نسبت عزاداری حسینی و بقای اسلام/ حق‌التوحید در غوغای حقوق بشری امروز شنیده نمی‌شود
کد خبر: 3838300
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۰
علی اله‌بداشتی تبیین کرد:

نسبت عزاداری حسینی و بقای اسلام/ حق‌التوحید در غوغای حقوق بشری امروز شنیده نمی‌شود

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه عزاداری‌های حسینی به خواست خداوند حقیقت اسلام و توحید را پایدار نگه می‌دارد، گفت: این قیام وظیفه همه انسان‌ها را روشن کرده است؛ بنابراین فلسفه عزاداری گریه احساسی نیست، بلکه نشان از یک مبارزه دائمی در مسیر حق علیه باطل است، به ویژه امروز که بحث‌های حقوق بشری اهمیت یافته، حق‌التوحید فراموش شده است.

علی اله‌بداشتی

علی اله‌بداشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفت‌وگو با ایکنا؛ به تبیین فلسفه قیام امام حسین(ع) پرداخت و بیان کرد: از جمله زمینه‌ها و علل قیام امام حسین(ع) می‌توان به بدعهدی حکومت و شخص معاویه اشاره کرد. یکی از مفادی که در صلح‌نامه امام حسن مجتبی(ع) آمده بود این بود که معاویه حق ندارد کسی را به عنوان خودش جایگزین کند، اما معاویه برخلاف این توافق پیش رفت و در سال 59 هجری برای حکومت معاویه زمینه‌چینی کرد. امام حسین(ع) در سالی که در مکه بودند به همین مناسبت یک سخنرانی اعتراضی انجام دادند و نسبت به معاویه‌ اعتراض کردند که همین مسئله اولین جرقه‌های قیام امام حسین(ع) بود.

وی در ادامه افزود: این در حالی بود که معاویه به مدت 10 سال در زمان امامت امام حسین(ع) خلیفه بود، اما امام(ع) بر علیه او قیامی را انجام نداد تا اینکه معاویه دست به بدعهدی بزرگی زد و در سال 61 هجری نیز یزید روی کار آمد و پیروان او نیز می‌دانستند که یکی از مخالفین جدی حکومت امام حسین(ع) است و بر همین اساس از حاکم مدینه خواستند که از امام حسین(ع) بیعت گرفته شود که امام(ع) نیز از بیعت خودداری و به سمت مکه هجرت کردند. 

شباهت خروج امام حسین(ع) از مکه به خروج موسی(ع)

اله‌بداشتی تصریح کرد: در «ارشاد» شیخ مفید آمده است که حضرت(ع) در هنگام هجرت از مدینه این آیه شریفه «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» را تلاوت کرد که حضرت موسی(ع) آن را در حال فرار از حکومت فرعون خوانده بود. این آیه در حقیقت چند مطلب را نشان می‌دهد و این‌ها تصمیم داشتند که اگر امام(ع) بیعت نکند او را به شهادت برسانند. همچنان که به دنبال کشتن موسی(ع) نیز بودند. سپس امام(ع) به مکه رفتند و مدتی در آنجا بودند که در همان جا کوفیان از حضرت دعوت کردند تا تشکیل حکومت بدهد تا تحت لوای حکومت علوی باشند. چراکه مردم کوفه طعم عدالت علوی و همچنین مصائب حکومت معاویه را چشیده بودند و می‌توانستند قضاوت درستی در این زمینه داشته باشند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه افزود: امام(ع) بر همین اساس عازم کوفه شد، اما یزید نگذاشت که اتفاقی رخ دهد. وقتی که حضرت(ع) را در کربلا متوقف کردند ایشان را بین شهادت یا تسلیم قرار دادند و از آنجا که در خاندان نبوت تسلیم در برابر ظلم وجود ندارد بر همین اساس حضرت(ع) جنگ را انتخاب کرد. بنابراین، قیام عاشورا یک قیام نابرابر بود. یعنی قیام همه راستی‌ها، صلح، وفا و وفای به عهد در مقابل ظالمان بود. حضرت(ع) به عهدش وفادار بود و در 10 سالی که معاویه حاکم بود قیام نکرد، اما این معاویه بود که بدعهدی کرد و بر خلاف عهدنامه عمل کرد و در موارد دیگری نیز عهدشکنی‌هایی داشت. اما مسئله مهم این بود که امام(ع) تشخیص داد که مسیر اسلام در حال تغییر و انحراف است. بنابراین قیام سیدالشهدا(ع) یک مسئله جزئی یا شخصی نبود بلکه به دلیل انحراف اسلام از حکومت دینی به سمت حکومت اشرافی و جاهلی چنین اتفاقی رخ داد و این همان بدعتی بود که امام(ع) نتوانست در برابر آن سکوت کند.

 نهی از منکر در ابعاد کلان

اله‌بداشتی تصریح کرد: همچنین امام(ع) در یکی از خطبه‌های خود می‌فرمایند: «اَلا تَرَوْنَ اِلَي الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ اِلَي الْباطِلِ لا يُتَناهي عَنْهُ»؛ بنابراین بحث امر به معروف و نهی از منکر را مطرح می‌کند و می‌فرماید که مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل کسی نهی نمی‌کند؟ این حق و باطل که حضرت مطرح می‌کنند به صورت کلان است؛ یعنی به این صورت نبود که مثلاً فردی نماز صبحش قضا شده باشد و امام(ع) خواسته باشند امر به معروف و نهی از منکر کرده باشند، بلکه بزرگترین باطل حکومت باطل و شخص معاویه و یزید بودند که در بی‌بند و باری و عیاشی شهرت داشتند. بنابراین این مسئله بزرگترین منکری بود که در جامعه اسلامی وجود داشت و در شرف وقوع بود که یزید بیاید و سیستم اشرافی و حکومت موروثی را پایه‌گذاری کند، اما امام حسین(ع) در مقابل آن‌ها ایستاد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه قم در ادامه بیان کرد: البته در این بین برخی‌ها مطرح می‌کردند که چرا حضرت(ع) وقتی که می‌دانست شهید می‌شود، خود را به هلاکت انداخت، اما این‌ها از یک نکته مهم‌تر غافل هستند و آن هم اینکه در تفکر توحیدی، توحید بزرگترین حقی است که باید در جامعه اقامه شود و اگر امر بین اقامه توحید و بین جان پیامبر(ص) و یا امام(ع) دایر شود، اقامه توحید از جان پیامبر(ص) و امام(ع) نیز بالاتر است. حضرت ابراهیم(ع) هم که برای اقامه توحید، بت‌ها را شکست می‌دانست که این کار برایش خطر دارد؛ چراکه جامعه آن زمان شرک‌زده بود و مقدسات آن‌ها بت‌پرستی بود، اما با این حال رفت و بت‌ها را شکست. بنابراین در زمان امام حسین(ع) نیز قصد داشتند که منکری بزرگ را در قالب جامعه اسلامی مطرح کنند که امام(ع) در مقابل آن ایستاد. بنابراین با این توضیحات فلسفه قیام امام حسین(ع) روشن می‌شود.

نسبت عزاداری حسینی و بقای اسلام

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه با اشاره به فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)، تصریح کرد: یکی از مسائلی که باید مورد توجه قرار داد شهادت مظلومانه امام حسین(ع) است. چه اینکه لشکر یزید به هیچ چیز قانع نمی‌شد و مانع از رسیدن امام(ع) به کوفه شدند و حق برگشت را نیز از امام(ع) گرفتند و حضرت را بین کشته شدن و یا ذلت بیعت با یزید قرار دادند که امام(ع) نیز شعار خود را «هیهات منا الذله» قرار دادند؛ بنابراین کسانی که نه تنها امام را به شهادت رساندند بلکه خانواده او را نیز اسیر کردند به عنوان حاکمان اسلامی و امام(ع) که مظهر عدل و توحید بود به عنوان خارجی معرفی شد. 

عزاداری و موجب پایداری اسلام

اله‌بداشتی در ادامه افزود: اگر بخواهیم به صورت توحیدی به مسئله نگاه کنیم این طور است که خداوند خواست که با شهادت امام حسین(ع) و همچنین عزاداری‌هایی که در سوگ آن حضرت(ع) برپا می‌شود اسلام و حقیقت اسلام و توحید پایدار بماند. این قیام وظیفه همه انسان‌ها را روشن کرده است؛ بنابراین فلسفه عزاداری فقط این نیست که یک عده بیایند و گریه ملتمسانه‌ و یا از روی احساس داشته باشند و یا سینه بزنند بلکه عزاداری نشان از یک مبارزه دائمی در مسیر حق علیه باطل است. 

وی تصریح کرد: این مسئله را باید در فلسفه عزاداری درک کنیم و بدانیم که هر کجا حق و باطلی وجود دارد باید در مسیر مبارزه با باطل گام برداشت؛ همچنان امام حسین(ع) این کار را انجام داد. از امام حسین(ع) عزیزتر نداشته‌ایم که با تمام خانواده خود در مقابل باطل ایستاد و ما هم به تبع ایشان این رسالت الهی را داریم که برای همدلی و همراهی با آن حضرت در همه صحنه‌های مبارزه حق علیه باطل حاضر شویم. نمونه این مبارزات نیز انقلاب اسلامی ماست که به قول امام(ره) انقلاب ما مدیون این عزاداری‌ها و عاشورا است. بنده نیز به خاطر دارم که در سال‌های 1356 و 1357 دسته‌های عزاداری در تهران به راه می‌افتاد که راهپیمایی‌های حق علیه طاغوت زمان بود.

نسبت امروز ما با امام حسین(ع)

اله‌بداشتی در ادامه و در پاسخ به این پرسش که نسبت امروز ما با امام حسین(ع) چیست؟ بیان کرد: قیام امام حسین(ع) یک مسئله شخصی نیست اما متاسفانه برخی‌ها به آن توجه ندارند. یکی از نمونه‌هایی که از جریان عاشورا متأثر شده جریانی است که «گاندی» در استقلال هند به وجود آورد؛ یعنی حدود هزار سال پس از این واقعه این فرد می‌آید و می‌گوید که من از قیام امام حسین(ع) آموختم که چطور باید در مقابل ظلم بایستم. این مسئله باید در بین ما که ملت مسلمان و شیعه هستیم نمود بیشتری داشته باشد چنانکه ما عزت خود را از امام حسین(ع) می‌دانیم و نمی‌توانیم به آن بی‌تفاوت باشیم.

وی تصریح کرد: برای فرزندان خود جشن تولد می‌گیریم و از آن طرف برای بزرگان خود که آن‌ها را از دست می‌دهیم مراسم سالگرد می‌گیریم تا یادشان زنده بماند اما چطور می‌شود برای کسی که سیدالشهدا(ع) است و اگر قرار باشد بزرگداشتی برگزار شود در درجه اول باید برای ایشان گرفته شود، به آن بی‌تفاوت باشیم. برخی‌ها فکر می‌کنند که این مسئله صرفاً از روی احساس است، اما عزاداری کردن یک عمل کاملاً خردمندانه است و درس بزرگ قیام امام حسین(ع) را که ظلم‌ستیزی است به همگان نشان می‌دهد. 

فراموشی حق التوحید

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه افزود: اگر بتوانیم این درس را از حضرت بگیریم؛ یعنی توانسته‌ایم پیام‌های نهضت و قیام امام حسین(ع) را زنده نگه داریم که همان سکوت نکردن در برابر ظلم و تلاش برای اقامه توحید است. امروزه در دنیا بحث‌های حقوق بشری مطرح می‌شود و بیان می‌کنند که حق انسان برایشان اهمیت زیادی دارد و حال آنکه حق‌التوحید فراموش شده است. امام حسین(ع) نیز برای احیای توحید این قیام را انجام داد و ما هم باید در استقرار توحید و عدل بکوشیم. بنابراین مهم نیست که هزار سال یا چندین هزار سال از قیام امام حسین(ع) و شهادتشان گذشته باشد، تا زمانی که حق و باطل وجود دارد این قیام نیز موضوعیت دارد و باید بدان پرداخته شود. 

انتهای پیام

captcha