مصیبتِ نوشته نشدنِ کتابِ خوب
کد خبر: 3861414
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۵
پیروز قاسمی عنوان کرد؛

مصیبتِ نوشته نشدنِ کتابِ خوب

دیگر رسانه‌ها ــ پیروز قاسمی با بیان این‌که کتاب‌ کودک در ایران مشکلات عمیقی دارد و تصویرگری به بحث‌ ثانویه تبدیل شده است، می‌گوید: در درجه اول مصیبت نوشته نشدن کتاب خوب را داریم، بعد هم دغدغه پیدا کردن کاغذ و ملزومات چاپ و البته مشکل قیمت‌گذاری.

به گزارش ایکنا به نقل از ایسنا، این پژوهشگر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان به پرسش‌های ایسنا درباره وضعیت تصویرگری کتاب‌های کودک و نوجوان، تناسب داشتن تصاویر با متن ارائه‌شده برای کودکان و نوجوانان و همچنین درباره این‌که برخی معتقدند ضعف بعضی متن‌ها در پشت تصاویر زیبا پنهان می‌شود و متن‌ها ارزش ادبی ندارند، به صوت مکتوب پاسخ داده است.

متن این مصاحبه در پی می‌آید:

وضعیت تصویرگری کتاب‌های کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از اوایل دهه ۵۰ شمسی تصویرگری کتاب کودک و نوجوان ایران در خاورمیانه و در آسیا جایگاه درخوری پیدا کرد. به‌خصوص از دهه ۶۰ شمسی تصویرگران ما در منطقه و کشورهای اطراف از نظر تولید آثار تصویری کتاب‌های کودک و نوجوان حرف زیادی برای زدن دارد.

ادبیات کودک و نوجوان ما چه به لحاظ متن و چه به لحاظ تصویر  سالیان طولانی در کشورهای آسیایی از بقیه کشورها جلوتر بوده است اما حالا در یک دهه اخیر شاید شرایط کمی عوض شده باشد و کره جنوبی، چین و شاید هم هند به دلیل سرمایه‌گذاری عظیمی که در حوزه ادبیات کودکان کرده‌اند شرایط را کمی به نفع خودشان تغییر داده باشند. البته نابسامانی‌های مدیریتی کشور  به‌خصوص شریط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور از سال  ۸۴ به بعد ما را تا حدی زمین‌گیر کرده است. 

 آیا تصویرگری‌ها متناسب با متونی که برای کودکان تهیه می‌شوند، هستند؟

امروز بیشتر ناشران  کودک و نوجوان تلاش می‌کنند کار تالیفی منتشر نکنند و بیشتر سراغ آثار ترجمه‌ای می‌روند که درگیر حق‌الزحمه تصویرگر و بی‌نظمی‌های ناشی از سفارش کار و اتلاف وقت و بسیاری مسائل حاشیه‌ای نشوند.

بر اساس آمار منتشرشده از سوی نهادهای رسمی، آمار کتاب‌های تالیفی در تهران از سال ۹۴ تا امروز دچار افت عنوان شده؛ در حالی‌که در سال ۹۴ عناوین کتاب‌های تالیفی گروه سنی کودک و نوجوان تقریبا ۲۰۰۰‌ عنوان بیشتر از کتاب‌های ترجمه بوده، در هشت‌ماهه سال ۹۸ تعداد کتاب‌های ترجمه، بیشتر از ۱/۸ برابر کتاب‌های تالیفی بوده و این تفاوت بیشتر در حوزه کتاب کودک و نوجوان و بیشتر درباره کتاب‌های مصور اتفاق افتاده است. امروز بیشتر کتاب‌های تالیفی – مصور توسط چند ناشر بزرگ و حرفه‌ای منتشر می‌شود و طبیعی است که آن‌ها شرافت کاری خود را فدا نکنند و همان تعداد عناوین کم را به صورت قابل قبول چاپ کنند. در این بخش می‌توان با اطمینان گفت کار حرفه‌ای از هر نظر عرضه می‌شود و کارشناسان حرفه‌ای به عنوان مشاور ناشر و تصویرگران حرفه‌ای به عنوان مجری کار خودشان را درست انجام می‌دهند. البته ممکن است ناشران ضعیف‌تر کمی بی‌دقتی کنند که البته چندان قابل توجه نیست.

تصویرگری می‌تواند بر مخاطب بیفزاید و در واقع خانواده‌ها گاه از روی تصاویر کتاب‌ها را برای کودکان خود انتخاب می‌کنند. برخی معتقدند ضعف برخی از متن‌ها  پشت این تصاویر پنهان می‌شود و کتاب‌ها حالت بازاری پیدا می‌کند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟

من فکر می‌کنم درباره بعضی واژه‌ها باید به اشتراک معنی برسیم. مثلا بازاری یعنی چه؟ آیا ما به عنوان ذم از آن استفاده می‌کنیم؟ اگر منظورتان از آثار بازاری آثاری است که تعداد بیشتری از مردم آن‌ها را می‌پسندند، خب این‌که خیلی عالی است. در هر حال تردید ندارم امروز نسبت به ۲۰ سال پیش سطح تفکر و قدرت انتخاب جامعه بالا رفته و مخاطبان کمتر کتاب بد انتخاب می‌کنند و بدین ترتیب ناشران از ترس فروش نرفتن، کتاب بد را چاپ نمی‌کنند.

نهادهای مشورتی هم هستند و راهکارهای عملی انتخاب آثار بهتر را هم به عموم پدر و مادرها و مربیان می‌دهند که این خودش باعث می‌شود به طور عملی کتاب‌ها از نظر کیفی رشد پیدا کنند. ایجاد آگاهی بیشتر در جامعه و ایجاد فضای رقابتی موجب ارتقای کیفی کتاب‌ها می‌شود.

کتاب‌ کودک بدون تصویرگری ارزش‌ ندارد. این تصاویر هستند که به تخیل نویسنده قدرت تجسم‌ می‌دهند و این را ناشران ما خوب می‌دانند و در اکثر مواقع تصویرگران چیره‌دست را  انتخاب می‌کنند و تصویرگران تمام هنرشان را به کار می‌گیرند تا تصویرشان نوشته‌ کتاب را همراهی ‌کند.

امروزه بیشتر تصویرسازهای ما دانش عمیقی راجع به ادبیات کودک دارند و می‌توانند تشخیص بدهند چه موضوعاتی برای چه گروه سنی مناسب است.

اما به نظر من حوزه کتاب کودکان مشکلات عمیق‌تری دارد؛ مشکلاتی که از اوایل دهه ۷۰ به کلی از بین رفته بود و امروز دوباره دست و پا گیر شده است. در حال حاضر بحث تصویرگری کتاب‌ها به بحث‌ ثانویه ما تبدیل شده است و ما الان در درجه اول مصیبت نوشته نشدن کتاب خوب را داریم. در این شرایط بد اقتصادی چند نویسنده مشهور و صاحب عنوان را می‌شناسید که بگوید با حق التالیف زندگی‌اش را می‌گذراند و بعد هم دغدغه پیدا کردن کاغذ و ملزومات چاپ و البته مشکل قیمت‌گذاری. با این قیمت‌ها مخاطب نمی‌تواند کتابی بخرد و ناشران انگیزه‌ای برای چاپ کتاب ندارند و تصویرگرها هم نمی‌توانند تصویرگری کتاب‌ها را انجام دهند و همه چیز در حوزه فرهنگ کتاب‌خوانی صورت نزولی پیدا می‌کند.

متاسفانه بازار چاپ و تولید کتاب دچار معضل خیلی جدی شده؛ بحث نبود کاغذ گلاسه و کاغذهای تحریر گرم پایین که برای تولید کتاب تصویری گروه سنی پایین اصلا مناسب نیستند و واقعا تولید کتاب دچار چالش اساسی شده است. نهادهای حاکمیتی باید به جای ورود به موضوعات اجرایی و انجام وظیفه ناشر به واقع وارد بحث‌های حاکمیتی شوند و صنعت نشر را از  زندان سیاست‌های غلط خودشان آزاد کنند و کار نشر را به اهل فن بسپارند و پابندهای سیاسی را از دست و پای فرهنگ باز کنند.

انتهای پیام
captcha