به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، دومین پیشرویداد تکانش با هدف ارائه، بحث و بررسی ایدهها و خلاقیتهای جدید در حوزه آموزش و تربیت امروز پنجشنبه دوم شهریور ماه به همت بنیاد فرهنگ و تربیت برهان و مرکز رشد و شکوفایی فناوریها و هنر قرآنی در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد.
در ابتدای این کارگاه آموزشی نجمه قنبری، مدیرکل «مسابقه علمی مباحثهای دانشآموزی» به تشریح مشکل و مسئله فرهنگی که آن را تشخیص داده و نحوه یافتن راهحل رفع مشکل که در نهایت به برگزاری «مسابقه علمی مباحثهای دانشآموزی» منتهی شده است، پرداخت و عنوان کرد: وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم میبینیم که اندیشمندان و فیلسوفان چگونه با هم به مناظره و گفتوگو میپرداختند.
وی ضمن بیان مثالهایی از فیلسوفانی که با هم به مناظره و بحث میپرداختهاند، تکههای مختلفی از یک پازل فکری را مطرح کرد و گفت: اندیشمندان بزرگ وقتی که میخواستند نظری را نقد کنند و یا در خصوص اندیشه و تفکری اظهار نظر کنند، ابتدا آن را به دقت تشریح میکردند و پس از فهم کامل نظریه، بر اساس اصول منطقی اندیشه را نقد و سپس در پایان نظر خود را بر اساس مبانی منطقی بیان میکردند.
قنبری با اشاره به اینکه همزمان با حمله مغول به ایران شهر ری به دلیل اختلافات فرقهای به شدت تخریب شد، گفت: در حالی که مغولها سایر مناطق کشور را تخریب و با خاک یکسان میکردند همان فاجعه در ری اتفاق افتاد اما بدون حضور مغولها و صرفاً به دلیل اختلافات فرقهای تعدادی از افراد شهر با یکدیگر؛ پس برای تخریب یک تمدن و شهر نیازی به مداخله دشمن خارجی نیست و مردم خود با اختلاف نظر و به دلیل نفهمیدن حرف یکدیگر میتوانند منجر به تخریب شهر و حتی تمدن خود شوند.
وی در ادامه به تعریف فرهنگ و تمدن پرداخت و
عنوان کرد: وقتی میبینیم در کشورمان نوجوانان و جوانان با فرهنگ سایر کشورها
تربیت میشوند، این بدان معنی است که فرهنگ خودشان نتوانسته پاسخگوی سؤالهای
آنها باشد و این مسئله بسیار نگران کننده است.
اولین تجربه کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها
قنبری تکه دیگری از پازل فکری خود را نظام آموزش و پرورش کشورمان و کتابهای درسی که البته طی سالهای اخیر بهبود کیفیت داشتهاند عنوان و اظهار کرد: در سال 83 مقام معظم رهبری از دانشگاه تهران به صورت سرزده بازدید و بر ضرورت آزاداندیشی تأکید کردند، ایشان در مطالبه بعدی خواستار برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها شدند که متعاقب آن تعدادی کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها برگزار شد اما پس از برگزاری هر کرسی، استاد آن کرسی دچار مشکل شده و از سوی مقامات امنیتی فراخوانده میشد به دلیل مطالبی که مطرح کرده بود. در ادامه این روند تعداد کرسیها در دانشگاهها افزایش اما کیفیت موضوعات رو به تنزل گذاشت.
چرا نمیتوانیم بدون دعوا در دانشگاهها کرسی آزاداندیشی برگزار کنیم؟
وی با اشاره به اینکه مسئله تمدنسازی نیز در ادامه همین روند مطرح شد، اما تنها اقدام صورت گرفته ایجاد اتاقهایی برای تمدنسازی! در برخی نهادها بود، گفت: همه این جریانها و پازل فکری که داشتیم موجب شد یک سؤال را از خود مطرح کنیم؛ چرا نمیتوانیم بدون دعوا در دانشگاهها کرسی آزاداندیشی برگزار کرده و بدون مشکل گفتوگو کنیم؟
فرهنگ ما واژههای «نمیدانم»، «نخواندهام» و ... جایی ندارد
مدیرکل مسابقه علمی مباحثهای دانشآموزی در ادامه به بررسی روند تاریخی گفتوگو در کشور پرداخت و گفت: به نظر میرسد در فرهنگ ما واژههایی مانند «نمیدانم»، «نخواندهام» و ... جایی ندارد. همه، همه چیز را میدانند و با هر میزان اطلاعات و دانشی برای هر مسئهای میتوانند اظهار نظر کنند.
مهارت اول گفتوگو خوب شنیدن است؛ نداریم!
وی پس از مطرح کردن نحوه یافتن مشکل و مسئله به بیان روشها و فرایندی پرداخت که طی آن برای مسئله «نتوانستن دانشجویان و اساتید برای انجام یک گفتوگوی صحیح و اصولی و نتیجهمند» راهحلی یافتهاند و گفت: ما متوجه شدیم که در کشور ما دو مشکل وجود دارد 1. مسئله شنیدن در گفتوگو و 2. مسئله گفتوگو. در خصوص مسئله شنیدن در گفتوگو متوجه شدیم بچههای ما مهارت خوب شنیدن را ندارند یعنی نمیتوانند آرام، بدون خشم و درست به حرفهای اطرافیان خود گوش دهند و بیشتر به این فکر میکنند که چگونه پاسخ طرف مقابل خود را بدهند. یعنی ما مهارت اول گفتوگو که خوب شنیدن است را نداریم.
قنبری ادامه داد: نفهمیدن بافت یا زمینه صحبتهای طرف مقابل هم از جمله مشکلات بچهها ما است. گاهی هر دو نفر در خصوص یک موضوع و با یک رویکرد صحبت میکنند اما پس از صحبت متوجه میشوند که اصلاً نگاهشان به اصل مطلب با هم متضاد است. سومین مسئله هم این است که اصلاً بچهها ارزشهای خود را نمیشناسند که بتوانند بر اساس آن تصمیم بگیرند که با صحبتهای طرف مقابل خود موافق هستند یا مخالف. همین مسئله است که موجب شده افراد واکنشهای مختلف و حتی متضاد به مسائل نشان میدهند و معلوم نیست که پایههای خط فکری ـ ارزشی آنها چیست تا بتوانند مسائل را با خط فکری خود بسنجند و بدانند که در مقابل موضوعات چه واکنشی باید نشان دهند.
وی عنوان کرد: ما برای حل مشکل شنیدن، سه راه حل پیشنهاد کردیم. آموزش خوب شنیدن، برگزاری کارگاه برای فهم بافت مطالب گفته شده(به عنوان مثال در این کارگاه بچهها اول باید میگفتند همکلاسی آنها چه گفت و بعد باید عنوان میکردند که نظرشان در خصوص مطالبی که او گفته چیست. آمارها نشان داد حدود 75 درصد بچهها به درستی نفهمیده بودند که فرد مقابل آنها چه گفته است) و برگزاری کارگاه تفکر انتقادی که بچهها یاد بگیرند دایره ارزشهای ذهنی خود را متوجه شوند و مسائل را به این دایره ذهنی ارجاع داده تصمیم بگیرند که در مقابل موضوعات چه واکنشی نشان دهند.
مدیرکل مسابقه علمی مباحثهای دانشآموزی در خصوص حل مسئله دوم یعنی گفتوگو کردن گفت: پس از اینکه بچهها یاد گرفتند خوب بشنوند باید میآموختند خوب گفتوگو کنند. بچهها باید استدلال منطقی را میآموختند و اینکه چگونه درست استدلالهای خود را مطرح کرده و فن بیان داشته باشند و نیز از انبوه اطلاعاتی که به دلیل وجود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی وجود دارد استفاده کنند، یعنی باید سواد اطلاعاتی هم میداشتند. اما هیچکدام از این مباحث مهم در نظام آموزشی ما مطرح نشده و آموزش داده نمیشود.
وی افزود: از سوی دیگر خانوادهها حاضر نبودند در کنار کلاسهایی مانند فیزیک، ریاضی، زبان و ... بچههای خود را به کلاسهای گفتوگو بفرستند. به همین دلیل ما به دنبال قالب جدیدی رفتیم که هم برای والدین و هم برای نوجوانان جذاب باشد و مسابقات علمی مباحثهای دانشآموزی را راهاندازی کردیم. سپس روشهای برگزاری مسابقه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با برگزاری این مسابقات توانستیم تا 70 درصد موفقیت در کار فرهنگی خود داشته باشیم که این درصد موفقیت غافلگیر کننده بود.
قنبری در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد بتوانند افرادی را تربیت کنند که مصداق این آیه باشند که «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند»(آیه 18 سوره زمر).
در ادامه این کارگاه آموزشی از حاضران خواسته شد ابتدا چشمان خود را ببندند و نظام آموزشی کشور را تصویرسازی ذهنی کنند و سپس هر تصویری که در انتها به ذهنشان میرسد بر روی کاغذ بکشند.
سپس با توزیع برگهای بین حاضران 30
موضوع و آسیب نظام آموزشی که در نشست قبلی از بین سخنان و مطالب حاضران استخراج
شده بود قرائت و از شرکتکنندگان خواسته شد به هر آسیب نمرهای به عنوان اولویت
بدهند و در پایان با استخراج نتایج نظرسنجی مشخص شد حاضران در جلسه آسیب و مشکل
مهم نظام آموزشی را عدم رعایت تفاوتهای فردی و استعدادی دانشآموزان میدانند.
محمد آزین، مدیر عامل مؤسسه تعلیم و تربیت برهان در بخش برگزاری کارگاه آموزشی تکانش به بررسی فرایند پیدا کردن، تشریح و حل مسئله پرداخت و اعلام کرد: طی دو جلسه آینده اقداماتی مانند تیمسازی اتفاق میافتد و شرکت کنندگان فعالیت بیشتری خواهند داشت.
وی ادامه داد: حضرت علی(ع) میفرمایند: «هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو در آن به معرفت نیازمندی». پس برای هر حرکتی نیاز به معرفت داریم. اما معرفتی که بخواهیم به کمک آن مسائل و مشکلات را پیدا کرده تشریح و در نهایت حل کنیم از کجا ناشی میشود؟
پس از بحث و تبادل نظر حاضران در تکانش پنج راه عقل، تجربه، شهود، وحی و قرارداد به عنوان روشهای کسب معرفت نتیجهگیری شد و در ادامه آزین عنوان کرد: علوم نیز به علم محض و کاربردی تقسیم شده است. برای حل مسائل باید بدانیم کدام علم برای حل چه مسائلی میتواند راهگشا باشد. با شناخت علوم است که از هر علم، علم عقلی، علم نقلی، علم محض، علم کاربردی، علوم تجربی، علوم قرار دادی(مانند حقوق) و ... در جای خود و برای حل مسئله مناسب استفاده میشود.
چرا علوم انسانی حیاتی است؟
وی ادامه داد: در علوم انسانی موضوع انسان است، پس این علم به دلیل موضوع خود از اهمیت حیاتی برخوردار است. از سوی دیگر پژوهشگران علوم انسانی با توجه به اینکه با موضوع پیچیدهای با عنوان انسان سرو کار دارند برای حل مسئله از مبانی نظری و عملی پیچیدهتری استفاده میکنند و حل مسئله در حوزه علوم انسانی حساستر است.
در مدارس نیروی کار تربیت کردیم چون برایمان اقتصاد مهم بود نه انسانیت
مدیرعامل موسسه تعلیم و تربیت برهان ضمن انتقاد از اینکه ما مدارسی ایجاد کردیم که نیروی کار در کشور تربیت کنند چرا که برای ما اقتصاد مهم بود و همین موجب شد انسانیت تحتالشعاع اقتصاد قرار گیرد، گفت: تغییر نوع نگاه به علوم و اهمیت آنها مقدمه ورود به حل مسائل است. ما در مدارس به بچهها یاد میدهیم که خودشان نمیدانند باید چه چیزی را یاد بگیرند و خودشان نمیتوانند یاد بگیرند و این بقیه هستند که باید آنچه مناسب آنها است را به آنها آموزش دهند.
وی در ادامه سخنان خود به بیان این
مسئله پرداخت که به جای اینکه در مدارس صرفاً به مصرف علم پرداخته شود باید نقشی
هم برای تولید علم برای بچهها در نظر گرفت اما کسی این نقش را تعریف نکرده است،
در حالی که علم با توجه به مسائل تولید میشود و در اصل راهحل طبقهبندی شده
مسائل بشر است.
چگونه میتوان بچهها را طوری تربیت کرد که خودشان علم را تولید کنند؟
آزین با طرح این پرسش که چگونه میتوان بچهها را طوری تربیت کرد که خودشان علم را تولید کنند؟ گفت: نباید آموزش را به فراگرفتن راهحلهای دیگران محدود کنیم بلکه باید بچهها بیاموزند راهحلها را خودشان هم پیدا کنند.
وی مفهومی تحت عنوان «علم بومی» را نیز مطرح کرد و گفت: برخی معتقدند علم بومی وجود ندارد اما مسائل بشری از شرایط خاص هر محیط به وجود میآید و اگر چه برخی مسائل جهانی هستند اما با مبانی نظری بومی میتوان مسائل و مشکلات هر منطقه را راحتتر حل کرد.
آزین با تأکید بر اینکه هر کدام از مطالبی را که مطرح کرده در اصل کلیدواژهای است برای باز کردن قفلهای ذهنی و گشودن یک مسیر برای یافتن مسائل و راهحلهای مشکلات، اعلام کرد: در دو جلسه بعدی با حضور علی اکبریان مدیر دبستان میزان که دبستانی با الگوی ایرانی است مسائل مربوط به نظام آموزشی و تربیتی را بیشتر مطرح و تیمسازی، یافتن مشکل و تجربه عملی یافتن راهحلها را خواهیم آموخت.