سعی و تلاش را مهم‌تر از نتیجه بدانیم/ دلگرم‌سازی در روایت عاشورا
کد خبر: 3840495
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۷
محمدرضا سنگری:

سعی و تلاش را مهم‌تر از نتیجه بدانیم/ دلگرم‌سازی در روایت عاشورا

گروه معارف ــ محقق و نویسنده عاشورایی با بیان اینکه دلگرمی باید به اندازه باشد، گفت: غلو نکنیم. گاهی این قدر به کودکان هدیه می‌دهند که دیگر نمی‌دانند چه بدهند. در حوزه دینی مثلاً اگر فرزند ما نماز خواند، تشویق‌ها باید معنوی باشد نه مادی.

سنگری

به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، محقق و نویسنده عاشورایی، شامگاه گذشته، 16 شهریورماه در سخنرانی خود با موضوع «امام حسین(ع) و خانواده آرمانی؛ چالش‌ها و آسیب‌ها» که در مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول برگزار شد، به تبیین برخی عناصر تخریب‌گر خانواه پرداخت و گفت: مراء یا جدال پنهانی، یکی دیگر از عناصر تخریب‌گر در خانواده‌های امروز است. مراء پنهانی یعنی جدال و درگیری اتفاق نمی‌افتد اما شکل رفتاری از یک درگیری سخن می‌گوید، مثلاً بچه وقتی وارد خانه می‌شود، مستقیم وارد اتاقش می‌شود و در را پشت سرش محکم می‌بندد. این یک رفتار اعتراضی به فضای خانه است. یا مثلاً سفره در خانه پهن نمی‌شود، افراد تنها غذا می‌خورند. این مراء یا درگیری پنهان است. شیطان در چنین خانه‌ای حکومت می‌کند و به تعبیر امام حسین(ع) بر شانه‌های آنها سوار است. افراد با هم سلام و احوالپرسی نمی‌کنند و محیط خانه سرد است.

وی اظهار کرد: اگر خانه سرد باشد، برای همه سرد است. یک ضرب‌المثلی داریم که جامعه مثل کشتی است و اگر کسی آن را سوراخ کند، همه غرق می‌شوند، در خانه هم اگر فضا ناامن باشد، برای همه ناامن است. اگر برخوردهای نامناسب اخلاقی در خانواده وجود دارد، فراگیر خواهد بود و همه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای رهایی از این وضعیت ما نیازمند، دلگرم‌سازی و گرمابخشی به خانواده هستیم. نقطه آغاز آن گرمابخشی، فردی است؛ یعنی اگر من امیدوار و دلگرم نباشم، نمی‌توانم به دیگران چنین گرمایی را منتقل کنم. در خانه‌هایی که مراء یا درگیری پنهان دارند، گریز از خانه زیاد است، گاهی همسران، مراء خود را در دیر آمدن به خانه، یا تأخیر در انجام کارها نشان می‌دهند.

نشانه‌های خانه سرد

سنگری در ادامه بیان کرد: سردی در خانه چند پیامد دارد؛ یکی از آنها خود تحقیری است؛ یعنی افراد احساس حقارت می‌کنند. زن یا مرد اعتبار و ارزشی در خانه برای خود احساس نمی‌کنند، بچه‌ها احساس می‌کنند تحویل گرفته نمی‌شوند یا درک نمی‌شوند. نشانه دوم، خودناباوری است، بر اثر این خودناباوری، افراد تلاشی برای ایجاد تغییر در فضای خانه نمی‌کنند، مثلاً دکور خانه را عوض نمی‌کنند؛ حال که تغییر در دکوراسیون خانه هم کار خوبی است که می‌شود انجام داد. همه اینها سازه‌های تأثیرگذار در رفتار ما هستند. در روایات ما به سه عنصر سرورآفرین در خانه اشاره شده است؛ آب، سرسبزی و چهره بشاش و بانشاط.

این محقق عاشورایی افزود: نشانه دیگر فضاهای سرد، یأس است. زن و مرد و بچه‌ها، رها زندگی می‌کنند و خانه رها و یله شده طعمه مفاسد بزرگ دیگر می‌شود. در چنین فضایی افسردگی، آسیب‌هایی مثل اعتیاد، تبهکاری و .... زندگی را تهدید می‌کنند.

وی در ادامه با بیان اینکه دلگرم‌سازی مراحلی دارد؛ گفت: یکی از این مراحل آن است که فهم خود را از خوددلگرم سازی برای هم روشن کنیم، یعنی بدانیم ما چه فهمی از محیط خانواده گرم و صمیمی داریم؛ مثلاً برای هم نامه بنویسیم که من خسته شده‌ام، من هم در بروز این مسئله سهمی دارم. چه اشکالی دارد که همه اشکال‌ها را قبول کنیم. برای هم بنویسیم بیایید کاری کنیم این زندگی گرم شود، با هم گفت‌وگو کنیم. از یکدیگر برای صحبت دعوت کنید، صحبت کردن زمینه دلگرم‌سازی را فرهم می‌کند، تقصیرهای خود را بپذیرید، دست فرزند خود را بگیرید و حرف بزنید، شاید اولش سخت باشد، اما وقتی این فاصله‌ها از بین برود می‌فهمید چه قدر توهم داشتیم. از بچه‌ها چاره‌جویی کنید که چه کار کنیم فضای خانه ما گرم شود.

سنگری گفت: این خوددلگرم سازی را نباید با تحسین و تشویق اشتباه گرفت. دلگرمی یک حرکت فرآیندی است، یعنی ما تلاش می‌کنیم و وظیفه خود را انجام می‌دهیم. این یک اصل است که وقتی کاری انجام می‌دهیم همه‌اش به نتیجه فکر نکنیم، به وظیفه فکر کنیم. در یکی از منازل کربلا، شخصی به اسم اباهرم از حضرت اباعبدالله(ع) پرسید: اگر پیروز شدی، چه می‌کنی؟ امام پاسخ دادند: «اگر پیروز شدم، خواهم گفت الحمدلله که آنچه خواستم با خواست خدا هماهنگ بود و اگر پیروز نشدم، خواهم گفت الحمدلله که آن چه می‌خواستم با اراده حق هماهنگ نبود و الحمدلله که نشد.» پس اگر نشد هم بگویید الحمدلله.

به هم دلگرمی بدهیم

نویسنده کتاب «آینه در کربلاست» ادامه داد: تشویق در پایان اتفاق می‌افتد. دلگرمی در کل راه باید اتفاق بیفتند. انسان، دائم در حال تخلیه شدن است. باید در فرایندی زمینه دلگرمی را در محیط خانه فراهم کنیم؛ این گام اول است. برای این گام از توانمندی و موفقیت‌های افراد استفاده کنیم. بر نقاط قوت آنها انگشت بگذاریم. مثلاً فرزند ما مشکل و ضعف‌هایی دارد؛ اما بگردید نقطه قوت او کجاست، از آن شروع کنید. ما وقتی کارنامه فرزندمان را می‌بینیم، اول سراغ کمترین نمره می‌رویم، در حالی که اتفاقاً باید از بهترین نمره شروع کنیم. اول موفقیت‌ها را طرح کنیم و بگوییم با این توانایی که داری حتماً می‌توانی ضعف‌ها را هم برطرف کنی.

تو می‌توانی

وی ادامه داد: بچه‌های خود را با دیگران مقایسه نکنیم، این از خطرناک‌ترین روابط با افراد است. فرزندمان را با خودش مقایسه کنیم. اعتماد به توانایی‌های فرد را در خودش تقویت کنیم. حضرت علی(ع) سخنی به این مضمون دارند که همه انبیا آمده‌اند تا به انسان بگویند تو توانایی. همه پیامبران آمدند تا گنج‌های پنهان انسان‌ها را به آن‌ها نشان دهند. ما ضعف‌های خود را می‌بینیم، اما نقاط قوت را نمی‌بینیم. اگر می‌گویند امام عصر(ع) بعد از ظهور بخش‌ عمده‌ای از علوم را کشف می‌کند به این معناست که امام ظرفیت پنهان در وجود ما را به ما گوشزد می‌کند. هیچ انسانی ابله نیست، هیچ انسانی نادان نیست؛ بلکه هوش‌ها و بهره‌ها با یکدیگر فرق می‌کنند.

سنگری با بیان اینکه دلگرمی باید به اندازه باشد، گفت: غلو نکنیم. گاهی این قدر به بچه‌ها هدیه می‌دهند که دیگر نمی‌دانند چه بدهند. در حوزه دینی، مثلاً اگر فرزند ما نماز خواند، تشویق‌ها باید معنوی باشد نه مادی. دلگرمی نباید برای فریب فرد باشد. هم مثبت‌ها را مطرح کنیم و هم نکات منفی را. اما نقطه آغاز ما تکیه بر مثبت‌ها باشد و از مثبت‌ها برای حذف منفی‌ها استفاده کنیم.

این مدرس دانشگاه تأکید کرد: در این مرحله باید به چند مسئله توجه کنیم. هیچ وقت خود و کسی را مأیوس و ناامید نکنیم. نگوییم این دیگر آدم نمی‌شود. بزرگ‌ترین گناه از نگاه خداوند در قرآن کریم ناامیدی است. اگر سوره یوسف احسن‌القصص است، یکی از وجوه آن همین امیدواری است. برای یافتن یوسفتان ممکن است سی سال نیاز به صبر باشد. اولین اصل این است که حوصله داشته باشید و ظرفیت خود را بیشتر کنید. نگویید پسرم یا دخترم از دستم رفت، امیدوار باشید. به خصوص در زندگی مشترک، در سال‌های اول زندگی این حلم و حوصله خیلی مهم است. سعی و تلاش را مهم‌تر از نتیجه بدانیم.

وی ادامه داد: نکته بعدی تلاش برای پیشرفت است. راه‌ها را نشان بدهیم و الگوهای موفق را طرح کنیم و گاهی به سراغ الگوهای موفق برویم و از آن نگاه بهره‌گیری کنیم. عمل فرد را از خود او جدا کنیم. یعنی اگر کسی بدی کرد، نگوییم تو بدی، بلکه کارش بد است. برچسب نزنیم و سخت نگیریم. انس بن مالک می‌گوید: بیست سال زندگی پیامبر(ص) را درک کردم، یک بار از غذایی بد نگفتند و هر چه بود با رضایت میل می‌کردند.

نویسنده کتاب «روایت عطش و آتش» با بیان اینکه توجه به نکات مثبت در دلگرم‌سازی خود و دیگران مهم است، گفت: چه اشکال دارد نوشته‌ای روی یخچال بزنید و خوبی‌های همسر را بنویسید. برای او شعر بنویسید. امام حسین(ع) برای همسرشان شعر عاشقانه می‌گفتند و به ایشان می‌فرمودند خانه‌ای را که تو در آن هستی دوست دارم. هدیه همسر را حتی اگر کم و نامناسب هم باشد بپذیرید.

بی‌اعتمادی؛ قیچی زندگی‌

سنگری افزود: نکته بعدی نشان دادن اعتماد است. برای دلگرم‌سازی باید اعتماد کنید. بی‌اعتمادی قیچی زندگی‌های ماست. سرک‌کشیدن به تلفن همراه فرزند یا همسر سوءظن را در فرد رشد می‌دهد و زمینه گسست را در خانه فراهم می‌سازد. اشتباه را شکست تلقی کردن مانع دلگرم سازیست. اشتباه را جزء جدایی‌ناپذیر زندگی بدانیم، بی‌آنکه خود بخواهیم اشتباه فکر یا رفتار کنیم. نکته بعدی این است که موفقیت‌ها را فرآورده جانبی بدانیم. آن را اصل قرار ندهیم و خود تلاش را مهم بدانیم. جرئت کنیم و بپذیریم که همه ما کامل نیستیم. ضعف‌هایمان را بپذیریم. گاهی ضعف‌های ما به چشم خودمان نمی‌آید چون بر اثر تکرار به آن عادت کردیم. نکته آخر این است که از ناامید کردن دیگران پرهیز کنیم.

نمونه‌هایی از دلگرم‌سازی در عاشورا

این محقق عاشورایی در ادامه به بیان دو نمونه دلگرم‌سازی خود و دیگران در عاشورا اشاره کرد و گفت: دلگرم‌سازی در رفتار حضرت ابوالفضل(ع) دیده می‌شود. ایشان جنگ سختی کرد تا وارد شریعه شد. می‌دانست بچه‌ها امید دارند که عمو حتماً آب می‌آورد. حضرت با اینکه دستش قطع شده بود خود را دلگرم می‌کند و در رجزی که می‌خواند می‌گوید: «والله إن قَطَعتُمُوا یَمِینی إنّی اُحامی أبداَ عَن دینی؛ شاید عباس اینجا تمام شود اما عباس ادامه دارد و برای همیشه حامی دین خواهد بود».

وی ادامه داد: اینها برای ما درس است. هیچ‌وقت از تکاپو بازنایستیم، نگوییم «دیگر فایده ندارد». متأسفانه در فرهنگ ما این نگاه ما را بیچاره کرده است. این واژه تباه کننده زندگی ماست. یک نمونه دیگر دلگرم‌سازی خداحافظی امام حسین(ع) از خواهر است. امام به خیمه آمده، همه شهید شده‌اند و برای آخرین وداع خواهرش را صدا می‌زند. او سه پسر خود را از دست داده، پنج برادرش شهید شده‌اند، با این وضعیت وقتی نفس می‌زند از زره‌اش خون می‌جوشد. به وداع حضرت دقت کنید. خواهرش را صدا می‌زند و می‌فرماید: «یا أُخَیَّةُ» (اخیه، به معنی خواهرم، یک بار عاطفی هم دارد، یعنی خواهرکم، یا خواهر عزیزم) «اِتَّقی اللّهَ وَ تَعَزّی بِعَزاءِ اللّهِ، وَ اعْلَمی أَنَّ أَهْلَ الاَرْضِ یَمُوتُونَ، وَ أَنَّ أَهْلَ السَّماءِ لا یَبْقُونَ، وَ أَنَّ کُلَّ شَىْء هالِکٌ إِلاّ وَجْهَ اللّهِ الَّذِی خَلَقَ الاَرْضَ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَبْعَثُ الْخَلْقَ فَیَعُودُونَ، وَ هُوَ فَرْدٌ وَحْدَهُ، أَبِی خَیْرٌ مِنّی، وَ اُمّی خَیْرٌ مِنّی، وَ أَخی خَیْرٌ مِنّی، وَ لی وَ لَهُمْ وَ لِکُلِّ مُسْلِم بِرَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ.» ای خواهرم حواست به خدا باشد مبادا اینها سستت کند، اگر یک وقت داغ و درد تو را به سوگواری کشاند برای خدا سوگواری کن و بدان مرگ برای همه است». ببینید چقدر خوب امام حسین(ع) زمینه‌های روحی را برای خواهر فراهم می‌کند. فرمود: «اهل آسمان هم باقی نمی‌مانند و تنها یک چیز می‌ماند و آن وجه‌الله است، یک روز دوباره همدیگر را می‌بینیم». امام این نکته را به یارانی که روی زانوی ایشان شهید می‌شدند نیز می‌فرمود که ما در بهشت با هم هستیم. او به خواهرش می‌فرماید: «زینب جان، پدر و مادر و برادر من از من بهتر بودند اما رفتند و برای من و تو و هر مسلمانی اسوه و الگو پیامبر(ص) است». امام در این سخن هم دلگرمی می‌دهد و هم الگو می‌دهد. اینها بخشی از دلگرم‌سازی در روایت عاشوراست. یک نمونه دیگر حضرت قاسم(ع) است که وقتی زخمی شد به خود دلگرمی می‌دهد و در رجزش می‌خواند: «ای من نگران نباش و ناله نکن، احساس ناتوانی نکن، همه می‌میرند و وقتی قرار است به قله‌های بهشت برسی قصه و اندوه معنی ندارد، وقتی قرار است به چنین جایی برسی از شکست‌ها و تلخ‌کامی‌ها باک و پروایت نباشد».

انتهای پیام

captcha