به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام و المسلمین رشاد در اختتامیه «نخستین هفته علمی تمدن نوین اسلامی»، گفت: کلمه تمدن در عربی در باب تفعّل و این به معنای پذیرش شهرنشینی و یا شهرپذیری است. «حضاره» یا معادل عربی تمدن نیز به معنای حضور و یا حاضر شدن است که وقتی اعراب کوچنشینی را رها کرده و شهرنشین شدند به وجود آمده است.
وی ادامه داد: در قرآن نیز تمدن با واژههایی مانند امت و قرن آمده است، برای مثال قرن را در آیه «أَلَمْ يَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاء عَلَيْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ: آيا نديدهاند كه پيش از آنان چه بسيار امتها را هلاك كرديم [امتهايى كه[ در زمين به آنان امكاناتى داديم كه براى شما آن امكانات را فراهم نكردهايم و [بارانهاى] آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستاديم و رودبارها از زير ]شهرهاى] آنان روان ساختيم پس ايشان را به [سزاى] گناهانشان هلاك كرديم و پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم». (انعام، 6) میتوان مرتبط با مباحث تمدنی دانست. در همین راستا میتوان از ذوالقرنین تفسیری تمدنی کرد و گفت که او بنیانگذار یک تمدن و یا تمدنی دوگانه بود.
رشاد تصریح کرد: تمدن لزوما به معنای عمران و شهرنشینی نیست و امروزه نمیتوان صادق باشد. تمدن در مقابل بربریت به این معناست. امروزه گرانیگاه تمدن سبک زندگش است و شکلی از مولفههایی مانن هنر، علم، سیاست، اخلاق، فرهنگ و ... که سبک زندگی خاصی را ترویج میکند، تمدن میخوانیم.
عضو شورای انقلاب فرهنگی افزود: به نظر منی تمدن زیست جهان علی الاصول راغی متشکل از هنر، علم و ... که سبک زندگی خاصر با بین گروه بزرگی از انسانها پدید میآورد و غالبا در سرزمینهای مشخصی رایج است.
وی ادامه داد: به این ترتیب تعابیر قرآنی به این مفهوم نزدیکتر است. از قرآن میتوان فهمید که تمدن را فراتر از موضوع شهرنشینی در نظر گرفته است.
رشاد تصریح کرد: آنچه رایج است و گفته میشود یا مطلقا نادرست است و یا به اعتبارهایی جامع نیست. اینکه گفته میشود فرهنگ وجه نرمافزاری حیات بشری و تمدن وجه سختافزاری حیات بشری است نادرست است.
وی با بیان اینکه میتوان نسبتهای متفاوتی را میان فرهنگ و تمدن در نظر گرفت، گفت: یک وجه این نسبت آن است که بین این دو عموم خصوص مطلق برقرار کنیم و این خود دارای دو حالت است که در حالت اول فرض کنیم تمدن عامتر از فرهنگ بوده و تمدن در درون فرهنگ جای بگیرد، ویل دورانت به این نظر اعتقاد داشت.
رشاد تصریح کرد» در این حالت به لحاظ شمول جغرایایی ممکن است در قلمرو یک تمدن چند فرهنگ وجود داشته باشند برای مثال تمدن غرب از فرهنگهای مختلفی تشکیل شده است که نسبت برخی از آنها بسیار زیاد است.
وی ادامه داد: ممکن است گفته شود فرهنگ عامتر از تمدن است که این نسبت بر اساس تعاریفی عام از فرهنگ صورت میگیرد که علم و ابزار را هم در فرهنگ ملاحظه میکنند که اگر فرهنگ را این طور تعریف کنیم، چنین نسبتی برقرار خواهد شد.
رشاد با بیان این که نسبت دیگری که بین فرهنگ و تمدن برقرار میشود تباین است، گفت: برخی معتقد هستند که فرهنگ و تمدن هر یک چیز دیگری هستند و به یکدیگر ربطی ندارند. این حالت وقتی در نظر گرفته میشود که فرهنگ را محدود به امور نرمافزاری و تمدن را معطوف به امور سختافزاری بکنیم.
وی ادامه داد: در تلقی دیگر که اولین نظریه پردازان در این زمینه به آن قائل بودند، فرهنگ و تمدن مساوی در نظر گرفته میشد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه مشکل کسانی که این نسبتها را برقرار کردهاند این است که بین مفهوم و مصداق این دو خلط کردهاند گفت: در این تلاشهای برخی از معنای با فرهنگ با برخی دیگر از معنای از تمدن نسبت سنجی شده است.
وی ادامه داد: برخی معتقدند که تمدن غرب بر اساس عوامل فرهنگی ایجاد شده است اما امروزه شاهد آنیم که تمدن غرب خود فرهنگ جدیدی را میسازد و یا گفته میشود یک تمدن بر اساس عوامل فرهنگی از بین رفته است در حالی که در هر یک از این گزارههای معنای و مصداق تمدن و یا فرهنگ میتواند متفاوت باشد.
رشاد در پایان گفت: بر اساس تعریفی که ما از فرهنگ و تمدن میکنیم، نسبتی که ما بین این دو برقرار خواهیم کرد، متفاوت خواهد بود. میتوان به صورت بینهایت فرهنگ و تمدن را مورد تعریف قرار داد، از اینرو ما باید سوال خود را در خصوص فرهنگ و تمدن با تدقیق معنایی که از آنها داریم، دقیق کنیم و تبیین نسبت میان «فرهنگ» و «تمدن» نیازمند شفافیت است.