به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست چالشهای ترجمه قرآن ظهر امروز با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، مترجم و منتقد ترجمههای قرآن، ابوالفضل بهرامپور مترجم قرآن و رضا بابایی منتقد ترجمههای قرآن در سالن سرای اندیشه برگزاری شد.
حجتالاسلام کوشا در این نشست با اشاره به ویژگیهای ترجمه گفت: در ترجمه تحت اللفظی مانند ترجمه شیخ مصباحزاده و ترجمه شیخ الهند که به تازگی آن را ویراستاری کردهام، از دقیقترین نوع ترجمههای تحت اللفظی است. ترجمه تطبیقی نیز مانند ترجمه خرمشاهی، موسوی گرمارودی و حسین استادولی، مرحوم مجتبوی و ابوالفضل بهرامپور از ترجمههای خوبی در این زمینه هستند.
وی در ادامه به ترجمه مضمونی اشاره کرد و افزود: تاکنون 200 ترجمه قرآن را بررسی و تحقیق کردهام و فقط یک نمونه ترجمه مضمونی یافتم و آن ترجمه محمدباقر بهبودی است که خود عنوان کرده این ترجمه مضمونی است و البته 80 درصد آن را میتوان مضمونی و بقیه را تاحدودی تطبیقی دانست و وی مدعی است که 40 سال در قالب مضمونی که در ذهن داشته این ترجمه را انجام داده و با نقد جدی حسین استادولی مواجه شده است.
کاستیهای معادلیابی از لغزشهای ترجمه قرآن
وی با اشاره ترجمه منظوم قرآن نیز عنوان کرد: اولین ترجمه کامل منظوم قرآن مربوط به میرزا حسن اصفهانی معروف به صفی علیشاه است که ترجمه وی تاکنون در جامعیت از نظر منظوم نظیر ندارد.
این منتقد ترجمههای قرآن با اشاره به چالشها و لغزشهای ترجمه قرآن گفت: اولین چالش و لغزشی که مترجمان با آن مواجه هستند، کاستیها در معادلیابی واژگان است. دوم از نظر لازم و متعدی است که گاهی فرقی میان آنها نگذاشتهاند و کاستی دیگر جواب شرطها و قسمهایی است که در قرآن آمده است و به درستی ترجمه نشده است.
رضا بابایی، در بخش دیگری از این نشست به چالشهای دیگری از ترجمه قرآن اشاره کرد و گفت: مهمترین مسائل و چالشها در حوزه ترجمه قرآن، فقر ترجمههای قرآن از الگو و نظریه است و اغلب مترجمان با احترام به ارزشها و فضیلتهای آنها، ترجمه را امر سهل دانستهاند و در این زمینه قلم زدهاند. از این رو یک مترجم در ابتدا باید تصمیم بگیرد که در کدام چارچوب و نظریه ترجمه کند که متأسفانه مترجمان قرآن اعتنایی به این موضوع ندارند و تصورشان بر این است که فقط باید به زبان مبدأ و مقصد توجه کنند.
ضعیفترین متون مربوط به ترجمههای قرآن است
وی ادامه داد: بیش از 90 درصد مترجمان قرآن ترجمهشان در قالب نظریه کلان نیست و میتوان ادعا کرد که با وجود اینکه 200 ترجمه فارسی قرآن وجود دارد، اما ترجمه قرآن هنوز جدی نشده است و همه بر ذیل یک معنا هستند و تفاوت چندانی میان آنها وجود ندارد و اگر یکی از آنها را بخوانید از ترجمههای دیگر بینیاز میشوید مگر در مفردات.
بابایی در ادامه با بیان اینکه اگر در یک ترجمه قرآن یا آگهی تبلیغاتی مبنا داشته باشید، این ترجمهها متفاوت خواهند شد، اظهار کرد: در ترجمه دو نظریه وجود دارد که این نظریهها قبل از میلاد مسیح نیز وجود داشتهاند و مقابل یکدیگر بودند، این نظریات مربوط به ترجمهها مبدأگرا و مقصدگرا است. ترجمه مبدأگرا موافقان قدری مانند زبانشناسان دارند که با وجود اینکه موافق این نظریه نیستم اما به سختی میتوان از عهده آنها برآمد. اغلب مترجمان فارسی از این الگو پیروی میکنند بدون اینکه بدانند این موضوع یک الگو است. نوع دیگر مقصدگرا هستند و معتقدند ترجمه برای این است که مخاطب با معنای کلی عبارت آشنا شود و تفاوت اصلیشان در مصادیق است. در مقصدگرایی مطلق توجه بسیاری به مخاطب وجود دارد و همه اصالتها و ظرافتهای مبدأ ا قربانی میکنند و با ترجمهای مواجه میشوید که بویی از متن در آن وجود ندارد.
وی ادامه داد: ترجمههای مقصدگرا که من موافق و طرفدار آن هستم. نوع دیگری به نام ترجمه مقصدگرای نسبی نیز دارد و تمام کوشش مترجم در آن این است که به مخاطب توجه کرده و گوشه چشمی نیز به سبک مبدأ داشته باشد که این بهترین نوع ترجمه است.
بابایی گفت: چون نحو قرآن مقدس است اغلب سعی کردهاند، آن را در زبان فارسی نیز جاری کنند، در حالی که تفاوتهای زبانی بسیاری میان زبان فارسی و عربی وجود دارد و اغلب مترجمان در حد آشنایی با زبان مادری با زبان عربی آشنا نیستند و به همین دلیل 80 درصد ترجمه را به زبان مبدأ و بقیه را به زبان مقصد میپردازند.
وی تصریح کرد: متأسفانه ضعیفترین متون ما مربوط به ترجمههای قرآن است و اگر در حوزههای مختلف بخواهیم به ترجمهها نمره دهیم از 20 به ترجمه زمان 14، به ترجمه کتابهای علوم انسانی 12 و به ترجمه قرآن 5 میدهم؛ چرا که مبدأگرایی در آنها بسیار زیاد است.
بابایی گفت: اینکه عنوان میشود مترجم باید آشنا به فقه و فلسفه و ... باشد، درست نیست، فقیه است که باید مترجمی بداند و اگر فقیه و فیلسوف است نباید فقیهاً و فیلسوفاً وارد ترجمه شوند که در این صورت نمیتوانند ترجمه خوبی ارائه دهند.
ترجمه برای غیرمکلفها جایز نیست
ابوالفضل بهرامپور نیز در ادامه گفت: من هم مخاطبگرایی را قبول ندارم و ترجمههایی که در این موارد دیدهام اصلاً قشنگ نیست. اینکه در آیهای این گونه معنی کردهاند؛ «خدای تعالی به خضرا موسی امر کرد؛ تو و هارون بروید سراغ فرعون که طغیان کرده و با او به نرمی صحبت کنید. آنها عرض کردند؛ ممکن است ما برویم و بر ما طغیان کند. خداوند فرمود؛ من با شما هستم میشنوم و میبینم. در ادامه این ترجمه برای فهم بیشتر باید این عبارت آورده شود که (بیایید من آنجا هستم) که اغلب به گونهای ترجمه میشود که معنی از آن مستفاد نمیشود.
وی در ادامه تأکید کرد: هر کسی به شما بگوید که ترجمه قرآن کفاف میدهد، اشتباه میکند. اینکه ما نوشتهایم از روی ناچاری است و باید به مسابقه و نقد بگذارند تا ترجمه قابل فهم ارائه شود. به نظرم، قرآن و ترجمه قرآن ارث ملی است و همه باید از ترجمه آن بهرهمند شوند.
بهرامپور در ادامه ویژگیهای مترجم قرآن را یادآور شد و گفت: مترجم اول باید مفسر باشد و جان و شأن کلام را بفهمد که برای چه منظوری ترجمه انجام میدهد و چنین فردی اجازه ترجمه را دارد. همچنین وی باید به مفاهیم کاملاً آشنا باشد؛ چرا که ترجمه از تفسیر هم سختتر است.
وی عنوان کرد: من به یک مسئله غیرت دارم و آن این است که قرآن را فقط برای یک قشر خاص مانند آخوند و علما ترجمه نکنیم ما باید قرآن را برای کسانی که در همایش 20 میلیونی به پیادهروی اربعین میروند و با کسانی که در صحنههای سیاسی و اجتماعی حضور دارند، ارائه کنیم نه برای افراد و اقشار خاص. از سوی دیگر قبول ندارم که ترجمه را برای غیرمکلفان بنویسیم و قرآن با غیرمکلفها کاری ندارد؛ از این رو ترجمه برای آنها جایز نیست.
نسل ما باید برای نسلهای جدید ترجمههای جدیدی ارائه دهند
حجت الاسلام کوشا در ادامه بیان کرد: ما قرآن را به هر شکلی که ترجمه کنیم با ادبیات امروز مخاطبان یا با ادبیات جامعه متوسطی که با آن مواجه هستیم، باید متن ترجمه شده قرآن مطابق با قرآن باشد بدون تطابق، این ترجمه هر آنچه رنگ و لعابش زیاد باشد و جوانپسند هم باشد، ترجمه قرآن نیست. آنهایی که نهج البلاغه و کتب اربعه و ... را ترجمه میکنند باید به این موضوع توجه کنند که تطابق ترجمه با متن اصلی را در اولویت قرار دهند از سوی دیگر مترجم باید شرایط لازم را داشته باشد که من برای این موضوع 20 شرط را بیان کردهام که از مهمترین آنها این است که فرد مترجم باید زبان مبدأ و مقصد را بشناسد، ترجمه را به نثر روان ارائه کند، با تفسیر علوم قرآن، علم فقه و علم کلام آشنا باشد، دارای سلامت عقل باشد و نثری که ارائه میکند به نثر معیار زمان خود باشد.
وی ادامه داد: 200 ترجمه قرآن برای جامعه ما کافی نیست و باید هر 10 سال یک بار، دو ترجمه قرآن ارائه شود و ما نیاز به این ترجمهها داریم چرا که زبان دچار تغییر و تحولات میشود و نسل ما باید برای نسلهای جدید ترجمههای جدیدی ارائه دهند.
کوشا در ادامه به نثر معیار اشاره کرد و گفت: نثر معیار نثری است که متروک، منسوخ، مهجور و غریب نباشد و نباید عربیزده، فارسیزده و نثر سره باشد، همچنین نثر ترجمه نباید انباشته از حشو و زوائد باشد و ثقالت کلام داشته باشد و نباید متکلفانه متصنعانه باشد. نثر ترجمه باید رسا، گویا، روان و خوشخوان باشد و تاحدودی آراسته به معنای لفظی باشد.
این منتقد ترجمههای قرآن در ادامه یادآور شد: ناشرانی که دست به چاپ و انتشار قرآن و ترجمه آن میزنند، باید در ترجمه به اهل فن مراجعه کنند.
انتهای پیام