توان واگیری کرونا نسبتاً بالا است و انتقال ویروس از شخصی به شخص دیگر نسبتاً بهراحتی و بهسرعت اتفاق میافتد. در واقع میانگین سرعت انتقال منجر به همهگیری این نوع از کرونا از برخی از ویروسهای خطرناک دیگر، همچون ویروس سارس (سندروم تنفسی حاد) که عضو دیگر خانواده ویروسی کرونا است، به مراتب بیشتر است. در این راستا آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در یادداشتی با عنوان «فقه مقابله با کروناویروس» که در اختیار خبرگزاری ایکنا لرستان، قرار داده است، به این موضوع میپردازد:
ویروس کووید ۱۹ (COVID-19)، یا ویروس بیماری تنفسی حاد کووید دو هزار و نوزده، از خانواده ویروسی کرونا (Coronaviruses) است و عوامل مؤثر در این گستردگی و فراگیری را میتوان اینگونه طبقهبندی نمود:
توان واگیری کرونا نسبتاً بالا است و انتقال ویروس از شخصی به شخص دیگر نسبتاً بهراحتی و بهسرعت اتفاق میافتد. در واقع میانگین سرعت انتقال منجر به همهگیری این نوع از کرونا از برخی از ویروسهای خطرناک دیگر، همچون ویروس سارس (سندروم تنفسی حاد) که عضو دیگر خانواده ویروسی کرونا است، به مراتب بیشتر است. به همین دلیل مبتلایان به این ویروس را «نشردهنده فوقالعاده مرض» نامیدهاند و شیوع آنرا «شیوع فوقالعاده مرض» دانستهاند.
دوره اختفاء و سرایت این ویروس نسبتاً طولانی است، و آنچه مشکلزا است اینکه در این دوره، سرایتپذیر است؛ یعنی: افراد مبتلای به این ویروس، در حالیکه هنوز علامتهای بالینی ابتلای به مریضی را بهصورت آشکار نشان نمیدهند، ممکن است، موجب سرایت ویروس به دیگران گردند. برخی ویروسهای مشابه دیگر نیز اگرچه در دوران کمون و نهفتگى خود سرایت میکنند و منتقل میشوند؛ اما این دوران نهفتگی کوتاهتر از این ویروس است و یا آنکه شدت انتقال و شیوعپذیری آنها در دوران نهفتگی کمتر از این ویروس است.
هیچ واکسنی بر ضد این نوع تا به امروز تولید نگشته است؛ در حالیکه برای مقابله با بسیاری از ویروسهای مشابه دیگر، واکسنهای لازم و مؤثری تولید شده است. این وضعیت به دشواری مبارزه با کرونا انجامیده است و دامنه سرایت و شیوع آن را گسترش داده است.
از ویژگیهای تمایزبخش ویروس کرونا، امکان بازگشت شرایط مریضی ناشی از ویروس آن، پساز بهبودی است. این رفتار ویژه ویروسی، که اخیراً در چین و ژاپن مشاهده شده است، در صورت تایید و صحت، میتواند از عوامل گسترش شیوع و فراگیری ویروس باشد.
میانگین مرگ و میر ناشی از این ویروس بین ۲ تا ۳ درصد است. این پایین بودن نسبی مرگ و میر (در مقایسه با ویروسهای دیگر همخانواده همچون سارس یا مرس) به توانایی این ویروس برای گسترش انتشار و در نتیجه افزایش مرگ و میر ناشی از آن، افزوده است. نکته آنجا است که هنگامیکه یک ویروس میزبان خود را از پای در میآورد، به احتمال زیاد، نهتنها میزبان و ناقل بیماری بلکه ویروس، که خود منشا بیماری است، نیز از بین میرود یا دست کم شانس انتقال ویروس از بدن ناقل وفات یافته بهشدت کاهش مییابد.
به این ترتیب، نرخ ۲ تا ۳ درصدی مرگ و میر مبتلایان به ویروس منجر به افزایش تعداد ناقلان و حاملان آن و سپس افزایش تعداد مرگ و میر در سطح جامعه، در مقایسه با ویروسهایی همچون سارس که نرخ مرگ و میر مبتلایان به آنها بیشتر است، میگردد.
در واقع میتوان گفت: آنچه ممکن است از جانب عموم مردم نقطه ضعف این تهدید ویروسی شناسایی میگردد نقطه قوت تهدید ناشیاز این ویروس باشد. چراکه هرچند نرخ مرگ و میر مبتلایان به ویروس چندان بالا نیست؛ ولی بهدلیل آن که خود عاملی میگردد برای شیوع و همهگیری ویروس در نهایتاً شدت کشندگی ویروس را در سطح جامعه افزایشی چشمگیر میبخشد. این بدان معنا است که آنچه ویروس را از دیگر موارد مشابه خطرناکتر میسازد توانایی آن برای همهگیری منجر به مرگ و میر در مقیاس یک یا دو درصد است.
انتقال این ویروس از راههای زیر انجام میگیرد:
مصافحه: ممكن است از فرد مصدوم به هنگام سرفه یا عطسه قطرات یا ذراتی از دستگاه تنفسی او خارج شود و از رهگذر مصافحه، به دهان یا بینی یا چشمان شخص غیر مبتلا برسد و باعث ابتلاء او گردد.
تماس با سطح: ممکن است فرد مبتلا، سطح یک شی را لمس، و آلوده کرده باشد، تماس با این سطح، آلودگی میآورد.
استنشاق: فرد مصدوم ممکن است در جایی عطسه یا سرفه کند، در نتیجه، قطرات آن در هوا پخش شود، اگر دیگران این ذرات معلق را استنشاق کنند، باعث آلوده شدن آنها میشود.
پیش از استنباط، باید تحقیق کنیم، كه آیا موضوع، مورد اهتمام شدید شارع است یا نه؟ در صورت احراز این اهتمام، بازتعریف آنرا به مسالهای فقهی در این چارچوب انجام دهیم و عمل استنباط را مطابق با حساسیت و اهمیت نهفته در آن مسئله، کنترل و مدیریت کنیم. روشن است این ویروس، عامل مرگ انسان است، پس تعامل با آن یک مساله فقهی مهم است.
طبق این اصل باید از شبیهسازی هر موضوع نوظهور (که در پی استنباط حکم آن هستیم) با موضوعات دیگر پرهیز کنیم. شبیهسازی موضوعی ـ در صورت بروز ـ ما را به سمت دور شدن از واقعیت آن موضوع سوق میدهد و دور شدن از واقعیت یک موضوع، یعنی نادیده گرفتن، غفلت ورزیدن و غیرمهم انگاشتن همه یا بخشی از اطلاعات دقیق مربوط به موضوع. كرونا مهمترین خصلت آن سرايت در حال خاموشی و سکوت است، از شهری به شهری و از کشوری به کشوری میپرد.
نگاه فردی به ابتلائات كرونایی به اين معناست كه، در استنباط توجه به طرح مجموعهای از سؤالها پیدا کنیم که بر حول مسائل «ابتلاء شخص به این ویروس» دور میزند؛ نگاهی متمرکز بر شخص و با قطعنظر از اینکه این ابتلاء، جزئی از یک «پدیده انتشار اجتماعی گسترده» است.
طبق نگاه اجتماعی بدون توجه به رابطه متقابل بین اجزاء این پدیده نمیتوان تصویر و تصور و درستی از این بیماری و آثار آن در جامعه به دست آورد.یک شخص (طبق دیدگاه اجتماعی) حتی اگر اطمینان داشته باشد که ویروس در بدن او فعال نمیشود یا اینکه برای او مشکلی بهوجود نمیآورد، با این وصف، حضور او در جلسات شرعاً ممنوع است؛ چونکه او در همان حال که از ویروس فعلاً بهصورت شخصی آسیبی نمیبیند در یک نگاه فرآیندی اجتماعی ممکن است حامل و عامل انتقال ویروس به دیگران و دارای سهم در اشاعه آن باشد؛ بنابراین از این جهت حضور در اجتماعات برای شخص، در پارهای از شرایط غیر مباح میشود.
از آیات و روایات میتوان قواعد چندی را در ارتباط با این موضوع استفاده کرد، که اهم این قواعد، عبارتند از: قاعده «حرمت همکاری بر پلیدی و تعدی»، قاعده «دور شدن از بیماری مسری»، قاعده «عدم ورود به منطقه آلوده شده و عدم خروج از آن»، قاعده «وجوب نجات بیماران درگیر»، قاعده «حرمت اضرار به نفس و اضرار به غیر»، قاعده «ضمان حاصل از تسبيب» و قواعد دیگر...
این قاعده یکیاز مهمترین قواعد قرآنی است که چتری گسترده دارد و میتواند بر سر مسائل زندگی متحول بشرى، سایه بیاندازد.
این قاعده با توجه به محتوا و ساختار مضمونی آن، قابلیت تطبیق بر موضوعی همچون: بیماری کرونا و نقش افراد در این انتشار را دارد.چگونگی این تطبیق با توجه به دو نکته زیر به دست میآید:
نکته اول: معنی کلمه تعاون در این آیه، جمع شدن مجموعهای از افراد برای ایجاد یک امر است. آیتالله خویی میگوید: «تعاون عبارت است از اجتماع چندین نفر برای ایجاد امری از خیر یا شر تا که از همه آنها صادر شود، مانند غارت اموال، کشتن نفو س و ساخت مساجد و پلها» (مصباحالفقاهة، ١: ٢٩٢). نکته دوم: تعاون بر یک امر، به دو صورت شكل میگیرد:
صورت اول: تعاون بر اساس تبانی: مقصود، تبانی و توافق مجموعهای از افراد با هم است، برای صدور عملی؛ خواه عمل نیکوکارانه، مانند: ساختن پُل یا مسجد، یا عمل مجرمانه، مانند غارت اموال، یا آسیب زدن به کسی. این نوع تعاون را میتوان «تعاون بسیط» نامید.
صورت دوم: شكل دادن به يک روند اجتماعی: این نوع تعاون در صورتی شکل میگیرد که همه، بی آنکه از قبل، تبانی کرده باشند، به یک طریق رفتار کنند و این رفتارها با ترکیب خود، فرآیند اجتماعی واحدی را شکل بدهند.
بهدلیل نقش مجموعه در ایجاد این فرایند، نتیجه را میتوان به همه نسبت داد. این قسم را میتوان «تعاون غیر بسیط» نامید که برای آن، مصادیق متعدد و متنوعی وجود دارد. نوعاً این قسم، در مسائل اجتماعی متاثر از شرایط پیچیده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، ..... و حتی غذایی شکل میگیرد. موضوع آیه، شامل این نوع از تعاون هم میشود؛ البته مشروط به اینکه افرادیکه در ایجاد فرآیند اجتماعی مشارکت میکنند، آگاه باشند به اینکه رفتارهای آنها بهصورت همزمان با هم شکل میگیرد و این رفتارهای همزمان است که یک روند اجتماعی منتهی به پیدایش وضعیت خاص را ایجاد میکند. به تعبیر دیگر آنها از طریق رفتار واحد همزمان، مشغول ساختن یک فرآیند هستند که منتهی به شکلگیری یک حالت یا وضعیت (مثلاً بیماری) میشود.
بر اساس این قاعده، کسانیکه با رفتارهای نسنجیده و خارج از چارچوب اصول بهداشتی (همچون: حضور در اجتماعات)، روند اجتماعی گسترش بیماری کرونا را شکل یا عمق میبخشند، چنانچه آگاه از کار خود باشند، رفتارشان مصداق تعاون بر «اثم» و «عدوان» به حساب میآید.
با تطبیق این قاعده بر موضوع كرونا، افعال زیر را میتوان بهعنوان افعال ممنوع يا قابل بررسی بهعنوان منع شرعى به حساب آورد:
١- نزدیک شدن به شخص یا اشخاص دیگر در صورت داشتن این بیماری، يا حتى در صورت مشكوک بودن به آن؛ بهويژه در حالت ابتلا به سرفه یا عطسه.
۲- تشکیل جلسات، خصوصاً جلسات انبوه.
۳- شرکت در جلسات بهصورت بیمهابا و بدون چارچوب بهداشتی.
۴- مسافرت از یک شهر یا منطقه آلوده به یک شهر یا منطقه غیر آلوده دیگر.
۵- احتكار ابزار و كالاهاى مورد نیاز بهداشتی و دفاعی در قبال این بیماری کشنده در جامعه.
۶- عدم رعایت اصول بهداشت شخصی.
انتهای پیام