شناخت رهیافت‌ غیرمسلمانان؛ مکمل پروژه‌های قرآن‌شناسی
کد خبر: 3547864
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۹

شناخت رهیافت‌ غیرمسلمانان؛ مکمل پروژه‌های قرآن‌شناسی

گروه دانشگاه: نقشه قرآن‌شناسی ما زمانی کامل می‌شود که علاوه بر رهیافت‌ها در جهان اسلام، به رهیافت‌های غیرمسلمانان هم بپردازیم، نتیجه تحقیق محققی که روش، ابزار و مبنا دارد و آنها را منقح کرده، می‌تواند برای همگان عرضه شود و ما نیز باید آن را جزئی از ادبیات تحقیق در آن موضوع خاص بدانیم.

مهرداد عباسی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، بیان کرد: اصولا کسی که می‌خواهد به کار قرآن‌شناسی یا قرآن‌پژوهی بپردازد، یکی از مهم‌ترین کارهایش این است که تاریخ قرآن‌پژوهی از آغاز تا امروز را بررسی کند و ببیند از زمان پیدایی قرآن تا امروز مواجهه با قرآن چگونه بوده است و انواع پژوهش‌ها و رهیافت‌ها به قرآن چگونه و با چه روش‌ها و مبناها و پیش‌فرض‌هایی صورت گرفته است و به چه نتایج و دیدگاه‌هایی منتهی شده است.

وی گفت: مراد من از بحث درباره «قرآن‌شناسی در عصر جدید» این نیست که خودمان بیاییم در عصر جدید دوباره قرآن را بشناسیم (هرچند ممکن است این بحث به‌نوعی به این هدف هم کمک کند)، بلکه منظور و هدف اصلی‌ام پژوهشی از مرتبه دوم است، یعنی بکوشیم تا بدانیم چه کسانی و در قالب چه روش‌هایی به قرآن‌شناسی پرداخته‌اند و بتوانیم طیف قرآن‌شناس‌ها و انواع قرآن‌شناسی‌ها را در این حدود دویست سال اخیر به‌طور علمی و روش‌مند و البته انتقادی بشناسیم، یعنی نوعی «قرآن‌شناسی‌ شناسی».

عباسی اظهار کرد: یکی از فوایدی که این نوع پژوهش مرتبه دوم دارد این است که از کارهای تکراری و غیرعلمی و گاه بیهوده و بی‌سرانجام جلوگیری می‌کند. بسیاری از دانشجویان و حتی محققان ما زمانی‌که قرار است درباره موضوعی در قالب مقاله، پایان‌نامه یا رساله کار کنند، متأسفانه طوری وارد موضوع می‌شوند که گویا نخستین فردی‌‌اند که به آن موضوع فکر کرده‌اند و می‌خواهند درباره آن چیزی بنویسند. در حالی‌که اگر کارهای این دویست سال و حتی بیست سال اخیر به‌‌خوبی کاویده شود، ممکن است کارهای متعددی بسیار جدی‌تر و دقیق‌تر از کارهای این عزیزان ما چند دهه پیش‌تر انجام شده باشد.

وی گفت: ممکن است این پژوهش‌ها به زبان عربی و ترکی یا انگلیسی و آلمانی یا سایر زبان‌های شرقی و غربی باشد و به‌سبب اینکه پژوهش‌های خارج از ایران ـ به‌ویژه آنها که با جریان اصلی فکر دینی در جامعه ما هم‌سو نیستند ـ در فضای علمی و فکری ما به‌خوبی بازتاب نمی‌یابند، معمولاً محققان ما کمتر به آنها توجه دارند یا آنها را اصلاً داخل در ادبیات موضوع نمی‌دانند. مثلاً در موضوع «رهیافت زنانه‌نگر به قرآن» یا اصطلاحاً «تفسیر فمینیستی قرآن» که از موضوعات جذاب و پرمراجعه در سال‌های اخیر است، در همین سه چهار سال گذشته، شاید چهار یا پنج کتاب و ده‌ها مقاله فقط به زبان انگلیسی منتشر شده‌اند. ما در پژوهش‌هایمان تا چه حد به این پژوهش‌ها توجه داریم؟ حالا ببینید، با بررسی‌ موشکافانه رهیافت‌های جدید به قرآن یا همان «قرآن‌شناسی در عصر جدید» می‌توان این قبیل پژوهش‌ها را شناخت و دید که چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی مغفول مانده و چه کارهایی باید انجام داد. بدون شناخت گذشته، نمی‌توان «حال» خوبی داشت و هرگز نمی‌توان به آینده بهتر اندیشید.   

عباسی بیان کرد: به دلیل ویژگی‌های خاص عصر جدید تمرکز ما بر روی این دوره است؛ به‌هیچ روی نمی‌توان تغییر و تحولات فراوان و پیشرفت‌های گوناگون در حوزه علم و هنر و ادبیات و فلسفه و تکنیک را در این دوره نادیده گرفت. در همین یکصد سال اخیر است که مفاهیمی چون دانشگاه، کامپیوتر، اینترنت، نقد تاریخی، نقد ادبی و هرمنوتیک به جهان اسلام راه یافته‌اند. از سویی تحولات سیاسی و اجتماعی مهمی در همین دو سده رخ‌ داده‌اند. مثلاً پدیده‌هایی مثل استعمار و استشراق، وقوع دو جنگ جهانی، شکل‌گیری کشور اسرائیل، مهاجرت مسلمانان به آمریکای شمالی و اروپا، حادثه یازدهم سپتامبر.

وی در ادامه گفت: این‌ها دست‌آوردهایی ناشی از تمدن غرب است که خواه‌ناخواه بر جهان اسلام اثرگذار بوده‌اند و بر فهم مسلمانان از دین به‌طور کلی، اسلام به‌طور خاص، و قرآن به‌طور اخص تأثیر گذاشته‌اند. مجموعه این علل و اسباب موجب تمایز این دو سده از ادوار پیشین می‌شود و اهمیت توجه به این دویست سال را دوچندان می‌کند. این تمایز هم درباره جهان اسلام و محققان و عالمان مسلمان صادق است و هم درباره اروپا و آمریکا و محققان غربی و غیرمسلمان.

عباسی بیان کرد: در همین دو قرن اخیر، باید دید ماهیت قرآن از نگاه عالمان و محققان مسلمان‌ چگونه بوده؟ آیا از نگاه آنان، قرآن کتاب علم یا ادب یا هنر یا اخلاق یا فقه یا سیاست بوده؟ یا همه اینها یا هیچ‌یک از اینها؟ آیا قرآن را می‌توان مبنای حکومت و سیاست قرار داد؟ آیات قرآن چه نسبتی با گزاره‌های علمی دارد و آیا علوم طبیعی یا انسانی از قرآن قابل استخراج‌اند؟ برخی از این پرسش‌ها مسئله‌های روز جامعه ما هستند و پرداختن به این پرسش‌ها و بررسی انواع پاسخ‌ها و واکنش‌های دیروز و گذشته به این پرسش‌ها می‌تواند راه‌کارهایی برای امروز و اکنون ما باشد.

وی در ادامه گفت: از سوی دیگر، باید دید قرآن‌پژوهی غیرمسلمان‌ها به مثابه فعالیتی علمی و آکادمیک در این دو قرن چگونه بوده؟ باید فهمید که غربی‌ها در این دو قرن چه مسئله‌هایی داشته‌اند؟ مسئله‌هایشان چه فراز و فرودهایی داشته و نسبت پژوهش‌های آنان با پژوهش‌های مسلمانان چیست؟ تا چه حد به مسائل مرتبط با تاریخ تدوین و کتابت قرآن و خط و اعراب‌گذاری نسخه‌های کهن توجه کرده‌اند و تا چه اندازه به تاریخ فهم و تفسیر قرآن؟ کدام پژوهش‌های مقایسه‌ای بین قرآن و دیگر متون مقدس انجام داده‌اند و با چه مبنا و روشی به این قبیل پژوهش‌ها پرداخته‌اند؟

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: باید گفت که در دنیای غربیان غیرمسلمان هم انواع قرآن‌شناسی‌ها وجود دارد. نقشه قرآن‌شناسی ما زمانی کامل می‌شود که علاوه بر رهیافت‌ها در جهان اسلام، به رهیافت‌های غربیان و غیرمسلمانان هم بپردازیم، زیرا در دوره مدرن و در پژوهش علمی و انتقادی به‌معنای دقیق کلمه تقسیم‌بندی به شرقی و غربی راهی ندارد. محققی که روش دارد، ابزار دارد، مبنا دارد، و همه اینها را شفاف و منقح کرده است می‌تواند نتیجه تحقیقش را برای همگان عرضه کند و ما نیز باید به همین صورت با پژوهش او مواجه شویم و آن را جزیی از ادبیات تحقیق در آن موضوع خاص بدانیم.

عباسی در پایان یادآور شد: در این روزها دیگر معنا ندارد که ما مثلاً درباره موضوع «اسباب نزول» یا «نسخ» یا «اعجاز» یا هر موضوع دیگری پژوهش کنیم و به مقاله‌های انگلیسی‌زبان یا حتی اروپایی‌زبان توجه نداشته باشیم. از اینجاست که این دو نقشه مکمل یکدیگر خواهند شد و آن‌جاست که کار ما جامع و دقیق و علمی است. بدین ترتیب، دانشجو یا محقق ما هنگام تحقیق، ادبیات موضوع را به‌طور جامع می‌بیند و موازی‌کاری نمی‌کند.

بهروز زواریان

captcha