظيمی از آيات قرآنكريم به معرفی دشمن اختصاص يافته و در سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نيز به دشمن سناسی توجه بسيار شده است و در ميان معصومين رفتار حضرت علی(ع) با دشمنان از همه آموزندهتر است و حضرت علی(ع) با توجه به شرايط زمانی و شيوه حكومتش با دشمنانی روبرو بود كه پيامبر(ص) و ديگر ائمه(ع) با آن روبرو نشدند.
ميری با بيان اينكه در نهجالبلاغه كه آن را به حق فروتر از كلام خلاق و فرتر از كلام مخلوق میدانند به اقسام دشمنان و دسته بندی آنها پرداخته شده كه اهم آنها همان دشمنان اصلی امام علی(ع) ناكثين، قاسطين و مارقين بوده و شامل دشمنان داخلی و خارجی است، تصريح میكند: در دسته خارجی ويژگیها و روشهای دشمنی افرادی مانند معاويةبنابیسفيان، عمرو عاص و اهل شام و در دسته دشمنان داخلی نيز ويژگیهای افرادی همچون طلحه و زبير و مردم كوفه در نهجالبلاغه پرداخته شده است.
وی اذعان میكند: در نهجالبلاغه از شرايط موفقيت آدمی در تمام عرصهها شناخت دشمن است در عرصه طبيعی انسان تا آنجا كه دشمن را شناخته در دفع آن كوشيده و به موفقيت دست يافته است، ولی همين انسان ضربههای فراوان و گاه جبرانناپذيری از دشمن ناشناخته خود خورده است و دشمن شناسی به انسان بصيرت میدهد تا در راه رسيده به هدف دوست را دشمن و دشمن را دوست نگيرد و بیشك آنچه در اين مسير ما را ياری میرساند پيام وحی و كلام بزگان دين است.
نگارنده اذعان میكند: خطرناكترين دشمن چه در مجموعه اعتقادات دينی و مذهبی و چه در ناحيه معاشرتهای اجتماعی دشمن ناشناخته است، دشمن شناخته شده هرچند هم قوی و نيرومند باشد، ضررش كمتر و خيانت او قابل دفاع و جبران است، زيرا هويت او معلوم و سوءقصد او روشن است، اما دشمن ناشناخته هرچه هم كوچك و ناتوان باشد چون نقابی از دوستی و محبت بر چهره دارد و شعار او شعار توده مردم است، ولی زير آن نقاب و لباس ظاهری، دلی مملو از كينه و عداوت و خنجری زهرآلود و كشنده پنهان دارد و همواره منتظر فرصتی است تا به اغراض پليدش جامه عمل بپوشاند.
ميری میافزايد: اسلام در طول تاريخ خود بيشترين ضربه را از منافقان خورده است، به همين دليل است كه قرآن سختترين حملات خود را متوجه منافقان ساخته است و بزرگترين اعلام خطر را درباره آن دسته از دشمنان داشته است كه خداوند در آيه 4 سوره مباركه «منافقون» میفرمايد: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ: و چون آنان را ببينى هيكلهايشان تو را به تعجب وامىدارد و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرامىدهى گویى آنان شمعكهایى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند] هر فريادى را به زيان خويش مىپندارند خودشان دشمن هستند از آنان بپرهيز خدا بكشدشان تا كجا [از حقيقت] انحراف يافتهاند » طبق اين فراز نورانی، تنها منافقان دشمنان حقيقی هستند و بايد از آنان پرهيز نمود.
وی با بيان اينكه دشمنان به سه دسته داخلی، خارجی، و ايمانی تقسيم می شود و در قرآن از شيطان به عنوان دشمن ايمانی ياد می كند، اظهار میكند: قرآن در آيه 6 سوره مباركه «فاطر» به صراحت میفرمايد: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَكُونُوا مِنْ أَصْ در حقيقتشيطان دشمن شماستشما [نيز] او را دشمن گيريد [او] فقط دار و دسته خود را مىخواند تا آنها از ياران آتش باشند» اين كه شيطان دشمن آدمی است يك مطلب است و اين كه انسان بايد متوجه باشد و با هوشياری او را دشمن خويش بگيرد و در مقابل او ايستادگی و واكنش از خود نشان دهد، مطلب ديگری است و در بسياری از آيات قرآن كريم از شيطان بهعنوان دشمنی آشكار نام برده شده است.
وی تاكيد میكند: با توجه به آيات قرآن خصوصيات شيطان يا مهارتهای او در به اسارت كشيدن انسان عبارت از: زينت بخشی اعمال در نظر انسان، القای وسوسه، تباه كردن و گسستن پيوندها، راندن از پشت و زمامگيری از رو به دستور دادن به منكر است.
ميری بيان میدارد: سه جريان عمده مخالف حكومت حضرت علی(ع) هر يك به روشی به دشمنی با حضرت پرداختند و برای دستيابی به اهداف خويش توطئههای فراوانی به راه انداختند. از اين سه جريان، ناكثين از همه بيشتر در اين راه پيش قدم بودهاند. اينها كسانی بودند كه جزء اصحاب پيامبر و از اولين بيعتكنندگان با حضرت امير(ع) بودند. سمبل اين جريان طلحه و زبير هستند.
وی تصريح میكند: جريان ناكثين (پيمانشكنان) قصه دردناك خودیهای بريده از آرمانهاست. ناكثين داستان عبرتآميز برگزيدگانی است كه دنياطلبی، آنان را در مدار نفاق قرارداد و سرانجام به مبارزه با امام(ع) كشاند. اين جريان آينه عبرت است. درسی برای تمامی كسانی كه باور دارند دنيا محل امتحان است و ماده امتحانی آن، عشق به خداست.
نويسنده در پايان خاطرنشان میكند: حضرت علی(ع) تاكيد دارد كه بايد پيوسته در برابر دشمن هوشيار بود و هرگز دشمن را كوچك نشمرد. همچنين فرمودهاند: «لاتأمن عدوا و ان شكر، از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میكند.» از ديدگاه حضرت علی(ع) بايد پيوسته دشمن را زير نظر داشت، اگر لحظهای از دشمن غفلت كنيم، آسيبهای فراوانی از ناحيه دشمن وارد میشود. ايشان میفرمايند: «من نام عن عدوه انبهته المكائد، كسی كه از دشمن غفلت كند، حيلهها و كيدهای دشمن بيدارش خواهد ساخت.»