به گزارش ایکنا؛ همایش بزرگداشت علامه امینی، شامگاه گذشته، 30 اردیبهشت، با حضور حجج اسلام داود فیرحی، حجتی کرمانی، امینی و حسن بلخاری در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
حسن بلخاری به عنوان سخنران نخست به بیان نظرات خود پرداخت و اظهار کرد: برای ورود به بحث، که درباره کار سترگ علامه امینی است، دو نکته را عرض خواهم کرد. نکته اول من مسئلهای است که جناب ابن ابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه خودش آورده است. حتماً مستحضرید که هم علمای اهل سنت بر کتاب نهجالبلاغه شرح نوشتند و هم شیعیان. در میان شروح اهل سنت، شرح ابن ابیالحدید جایگاه دیگری دارد. ایشان در جلد شانزدهم نکتهای را بیان کرده که قابل توجه است. ایشان در ذیل ماجرای فدک، داستانی را تعریف میکند که برای خودش اتفاق افتاده است. او مینویسد یک روز در مدرسه نظامیه بغداد از استادم این سؤال را پرسیدم که آیا فاطمه(س) در مسئله فدک صادق بود یا خیر؟ استاد پاسخ داد که آری، صادق بود. من پرسیدم پس چرا خلیفه اول به خطبه ایشان توجه نکرد و فدک را برنگرداند. استاد به مزاح نکته لطیفی را بیان کرد و گفت: اگر خلیفه میپذیرفت فاطمه(س) صادق است، لاجرم اگر فردای آن روز، حضرت مسئله غدیر را پیش میکشید، خلیفه باید آنجا هم قول ایشان را میپذیرفت.
وی ادامه داد: چرا این نکته را عرض کردم؟ در سال 1995 در بیروت کتابی با عنوان «مجموعه رسائل غزالی» منتشر شد. ناشر در این اثر 21 رساله غزالی را آورده بود که از آن جمله رساله «سرالعالمین» غزالی است که برخی در صحت آن به غزالی تردید کردهاند. با وجود این، در این اثری که در بیروت منتشر شد، این رساله رسماً به غزالی نسبت داده شد. عنوان مقاله چهارم رساله «سرالعالمین»، «ترتیب خلافت و حکومت» است. وی در این مقاله مستقیم به این مسئله میپردازد که پس از پیامبر(ص) چه داستانی اتفاق افتاد. علامه امینی این بخش از کتاب غزالی را در کتاب «الغدیر» به شکل کامل نقل کرده است که ترجمه آن چنین است: از خطبههاي رسول گرامي اسلام(ص) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، علي مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا(ص) به علي(ع) اينگونه تبريك گفت: «تبريك، تبريك، اي ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي.» اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي(ع) و نشانه رضايتش از انتخاب علي(ع) به رهبري امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكركشيها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمينهاي ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: «فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا؛ پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايي ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاي كردند.»
بلخاری در پایان تصریح کرد: آخرین کلام من این است اگر ابن ابیالحدید که همواره تلاش داشت داستان سقیفه را به نفع اهل سنت توجیه کند، یک لحظه بارقه الهی در جانش مینشیند و آن مطلبی را بیان میکند که عرض کردم، چرا غزالی چنین نکند؟ من به قرینه سخن ابن ابیالحدید و به قرینه زندگی سراسر عصیانگری امام محمد غزالی بیان میکنم اقلاً امکان بیان این عبارات توسط غزالی در کتاب «سرالعالمین» وجود دارد.
در ادامه حجتالاسلام حجتی کرمانی به قرائت قصیدهای در مدح امیرالمؤمنین(ع) پرداخت: قل لي قل في علي مدحا/ ذکره يخمد ناراً موصده/ قلت لا اقدر في مدح امرء / ضل ذواللب الي ان عبده/ و النبي المصطفي قال لنا/ ليله المعراج لما صعده/وضع الله بکتفي يده /فاحس القلب ان قد برده/و علي واضع اقدامه/في محل وضع الله يده؛ به من گفته شد در رابطه با علي مدحي بگو، همان کسی که ذکر نام او آتش سوزان را خاموش ميکند. گفتم نميتوانم درباره مردي مدح بگويم که درباره او صاحبان عقل گمراه شدند و به سوي پرستش او رفتند. حضرت پيامبر(ص) براي ما گفته است، در شب معراج چون به آسمان بالا رفتم خداوند دستش را بر دو دوشم قرار داد تا اينکه قلب من احساس آرامش کرد، حال اينکه علي(ع) پاهايش را در جایي که خداوند دستش را قرار داده بود قرار داد.
وی در ادامه گفت: علامه امینی عاشق چنین شخصیتی بوده است. تمام شرف و بزرگی علامه امینی این است که آیینهای در برابر علی(ع) است. اینکه علامه امینی در کتاب «الغدیر» توانسته است کاری که گروهی از اصحاب دایرهالمعارف باید انجام دهند را به تنهایی انجام دهد، به خاطر عشق و علاقه و حیرتی بوده است که نسبت به امیرالمؤمنین(ع) داشته است. برادر من علامه را در نجف زیارت کرده بود. ایشان برایم نقل کرد یک نفر در شهر نجف سراغ علامه را گرفت و میخواست او را ببیند. به او گفته شد به حرم امیرالمؤمنین(ع) برو، آن کسی که با صدای بلند گریه میکند علامه امینی است.
حجتی کرمانی سخنان خود را با قرائت چند بیت از این قصیده به پایان برد: من لي بعاصف شملال يبلغني/ إلى الغري فيلقيني وينساني؟! إلى الذي فرض الرحمان طاعته/ على البريه من جن وإنسان/ علي المرتضى الحاوي مدائحه/ أسفار توراه بل آيات فرقان.
انتهای پیام