به گزارش ایکنا؛ نخستین شماره هفدهمین دوره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه فلسفه دین(نامه حکمت)» به صاحبامتیازی دانشگاه امام صادق(ع) و مدیرمسئولی عباس مصلائیپور یزدی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «خداباوری گشوده و صفت علم مطلق الهی»، «دین در کانون اندیشه فلسفی مکتب کیوتو»، «تحلیلی از همسویی خط فکری سید مرتضی با معتزلیان بصری در تبیین ماهیت اراده خداوند»، «مناسبات ملت نبوی و حکمت عملی در اندیشه فارابی»، «ارزیابی انتقادی استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی»، «نظریه علم مطلق پویا: نقد و بررسی دیدگاه جان سندرز در خصوص علم مطلق الهی و اختیار آدمی»، «کارکردگرایی تحققگر و زندگی پس از مرگ»، «اهمیت فزاینده تاریخ فلسفه دین برای فلسفه دین: نمونه نگاه هگل به رابطه ایمان و عقل»، «تحلیل پیشانگارههای معرفتی و غیرمعرفتی رفتار در اندیشه فخر رازی»، «نسبت مفهوم واجبالوجود در فلسفه اسلامی با خدای متشخص و غیرمتشخص»، «تقریر هگل از معضل صورتگرایی اخلاق کانت و بررسی انسانشناسی دینی کانت به مثابه راهحل»، «مرگ حرارتی و پیامدهای الهیاتی آن».
خداباوری گشوده و صفت علم مطلق الهی
در چکیده مقاله «خداباوری گشوده و صفت علم مطلق الهی» میخوانیم: «یکی از نظریات بسیار مهم و چالشبرانگیز خداباوری گشوده، دیدگاه خاص آن درباره صفت علم مطلق الهی است. خداباوری گشوده اذعان دارد که خدا عالم مطلق است، اما با این قید که علم خدا به افعال اختیاری که انسان در آینده انجام میدهد تعلق نمیگیرد. پذیرش اختیار مطلق برای انسان توسط خداباوران گشوده و پذیرش تعارض میان «افعال اختیاری انسان در آینده» با «علم پیشینی خداوند» سبب شده است که آنها علم پیشینی خدا به این افعال را انکار کنند. در عین حال، از نظر آنان عدم علم پیشینی خداوند به این نوع افعال، خدشهای به علم مطلق او وارد نمیکند. خداباوران گشوده با ذکر انواع دیدگاهها درباره علم خدا و بیان اشکالاتی که در این نظریات وجود دارد، دیدگاه خاص خودشان را اثبات میکنند و این دیدگاه را هم به لحاظ منطقی-فلسفی سازوارتر و هم به لحاظ مبتنی بودن بر کتاب مقدس سازگارتر میدانند. آنها، در یک تقسیم رایج و کلی، سه دیدگاه را قسیم دیدگاه خودشان میدانند که عبارتاند از «علم بسیط یا صرف»، «علم میانی» و «دیدگاه آگوستینی-کالونی». مدافعان خداباوری گشوده بعد از بیان اشکالات وارد بر هر کدام از این نظریات، که غالباً بر محدود شدن اختیار انسان، یا تعارض با کتاب مقدس تکیه دارند، نظریه خاص خودشان را تثبیت میکنند.»
مرگ حرارتی و پیامدهای الهیاتی آن
در طلیعه مقاله «مرگ حرارتی و پیامدهای الهیاتی آن» آمده است: «طبق قانون دوم ترمودینامیک، در یک سیستم ایزوله، فرآیندهای برگشتناپذیر در جهتی پیش میروند که آنتروپی سیستم افزایش مییابد، و غایت این سیر افزایشی آنتروپی ماکزیمم خواهد بود. در این حالت کار مکانیکی تبدیل به انرژی گرمایی میشود و در این وضعیت تعادل ترمودینامیکی رخ میدهد که مجموعهای از تعادلات دمایی و فشاری و... است. با این فرض که جهان یک سیستم ایزوله است، طبق قانون دوم ترمودینامیک، سرانجامِ جهان تعادلی ترمودینامیکی خواهد بود که در آن حالتِ به خصوص تمام انرژیهای مکانیکی تبدیل به انرژی گرمایی میشوند و این گرما در جهان پراکنده میگردد. در این حالت، دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت، و نهایتاً جهان در مرگی فروخواهد رفت که از آن تعبیر به مرگ حرارتی میشود. این نظریه دارای پیامدهای الهیاتی است، به گونهای که میتوان آن را اثباتکنندۀ زوال عالم مادی و فسادپذیری آن دانست و چون هر فسادی بر کون و ایجادی دلالت میکند، نظریۀ مرگ حرارتی میتواند برهانی به نفع حدوث عالم مادی قلمداد شود.»