بررسی جلوه‌هایی از تابش نور اسلام به سرزمین ایران/ عدم حضور ائمه اطهار(ع) در فتح ایران
کد خبر: 3828685
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۱

بررسی جلوه‌هایی از تابش نور اسلام به سرزمین ایران/ عدم حضور ائمه اطهار(ع) در فتح ایران

امام علی علیه‌السلام نه‌تنها در جنگ خلیفه اول با ایران حضور نداشتند، بلکه در دوران خلافت خود به‌هیچ‌وجه این به نوع کشورگشایی‌ها ادامه ندادند.

به گزارش ایکنا، تسنیم نوشت: ورود اسلام به ایران، تنها به دوران هجرت تاریخی امام رضا علیه السلام به کشور ما مربوط نمی‌شود. طبق شواهد تاریخی، از دوران صدر اسلام آوازه آموزه‌های اسلامی به کشور ایران رسید و مردم کشور ما که مردمی با فرهنگ و در پی تمدن و پیشرفت در سبک زندگی بوده‌اند، از آداب اسلامی پیروی کردند. از هشیاری و ذکاوت سلمان فارسی که موجب شد نبی مکرم اسلام او را به عنوان یکی از اهل بیت خود بخواند تا گرایش فوج ایرانی‌ها به دین مبین اسلام، همگی نشان از علاقه ایرانی‌ها به پیشرفت و تمدن پایدار فرهنگی و سیاسی دارد.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام انجام داده، به بررسی جلوه‌هایی از تابش نور اسلام به کشور ایران پرداخته است. آن طور که این محقق تاریخ اسلامی شرح می‌دهد، هرچند که سرزمین ایران در دوران خلیفه اول فتح شد، اما امام علی علیه السلام و فرزندان ایشان در این نوع فتوحات حضور نداشتند. خلیفه اول بعد از قلع و قمع مخالفان خود، که آن‌ها را مرتدین می‌نامید، هنگامی که توانست تمام شبه جزیره عربستان را تحت کنترل خود دربیاورد، قصد روم و ایران را داشت. او اعلام کرد که گروه‌هایی که اهل کتاب هستند، باید به حکومت اسلامی جزیه و مالیات سالانه بدهند، حاکمیت مسلمانان را بپذیرند و مسلمانان هم امنیت آن‌ها را تضمین کنند و اگر این دو حالت را نپذیرند، ما با آن‌ها وارد جنگ خواهیم شد. به دلیل اینکه هم دولت ساسانی و هم امپراتوری روم حاضر نشدند دو مورد اول را بپذیرند، با آن‌ها وارد جنگ شدند. البته بیشتر ایران، بدون جنگ به دست مسلمانان افتاد. ولی با این وجود هیچ یک از ائمه اطهار علیهم السلام در این نوع کشورگشایی‌ها حضور نداشتند.

بررسی صحت حوادث کاخ کسری در زمان تولد نبی مکرم اسلام

می‌دانیم که در زمان ولادت پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله، اتفاقات و رویدادهای خارق‌العاده‌ای روی داد که نشان از تغییراتی در آینده داشت. آیا این نوع رویدادها در سرزمین ایران هم اتفاق افتاد؟

برای پاسخ به این پرسش باید در وهله اول دقت شود که تاریخ دوران رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله توسط غیر شیعه نوشته شده است، چون دور دست آن‌ها بود و شیعیان هم مدت‌ها بود از خود اختیاری نداشتند. در آن زمان حتی شیعه بودن جرم بود و تظاهر به تشیع در برخی موارد مجازات اعدام داشت. در نتیجه نقل‌هایی را که از اهل تسنن به ما رسیده، در دست داریم. نقل‌هایی که برخی از آن‌ها شاید از اهل تسنن به شیعه سرایت کرده باشند و ممکن است حتی منسوب به برخی از اهل بیت علیهم السلام هم باشند.

در این نقل‌ها آورده‌اند که در زمان ولادت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله حوادثی اتفاق افتاد که چشمگیر بود. به عنوان مثال گفته شده که بت‌ها در منطقه مکه همه به رو فروافتادند. البته موارد دیگری هم ذکر شده که همه در ایران دوره ساسانی اتفاق افتاده‌اند. گفته‌اند 14 کنگره از کنگره‌های کاخ کسری در مدائن فروریخت. آتشکده آذرآبادگان که قرن‌ها روشن بود خاموش شد. دریاچه ساوه خشک شد و موبد موبدان خواب دید که شتران عرب به کاخ کسری آمده‌اند. چنین مواردی را ذکر کرده‌اند، که البته محققین برجسته معاصر، این‌ها را زیر سؤال برده‌اند. نخست اینکه اگر بت‌ها همگی در یک شب به رو افتاده باشند، این یک حادثه مهم و تکان‌دهنده خواهد بود و باید در میان عرب به شدت صدا می‌کرد و این مسئله، در بین آنان و در ادبیات و اشعارشان باقی می‌ماند. حال آنکه هیچ نشانی از این قضیه، جز همین نقل را نداریم.

از طرف دیگر چرا باید این حوادث همه در ایران اتفاق بیفتند؟

درست است. ایرانی که به سرعت به اسلام رو آورد و بیشترین سهم را در نشر و گسترش و خدمت به اسلام داشت. علاوه بر این، به قول مرحوم پدرم رضوان‌الله علیه که از متخصصین برجسته تاریخ اسلام بود، پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله رحمه للعالمین بودند و ولادتشان باید بشارت‌دهنده نعمت‌ها و برکات برای مردم باشد، نه نقمتی مانند خشک شدن دریاچه ساوه.

اگر بنا بود با تولد پیامبر صلی‌الله علیه و آله زنگ خطری برای قدرت‌ها و مردم به صدا دربیاید، بیشتر باید در روم پدید می‌آمد که به شدت در برابر اسلام ایستاد و قرن‌ها مزاحمت برای اسلام و مسلمانان داشت و باعث مشکلات فراوانی برای آنان شد. بنابراین، این نقل‌ها هم از نظر سند و هم از نظر متن و دلالت مقداری مخدوش هستند و نمی‌توان به صرف نقلی که در منابع اهل تسنن آمده، آن‌ها را بپذیریم.

دلایل فتح ایران توسط خلفا بعد

رویداد دیگری که در دوران صدر اسلام متوجه ایران شد، فتح ایران بود. هدف اصلی خلفا از فتوحات پس از رحلت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، به خصوص فتح ایران چه بود؟

خلیفه اول بعد از قلع و قمع مخالفان خود، که آن‌ها را مرتدین می‌نامید، هنگامی که توانست تمام شبه جزیره عربستان را تحت کنترل خود دربیاورد، اعلام کرد که اکنون زمان صدور اسلام به کشورهای دیگر است. ما آن‌ها را به اسلام دعوت می‌کنیم. اگر پذیرفتند که هیچ، اگر نپذیرفتند چنانچه اهل کتاب باشند باید به ما جزیه بدهند. جزیه، مالیات سالانه‌ای بود که اهل کتاب، یعنی موحدانی که صاحب کتاب آسمانی بودند (منظور همان یهودی‌ها و مسیحی‌ها و زرتشتی‌هاست) باید به ما جزی‌های پرداخت کنند و حاکمیت مسلمانان را بپذیرند و مسلمانان هم امنیت آن‌ها را تضمین کنند و اگر این دو حالت را نپذیرند، ما با آن‌ها وارد جنگ خواهیم شد.

به دلیل اینکه هم دولت ساسانی و هم امپراتوری روم حاضر نشدند دو مورد اول را بپذیرند، با آن‌ها وارد جنگ شدند. البته بعد از اینکه یزدگرد دوم در جنگ نهاوند شکست خورد و حکومت ساسانیان در ایران از بین رفت، بقیه ایران بیشتر بدون جنگ به دست مسلمانان افتاد. یعنی آن‌ها شرط دوم را پذیرفتند و حاکمیت مسلمانان را قبول کردند و جزیه پرداخت کردند. آن‌ها به دین خود بودند و مسلمانان هم امنیت آن‌ها را تضمین می‌کردند.

عدم حضور امام علی علیه السلام و فرزندانشان در فتح ایران

آیا در زمان فتح ایران، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و فرزندان بزرگوارشان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در جنگ‌ها و فتوحات زمان خلفا مانند جنگ با ایران حضور داشته‌اند؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام به چند دلیل در این گونه جنگ‌ها حضور نداشتند. دلیل اول اینکه ایشان خلفا را غاصب می‌دانستند و با عملکرد آنان با این شیوه و نبرد با ممالک دیگر موافق نبودند. دلیل دوم این است که با توجه به فرموده پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام همیشه امیر است. یعنی فرمانده است و مأمور و فرمان‌بر کسی جز پیامبر صلی‌الله علیه و آله نبوده و نخواهد بود. بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام فقط تحت امر پیامبر صلی‌الله علیه و آله به جنگ و جهاد می‌رفتند و آن حضرت بعد از ایشان تحت امر خلفای غاصب به جهاد نرفتند.

البته دلیل سومی را هم می‌توان ذکر کرد و آن، این است که وقتی ایشان خود به خلافت رسیدند مانند خلفای پیشین به آن فتوحات دست نزدند. یعنی اگر روش و منش آنان را قبول داشتند باید راهشان را ادامه می‌دادند. حال آنکه در طول دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ فتوحاتی ورای مرزها صورت نگرفت.

اما در ارتباط با فرزندان بزرگوارشان در برخی از نقل‌های منابع اهل تسنن داریم که امام حسن علیه السلام در فتوحات بخش‌هایی از ایران به خصوص فتح گرگان حضور داشته‌اند و این را دلیلی بر هماهنگی و همکاری اهل بیت علیهم السلام با خلفای غاصب می‌دانند ولی این موضوع را برخی از علمای شیعه رد می‌کنند. به این دلیل که گرگان و خراسان در زمان خلیفه سوم و به دست ولید بن عقبه، فرمانروای فاسق و فاسد کوفه تصرف شد. این موضوع به این معناست که امام حسن یا امام حسین علیهماالسلام تحت امر فردی فاسق و فاسد باشند. آن هم در جنگ‌هایی که جز به دست آوردن غنیمت هدف دیگری نداشتند. بنابراین این موضوع را شیعه رد می‌کند و غیر قابل قبول می‌داند. حق هم همین است که اهل بیت علیهم السلام در چنین جنگ‌هایی که توسط فرمانروایان و فرماندهان فاسد و بدون انگیزه‌های دینی و فقط برای کشورگشایی و غارت ممالک مغلوب انجام می‌شد حضور پیدا نمی‌کردند.

ماجرای شورش در منطقه فارس

گفته شده که در زمان حکومت امام علی علیه السلام، در منطقه فارس شورشی روی داد. واقعه شورش مردم فارس و سرکوب آنان به دستور امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام چقدر صحت دارد؟ در صورت صحت چرا چنین سرکوبی انجام شد؟

 در تاریخ نداریم که مردم فارس در زمان امام علی علیه السلام شورش کرده باشند بلکه در کتاب‌های تاریخی آمده عرب خائنی به نام «خِرّیت بن راشد ناجی» که بعد از جنگ نهروان شورش کرده بود، با فتنه‌ای که به پا کرد، همه افراد فاسد همچون خوارج، عثمانی‌ها، سارقان، برخی کردهای شورشی و همچنین برخی اهل کتاب را که شرایط ذمه را شکسته بودند با خود همراه کرد و بر ضد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فتنه‌ای ایجاد کرد که معقل بن قیس ریاحی سردار امام او را تعقیب کرد.

او پس از کشتن چند نفر از دهقانان مسلمان ایرانی از عراق به خوزستان رفت و در رامهرمز از قوای معقل شکست خورد و گریخت و به فارس آمد و از آنجا به خلیج فارس گریخت که معقل او را در ساحل به دام انداخت و به هلاکت رساند. معقل از افراد همراه او از آن‌هایی که مسلمان بودند بیعت دوباره‌ای برای امام علی علیه السلام گرفت و آزادشان کرد. اما اهل کتابی را که شرایط ذمه را شکسته بودند، به اسارت درآورد و آن‌ها را از فارس عبور داد که مصقله بن هبیره شیبانی، فرمانروای شهر اردشیر خوره در فارس ضمانت کرد اسرا را بخرد و آزاد کند. بنابراین خود اهل فارس و مردم ایرانی شورش نکرده بودند. بلکه سرکرده این شورش یک عرب خیانت‌کار بود.

اولین ایرانی مسلمان

یکی از چهره‌های مشهور در تاریخ صدر اسلام، سلمان فارسی است. چرا سلمان فارسی به حجاز رفت و چگونه مسلمان شد؟ آیا او حقیقا اولین ایرانی مسلمان است؟

درباره سلمان فارسی نقل‌قول‌های مختلفی وجود دارد که بعضی از آن‌ها مغشوش است. اما آنچه مسلم است این است که این بزرگوار در پی کسب معرفت و وصل به حقیقت از ایران هجرت کرد و چون می‌دانست دین مسیحیت در شامات وجود دارد به آن منطقه رفت و مدتی در دیرهای راهبان آنجا سیر کرد و تحت آموزش و تعلیم برخی از راهبان برجسته قرار گرفت. سپس با راهنمایی آن‌ها به حجاز رفت. چون آن‌ها گفته بودند طبق مطالعاتی که دارند و وعده‌هایی که در کتاب‌هایشان آمده آخرین پیامبر باید در این سرزمین (یعنی منطقه حجاز) ظهور کند. چه‌بسا ظهور کرده باشد. اگر می‌خواهی به حقیقت نائل شوی به آنجا برو.

سلمان فارسی در این راه به اسارت و بندگی افتاد و به یک یهودی در مدینه فروخته شد. هنگامی که پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله، سلمان را دید او را خرید و آزاد کرد. از آن پس سلمان به دین اسلام مشرف شد و به عنوان سرآمد اصحاب غیر عرب نبی مکرم اسلام محسوب شد. او از کسانی بود که به شدت به اسلام و سفارش‌های رسول خدا صلی‌الله علیه و آله درباره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و ولایت آن‌ها اعتقاد داشت.

ایرانی‌ها و واقعه کربلا

در تاریخ صدر اسلام، واقعه کربلا از جمله رویدادهای سرنوشت‌ساز محسوب می‌شود. آیا در قیام کربلا، هیچ ایرانی‌ای به همراه امام حسین علیه السلام در این نهضت حضور داشت؟

ما به تصریح اسم کسی یا شماری از ایرانیان را نداریم که بگویند این افراد ایرانی در سپاه امام حسین علیه السلام حضور داشته‌اند. اگرچه معدود افرادی را گفته‌اند از موالی یعنی وابستگان به حضرت اباعبدالله علیه السلام یا برخی از اصحاب آن حضرت در کربلا بوده‌اند.

البته موالی بیشتر به مسلمانان غیر عربی گفته می‌شد که به یکی از تیره‌ها و قبایل بزرگ عرب پیوند خورده بودند. ممکن است در بین چند نفری که اسمشان در واقعه کربلا ذکر شده و از موالی بوده‌اند برخی از آن‌ها ایرانی‌هایی بوده‌اند که در کربلا به امام حسین علیه السلام پیوسته باشند. منتها سند و مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد.

یک بانوی ایرانی، مادر امام معصوم

آیا واقعاً مادر امام سجاد علیه السلام ایرانی بوده و در واقعه کربلا حضور داشته است؟

تقریباً همه منابع تاریخی و نسب‌شناسی ما بر این باورند که مادر امام سجاد علیه السلام، ایرانی و از خانواده معتبر و باشرافت و از خاندان‌های سرشناس بودند. البته بعضی از نقل‌ها حاکی از آن است که آن بزرگوار عرب بوده، اما بیشتر گفته شده که ایرانی بودند. نام آن بزرگوار را شهربانو یا شاه‌زنان ذکر کرده‌اند. این بانوی گرامی هنگام ولادت امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندید. بنابراین بدیهی است که او در کربلا حضور نداشت.

با این توضیحات، این مطلب که گفته می‌شود مرقد همسر امام حسین علیه السلام در بالای کوه بی‌بی شهربانو در نزدیکی تهران واقع است، صحت ندارد؟

خیر. اشتباهات فاحشی در این خصوص وجود دارد. اولاً همان طور که اشاره شد، مادر امام سجاد علیه السلام هنگام وضع حمل ایشان از دنیا رفتند و درواقع امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندیدند. بنابراین اینکه گفته می‌شود حضرت شهربانو سلام‌الله علیها با امام حسین علیه السلام همراه بودند و در روز عاشورا وقتی اباعبدالله علیه السلام به شهادت رسیدند، سوار بر اسب شدند و ایشان را تا ایران تعقیب کردند تا در این منطقه وارد کوه شدند و کوه به هم آمد، افسانه‌ای بیش نیست و غیرقابل‌قبول است.

اگر بنا بود کسی از فاجعه کربلا و اسارت و فاجعه‌ای که بر سر اهل بیت امام حسین علیه السلام آمد نجات پیدا کند، در درجه اول امام سجاد علیه السلام است و بعد از آن بانوی بزرگ اسلام حضرت زینب کبرا سلام‌الله علیها است. پس معنا ندارد که آن‌ها در غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات یابد. بنابراین داستان از اساس جعلی است.

این بنایی که امروزه در آن آثار تاریخی هم هست چه سابقه‌ای دارد؟ و اگر متعلق به حضرت شهربانو سلام‌الله علیها نیست، پس چیست؟

بنا بر تحقیق اهل فن، این بقعه آرامگاهی است متعلق به ایرانیان زرتشتی پیش از اسلام که ظاهراً اموات خود را آنجا می‌آوردند و در دخمه‌ای قرار می‌دادند. اما اولین اثر اسلامی که در اینجا مشاهده شده متعلق به قرن ششم است که برخی از اموات مسلمان را در آن دفن می‌کردند و هیچ ارتباطی به همسر بزرگوار امام حسین علیه السلام ندارد.

ایران، آراسته به قدم‌های مبارک امام رضا علیه السلام

یکی دیگر از موقعیت‌های تاریخی در اسلام که نام ایران می‌درخشد، در زمان هجرت امام رضا علیه السلام به ایران است. حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به طرف مرو چه زمان و در چه مسیری بوده است؟

طبق نقل‌هایی که در تاریخ داریم مأمون امام رضا علیه السلام را به مرو دعوت اجباری کرد و هیئتی که برای آوردن امام علیه السلام به مدینه رفته بود. در ذی‌حجه سال 200 هجری، امام رضا علیه السلام را از مدینه به طرف خراسان در ایران حرکت داد. درباره مسیر حرکت امام علیه السلام دو نقل وجود دارد. برخی‌ها گفته‌اند امام رضا علیه السلام از مدینه به عراق آمدند و بعد از گذشتن از کوفه و بغداد وارد ایران شدند و از قم به طرف ری و از آنجا به طرف شهری بنام خوار رفتند که همین گرمسار امروزی است. علاوه بر این از گرمسار به طرف نیشابور و سرخس و سرانجام به مرو حرکت کردند.

اما این نقل نمی‌تواند درست باشد چون در تضاد با سفارش خاص مأمون بود که گفته بود امام رضا علیه السلام را از مناطق شیعه‌نشین عبور ندهند و کوفه و قم دو مرکز بزرگ تشیع بود. دلایل دیگری نیز وجود دارد که این نقل در رابطه با مسیر امام رضا علیه السلام نمی‌تواند درست باشد.

نقل صحیح آن است که آن حضرت را از مدینه به بصره آوردند و از بصره به داخل ایران امروز یعنی خوزستان از شهرهایی مثل بهبهان امروزی و اهواز عبور کردند و وارد شمال فارس و استان یزد امروز شدند و از آنجا به طرف طبس و نیشابور و از آنجا هم به طرف سرخس حرکت کردند. ظاهراً امام رضا علیه السلام در اواخر ماه ذی‌حجه سال دویست یا اوایل محرم سال دویست و یک به مرو رسیدند.

ورود امام زادگان به ایران

آیا همه امامزادگان مدفون در ایران فرزندان و نوادگان امام کاظم علیه السلام هستند؟

به جرئت می‌توان گفت بیشترین امامزادگان مدفون در ایران از نسل امام کاظم علیه السلام هستند، اما همه آن‌ها اولاد آن حضرت نیستند. چون امامزاده‌هایی داریم که نسبشان به ائمه دیگری هم می‌رسد. به عنوان مثال امامزاده طاهر علیه السلام که در شهرری مدفون است، نسبش به امام سجاد علیه السلام می‌رسد. بنابراین نمونه‌های دیگری هم وجود دارد که امامزادگان مدفون در ایران فرزندان و نوادگان امام کاظم علیه السلام نباشند.

تهیه و تنظیم: مریم مرتضوی

انتهای پیام

captcha