پرویز شیخ طادی در کارنامه فیلمسازیاش آثاری چون «سینه سرخ»، «روزهای زندگی»، «امپراطوری جهنم» و «شکارچی شنبه» را دارد. این فیلمساز در ساخته اخیرش «بانوی سردار» به یکی از شخصیتهای برتر قوم بختیاری پرداخته است. این بانوی برجسته تا حدی برای مردم آن سرزمین عزیز است که با نام او سوگند میخورند. البته این قبیل شخصیتها در کشور ما کم نیستند، ولی به دلیل عدم معرفی صحیح، بسیاری از آنها برای ما ناشناختهاند، درصورتیکه میتوان با تولید آثاری نظیر بانوی سردار به فرهنگ ملی و دینی کشورمان به شکل شایستهای پرداخت. در همین راستا خبرگزاری ایکنا نشستی با پرویز شیخ طادی، کارگردان و پانتهآ سیروس، بازیگر سریال بانوی سردار، ترتیب داده که مشروح آن را در زیر میخوانید.
ایکنا ــ سریال بانوی سردار به قهرمانی میپردازد که برای قوم بختیاری بسیار عزیز است. درباره چرایی پرداختن به این شخصیت و چگونگی انتخاب این بازیگر شرح دهید.
شیخ طادی ــ تمام دغدغه این روزهای من به هویت بازمیگردد و اینکه بدانم کیستم و قرار است در طول زندگیام به چه مقصودی دست یابم و آثارم نیز برگرفته از دلمشغولیهای ذهنیام است، بانوی سردار بررسی در تاریخ است بدون اینکه نگاهی تبیلغاتی داشته باشد. در همین کاوشهای تاریخی سرزمینم درباره سردارهای ایرانی به بیبی مریم بختیاری رسیدم.
درباره انتخاب نقش بیبی مریم هم باید بگویم که این شخصیت ویژگیهایی داشت که وقتی آن را با دستیارانم مطرح کردم، چند بازیگر را به من معرفی کردند و من از تمام افرادی که پیشنهاد شدند تست گرفتم، اما هر یک به دلایلی با نقش همخوان نبودند، برای مثال یکی وزن بالایی داشت یا دیگری سوارکاری بلد نبود، اما پانتهآ سیروس در تمامی جهات همان چیزی بود که میخواستم.
ایکنا ــ پرداختن به قهرمان در سینما همیشه یکی از عوامل جذب تماشاگر بوده است؛ رویکردی که سبب معرفی فرهنگ ملی و دینی ما نیز هست، اما متأسفانه این مهم در سینمای ایران اولویت چندانی ندارد و مدتهاست که قهرمان در سینما و تلویزیون ایران رنگ باخته است. درباره این موضوع و چرایی کمتوجهی به قهرمان در آثار نمایشی برایمان توضیح دهید.
شیخ طادی ــ پرواضح است که در هر کشوری قهرمانانی وجود دارند که برای آن سرزمین افتخاراتی آفریدهاند. در ایران نیز قهرمان کم نداریم، حتی میتوان گفت ایران به لحاظ قهرمان یکی از غنیترین کشورهاست، اما اینکه چرا این امتیاز در سینما و تلویزیون کمتر مورد توجه قرار میگیرد، امری است که نیاز به جامعهشناسی و روانشناسی دارد. جالب اینجاست که این کمکاری در شرایطی رخ میدهد که همه انسانها فطرتاً به دنبال قهرمان هستند. به همین جهت همیشه به دنبال افرادی هستیم که از آنها الگوبرداری کنیم.
عدم قهرمانپردازی در سینما به جامعه و انسانها بازمیگردد، نگاهی که مخالف قهرمان فردی است، به قهرمان جامعه اعتقاد دارد، درصورتیکه اگر افراد جامعه ویژگیهای قهرمان را نداشته باشند آن جامعه خصلت قهرمانی پیدا نمیکند. در بانوی سردار تلاش کردیم قهرمان به گونهای ترسیم شود که تماشاگر حس کند قادر است بیبی مریم دیگری باشد.
دلیل کمتوجهی به قهرمان در سینمای ایران از آنجا نشئت میگیرد که سینمای ما به شدت تحت تأثیر سینمای اروپاست؛ سینمایی که قهرمان را فراموش کرده و برای همین هم در رقابت به هالیوود باخته است. نکته جالبتر اینجاست که هالیوود نیز به این امر راضی است، چون بیتوجهی سینمای آسیا و اروپا به قهرمان، عرصه رقابت را برایش خالی کرده است.
سیروس ــ در ابتدای سخنم باید بگویم که من سابقه بازی در چند اثر سینمایی و تلویزیونی را پیش از بانوی سردار داشتم، حتی برای نقش مکمل جایزه دریافت کردهام. «اینجا همه چیز خوب است»، «نازنین بهار تینا»، «ماه تی تی»، «ساعت پنج عصر» و «خرگیوش» از جمله آثاری بوده که در آنها حضور داشتهام. از این موضوع که بگذریم باید بگویم اتفاقاتی که توانستهاند جریانسازی در جامعه داشته باشند، ریشه در قومیت دارند. این مسئله از دوران یونان باستان تا امروز قابل مشاهده است. در کشور ما قهرمان و شخصیتهایی که توانستهاند جریانساز باشند کم نیستند، اما متأسفانه در این زمینه به شدت کمکاریم. من این مسئله را تا حد زیادی به ترسی که در این حوزه وجود دارد مرتبط میدانم، اگر چنین ترسی نبود، چرا باید با وجود تاریح کهن که سرشار از قهرمان است تا این اندازه در این حوزه کمکار باشیم؟
مطلب دیگری که درباره قهرمان وجود دارد شکل جنسیتی آن است، چون گاهی بیان میشود، قهرمان زن یا قهرمان مرد، درصورتیکه در این امر نباید تفکیک جنسیتی قائل شد. این مسئله در بانوی سردار به اثبات رسید، چون بیبی مریم نشان داد که مردم برایشان زن و مرد فرقی نمیکند، بلکه آنچه اهمیت دارد تصویرسازی درست از قهرمان است. برای همین باید به جای استفاده از لغت قهرمان زن یا مرد از کلمه قهرمان مردم استفاده کنیم. درباره چگونگی پرداختن به قهرمان در سینما و تلویزیون باید این نکته را اضافه کنم که حتماً نیازی نیست در توجه خود به روی مسائلی که ممکن است اختلافبرانگیز باشد متمرکز شویم، بلکه میشود با پرداختن روی اشتراکات قومی و ملی بسیاری از مسائل حاشیهای را از بین برد.ایکنا ــ برخی از آثار تاریخی که در آن تاریخ معاصر ترسیم میشود، تصویر نادرستی را از تاریخ ارائه میدهند. همین مسئله سبب میشود تا تماشاگری که تاریخ را میشناسد با آن اثر ارتباط برقرار نکند. این اتفاق در برخی سریالها رخ داده است. به عنوان فیلمساز درباره این سبک از فیلمسازی چه نظری دارید؟شیخ طادی ــ شاید برخی از آثار من به نظر عدهای در تأیید خواسته حاکمیت به نظر آید، درصورتیکه اگر در حوزه فرهنگ ما به آن اندازه موفق بودیم که دولتمردان برایمان نقشه راه را ترسیم میکردند، بسیار خوب بود و من از این امر خوشحال میشدم، اما متأسفانه این گونه نیست. من این اتفاق را در «شکارچی شنبه» که ۱۲ سال عمرم را صرف تحقیقات آن کردم به روشنی دیدم.
شکارچی شنبه تنها نقد افراطیگری صهیونیستها نیست، این قبیل آثار میتوانند افراطگرایی فرقهای در تمام ادیان را به تصویر بکشند و این روزها بهترین نمونه آن داعش و وهابیت است. این افراطیگری متأسفانه در برخی محافل ما نیز این روزها مشاهده میشود، برای مثال به برخی از سخنانی که در مداحیها بیان میشود اشاره میکنم. برای همین اگر برخی از این دست مراسم را با آیینهای صهیونیستها مقایسه کنید، شباهتهای آنها را درمییابید. نکته جالب درباره این فیلم به برخوردی مربوط میشود که مسئولان جشنواره فیلم فجر با این اثر داشتند آنها اجازه این کار را به ما نمیدادند، دلیل مخالفت آنها با شکارچی شنبه نیز این بود که این فیلم شرح حال آنهاست. وقتی از تعصبات کورکورانه سخن میگویم منظورم تنها دیکتاتوری صهیونیستها نیست، بلکه این اتفاق میتواند در فرق گوناگون اسلامی نیز رخ دهد و فیلمسازی در مورد داعش یکی از مواردی است که میتوان در زمینه گروههای تکفیری اسلامگرا به آن پرداخت. ایکنا ــ این سریال درباره قوم بختیاری است، اما تمام شخصیتها گویش فارسی دارند. آیا بهتر نبود اگر استفاده از زبان لری مقدور نبود، برای بالا رفتن کیفیت حداقل از لهجه استفاده میشد؟سیروس ــ قرار بود چنین اتفاقی رخ دهد، چون میخواستیم این اثر را در استودیو دوبله کنیم، اما این اتفاق به دلایلی رخ نداد. نکته دیگر اینکه اگر ما میخواستیم از لهجه استفاده کنیم نیازمند یک آموزش حرفهای بودیم تا استفاده ناشیانه از لهجه به کیفیت کار لطمه نزند. با این توضیح وقتی زمان در اختیارمان برای آموزش لهجه صحیح لری وجود نداشت مجبور شدیم از گویش فارسی استفاده کنیم. پس جا دارد از لرهای غیور ایران برای این امرعذرخواهی کنم. ایکنا ــ بازی پانتهآ سیروس جزء نکات قابل توجه سریال است، اما بسیاری از شخصیتها بازی خوبی ارائه ندادهاند و بازیگران فرعی بازیهای ناپختهای را ارائه کردهاند. درباره این موضوع چه توضیحی دارید؟شیخ طادی ــ بازیگران سریالهای تاریخی عموماً بسیار زیادند و واضح است بودجهای که برای جذب بازیگر باید در این قبیل آثار وجود داشته باشد قابل مقایسه با تولیدات شهری نیست. جالب است بدانید که کل بودجه بازیگران و هنروران این سریال به اندازه یک سوم دستمزد یکی از ستارگان سینما نبود، این میزان بودجه برای چهارماه تصویربرداری صرف شده است. این سریال در ابتدا قرار بود یک تلهفیلم باشد، اما در ادامه به ما گفتند که به مینیسریال ۵ قسمتی تبدیل شود و باز هم تصمیم تغییر کرد تا مجموعه با قسمتهای بیشتری ساخته شود.
در مورد عدم استفاده از لهجه هم باید بگویم که بانوی سردار اثری ملی بود که برای تمامی ایرانیان تولید شد و نمیخواستیم تنها کارکرد قومی داشته باشد. در ضمن از بانوی سردار این ایراد گرفته شده چرا ما جزء به جزء زندگی بیبی مریم را نشان ندادهایم، دلیلمان این است که ظرفیت تاریخی برای این امر وجود ندارد، حتی باید گفت اگر میخواستم تصویرسازی جزئی داشته باشیم ممکن بود مشکلاتی برایمان پیش بیاید.
سیروس ــ شاید این سؤال در ذهن پیش بیاید که وقتی بودجه بانوی سردار تا به این اندازه اندک است، چرا آن را در ۱۲ قسمت جلوی دوربین بردهایم و آن را کوتاه نکردهایم؟ اما سؤال اصلی اینجاست که چرا باید بودجه اثری که قرار است زندگی یکی از سرداران ایرانی در آن روایت شود این قدر ناچیز است؟ درباره بودجه اندک فیلم همین اندازه بس که تمام بازیگران فرعی هنرور بودند، برای همین ما زمان بسیاری صرف کردیم تا به آنها ابتداییترین اصول را آموزش دهیم و بیانصافی است در حوزه بازیگری از بازیهای زیبای بازیگران اصلی این سریال یاد نکنیم، چون از آنها نکات فراوانی را آموختم.ایکنا ــ استفاده از برخی شاخصههای مذهبی در این سریال شکلی شعارگونه داشت. برای مثال به صحنه نماز خواندن بیبی مریم اشاره میکنم. چرا در این حوزهها کار به سمت شعار میرود؟ شیخ طادی ــ متأسفانه آن قدر بد از آموزههای دینی در آثارمان استفاده کردهایم که باعث شده وقتی به صورت صحیح به این موضوعات میپردازیم، شعاری به نظر آید. بیبی مریم اهل نماز بود. پس کجا باید نماز خواندن او را نشان میدادیم تا ابعاد شخصیتیاش آشکار شود. البته اگر روی این موضوع تأکید میکردیم، حرف شما در این زمینه صحیح بود و کار شکل شعاری داشت اما فقط در دو سکانس به این موضوع پرداختهایم.
سیروس ــ من با سلیقه شخصی در این حوزه با نظر ایکنا بیشتر موافقم. به نظرم سریالهای کرهای را نمیتوان با سریالهایی چون «چرنوبیل»، «بازی تاج و تخت»، «مرد راس قلعه» و... مقایسه کرد که بالاترین میزان تماشاگر را دارند و این عدد بالای مخاطب نشان از سلیقه عمومی مخاطبان فیلم سریال جهانی دارد. ولی از طرف دیگر با جناب شیخ طادی هم موافقم، زیرا باید این نکته مهم را هم در نظر گرفت که در ایران به این سادگی نمیتوان به قهرمانان نگاهی خاکستری داشت. برای نمونه شما یک لحظه فکر کنید که اگر میخواستم تصویرسازی خاکستری از بیبی مریم داشته باشیم، آیا هرگز این امکان فراهم بود؟ مسلماً جواب خیر است، چون عواقبی که ممکن است پیش بیاید دور از تصور است. به علاوه اینکه برای داشتن قهرمانی با خصوصیات خیلی واقعی یا به تعبیری خاکستری به سریالی طولانیتر و مجالی بیشتر برای درک قهرمان از جانب مخاطب احتیاج است.
در انتهای سخنانم از جوانان عزیز لر درخواست میکنم که لر را از بختیاری جدا نکنند. همچنین از آنها درخواست دارم اگر قرار است درباره شخصیتهای تاریخی بدانند، خود درباره آنها تحقیق کنند، چون اگر این کار را انجام دهند متوجه خواهند شد که چرا جزء به جزء زندگی بیبی مریم را روایت نکردیم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام